دست به فرار خوبی داشت!

همه ما شنیده ایم که محمد رضا شاه در 26 دیماه سال 1357 از ایران فرار کرد اما شاید ندانید که این اولین باری نبود که شاه فرار را بر قرار ترجیج می داد. او پیشتر در ماجرای کودتای 25 مرداد 1332 نیز از ایران فرار کرده بود.
فرار اول:
بریتانیا که از ملی شدن نفت در ایران ناراحت بود تصمیم به کودتا بر علیه مصدق گرفت. نقشه کودتا با همکاری امریکا طرح شد. نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخست‌وزیری بود. اشرف پهلوی با مقامات امریکائی و انگلیسی در سوئیس دیدار کرده و شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت. شاه از اجرای کودتا می ترسید اما نهایتا پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمان‌ها رضایت داد. بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضا کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند.
محمدرضاشاه پیشتر در ماجرای کودتای 25 مرداد 1332 نیز از ایران فرار کرده بود
فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب 25 مرداد سرلشکر نصیری که رئیس گارد سلطنتی بود با همراهی تانک و زره‌پوش از سعدآباد به خیابان کاخ آورد تا در منزل دکتر مصدق به او ابلاغ کند. مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و رسید داد و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند. شاه که قبلا به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر بسیار بیمناک شد و بلافاصله به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد.
اما عوامل کودتا که 3 روز بعد در 28 مرداد موفق شدند دولت مصدق را سرنگون کنند.
 
از راست: نخست وزیر انگلستان، رئیس جمهور فرانسه، رئیس جمهور امریكا و صدر اعظم آلمان در کنفرانس گوادلوپ
فرار دوم:
در شکل گیری فرار دوم شاه عوامل روانی و خارجی نقش برجسته ای داشتند.
عامل روانی: محمدرضا شاه به دلیل ماهیت دیکتاتوری رژیمش در جریان خواسته های واقعی مردم قرار نداشت. چاپلوسان درباری همواره به او گزارش می دادند که تمام مردم ایران دستبوس شما هستند و تنها عده ای اندک با شما مخالفت می ورزند... تا اینکه در جریان یکی از راهپیمایی های مردم، شاه تصمیم میگیرد با هلی کوپتر تظاهرات مردم را ببیند. زمانی که شاه از فراز آسمان خیل عظیم مردمی را که شعار مرگ بر شاه می دادند می بیند، تازه به وخامت اوضاع پی می برد و تصمیم به فرار می گیرد.
عامل خارجی: سران 4 كشور فرانسه، انگلستان، آمریكا و آلمان در جزیره‌ای به نام گوآدلوپ به مدت سه روز گرد هم آمدند. در این كنفرانس كه از 14 تا 17 دی ماه 1357  ترتیب یافت، رهبران 4 كشور غربی سیاست خارجی خود را در زمینه چند بحران مهم جهانی از جمله انقلاب اسلامی ایران با یكدیگر هماهنگ ساختند. کارتر رییس جمهور آمریکا در این کنفرانس بیان داشت: «...شاه دیگر قادر به ماندن و ادامه حكومت نیست. زیرا مردم ایران به هیچ روی خواهان او نیستند.» به این ترتیب این سران تصمیم گرفتند که شاه ایران را ترک کند. روز 21 دی سایروس ونس وزیرخارجه آمریكا برای شاه ایران تعیین تکلیف کرد و گفت: «..شاه در نظر دارد تعطیلات خود را در خارج از ایران بگذرانند و دولت ایالات متحده نیز این تصمیم شاه را تأیید می‌كند. آمریكا احساس می‌كند كه شاه دیگر در آینده ایران نقشی ندارد.» (موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
21 دیماه وزیرخارجه آمریكا برای شاه ایران تعیین تکلیف کرد و گفت: «..شاه در نظر دارد تعطیلات خود را در خارج از ایران بگذرانند
 سران 4 کشور تصمیم داشتند امام خمینی را متقاعد کنند که شاه ایران را ترک کند و در عوض امام و مردم هم با بختیار مخالفت نکنند و تهدید کردند که اگر امام نپذیرد باید منتظر کودتا باشد. کارتر پیامی بدین مضامین برای امام ارسال کرد. امام در پاسخ درخواست كارتر را قاطعانه رد كردند و فرمودند:
«..پیام آقای كارتر دو جهت داشت یكی موافقت با دولت بختیار یا دست كم سكوت در شرایط فترت موجود و دوم راجع به احتمال كودتای نظامی یا پیش‌بینی وقوع‌ آن. ... همه مصایب و خونهای ریخته شده ملت برای رهایی از زیر بار گران سلسله پهلوی است. ملت ما حاضر نیست با دولت بختیار به‌عنوان میراث شاه و یا با تدابیری چون تشكیل شورای سلطنت كه همه آنها غیرقانونی است، كنار آید. اما درباره حفظ آرامش ما بارها تأكید كرده‌ایم كه همواره خواهان مملكتی آرام و با ثبات بوده‌ایم. اما با وجود شاه آرامش هیچ‌گاه باز نخواهد گشت. آقای كارتر اگر حسن نیت دارند می‌بایست از پشتیبانی كودتا یا دخالت در امور ایران دست بكشند، تا خواسته مشروع ملت محقق گردد و آرامش و ثبات دائمی برقرار شود. ملت ایران نیز از كودتای نظامی هیج هراسی به خود راه نخواهد داد. زیرا چندین ماه است كه رژیم با خشونت و قهر و غلبه نظامی و با حادترین شكل آن با مردم رفتار كرده است.... ». (صحیفه امام، جلد 5، ص 376)