در صندوقخانه شاهى

چندى پيش به مناسبت تحقيقاتى كه درباره وجه عكاسى دوستمحمدخان معيرالممالك داشتم، عكسى(1) به همراه يك نامه ازخانم تاج‏الدوله - همسر ناصرالدين شاه - براى بررسى در اختيار نگارنده قرار گرفت. اين عكس و نامه هر دو با هم از قديم در يك پاكت‏در بين مجموعه‏اى از تصاوير خاص دوستمحمدخان معيرالممالك قرار داشته است.
خجسته خانم تاج‏الدوله نخستين همسر عقدى است كه ناصرالدين شاه قاجار پس از به سلطنت رسيدن اختيار كرد. خانم تاج‏الدوله‏كه خواهر جهانگير ميرزا و از نوادگان فتحعلى شاه قاجار بوده، همواره از زنان مورد احترام و طراز اول دربار ناصرالدين شاه و مادر وليعهددرگذشته او "معين‏الدين ميرزا" بود. عصمت‏الدوله تنها دختر تاج‏الدوله بنابر تقاضاى دوستعلى خان نظام‏الدوله معيرالممالك، پدردوستمحمدخان، در سال 1287 هجرى قمرى/ 1870 ميلادى با معير جوان ازدواج كرد. دوستمحمدخان كه فردى هنرمند و هنردوست‏بود به اكثر رشته‏هاى هنرى رايج در عصر خود علاقه بسيار داشت و در آن ميان عكاسى يكى از چند رشته هنرى بود كه بدانهامى‏پرداخت.

چنانكه از افراد مطلع خانواده معيرالممالك شنيدم دوستمحمدخان معيرالممالك بسيار دقيق و منظم بود و بنابر عادت اسناد ومدارك مربوط به بيشتر چيزهاى ارزشمندى را كه در اختيار داشته به همراه همان شئى حفظ مى‏كرده، بطور مثال با توجه به علاقه واحترامى كه معيرالممالك نسبت به ميرزا غلامرضا اصفهانى خوشنويس عهد قاجار داشت، يادگارهاى استاد خوشنويس از قبيل جعبه‏قلمدان، قلمتراش و قط زن، و انگشتر ميرزا غلامرضا را به همراه يادداشتى درباره هر كدام نگهدارى مى‏كرده است. به اين ترتيب عكس وسند مورد بحث نيز به همراه هم به يادگار گذارده شده‏اند.

نامه يادداشتى است از تاج‏الدوله خطاب به داماد خود معيرالممالك كه به خط شكسته تحريرى، با جوهر آبى و قلم فلزى بر روى‏كاغذ فرنگى سبز كمرنگ با كادر عمودى و به ابعاد 11/6 * 19/7 سانتيمتر نوشته شده و سرنامه ممهور به مهر برجسته (مهر سفيد)تاج‏الدوله است. از نوع نگارش (دستخط) چنين بر مى‏آيد كه تاج‏الدوله متن را به شخص ديگرى، احتمالاً يك منشى ديكته كرده است،نامه متاسفانه بدون تاريخ است.

متن و اصل سند به اين شرح است:

"نور چشمى خان معير را زحمت ميدهم‏

انشااللّه مزاج كثيرالابتهاج شما در كمال صحت و عافيت و اعتدال است نواب‏مستطاب والا و حضرات امروز بودند كاغذجاتى كه بود ملاحظه كردند ايرادى‏كه كرده‏اند يكى قنات مَهرآباد است كه مال سركار عليه عصمت‏الدوله دامت‏اجلالها ميباشد و در عقدنامه معين و مشخص است در فقره عكس پارچه نقره‏وليعهد قبله عالم ارواحنا فداه كه فرنگى در تبريز گرفته فرستادم آغانور آورد لنگه‏ندارد بعد از عمل بسپاريد دست خودش بياورد به صندوقخانه تحويل شود"

بخش اول نامه در مورد قنات مهرآباد است كه مربوط به بحث ما نيست.(2) در بخش ديگر اين‏نامه خانم تاج‏الدوله به يك فقره عكس پارچه نقره وليعهدى قبله عالم (ناصرالدين شاه) اشاره‏دارد و از آن به عنوان يك شئى با ارزش و منحصر بفرد ياد مى‏كند و به همين دليل خانم‏تاج‏الدوله "عكس" را بدست يكى از خواجگان مخصوص خود (آغانور) سپرده كه مأمور بازگرداندن و تحويل آن به صندوقخانه شاهى نيز هست و در يادداشت خود به يگانه بودن آن نيز


You can see links before reply

You can see links before reply

اشاره كرده است. از آنجا كه در ثبت تصوير به روش داگروتايپ (Daguerrotype) از صفحات نقره‏و يا صفحات مسى نقره اندود استفاده مى‏شده در متون فارسى مربوط به عكاسى در عهد قاجاراز كلمه "صفحه نقره" نيز به عنوان معادل فارسى داگروتايپ استفاده شده است و در همين رابطه‏خالى از لطف نيست اگر بدانيم كه در قديمى‏ترين سند خطى فارسى كه در سال 1259 هجرى‏قمرى/ 1843 ميلادى مقارن با سالهاى اوليه اختراع داگروتايپ نوشته شده و تاكنون به نظرمحققان اين رشته نرسيده است ضمن بيان مطلبى در مورد انواع اختراعات جديد از عكاسى وداگروتايپ به عنوان "عمل كشف كه نوعى از نقاشى است" نام برده شده است. وجه اطلاق كشف(بازيافت) بر عكاسى شايد ناشى از امكان بازيافت زمان سپرى شده و لحظات فناپذير بوسيله‏عكس باشد.

از آنجا كه از مهمترين خصوصيات داگروتايپ منحصر به فرد بودن آن است بطور مسلم‏منظور تاج‏الدوله از اين تصوير داگروتايپى است كه در آغاز ورود عكاسى به ايران و به احتمال‏بسيار قوى توسط ژول ريشار (Jules Richard) از ناصرالدين ميرزا در دوران وليعهدى برداشته‏شده است. در تمام ادبيات عكاسى موجود درباره تاريخ عكاسى ايران ذكر شده كه ژول ريشار -معروف به ريشارخان - نخستين كسى بود كه در سال 1844 ميلادى در ايران عكاسى كرد(3)مرجع نظريه ثبت نخستين داگروتايپ در ايران توسط ژول ريشار برگرفته از كتاب مقالات‏گوناگون تاليف دكتر خليل ثقفى (اعلم الدوله) است. اين مطالب مستخرج از دستنويس‏هاى(يادداشت‏هاى) فرانسوى ژول ريشار است كه در اختيار دكتر ثقفى بوده و وى آنها را از فرانسه به‏فارسى ترجمه كرده است. بطور خلاصه نكات مهم اين يادداشتها عبارتنداز:

"... دهم اكتبر 1844 از تبريز به طرف تهران حركت كردم... در تاريخ بيست و يكم‏نوامبر يك خانه اجاره كردم كه مادام عباس هم در آن منزل دارد... پنجم دسامبرتوسط مادام عباس پيش وليعهد رفتم تا عكس او را روى صفحه نقره بيندازم.وليعهد سيزده چهارده سال دارد، كوچك اندام است و چهره او چندان بدتركيب‏نيست. امروز بيست و يكم دسامبر عيد قربان است... از آنجا رفتيم پيش وليعهدكه پشت پنجره‏هاى اُرُسى نشسته..."(4)

همانطور كه اشاره شد دوستمحمدخان معيرالممالك علاقمند به عكس و عكاسى بود. وى‏عكاسخانه‏اى خصوصى نيز در منزلش بر پا كرده بود به كار عكاسى مى‏پرداخت و در اين ميان به‏تهيه كپى و عكسبردارى از آثار و اشياء نفيس و با ارزش نيز بسيار پرداخته است. از متن نامه‏تاج‏الدوله چنين برمى‏آيد كه يا دوستمحمدخان بنابر تقاضاى قبلى قصد امانت گرفتن‏داگروتايپى را داشته كه نزد تاج‏الدوله و در صندوقخانه بوده تا از آن كپى تهيه كند و يا اينكه خودتاج‏الدوله اين داگروتايپ را به دوستمحمدخان سپرده تا كارى روى آن انجام دهد كه اين اختلاف‏در اصل موضوع كه حاكى از وجود يك داگروتايپ از دوران وليعهدى ناصرالدين شاه درصندوقخانه سلطنتى بوده بى‏تاثير است. آنچه مسلم يا قريب به يقين است، اصل داگروتايپ‏مذكور بنابر تاكيد و درخواست خانم تاج‏الدوله به صندوقخانه بازگردانده شده است چرا كه‏دوستمحمدخان امكان تمرد از امر تاج‏الدوله را نداشته است.

عكسى كه به همراه اين سند با ارزش به دست نگارنده رسيد همان تصويرى است كه مرحوم‏يحيى ذكاء در كتاب "تاريخ عكاسى و عكاسان پيشگام در ايران" در صفحه 189، با شماره پيكره‏220 در آغاز بخش عكاسى در تبريز به چاپ رسانيده است. اصل عكس داراى كادر افقى و ابعاد13 * 18/5 سانتيمتر است.

آقاى دكتر مظفر بختيار كه با خانواده معيرالممالك نسبت فاميلى دارند ابتدا اين عكس را به‏تنهايى (بودن سند مذكور) در اختيار مرحوم ذكاء گذارده‏اند، مرحوم ذكاء در كتاب تاريخ عكاسى‏و عكاسان پيشگام در ايران در اين باره اظهار كرده‏اند كه اين تصوير مربوط به كودكى مظفرالدين‏شاه است نه ناصرالدين شاه. آقاى دكتر بختيار اين بار عكس را با سند همراه آن در اختياراينجانب گذاشتند تا بررسى گسترده‏ترى روى آن انجام گيرد. فضا و مكان اين عكس باتوضيحات و توصيفات ژول ريشار كه در كتاب مقالات گوناگون آمده و قبلاً ذكر آن رفت، كاملاًمطابقت مى‏كند. يعنى بطور قطع كودكى كه در مركز توجه تصوير قرار گرفته شأنى اَجل‏تر ازسايرين دارد، از لباس و طرز قرار گرفتن ساير افراد حاضر در عكس برمى‏آيد كه اين عكس در يك‏مراسم رسمى برداشته شده است. كودك پشت پنجره‏هاى اُرُسى است و اشاره ژول ريشار به‏كوچك اندام بودن وليعهد بسيار به جاست.

در پشت عكس يادداشت‏هايى درباره محل و تاريخ عكسبردارى نوشته شده كه عبارتنداز:

1) قديمترين يادداشت، كه با مركب آبى بنفش در گوشه سمت چپ پائين آمده و دستخطى‏است قديمى كه جاهايى از كلمات آن نيز به مروز زمان سائيدگى و رنگ پريدگى دارد اما بهر حال‏هنوز قابل خواندن است.

"عكس وليعهدى اعليحضرت روز سلام عيد قربان سنه 1260 در تبريزريشارخان پدر مؤدب الملك حاليه انداخته."

2) نوشته دوم باز دستخطى قديمى و از شخص ديگرى است كه دستخط اول را شناسايى‏كرده است.

"خط شاهزاده جهانگيز ميرزا است."

به نظر دكتر بختيار اين دستخط از دوستعلى خان معيرالممالك پسر دوستمحمدخان‏معيرالممالك است.

3) نوشته سوم تقريباً معاصر است و مطلب خاصى ندارد.

همانطور كه قبلاً ذكر شد جهانگير ميرزا برادر تاج‏الدوله و دائى عصمت‏الدوله بوده، جهانگيرميرزا پس از ازدواج عصمت‏الدوله و دوستمحمدخان در منزل ايشان سكونت داشته است و ازكارگزاران دستگاه معيرالممالك بوده است. خالى از لطف نيست اگر بدانيم عبداللّه قاجار عكاس‏معروف عصر ناصرى فرزند جهانگير ميرزا است. در جريان اين همنشينى مدام احتمال بسياروجود دارد كه جهانگير ميرزا در جريان اتفاقاتى كه در منزل دوستمحمدخان معيرالممالك رخ‏مى‏داده قرار مى‏گرفته است، بنابراين مطالبى كه او در پشت عكس نوشته بايد صحيح باشد و اگر

با فرض صحت كامل اين دستنوشته بخواهيم به بررسى آن بپردازيم نخستين مسئله اين است كه‏اين مطلب سالها بعد از عكسبردارى و يقيناً بين سالهاى بعد از فوت ريشارخان در شوال 1308هجرى قمرى/ 1891 ميلادى و قبل از ترور ناصرالدين شاه در سال 1313 هجرى قمرى/ 1896ميلادى نوشته شده زيرا در متن از ناصرالدين شاه بصورت شخصى زنده نام برده شده است ولى‏ريشارخان در قيد حيات نيست و از زمان مرگش مدتها مى‏گذرد زيرا نويسنده ريشارخان رامنسوب به پسرش مؤدب الملك معرفى كرده است. بنابراين زمان تحرير اين نوشته قريب به‏پنجاه سال بعد از تاريخى است كه نويسنده اين تصوير را متعلق به آن تاريخ، يعنى سنه 1260هجرى قمرى مى‏داند پس به علت فاصله زياد زمانى و خطاى حافظه، نمى‏تواند چندان سنديت‏قطعى داشته باشد.


You can see links before reply

You can see links before reply

اگر بخواهيم به بررسى عكس و نامه به موازات هم بپردازيم و اصل را بر يكى دانستن اين‏تصوير با همان تصويرى كه تاج‏الدوله براى دوستمحمدخان فرستاده بگذاريم اين نكات مطرح‏مى‏شوند:

خانم تاج‏الدوله از يك فقره عكس پارچه نقره مربوط به وليعهدى ناصرالدين شاه نام برده وشاهزاده جهانگير ميرزا اين تصوير را عكس وليعهدى ناصرالدين شاه دانسته و در يادداشت خوداشاره‏اى به كپى بودن اين تصوير از يك داگروتايپ ندارد، در صورتيكه اين تصوير داگروتايپ‏نيست بلكه يك چاپ آلبومينه و بر روى كاغذ حساس عكاسى است. صرفنظر از اين نكته و به‏فرض اينكه جهانگير ميرزا زمانى كه يادداشت را پشت عكس نوشته تفاوتى ميان اصل و كپى‏قائل نشده باز احتمال اينكه اين عكس يك كپى از همان داگروتايپى باشد كه تاج‏الدوله در نامه‏خود به آن اشاره كرده كه در زمان وليعهدى ناصرالدين شاه در تبريز برداشته شده، وجود نداردزيرا با توجه به مستندات تاريخى ناصرالدين ميرزا حدوداً شانزده ساله بود كه به تبريز رفت(5) اماسن كودكى كه در تصوير وجود دارد بسيار كمتر از شانزده سال است لذا اشاره به شهر تبريز به‏عنوان محل برداشتن عكس در نامه تاج‏الدوله و پشت‏نويس عكس مى‏تواند ناشى از خطاى‏حافظه و عدم اشراف نويسندگان آن به مسائل تاريخى آن دوران باشد.

حال اگر فرض را بر اين بگذاريم كه تاج‏الدوله در مورد محل عكسبردارى اشتباه كرده و اين‏تصوير يك كپى از اصل داگروتايپى است كه در زمان وليعهدى ناصرالدين شاه در تهران، توسطژول ريشار و يا حتى دو سال زودتر توسط روسها برداشته شده، بايد به اين نكته توجه مهم كنيم‏كه در سالهاى 1842 - 44 زمان نوردهى براى تهيه داگروتايپ چيزى در حدود يا بيشتر از هشت‏دقيقه بوده تا تصوير با كيفيتى مطلوب ثبت شود و اگر اين تصوير با زمانى در حدود هشت دقيقه‏نوردهى به ثبت رسيده باشد؛ ثابت ماندن تمام افراد حاضر در تصوير به گونه‏اى كه مشاهده‏مى‏شود غيرممكن است پس اين عكس با زمان نوردهى بسيار كمتر از آنچه كه براى ثبت يك‏داگروتايپ در آن تاريخ لازم بوده به ثبت رسيده است. نكته بسيار مهم ديگرى كه مى‏توان به آن‏پرداخت بررسى شباهت بين كودك حاضر در عكس با نقاشى‏هاى به جا مانده از كودكى‏ناصرالدين ميرزا است كه توسط سولتيكف نقاش روسى و كمال‏الملك ترسيم شده است. بنابراظهار نقاشان تعدادى از اين نقاشيها از روى داگروتايپ‏هائى تهيه شده‏اند كه از ناصرالدين ميرزادر كودكى و نوجوانى برداشته شده بوده، مى‏بينيم كه شباهت زيادى بين اين كودك و تصاويركودكى ناصرالدين ميرزا مشاهده نمى‏شود.

با در نظر گرفتن هر يك از اين نكات اين تصوير، نمى‏تواند يك كپى از همان داگروتايپى باشدكه تاج‏الدوله در يادداشت خود به آن اشاره كرده و بهتر است بپذيريم كه اين عكس و سند بعدهاو به اشتباه در كنار هم قرار گرفته‏اند و اين نامه مربوط به تصوير ديگرى بوده است. صرفنظر ازاين موارد، آنچه كه مهم است ارزشمندى سندى ايرانى است كه طى آن تاج‏الدوله همسرناصرالدين شاه به وجود داگروتايپى از دوران وليعهدى ناصرالدين شاه در بيوتات و صندوقخانه‏شاهى اشاره مى‏نمايد، پس اين داگروتايپ موجود بوده اما متاسفانه مفقود شده و يا از بين رفته‏است. به احتمال قريب به يقين اگر مقصود از "عملى" كه دوستمحمدخان قرار بوده روى آن‏انجام بدهد، تهيه كپى از آن بوده باشد ميتوان انتظار داشت كه اين كپى روزى در بين عكسهاى به‏جا مانده از دوستمحمدخان معيرالممالك كه متاسفانه بسيار پراكنده‏اند، شناسائى شود.

بنابر اظهارات آقاى ذكاء كودك حاضر در تصوير (عكس اصلى) مظفرالدين ميرزاى 7 - 8ساله است، اما با توجه به عكسهايى كه از كودكى مظفرالدين ميرزا در حدود 8 سالگى وى‏شناسايى شده و موجود است كودكى كه در اين تصوير ديده مى‏شود، با مقايسه و در نظر گرفتن‏جثه و نسبت قد او با صندلى و قد اطرافيان بزرگتر از 7 - 8 سالگى مظفرالدين ميرزاست.

در عين حال تفاوت‏هاى ظاهرى اندكى نيز در چهره كودكى مظفرالدين ميرزا و كودك حاضردر عكس مشاهده مى‏شود اين تفاوت‏ها در چشم و شكل ابروها و پهنا و فرم صورت به چشم‏مى‏آيند (به دليل ريزنما بودن صورت كودك در تصوير اصلى نمى‏توان اظهار نظر قطعى كرد)ولى به طور كلى با توجه به اين تفاوتها اين كودك، مظفرالدين ميرزا هم نيست.

مرحوم ذكاء با اصل قرار دادن مكان عكسبردارى در تبريز عكاس اين تصوير را با شك وترديد به ملك قاسم ميرزا نسبت مى‏دهد و سال تهيه عكس را سال 1277 - 1278 هجرى‏قمرى مى‏دانند اما حتى اگر اين عكس را تصويرى از كودكى مظفرالدين ميرزا بدانيم، با توجه به‏تاريخ تولد مظفرالدين شاه در سال 1269 هجرى قمرى (1852/3 ميلادى) و سن تقريبى كودك‏در عكس (حدود يازده سال) و با توجه به اينكه ملك قاسم ميرزا در سال 1277 هجرى قمرى‏چشم از جهان فرو بسته، اين فرض نيز ممكن نيست. مگر اينكه ملك قاسم ميرزا اين عكس را ازشخص ديگرى و تا قبل از سال 1277 هجرى قمرى برداشته باشد.

در مورد تشخيص هويت كودك اين امكان قويتر است كه اين كودك شخص ديگرى بجزناصرالدين ميرزا و مظفرالدين ميرزا باشد؛ شاهزاده‏اى كه در جائى مى‏زيسته و يا يكى از سه‏وليعهدى كه قبل از مظفرالدين ميرزا در گذشته‏اند. پاره‏اى شباهت‏هاى ظاهرى بين كودك ايستاده‏در اين تصوير و عكسهاى كودكى كامران ميرزا (تاريخ تولد كامران ميرزا نوزدهم ذى‏الحجه‏1272 هجرى قمرى است) وجود دارد، اما بهر حال براى اظهار نظر قطعى درباره هويت اين‏كودك نياز به ادله محكم‏ترى داريم.


8 سالگی مظفرالدین شاه


) بعضى از عكس شناسان قديم ايران آن را قديمى‏ترين عكس در تاريخ عكاسى ايران مى‏دانستند.
۲) ناحيه نظام‏آباد در اطراف تهران قديم جزء املاك دوستعلى‏خان معيرالممالك بود و پس از ازدواج‏خانم عصمت‏الدوله و دوستمحمدخان معيرالممالك به عنوان مهريه خانم عصمت‏الدوله به وى تعلق‏گرفت و از آن پس به "مهرآباد" تغيير نام يافت. اين ناحيه امروزه به نام مهرآباد شناخته مى‏شود و فرودگاه‏فعلى تهران در بخشى از آن واقع است.
۳) دكتر شهريار عدل طى مقاله‏اى در فصلنامه طاووس مطرح كرده‏اند كه روسها حدود دو سال زودتر ازژول ريشار در ايران به عكاسى پرداخته‏اند، يعنى در سال ۱۸۴۲ ميلادى كه امپراطور روسيه اولين دستگاه‏داگروتايپ را به عنوان هديه به دربار محمدشاه قاجار فرستاد. به همراه دستگاه داگروتايپ نيكلاى پاولوف‏ديپلمات جوان روس كه تعليم عكاسى ديده بود نيز به ايران آمد تا ايرانيان را از نحوه عملكرد دستگاه مطلع‏كند و در تاريخ مذكور نخستين عكس در ايران در حضور محمدشاه قاجار برداشته شد.
۴) ثقفى، خليل (اعلم الدوله): مقالات گوناگون، چاپ تهران، تهران، ۱۳۲۲، صص ۱۱۳ - ۱۴
۵) با توجه به مستندات تاريخى ناصرالدين ميرزاى وليعهد در سال ۱۲۶۳ هجرى قمرى/ ۱۸۴۶ ميلادى‏در سن شانزده سالگى (تولد ۱۲۴۷ هجرى قمرى/ ۱۸۳۰ ميلادى) به آذربايجان رفت‏