حلقه پیوند

شاید مهمترین ویژگی آیت الله طالقانی را بتوان توجه به مخالفان و برتافتن سخنان حتی انتقادآمیزشان دانست. به همین جهت است که وی را به حق می توان حلقه پیوند شاخصی برای تمامی گروه های مخالف رژیم شاه به شمار آورد. نوشته زیر را نیکی آر.کدی، مورخ صاحب نام بریتانیایی درباره مرحوم طالقانی نوشته که با ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی در کتاب ریشه های انقلاب اسلامی ایران آمده است.
از دیگر چهره های مذهبی که در حرکت سیاسی اسلامی نقش بسیار مؤثری داشت ولو که از امام خمینی(ره) قدرت کمتری می داشت، آیت الله سیدمحمود طالقانی بود که در ماه سپتامبر سال ۱۹۷۹ میلادی (شهریور ماه ۱۳۵۸ شمسی) رحلت کرد. او از اوایل سالهای ۱۹۵۰ میلادی (۱۳۲۰ شمسی) یکی از رهبران فکری - مذهبی برجسته مخالف شاه بود. او شخصاً در نزاع سیاسی با شاه وارد شد و سالهای زیادی را در زندان و یا تبعید در داخل کشور به سر برد. طالقانی که در سال ۱۹۱۰ میلادی (۱۲۸۹ شمسی) در شهر طالقان به دنیا آمده بود، تحصیلات مذهبی خویش را در شهر مذهبی قم به پایان برد. در سال ۱۹۳۸ میلادی (۱۳۱۷ شمسی) به کار تدریس علوم دینی در مدرسه دینی سپهسالار تهران مشغول و سال بعد (۱۹۳۹ میلادی ۱۳۱۸ شمسی) به جرم مخالفت با سیاست های مذهبی رضاشاه به مدت شش ماه زندانی شد. او به همراه مهدی بازرگان و یدالله سحابی، به نفع مصدق فعالیت می کرد و پس از کودتای سال ۱۹۵۳ میلادی (۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمسی) به جرم مخفی کردن نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام در خانه خود، دستگیر و روانه زندان شد. در خلال سالهای ۱۹۶۰ میلادی (دهه ۱۳۴۰ شمسی) او چندین بار زندانی شد، که بیشتر به خاطر درخواست اجرای کامل قانون اساسی و یا همکاری با بازرگان و سحابی در نهضت آزادی ایران بود. طالقانی در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰ شمسی) به خاطر همین فعالیتها به منطقه جنوبی شرقی ایران تبعید شد. در اواسط سال ۱۹۷۷ میلادی (۱۳۵۶ شمسی) نیز بار دیگر به جرم حمایت از چریکهای چپگرای مسلمان - مجاهدین دستگیر و زندانی شد. وی سرانجام چند ماه قبل از پیروزی انقلاب و در اوایل ماه نوامبر سال ۱۹۷۸ میلادی (آبان ماه ۱۳۵۸ شمسی) در اثر فشار مردم بر حکومت از زندان آزاد شد.
طالقانی، در جریان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹-۱۹۷۸ (۱۳۵۷ شمسی) نقش چشمگیری بازی کرد، بدین ترتیب که او حلقه پیوند بین گروه های غیرمذهبی نظیر جبهه ملی و گروههای مذهبی بود. همچنین، در بحران های متعددی که برای رژیم جدید اسلامی پیش می آید، طالقانی نقش مشابه چشمگیری داشت. علاوه بر این، او از طرف آیت الله خمینی مأموریت یافت که امامت نماز جمعه، که از رمضان سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۸ شمسی) در محوطه دانشگاه تهران برگزار می شد، را برعهده گیرد. طالقانی در میان علماء بسیار تنها و منفرد بود و شاید یکی از محبوبترین و مشهورترین آنها نیز بود، به طوری که در انتخابات مجلس خبرگان در سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۸ شمسی) به مراتب بیشتر از دیگران رأی آورد. او، که در اثر سالها مرارت و سختی سلامتی خود را از دست داده بود، سرانجام در روز دهم سپتامبر سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۹ شهریور ۱۳۵۸ شمسی) در اثر سکته قلبی از دنیا رفت.
آیت الله طالقانی یکی از آزادیخواه ترین و مترقی ترین علمای مذهبی ایران به نظر می رسید. اقلیت های سنی برای انجام درخواستهای خود به او مراجعه می کردند، به همان گونه که گروه های چپ این کار را می کردند؛ زیرا می دانستند که آیت الله طالقانی از آنها استقبال کرده و تلاش های مشترکشان علیه شاه و ساواک را از خاطر نخواهد برد. احتمالاً توقف های طولانی او در زندان با گروههای مخالف غیرمذهبی کمک می کرد تا آنها را درک کند. در ماه های آخر عمر خود، به غیر از یک جمله که در آخر گفت، او به خلاف پاره ای مواضع قبلی خود، از هرگونه اظهارنظری که مخالف سیاست های امام خمینی باشد خودداری می کرد. (۱)
در میان آثار طالقانی می توان از تفسیر قرآن و نهج البلاغه (مجموعه خطبه ها، مواعظ، و نامه های حضرت علی(ع) نام برد. طالقانی نظریات خود را به سبک ساده و روان، و در چهارچوب نظریات سنتی، بیان می کرد(۲). کار نسبتاً ابتکاری او در مورد مسائل اجتماعی - اقتصادی است که در سال ۱۹۵۵ میلادی به چاپ رسید. وی این اثر را اضافه کردن مقدمه و پی نوشت هائی بر رساله ای سیاسی از آیت الله نائینی در سال۱۳۳۴ چاپ کرد. آیت الله طالقانی در مقدمه مذکور، با استفاده از استدلالات نائینی، نوشت که مذهب همواره تهدیدی علیه دیکتاتورها، که با در دست گرفتن تمام قدرتها از خود بتی می سازند، بوده است. توحید، در تلاش علیه اینگونه بت پرستی ها، مردم را از بندگی سلاطین نجات داده و آنها را تنها به تسلیم در برابر خدا وامی دارد، خدائی که حقیقت، عدالت و حکمت محض است. حکومت کردن بر مردم حق: ۱)خدا، ۲) احکام الهی، ۳) پیامبران و امامان که افکار و نیروی روحی شان در خدمات احکام الهی بوده و داعیه سلطنت و عنوان ندارند، و بالاخره حق ۴) علماء و مؤمنین عادل است. کوشش های مردم برای حکومت کردن برخودشان، نظیر انقلاب مشروطه، دموکراسی، و سوسیالیسم، چنانچه افراد ببینند که چنان هدفی به دنبال آن هست، می تواند قدم هائی در جهت توحید قلمداد شود. با توجه به مطالب کتاب نائینی، مردم باید به کوشش های خود در زمینه بهبود رژیم هائی که بر آنها حکومت می کنند و مبارزه علیه استبداد و دیکتاتوری ادامه دهند.(۳)
در کتاب دیگری به نام «اسلام و مالکیت، در مقایسه با نظام های اقتصادی غرب»، طالقانی قدرت تجزیه و تحلیل خود را به نمایش می گذارد. این کتاب پاسخی به مشکلات زمان است که در یک چهارچوب تاریخی عرضه شده است (۴) مباحث این کتاب به ترتیب عبارتنداز:
۱- تحول امر مالکیت از صدر تاریخ بشر، تقسیم کار، مبادله، پول قوانین مربوطه، و جامعه ایده آل، اولین نظریه های اقتصادی، و انقلاب صنعتی.
۲- ظهور قدرت کارگران: در اینجا او به بررسی مارکسیسم، مبارزه طبقاتی، صور افراطی سرمایه داری، دیکتاتوری پرولتاریا، و جامعه بدون طبقه می پردازد. او از مارکسیسم به عنوان مکتبی که دچار ساده اندیشی است انتقاد می کند، زیرا که فکر اصلی مارکسیسم این است که می توان با قائل شدن به امتیازات خاصی برای حکومت کارگران و نفی متافیزیک بی عدالتی ها را از میان برداشت. او این زیاده روی ها را در چهارچوب مبارزات مارکسیسم علیه سرمایه داری شرح می دهد.
۳- اقتصاد در پرتو ایمان: اعتقاد به معاد - به تفکر اسلامی یک بینش فراتاریخی اقتصادی به دست می دهد، قانون گذار هم باید اهداف معنوی را در نظر داشته و هم اینکه خود را از تعلق طبقاتی برحذر دارد. قوانین بشری (عرف) ناقص بوده، و محدود به تاریخ، و تغییرپذیرمی باشند. آنها به سادگی به وسیله یک قدرت استبدادی قابل تحریف اند و قابل نفوذ توسط تمایلات و هواهای نفسانی بوده، و باید بازور و فشار پیاده شوند. تنها اسلام است که یک قانون کامل عرضه می کند - زیرا تعقل را تشویق می کند، تا به جای کجروی مسیر خدائی تعقیب شود. انسان ها را از بردگی رسوم بشری نجات داده، به همه می آموزد که نیک را از بد تشخیص داده، و از انسانی که تحت سیطره تمایلات خود هستند کسی را می سازد که کنترل خویش را در دست دارد. به جهت این ویژگی های تخصصی قانون اسلامی (فقه) برای همه مردم قابل دسترسی نبوده و تنها مجتهدین می توانند راجع به کاربرد آن اظهارنظر نمایند.
۴- مبانی اقتصادی اسلام و ریشه دستورات آن: خداوند مالک مطلق همه آنچه به ما سپرده شده است می باشد. این نظر نقطه مقابل کاپیتالیسم است که در آن مالکیت مطلقاً آزاد می باشد، و نیز مقابل سوسیالیسم که در آن مالکیت فردی مجاز نمی باشد. این دو افراط و تفریط موجب بردگی افراد بشر می شود. مؤلف این اصل کلی را برای تجزیه و تحلیل نظام مالکیت زمین و وقف به کار می گیرد. در اسلام، قبل از آنکه غربی ها بیایند، نظام فئودالیسم (تیول داری) هرگز به صورت بادوام ریشه نداونید. در اسلام مالکیت زمین هرگز مطلق نبوده، و زمین دراختیار کسی که آن را کشت می کند قرار می گیرد.
۵- پول و مشکلات اقتصادی مربوط به آن: بهره پول (ربا) کاپیتالیسم را بوجود آورده است. اسلام رباخواری را ممنوع، اما در عوض تجارت را، که به توزیع سرمایه ها می انجامد، تشویق می کند. طالقانی، با استفاده از یک شعار سوسیالیستی، اظهار می دارد که: هرکس باید از دیگری به اندازه توانش کار کشیده، و به اندازه نیازش دراختیارش بگذارد.
۶- ویژگیهای خاص اقتصاد اسلامی: طالقانی روی آزادی فعالیت های اقتصادی، و تولید و توزیع محصولات در اسلام اصرار می ورزد. منابع طبیعی نیز متعلق به کسانی است که آنها را بارور می کنند. اما محدودیت هائی وجود دارد، که کنترل آنها به وسیله دولت صورت می گیرد (این امر، خصوصاً در مورد منابع معدنی مصداق دارد).
۷- اختلافات طبقاتی، امتیازها، و منشأ آنها: امتیازات طبقاتی الزاماً در رابطه با پول نیستند: که مثال آن را از طبقات نظامی شاهد می آورد. اسلام، در حالی که تفاوت های بین افراد بشر را قبول دارد، امتیازاتی را که به وسیله رژیم های سلطنتی به وجود آمده است رد می نماید. طالقانی، تاریخچه و نقدی بر «اعلامیه فرانسوی حقوق بشر»، که ریاکارانه توسط همان کسانی که مرتباً آن را زیر پا می گذارند حمایت می شود، به دست می دهد. مصونیت اصل مالکیت در را به روی همه سوءاستفاده های سرمایه داری باز می کند.
نکته قابل توجه عبارتی است که در آن طالقانی، با علم به صدماتی که وجود یک طبقه روحانی می تواند در بعضی از جوامع به وجود آورد، قاطعانه اظهار می دارد که چنین چیزی در اسلام وجود نداشته، علماء مذهبی امتیاز خاصی بر سایر افراد ندارند و در نتیجه باید، مثل روزهای نخستین، در مجامع و گردهمایی ها در سطح بقیه افراد بنشینند. به هر صورت، همانطوری که متذکر شدیم، این تنها مجتهدین هستند که می توانند احکام اسلام را به طور صحیح تفسیر کنند. مجتهد را می توان از روی عدالت و قدرت تفسیر احکامش شناخت، اما خود او با تأکیدی بیش از دیگران، در مقابل قانون با سایرین مساوی است(۵). طالقانی یکی از چند نفر اندیشمندانی بود که به نفع غیرمتمرکز نمودن نقش مرجع تقلید مطلب نوشته و خواستار آن شده بود که یک شورای فقاهت مرکب از لایق ترین علمای مناطق مختلف کشور تشکیل شود.
طالقانی در چهارچوب ساختار تفکرات کلامی خویش محصور باقی ماند. تماس او با غرب و نظام های ایدئولوژیک جدید غیرمستقیم بوده، و به بحث پیرامون بعضی از مسائل اساسی اقتصاد نمی پردازد: مسائل مالیاتها، ملی کردن ها، سیستم بانکداری و از این قبیل. در هر صورت، توسل او به اخلاقیات اسلامی دارای جنبه های مترقی بوده و از جمله توجه وی به مسائل اجتماعی از نقاط قوت دیدگاه های وی است. این مطلب می تواند ما را در فهم علت شهرت او در بین گروه های اسلامی چپ، کمک کند.(۶)

* پانوشت ها:
۱- در رمضان سال ۱۹۷۹ میلادی، او به عنوان امام جمعه در دانشگاه تهران به حرکت هائی که برای خودمختاری کردها و عربها صورت می گرفت، حمله کرد و گفت این حرکت ها تحت تأثیر نیروهای چپ خارجی است، اما در آخرین عبارات خود در شهریور ۱۳۵۸ او بار دیگر حمایت ضمنی خود از حقوق اقلیت ها را مورد تأکید قرار داد. احتمالاً او از تجزیه ایران می ترسید، و همین امر باعث شده بود که چندماهی انتقاد خود از دولت را متوقف کند.
۲- نگاه کنید به کتاب «ترجمه و شرح نهج البلاغه» اثر محمود طالقانی و نیز کتاب دیگر ایشان به نام «پرتوی از قرآن» در۴ جلد.
۳- نگاه کنید به کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله یا حکومت از نظر اسلام» اثر محمدحسین نائینی، با مقدمه، حواشی و شرح محمود طالقانی (چاپ سال ۱۹۵۵، بدون ذکر نام محل چاپ). در مورد این کتاب نگاه کنید به اثر الف. حائری به نام «تشیع و مشروطیت در ایران» (چاپ لیدن، ۱۹۷۷).
۴- کتاب «اسلام و مالکیت در مقایسه با نظام های اقتصادی غرب اثر محمود طالقانی (بدون ذکر محل و تاریخ چاپ). با توجه به اینکه در این کتاب (در ص ۱۶۷) از «غربزدگی» سخن به میان آمده لذا می توان حدس زد که کتاب مزبور در دهه سالهای ۱۹۶۰ (۱۳۴۰ شمسی) به چاپ رسیده است.
۵- همان مدرک، صفحات ۲۸۲، ۲۹۷، ۱۴۱ و ۲۸۳.
۶- نگاه کنید به مقاله طالقانی در کتاب «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» (چاپ تهران، ۱۳۴۱) و نیز مقاله لمبتن (A.K.S. Lambton) «تجدیدنظری در مقام مرجع تقلید و بنیاد مذهب» در مجله «مطالعات اسلامی» (Studia Islamica) شماره ۲۰ (مورخ ۱۹۶۴) صفحات ۱۲۵ به بعد. طالقانی تنها رهبر مذهبی بود که به طور آشکار از شریعتی حمایت می کرد، نگاه کنید به سخنرانی مورخ ۲۶ اردی بهشت اوکه در کتاب «مجموعه چند سخنرانی در دانشگاه تهران» چاپ گردیده است.