جمهوری فراماسونها
عصر روشنگری در تاریخ غرب، دوران تثبیت مدرنیته و ظهور ایدئولوژیهای اومانیستی است. فیلسوفان عصر روشنگری، معتقد به اصالت عقل منقطع از وحی بودند و عصر غلبهی تفکر دینی را روزگار « تاریک اندیشی» می نامیدند. اکثر نویسندگان و اندیشمندان معروف نهضت روشنگری یعنی افرادی مثل « ولتر»، « نیوتن»، « منتسکیو» و « لسینگ» وابسته به لژهای مختلف فراماسونری بودند. اساساً میتوان اندیشههای مبنایی «روشنگری» را همان باورهای بنیادین فراماسونری دانست. آمریکا، کشوری است که بر مبنای ایدهآلهای روشنگری بنا شده است و فراماسونرها در طول تاریخ دویستوسیواندی سالهی آن، همیشه در زمره رهبران و بانیان و چهره های ذی نفوذ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی این کشور بوده اند. پیوند فراماسونری و روشنگری، در دولت آمریکا تجسم عینی یافته است.
فراماسونری چیست؟ ارایه یک پاسخ صریح و روشن به این پرسش، نیازمند تفصیل و فرصتی گسترده و مبسوط است؛ اما اجمالاً می توان گفت که تشکیلات فراماسونری آنگونه که در انگلستان و پس از آن در فرانسه و آلمان و آمریکا در قرن هجدهم و پس از آن پدید آمد، سازمان مخوف و پیچیده و بسیار ذینفوذی است که از طریق اعمال نفوذهای نهان روشانه، خواستها و اراده و منافع لایههای مختلف طبقات سرمایه دار عصر جدید را پیش میبرد. فراماسونری به شدت، یهودیتزده بوده و دارای پیوندهای نزدیک با صهیونیسم جهانی است. شبکههای فعال و پیچیده و پر قدرت و مرموز فراماسونری، از عوامل ذی نفوذ در سیاست خارجی و نیز سیاستهای داخلی دولتهای امپریالیستی غربی، به ویژه آمریکا هستند. میتوان گفت آمریکا را فراماسونها بنیان گذاردهاند و آمریکا خانه اصلی فراماسونری بین المللی است.
آماری که از نفوذ گسترده شبکههای ماسونی و لیست سیاستمداران وابسته به فراماسونری در آمریکا بعضاً افشا می گردد، بسیار هول انگیز و تکان دهنده است. گفته می شود که بزرگ ترین تشکیلات فراماسونری با نزدیک به شش میلیون عضو، در آمریکا وجود دارد. سیاستمداران اصلی و رهبران جنگ های استقلال آمریکا یعنی « جرج واشنگتن»، « توماس جفرسون»، « جان آدامز»، « بنیامین فرانکلین» و « ژان لافایت» همگی فراماسونر بودهاند.
نخستین قانون اساسی فراماسونری را « بنیامین فرانکلین» ( که از رهبران جنبش استقلال و سفیر آمریکایی ها در فرانسه بود ) نوشته است. « جرج واشنگتن» فرمانده ارتش ایالات متحده و نخستین رییس جمهور این کشور، نخستین سنگ بنای ساختمان کنگره آمریکا را در شرایطی در زمین کار گذاشت که پیشبند ماسونی خود را بسته بود. برخی علایم رمزی معروف فراماسونری بر روی اسکناس یک دلاری آمریکا نقش بسته است. در اوایل قرن نوزدهم و در نخستین دهههای شکلگیری دولت ایالات متحده آمریکا، نفوذ فراماسونری در هیات حاکمه رو به افزایش گذارد. در 1808، جیمز مادیسون از رهبران فرماسونری آمریکا و از نویسندگان قانون اساسی این کشور، با نفوذ ماسونی ها به ریاست جمهوری برگزیده شد و سه رییس جمهور بعدی آمریکا یعنی « جیمز مونروئه»، « جان کوینسی آدامز» و « آندریو جاکسون» هر سه فراماسونر بودند. پس از آن، به دلیل مخالفت های جناح غیرماسونی سرمایه داری آمریکا در آن زمان، افشاگری هایی علیه فراماسونرها توسط « ویلیام مورگان» صورت گرفت، اما پس از مدتی با مرگ مرموز او، ماجرا به نفع فراماسونرها خاتمه یافت. از سال 1841 و از زمان ریاست جمهوری « هاریسون»، او و پنج رییس جمهور بعدی آمریکا، همگی فراماسونرها بودند. جالب است بدانید که « آبراهام لینکلن» که نمایندگی جناح صنعتی سرمایه داری شمال آمریکا را در جنگ علیه برده داران جنوب داشت نیز فراماسونر بوده است و معاون او « آندریو جانسون » که پس از قتل لینکلن به قدرت رسید و نیز رییس جمهوری بعدی آمریکا یعنی ژنرال « اولیس گرانت » نیز ماسونی بوده اند. ارایه لیست کامل سیاستمداران و دولتمردان و رییس جمهورهای فراماسونر آمریکایی، نیازمند یک کتاب حجیم و مستقل است. اجمال مطالب این است که در مواردی هم که فراماسونرها به دلیل اختلافات داخلی در انتخابات موفق نشده اند و یا بنا به دلایلی ترجیح داده اند رییس جمهوری غیر فراماسونر بر آمریکا حکومت کند، معاونان اصلی آنها و مقام های مهم قضایی یا سنا و کنگرهی آمریکا، اغلب فراماسونر بوده اند. آمریکا، قرن بیستم را با ریاست جمهوری سه فراماسونر آغاز کرد و دو رییس جمهور معروف دهه های هشتاد و نود آمریکا یعنی « رونالد ریگان» ( 1981 تا 1989 ) و « بیل کلینتون» ( 1993 تا 2001 ) هر دو فراماسونر بوده اند و در این میان، رییس جمهورهایی نظیر « وارن هاردینگ» « فرانکلین روزولت»، « ترومن»، « لیندن جانسون» و « جرالد فورد» نیز ماسونی بوده اند و جالب است که رییسان جمهوری فراماسونری نظیر « ترومن»، « جانسون» و « جرالد فورد» رابطهی نزدیک و خاصی با محمدرضا شاه و رژیم پهلوی دوم داشته اند. تعداد زیادی از معاونان رییس جمهور و روسای سنای آمریکا نیز بر اساس آمارهای ارایه شده، از اعضای فراماسونری بوده اند. بر اساس برخی آمار ارایه شده، در نیمه دوم قرن بیستم، نزدیک به 58 درصد وزرا و قریب به 60 درصد قضات دیوان عالی آمریکا و نیز بین 55 تا 60 درصد سناتورهای آمریکایی از اعضای رسمی فراماسونری بوده اند. نفوذ حیرت انگیز تشکیلات مخوف فراماسونری ( به عنوان بازوی سازمانی سرمایه سالاری یهودی جهانی ) در هیات حاکمه و ارکان اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی آمریکا، از نقش مهم باندهای قدرت نهانروش و توطئهگر در جامعهی آمریکا پرده بر میدارد.