تعاونیهای تولید زراعی سنتی در ایران / نظام تولید زراعی حراثه (بنه) در ده کشکوئیه دشت آب بافت قبل از اصلاحات ارضی

تعاونیهای تولید زراعی سنتی در ایران‏ نظام تولید زراعی جمعی حراثه(بنه)در ده کشکوئیه دشت آب بافت‏ قبل از اصلاحات ارضی
نظام تولید زراعی جمعی نوعی تعاون تولید زراعی سنتی است که در مناطق کم‏ آب شرق ایران تا قبل از انجام مراحل مختلف اصلاحات ارضی وجود داشت.معروفترین‏ این واحد بنامهای‏"بنه‏"در تهران،"صحرا"در خراسان،"حراثه‏"در شیراز و کرمان‏ نامیده میشدند.موجودیت این واحدها بر اساس همکاری و تعاون استوار بود که این‏ همکاری معمولا از حدود کار صحرائی تجاوز نموده دامنه‏اش تا همکاری نزدیک خانوارهای‏ عضو واحد ادامه می‏یافت زیرا هر واحد تولید(بنه)نسبت بمقدار آبی که در اختیار داشت زمینهای زیر کشتش تغییر نموده و بهمان نسبت تعداد اعضایش تغییر میکرد زیرا آب بیشتر زمین بیشتری را زیر کشت میبرد و زمین بیشتر به نیروی کار بیشتری نیاز داشت.

بین اعضاء حراثه تقسیم کار وجود داشت و پس از برداشت محصول طبق عرف‏ محل سهم هریک از عوامل کار(زمین،آب،بذر،شخم و نیروی کار)مشخص میشد، حراثه‏های ده کشکوئیه نمونه‏ای است از واحدهای تولید سنتی در منطقه کم‏آب دشت‏ آب بافت کرمان.


آشنائی با منطقه
منطقه بافت در جنوب کوههای لاله‏زار(بلندترین قله حدود 4300 متر)بین‏ سیرجان و جیرفت(جنوب غربی کرمان)واقع شده است،این منطقه از دامنه‏های جنوبی‏ کوههای لاله‏زار با شیب ملایمی تا شهر بافت ادامه یافته است،در جنوب بافت ارتفاع‏ به حدود 2100 متر رسیده و از آن پس منطقه هموار دشت آب آغاز میگردد که از دهستانهای‏ جنوبی منطقه بافت بشمار است.

منطقه دشت‏آب از جهات شمال،غرب و جنوب به زمینهای مرتفعی محدود میگردد ولی از سمت شرق با شیب ملایمی به منطقه جیرفته میرسد تا آنجا که اختلاف‏ ارتفاع غرب دشت‏آب تا جیرفت از 600 متر هم تجاوز مینماید.

پهنای منطقه دشت‏آب از حدود 20 تا 30 کیلومتر تجاوز نمی‏نماید(مگر بسمت جیرفت)بنابراین((دشت‏آب صحرای وسیعی است‏1))کم باران که میزان‏ بارندگی سالیانه آن از حدود 200 میلیمتر در سال بندرت تجاوز مینماید2،درجه حرارت‏ منطقه بین 35+تا 17-درجه سانتیگراد در سال 1350 نوسان داشته است و محلیان‏ معتقدند که((اختلاف هوایش زیاد است بر این اساس دشت آب منطقه‏ای است کم‏ باران و اگر احیانا بارانی از کوههای اطراف آن در فصل بارندگی سرازیر گردد از غرب‏ بشرق از قلب منطقه گذشته برود جیرفت می‏پیوندد.

دشت آب منطقه‏ای است قابل کشت ولی آب کافی ندارد از ایدرو سکنه برای رفع‏ نیازهای کشاورزی خود حتی المقدور به زدن قنات همت گمارده‏اند،تامین آب مورد نیاز کشاورزی بیشتر با آب قنات‏4تامین میشود.

از آنجا که دشت آب نسبت به بافت منطقه حالصخیزی نیست حدود 5/5 در صد آبادیهای آن با قریب 4 درصد جمعیت کل منطقه در دشت آب قرار گرفته است.

منابع رسمی تعداد دههای مسکونی دشت آب را 32 با حدود 2100 نفر جمعیت‏ ذکر نموده‏اند.

تمام این خصوصیات کمبود باران منطقه را گواهی میدهد بنابراین دهقانان‏ بافت از دیرباز برای بهره برداری بهتر از زمین کشت جمعی را انتخاب نموده‏اند، "کشت جمعی‏"یا((نظام تولید زراعی جمعی))یا((کشت سنتی))در سراسر ده‏های‏ منطقه تا قبل از اصلاحات ارضی دیده میشد و بنام((حرائه))شهرت داشت.

پس از اصلاحات حراثه‏ها تغییر شکل داد ولی ساختمان اساسی آنها در یک‏ منطقه جغرافیائی تقریبا یکسان ماند،در این مقاله ابتدا کلیاتی از وضع حراثه‏هی‏ بافت را یادآور شده سپس حراثه‏های ده کشکوئیه واقع در دشت آب را که حدود 44 خانوار جمعیت دارد بعنوان نمونه‏ای از حراثه‏ها(بخصوص حراثه‏های منطقه نسبه کم‏ آب)مورد مطالعه قرار داده است.


نظام تولید زراعی جمعی در بافت‏ حراثه(بنه)
درده‏های نزدیک به بافت کرمان مدار گردش آب بر اساس شش شبانه‏روز یکبار شکل گرفته است.هر شبانه روز آب قنات(24 ساعت)را(یکدانگ)برابر با ((16 حبه))برابر با((16 شاهی))محاسبه مینمایند و یک حبه زمین نیز مقدار زمینی‏ است که در شرایط معمولی حدود 45 کیلوگرم((تخم کار))دارد بر این اساس ده به‏ ششدانگ تقسیم میگردد و هر دانگ دارای یک شبانه‏روز آب نیز هست که اصطلاحا ((دمن))میگویند.

قبل از اصلاحات ارضی در هر دمن آب چهار تا 10 نفر بشراکت کشت و زرع‏ میکردند که تعداد قطعی آنها را مقدار آب مشخص مینمود،اگر قنات ده کم آب بود در زمین‏های زیر کشت هر شبانه‏روز آب قنات فقط چهار نفر بکار اشتغال داشتند و اگر بر میزان آبش افزوده میکشت این اعضاء به پنج تا 10 نفر فزونی می‏یافتند.

اگر آب قنت کم بود زمینهای زیر کشت هر شبانه‏روز آب به دو جفت گاو کار جهت شخم و خرمن‏کوبی نیاز داشت و هر جفت گاو را در اصطلاح محلی((یک بند گاو)) مینامیدند در صورتیکه عوامل فوق آماده میگردید و در رابطه با هم شروع بکار میکردند حراثه‏ای ایجاد میگردید که بمدت یکسال زراعی اعضاء آن فعالیت مشترکی داشتند.

معمولا دهقانان مالک گاو نیز بودند یعنی حراثه‏ها به شکل گاوبندی اداره‏ میشدند چهار دهقان عضو حراثه دارای دو بند گاو نیز بودند در نتیجه هر دهقان بایستی‏ مالک یک راس گاو نیز باشد.پس حراثه‏های ده‏های نزدیک ببافت در صورت کم بودن‏ آب قنات دارای مشخصات زیر بودند:

1-یک شبانه روز آب.

2-یکدانگ برابر 16 حبه زمین برابر با 720 کیلوگرم بذرپاش گندم.

3-دو جفت گاو کار.

4-چهار نفر عضو.

***

طرز تقسیم محصول
زمین زیر کشت حراثه‏ها اکثرا به کشت گندم و جو اختصاص داشت،اگر تمامی‏ گندم یا جو بدست آمده از حراثه را میخواستند تقسیم کنند طرز تقسیم آن بدینگونه‏ بود:

مباشر 10 درصد

دشتبان 5 درصد

خوک‏زن 3 درصد

خرمن‏کوبی 5 درصد

شخم 5 درصد

جمع 28 درصد

پس از برداشت 28 درصد از میان 72 درصد محصول باقیماناده به سه تقسیم‏ شده دو تقسیم(48 درصد)به مالک بابت آب و زمین و بذر و کود و سرپرستی تعلق‏ گرفته و یک تقسیم(24 درصد)به دهقانان عضو حراثه تعلق میگرفت ولی نیمی از سهم‏ مباشر(5 درصد)به سهم دهقانان اضافه میگردید در نتیجه 29 درصد از کل محصول به‏ چهار دهقان تعلق میگرفت و سهم هر دهقان عضو حراثه از محصولات پائیزه 25/7 درصد بود.


حراثه‏های ده کشکوئیه بافت‏

شکل و مشخصات
ده کشکوئیه دشت‏آب بافت بواسطه کمی آب قناتش فقط دارای چهار حراثه بود و چون کلیه املاک ده به ششدانگ و هر دانگ به 16 حبه تقسیم میشد مجموع ده 96 حبه‏ یا سهم محاسبه میگردید.

مدار گردش آب شش روز یکبار بود و هر حراثه دارای 5/1 شبانه روز آب بود و دو بند گاو(چهار راس)نیروی شخم آنرا تشکیل میداد و با هر بند گاو یکنفر کار میکرد که او را((زعیم))مینامیدند.

زمین زیر کشت هر حراثه بدو قسمت‏"کشت پائیزه‏"و"کشت بهاره‏"تقسیم‏ میشد سطح زیر کشت پائیزه از 13 تا 14 هکتار تجاوز نمیکرد که 8 هکتار آن به کشت‏ گندم و 5 تا 6 هکتار بقیه به کشت جو اختصاص داشت.کشت بهاره حدود نصف کشت‏ پائیزه بود و معمولا به کشت سیب‏زمینی،پیاز،نخود،ارزن،هندوانه خربزه و یونجه‏ اختصاص داشت که کشت نخود و ارزن مهمتر و بیشتر از محصولات دیگر کشت میگردید بر این اساس وضع حراثه‏های ده بقرار زیر بود:

جدول مشخصات حراثه‏های ده کشکوئیه دشت‏آب بافت

مشخصات‏\یک حراثه‏\حراثه‏های ده

حراثه‏های ده‏\ \4

گاوکار(رأس)\4(2 بند گاو)\16(هشت بند گاو)

زعیم‏\2 نفر\8 نفر

سطح زیر کشت محصولات پائیزه‏\13 تا 14 هکتار\52 تا 56 هکتار

سطح زیر کشت محصولات بهاره‏\6 تا 7 هکتار\24 تا 28 هکتار

سطح کل زیر کشت‏\19 تا 21 هکتار\76 تا 84 هکتار

سهم آب‏\36 ساعت 5/1- شبانه روز یکبار\144 ساعت(شبانه روز یکبار)

نیروی کار
اعضاء حراثه‏ها را"زعیم‏"مینامیدند و هر حراثه بیش از دو عضو نداشت و در مجموع ده دارای هشت زعیم بود،از هشت نفر زعیم یکنفر بدیگران ریاست میکرد که‏"سرزعیم‏"نامیده میشد و به او((شحنه))نیز میگفتند.

هر زعیم با یک بند گاو(دو راس)کار میکرد که مجموعا((یک مرد))به‏ حساب میآمد.

علاوه بر دو زعیم که عضو اصلی حراثه بودند تمامی خانوار هر دو عضو حراثه‏ پشتوانه نیروی کار حراثه بودند،پسر،دختر،عروس،داماد،همسر،مادر و پدر عروس‏ یا داماد در مواقع لزوم بخصوص هنگام وجین و درو در کارهای مختلف حراثه شرکت‏ میکردند.وجین با زنان و دختران بود و درو را مشترکا(بیشتر مردان)انجام میدادند و رسیدگ به دام،نان پزی،تهیه غذا و دوخت‏ودوز را زنان.

کار خاص مردان آوردن هیزم و بوته خار(جاز)از جنگل و بیابان برای نان‏پزی‏ بود و آبیاری مزرعه،زمین‏بندی و خرید و تهیه اجناس مورد نیاز(بیشتر از شهر).


خرمن و خرمن‏کوبی:
خرمن کردن،خرمن‏کوبی و پاک کردن خرمن با زارعان بود.کوبیدن خرمن با گاو انجام میگرفت و چرخ خرمنکوب((گرجین))برخلاف بسیاری از نقاط دیگر که دارای‏ پره‏های آهنی بود پره‏های چوبین داشت و نجار محل آنرا میساخت.

پس از خرمن‏کوبی دانه‏ها از کاه جدا میشد و ارباب یا مباشر شخصا در مهر کردن خرمن(در اصطلاح محلی‏"زاع‏")نظارت میکردند و هنگام شکستن زاع خرمن نیز مجددا نظارت میکردند.

پس از خرمن‏کشی(شحنه)یا(سرزعیم)ناهار میدادند که آنرا"چاشت خرمن‏" می‏نامیدند.

توزین خرمن با مراسم خاصی انجام میگرفت،وزن کننده را((وزان))می‏گفتند وی در فاصله کشیدن هر وزن ارابه شماره‏های وزن با لهجه محلی با صدای نسبته‏"بلند همراه با اشعار مذهبی تکرار میکرد مثلا میگفت:

یک:اول بنام خدا،اول بنام خدا...

دو:دو نیست خدا،دو نیست خدا...

سه:سبب سازکارها،سبب سازگارها...

چهار:چارهء درماندگان...و...


طرز تقسیم محصول
گفتیم که هر زعیم با دو راس گاو یک مرد بحساب میآمد و مجموعا ده هشت‏ زعیم در چهار حراثه داشت که با گاوهایشان هشت مرد محسوب میشدند و یکی از این‏ هشت نفر بدانها ریاست میکرد که سرزعیم نامیده میشد.

محصول بدست آمده پائیزه حراثه‏ها به 10 قسمت تقسیم میشد 3 قسمت سهم‏ زعیم‏ها(انصبا)و 7 قسمت سهم ارباب(مثال)میگردید مثلا اگر برداشت غلات یک‏ حراثه را 100 فرض کنیم 70 درصد سهم ارباب و 30 درصد سهم هشت عضو حراثه‏ میگردید ولی سهم اعضاء حراثه بجای هشت قسمت شدن به 9 قسمت تقسیم میشد و یک‏ سهم اضافی به سرزعیم تعلق میگرفت.

سرزعیم یا شحنه که دو برابر هر زعیم سهم میبرد وظیفه داشت علاوه بر کارهای زراعی مربوط به حراثه کارهای اربابی از قبیل آوردن بوته و هیزم،حمل گندم‏ به آسیاب و آرد کردن آن،برف‏روبی پشت بامهای ارباب و بیرون بردن کود طویله را نیز انجام دهد و این قبیل کارها را در اصطلاح محلی((قلون))مینامیدند.


طرز تقسیم محصولات بهاره
محصولات بهاره به سه قسمت میشد 3/2 سهم ارباب و 3/1 به زارعان تعلق‏ میگرفت،محصولات بهاره(سیب‏زمینی،پیاز،صیفی)بیشتر جنبه خود مصرفی دارد ولی نخود و پیاز علاوه بر رفع نیازهای محلی کمی ببازارهای اطراف فرستاده میشود.در بهاره کاری تهیه بذر و مخارج زراعت بهاره بعهده ارباب ولی کود لازم،نیروی کار و حمل و نقل آن از وظایف اعضاء حراثه بود.

***

سهم گاو
هر زعیم با دو راس گاو کار یک مرد بحساب میآید ولی اگر زعیمی گاو نداشت‏ میبایست برای انجام شخم و خرمنکوبی گاو مورد نیاز را تهیه و بکار بگیرد در چنین

شرایطی سهم زارع بدون گاو سه قسمت شده دو قسمت متعلق به او و یک قسمت باقیمانده‏ "سهم گاوکاری‏"به صاحب گاو تعلق میگرفت.

***

سهم‏بران حراثه
هر حراثه علاوه بر سهمی که به اعضاء رسمی و اصلی خود میداد دارای اعضاء دیگری نیز بود که مستقیما از محصول سهم میبردند این سهم‏بران در درجه اول‏ ((مرسوم کاران))یا نجار،آهنگر،و سلمانی(دلاک)بودند سهم‏بران دیگر حراثه‏ اهمیت مرسوم کاران را نداشتند معمولا سهم اینگونه افراد قبل از تقسیم محصول‏ محاسبه و برداشت میشد مرسوم‏کاران بترتیب اهمیت عبارت بودن از:

***

1-آهنگر:
هر حراثه به ابزارهای متعدد آهنی و خرده کاریها و تعمیراتی از این قبیل که‏ منحصرا بدست آهنگر انجام میگرفت نیاز داشت،آهنگر ابزار مورد نیاز و خرده‏کاریها و تعمیرات هر حراثه را بمرور انجام داده یا تهیه میکرد و در اختیار اعضاء قرار میداد و در هر سال زراعی بهنگام برداشت خرمن نیم درصد از محصول بدست آمده پائیزه‏ هر حراثه(جو،گندم و کاه)را بعنوان دستمزد میگرفت،آهنگران معمولا در دهی‏ سکونت میگزیدند که در میانه قرار گرفته و بچند ده دیگر نزدیک باشد آنان آهنگری تمامی‏ حراثه‏های چند ده را قبول میکردند در ده کشکوئیه که دارای چهار حراثه بود دو درصد از کل برداشت غلات و حدود چهار بار کاه ده به آهنگر تعلق میگرفت و به نسبتی از محصولات بهاره نیز سهم میبردند.

معمولا دانگی 6 من گندم(15 کیلو)و 5 من جو و یک بار کاه به آهنگر سهم‏ میرسید و چون هر حراثه 5/1 دانگ بود 5/7 من گندم،5/7 من جو و 5/1 بار کاه‏ سهم آهنگر بود ولی این مقدار در طول سالها ثابت نبود و بستگی با مقدار برداشت‏ محصول حراثه و نوع قرارداد آهنگر با حراثه داشت.

***
2-نجار:
نجار نیز وضعی شبیه آهنگر داشت،نجاران سالیانه کار ابزار کار چوبی اعضاء حراثه را تهیه و مجانا در اختیارشان میگذارند و بجای ارزش ابزار تهیه شده و مزد خود بهنگام برداشت محصول نیم درصد از محصول گندم و جو حدود یک بار کاه از هر حراثه‏ قبل از تقسیم سهم میبردند،نجاران کارهای نجاری حراثه‏های چندین ده نزدیک بهم‏ را می‏پذیرفتند و بر حسب محاسبه نیروی کار خود نجاری تعداد دهها را بعهده میگرفتند. اگر حراثه محصولات دیگری نیز داشت مقداری بعنوان تعارف به نجار داده میشد.

***

3-سلمانی:
در ده کشکوئیه سلمانی،حمامی،دلاک،حجومت کن و دندان پزشک ده یکنفر بیش نبود و کلیه کارهای مشاغل فوق را بر حسب نیاز مراجعان انجام میداد وظایف و مشاغل مختلف این شخص عبارت بود از:

(سلمانی)اصلاح سرو و صورت اعضاء حراثه،(دندان پزشک)دندان کشیدن و مداوای دندان اهالی،(حمامی)جمع‏آوری سوخت لازم و آماده کردن حمام و تمیز نگهداشتن و گرم کردن آن(دلاکی)ختنه کردن بچه‏ها و حجامت کردن داوطلبان، تیغ زدن به سرداوطلبان ذر روز عاشورا،ضمنا سلمانی به هنگام جشنها و اعیاد و عزاداری‏ها همه کاره بود،پذیرائی با چای و شیرینی،آشپزی،ترتیب توزیع عذا و خلاصه چرخاندن چرخ مجالس سرور و عذا بدست سلمانی انجام میگرفت سلمانی از حراثه‏ سهم مشخصی داشت در ده کشکوئیه سهمی که به سلمانی تعلق میگرفت همانند آهنگر و نجار بود(از هر دانگ 5 من گندم و 5 من جو یک بار کاه)گاهی یک بار کاه تا سه بار فزونی می‏یافت در گذشته(تا حدود سال 1330 شمسی)ارباب هم از سهم خودش‏ کمکهائی به سلمانی میکرد که مقدار آن مشخص نبود مثلا بدستور ارباب یا به حواله‏ کرد او یک تا سه بار کاه باضافه 30 تا 60 من سه کیلوئی گندم به سلمانی داده میشد.

***

4-دشتبان:
دشتبان مسئول حفظ و حراست محصولهای کشت شده در تمامی ده بود،در
همهء سال دشتبان وظیفه داشت تا شبانه‏روز مواظب مزرعه باشد تا چهارپایان و حیوانات‏ وحشی باعث خرابی محصول نشوند و از سرقت‏های احتمالی نیز جلوگیری نماید،حقوق‏ دشتبان قراردادی بود و این حقوق در سالهای مختلف بین 100 تا 500 من گندم نوسان‏ داشت،معمولا حراثه‏های ده محاسبه نموده گندم نان سال دشتبان را به او میدادند و در این محاسبه خانوار او را 5 نفر حساب میکردند(هر نفر در سال 60 من)جمعا 300 من گندم به او داده میشد زیرا معتقد بودند کسی که مصرفی سال خانواده خود را داشته‏ باشد همه‏چیز دارد.

آب دادن به دروگرها به هنگام درو بعهده دشتبان یا زن او بود،زن ارباب و زن سرزعیم کارهائی به زن دشتبان واگذار میکردندکه بایستی انجام دهد علاوه بر اینها زن دشتبان در جمع‏آوری خوشه و وجین شرکت میکرد.

با موافقت اعضاء حراثه‏ها و سرزعیم قطعه زمین کوچکی حدود چند قصب‏1 جهت کشت در اختیار دشتبان میگذاردند که محصول آن منحصرا به خود دشتبان تعلق‏ میگرفت.

***

5-کدخدا:
کدخدا از هر دانگ ده کشکوئیه 5/2 من گندم سهم میبرد یعنی از هر حراثه‏ (5/1 دانگ)75/3 من سهم میبرد و چون ده شش دانگ یا چهار حراثه داشت جمع‏ سهم کدخدا 15 من میشد،کدخدای ده کشکوئیه کدخدای تمامی دههای همجوار و نزدیک‏ نیز بود،ممکن بود هر کدخدا در بافت کدخدای یک بخش یا یک منطقه نیز باشد و از تمامی این دهها بهمین نسبت سهم میبرد و در قبال این سهم بیشتر به رفع اختلافات‏ داخلی ده‏ها پرداخته و بین ساکنان و ماموران دولتی نیز نقش واسطه را داشت.

***

6-لوطی:
لوطیان به هنگام برداشت خرمن بصورت گروهی،سر خرمن حاضر شده با خوشروئی و شاد کردن زعیم‏ها،قدری گندم برسم پیشکش میگرفتند که مقدار آن به‏ (1)-قصب قطعه زمینی است برابر با 25 5؟؟؟5 متر مربع.

حالت روحی زعیم بستگی داشت(معمولا از حدود یک من تجاوز نمکیرد)،زعیم‏ها لوطی و حمامی را افراد بد دهن میدانند و برای گریز از ناسزاگوئی آنها می‏کوشند تا اینگونه افراد را خوشحال از سر خرمن بازگردانند،در عین حال معتقدند که اگر اولین‏ پارلوطی بسر خرمن آید بهتر از آمدن((سید))و((درویش))است.

***

7-خوک‏زن:
چون در اغلب مناطق کوهستانی ایران گراز یا خوک وحشی بمزارع زیر کشت‏ آسیب فراوان میرساند افرادی را بنام((خوک زن))با قراردادی(معمولا جنسی)به‏ کمک میگیرند،در ده کشکوئیه نیز این حیوان وحشی وجود دارد و برای جلوگیری از آسیب‏های احتمالیش یکی از اهالی مامور میشود تا از ورود این حیوان بمزارع جلوگیری‏ کند و سهم خوک‏زن را محلیان حدود نصف سهم دشتبان تخمین میکنند که بین 100 تا 300 من نوسان داشت.

***

8-درویش:
در ده‏های بافت به هنگام برداشت خرمن حراثه‏ها درویش‏ها بسر خرمن رفته‏ با خواندن اشعاری مذهبی قدری گندم،جو یا کاه میگرفتند اگر فص درو یا کوبیدن خرمن‏ بود یک دسته گندم نکوبیده ساقه‏دار(باقه)به درویش داده میشد.بافه اهدائی به‏ درویش حدود شش من وزن داشت که پس از کوبیدن حدود یک من گندم شمش(گندم‏ خالص)میشد.در صورت آشنائی درویش با سرزعیم ممکن بود بافه اهدائی تا دو برابر افزایش یابد و گاهی دیده شده که به سید یا درویش خاصی تا پنج من گندم هم داده‏ شده است.

***

9-سید:
سید که با بستن شال سبزی موقعیت خود را مشخص مینماید به هنگام برداشت‏ محصول به خرمن‏های مختلف مراجعه مینماید و وضعی تقریبا شبیه درویش دارد،بسیاری‏ از افراد به برحق بودن سید معتقدند از اینرو علاوه بر مقداری محصول که به او میدهند از نامبرده پذیرائی نموده و احیانا ناهاری هم به او میدهند.

***

10-دروگر:
دروگران اعضای حراثه‏ها بودند که با خانواده خود در فصل درو به درو میپرداختند اکثریت آنان مرد بودند ولی زنها هم فعالانه در این کار شرکت میجستند، ضمنا دشتبان یا زن او مسئول آب دادن به دروگران بود.

کار دروگران از سپیده‏دم آغاز شده تا حدود ساعت 10 صبح ادامه می‏یافت‏ آنگاه پس از تعطیل موقت از چهار بعد از ظهر مجددا آغاز میشد تا حدود 7 بعد از ظهر ادامه میبافت و استثنا شبهای مهتابی به کار ادامه میدادند چون کاری بود که بهر صورت خود آنها میبایستی انجام دهند اینان در ازای یک روز کار 3 من گندم مزد میگرفتند.

***

11-مباشر:
مباشر که درو واقع ارباب دوم ده بود پس از جمع‏آوری سهم ارباب سهم خود را از سهم ارباب بر میداشت:حداقل 20/1 و حداکثر 10/1 از سهم ارباب به مباشر میرسید بدین ترتیب که از 70% سهم ارباب(منال)از محصولات پائیزه هر حراثه 7 تا 14% سهم از آن مباشر میگردید و چون ده چهار حراثه داشت سهم مباشر به حدود چهار برابر سهم فوق از هر حراثه میرسید.

***

12-خوشه‏چینی:
به هنگام برداشت‏"دسته پشته‏"یا(جمع‏آوری محصول درو شده)افراد بی‏ بضاعت و زن و فرزندان زارعان و خوش‏نشینان با اجازه و زیر نظر"سرکار"که از طرف‏ مالک برای جلوگیری از حیف و میل محصول موقتا تعیین و مزد او از میانه(قبل از تقسیم محصول)پرداخت میشد،به جمع‏آوری خوشه میپرداختند.

خوشه‏چینی را ابتد زن سرزعیم با نخوت خاصی آغاز میکرد بدین ترتیب‏ که نامبرده اول وارد مزرعه شده در جلو قرار میگرفت دیگران بدنبال او به جمع‏آوری خوشه میپرداختند در تمام مدت بترتیبی که دسته‏های گندم برداشته میشد زن زعیم جلوتر از دیگران اجازه خوشه‏چینی داشت،این امر بدان سبب بود که پس از برداشتن هر دسته‏ چون خوشه‏های زیادی جا میماند زن سرزعیم به راحتی بتواند آنها را جمع‏آوری نماید پس‏ماندهء زن سرزعیم سهم دیگران بود که بایستی جمع نمایند.

ساکنان ده آرزو داشتند که به شکلی با سرزعیم خویشاوند شوند تا از این مزایا بهره‏مند گردند.زن سرزعیم شدن افتخار بزرگی بود که نصیب هر کسی نمیشد و نهایت‏ آرزوی جوانان نیز این بود که داماد سرزعیم شوند.


تعویض افراد:
افرادی که به عضویت حراثه انتخاب میشدند یکسال زراعی در سمت خود باقی‏ میماندند.اگر بمناسبتی تصمیم به تعویض افراد گرفته میشد در آغاز سال زراعی(اول‏ ماه میزان-اول مهر)این کار انجام میشد،تصمیم را اغلب مباشر که نماینده ارباب‏ بود شفاها به اطلاع میرساند ارباب خطاب به مباشر در اینمورد نامه‏ای مینوشت که‏ فلان را معزول و فلان را بجای او بگمارید،آنگاه نامه را مباشر به زارع معزول میداد، متن زیر یکی از این نامه‏هایت که مالک به مباشر نوشته است:

((عالیثان(گاهی عالیجاه)مشهدی ابراهیم‏1بموجب این خطاب)) ((لازم است موازی 12 سهم‏2از 96 سهم مزرعه‏3...که)) ((بمدت پنج سال زراعت نموده‏اید از(آب‏بند)4میزان سال-)) ((جاری به کربلائی حسن واگذار گردیده که طبق معمول زراعت نماید)).

مورخ 12 ربیع الاول سال 1324 قمری(اوریل 1905 میلادی) امضاء مالک

(1)-بملاحظاتی نام حقیقی افراد ذکر نشده است.

(2)-12 سهم از 96 سهم یعنی تمامی زمینهای زیر کشت چهار حراثه 96 سهم است با هشت عضو و چون هر حراثه دارای دو عضو است در واقع هر عضو در 12 سهم زراعت مینماید.

(3)-مزرعه منظور حراثه است و چون حراثه‏ها دارای نام مشخص است در اینجا نامش‏ مشخص میگردد.

(4)-آب‏بند اصطلاح آغاز سال زراعی جدید است هنگامیکه حقّا به سال زراعی قبلی‏ پایان پذیرفته و سال زراعی جدید آغاز میگردد.
 
پیشکش:
زارعان برای تحکیم موقعیت خود مجبور بودند که گاهی هدیه‏ای به ارباب‏ بدهند که بدان((تقدمه))میگفتند،تقدمه‏ها معمولا گوسفند،بره،مرغ و یا خروس‏ بود.

***

پاداش:
به هنگام برداشت محصول،حراثه‏ای که محصولش از نظر کمی و کیفی بهتر از حراثه‏های دیگر بود یا اصولا بیش از حراثه‏های دیگر بازده داشت از طرف ارباب‏ مقداری جنس(گندم،جو،لباس یا پارچه)بعنوان پاداش و انعام نقدی به اعضاء آن‏ داده میشد.

***

مساعده:
زارعان عضو حراثه اگر به مساعده نیازی داشتند بدستور ارباب ماهانه مقداری‏ پول و گندم بدانها داده میشد و بهنگام برداشت محصول از سهم آنها کسر میگردید. مقدار این مساعده سالانه برای هر نفر از حدود 200 تا 300 تومان پول و 100 تا 150 من(سه کیلوئی)گندم تجاوز نمیکرد،حدود 3/2 زارعان به این مساعده نیاز داشتند و اگر بدانها داده نمیشد مجبور بودند از کاسب محل قرض بگیرند و محصول خود را ((سلف))1بفروشند.

مساعده‏ای را که ارباب به زارع میداد((جیره))مینامیدند گاهی گر زارعی‏ خوب کار میکرد یا سفارشی راجع به او میشد ارباب جیره داده شده به او را می‏بخشید و بهنگام تقسیم محصول از سهمش کسر نمیکرد.

*** (1)-زارعان اغلب‏"سلف‏"میگویند اما ظاهرا لفظ صحیح آن‏"سلم‏"(بفتح اول و ثانی) است این واژه در اصل مآخوذ از تازی است و بمعنی پیش فروختن و خریدن غله‏ایست که‏ هنوز نرسیده باشد.نگاه کنید برهان قاطع مرحوم دکتر معین.


آیش:
در ده‏"رهن‏"بافت هر حراثه سه طاق(36 ساعت)آب داشت زمینها در سه‏ آیش کشت میشد و هر هکتار را برابر 60 من(3 کیلوئی)بذرپاش میدانستند.

در دهاتی که زمین‏های آنها وسعت بیشتری داشت هر آیش از یک تا پنج سال‏ بطول میانجامید و در ده‏های بزرگ دشت آب دور تسلسل آیش تا 20 سال دیده شده‏ است.


نذر:
در صورت بروز سوانح ارضی و سماوی مانند باران بی‏موقع،سیل،هجوم ملخ‏ و آفات دیگر،یکی دو راس گوسفند بعنوان‏"نذر"بحساب کل درآمد حراثه تهیه کرده و پس از کشتن گوسفند گوشتش بین افراد تقسیم میشد.

***

وضع حراثه‏ها پس از اصلاحات ارضی:
املاک تقسیم شده بین صاحب نسق‏ها و خرده مالکان سابق برخی مفروز و بعضی‏ مشاع است و مرزهای قطعه زمین‏ها خاکی است و اغلب بر سر حدود قطعی زمینها بین‏ مالک سابق و صاحب نسق‏های زمین‏دار شده نزاع‏هائی اتفاق میافتد که ناگزیر به‏ اداره‏های مربوط مراجعه مینمایند.

مالک زمین خود را پس از اصلاحات ارضی منحصرا وسیله کارگران روزمزد زراعت مینماید.(تحقیق بیشتر در این باره نیاز به مقاله جداگانه‏ای دارد).