اشغال برنامه ريزي شده

اشغال برنامه ريزي شده

در جریان جنگ جهانی دوم علی رغم اینكه ایران اعلام بی طرفی نموده بود، متفقین خاك كشور را اشغال كردند. این اشغال لطمات و صدمات جبران ناپذیری به كشور وارد ساخت كه تبعات آن تا سالیان متمادی گریبان مردم ایران را گرفته بود. بهانه اشغالگران فعالیت ستون پنجم آلمان در ایران و عدم اخراج آنها از سوی دولت ایران اعلام شد. این مقال قصد آن دارد تا با بررسی برخی شواهد و مدارك روشن سازد آیا آلمانی‌ها در ایران فعالیت نمی‌كردند و یا اینكه دولت ایران به خواسته انگلستان مبنی بر اخراج اتباع آلمان از كشور در همان آغاز تن در می‌داد امكان آن بود كه متفقین از اشغال ایران صرف نظر نمایند.‏
از شواهد و قراین بر می‌آید كه متفقین، در مكاتبات و مذاكراتی كه با مقامات ایرانی یا بین خودشان‏‎ ‎داشته اند از فشارهای اقتصادی، سپس از تهدید نظامی در كنار مذاكرات و تسلیم یادداشت‌های اعتراض‌آمیز برای همراه ساختن یا تسلیم دولت نسبت به خواسته های‎ ‎خود به عنوان ابزاری مناسب متوسل شده اند. اما بزودی به دلیل محدودیت زمانی كه داشته اند و با توجه به حمله آلمان به روسیه اشغال‎ ‎نظامی ایران را به عنوان تنها گزینه انتخاب كرده و برنامه ریزی سریعی را برای اشغال انجام دادند‎.
‎اسناد و مكاتبات سیاسی حاكی از آن است كه فعالیت آلمان‌ها در ایران بهانه و دستاویزی بیش نبوده است به گونه ای كه بولارد، وزیر مختار انگلیس در ایران در 20 تیر 1320 به وزارت خارجه‎ ‎انگلیس می‌نویسد‎:‎‏ «گرچه مطمئنیم كه ستون پنجم آلمان در‎ ‎ایران مشغول فعالیت است، ولی به گونه ای شگفت انگیز نمی‌توانیم برای اثبات آن شواهد‎ ‎كافی نشان دهیم»‏.
جلال عبده ضمن برشمردن علل توجه متفقین به ایران می‌گوید‎:‎‏ «هنگامی كه به نمایندگی تهران در مجلس‎ ‎انتخاب شده بودم و برای به دست آوردن علل حمله به ایران، توسط كمیسیون خارجه به اتفاق چند نفر دیگر از جمله دكتر رضازاده شفق برای بررسی پرونده‌های موجود در وزارت امورخارجه ماموریت داشتیم، به اسنادی برخوردیم كه حاكی از آگاه كردن شاه توسط سفیر‎ ‎ایران در مسكو (محمدساعد) نسبت به مقاصد شوروی و انگلیس‎ ‎بود‎.
توضیح آنكه به آقای ساعد سفیر ایران‎ ‎در شوروی از تهران دستور رسیده بود كه به سفیر آمریكا بگوید كه: ایران در مقابل‎ ‎هرگونه تجاوز ایستادگی خواهد كرد و محمد شایسته وزیرمختار ایران درآمریكا برحسب‎ ‎محتویات پرونده به دستور وزارت امورخارجه ایران مشابه این مطلب را به وزارت‎ ‎امورخارجه آمریكا اعلام نموده بود . هنگام مراجعه به پرونده‎ ‎امر، در وزارت امور خارجه، به تلگرافی كه ساعد پیرامون امكان حمله نیروی اتحاد شوروی‎ ‎به ایران به دولت وقت گوشزد كرده بود، نيز برميخوریم. شاه نیز از مفاد آن بی اطلاع نبود،‎ ‎ولی ترتیب اثر به مفاد تلگراف نداده بود‎.‎‏»‏
واقعیت این است كه حمله متفقین به ایران بر اساس منافع متفقین يك تصميم برنامه ريزي شده و قطعي ‌می نمود و ضرورتی راهبردی ناشی از وضعیت جنگ جهانی دوم و‏‎ ‎به مخاطره افتادن موجودیت امپراتوری جهانی انگلیس در صورت شكست شوروی از آلمان در‎ ‎آن مقطع تاریخی مطرح بود.
در این وضعیت سیاست خارجی ایران در نهایت فقط می‌توانست تغییرات اندكی در آن‎ ‎ایجاد كند و اشغال به صورت كم هزینه تر و آسیبهای كمتری صورت گیرد.‏ در هر صورت سحرگاه روز سوم ‎شهریور1320، تنها یازده روز بعد از انتشار منشور آتلانتیك كه طی آن چرچیل، نخست‏‎ ‎وزیر انگلیس و روزولت، رئیس جمهور آمریكا، آزادی، استقلال و حق تعیین سرنوشت ملل جهان را به رسميت شناخته بودند، مرزهای كشور بی طرف ایران را از شمال و جنوب به طور‎ ‎همزمان مورد تعرض و تجاوز قرار دادند و به شیوه ای وحشیانه وارد خاك ایران شده به پیشروی پرداخته در كوتاه زمانی قسمت اعظمی از نواحی شمالی و جنوبی كشور را اشغال كرده تهدید به اشغال پایتخت نیز نمودند.