اسدالله علم (1299- 1357 ش) ـ تأسيس باند علم و حوزه عمليات آن

از جمله مهمترين اقدامات اسدالله علم پس از سقوط دولت مصدق و روي کار آمدن کابينه سپهبد زاهدي شناسايي و جذب گروهي از افراد بود که در نهايت اين گروه پايه و بنيانگذار شبکه وسيعي از دوستان و طرفداران علم شدند. و ما در اينجا ميتوانيم از اين شبکه تحت عنوان «باند علم» نام ببريم. اين افراد که غالباً سوابقي در امور فرهنگي، سياسي، ادبي، اجتماعي داشتند، در گسترش نفوذ و قدرت علم تا پايان فعاليتهاي سياسي وي نقشهاي قابل توجهي ايفا کردند. هرچند هدف علم از جذب اين افراد به برنامههاي بلندمدت وي معطوف بود؛ اما در بدو تأسيس، با توجه به نارضايتي رژيم از عملکرد سپهبد زاهدي نخستوزير، علم درصدد برآمد با کمک اين افراد، دولت او را مورد تعرض قرار دهد. بنابراين در اين راستا حمله به دولت زاهدي و انتقاد از برنامههاي دولت وي در اولويت قرار گرفت. اعضاي اصلي اين باند عبارت بودند از: دکتر پرويز ناتل خانلري، جهانگير تفضلي، محمدعلي منصف، مهندس شيباني، دکتر علينقي کني، دکتر محمد باهري، امير متقي، رسول پرويزي و شاهزاده ميرزا محوي. از ديگر کساني که بعدها به اين باند پيوست بايد از فريدون توللي نام برد. در اوايل شکلگيري، اين افراد اغلب در مجالس شبانه اسدالله علم حضور مييافتند و در چارچوب برنامههاي در دست اقدام و اهداف بلندمدت «باند» به گفت وگو مينشستند. نهايتاً از ميان اين گروه بود که علم توانست شبکه وسيعي از طرفداران خود را در زمينههاي تبليغاتي، فرهنگي، سياسي و ... تربيت کرده و در موارد لازم در طول عمر سياسي خود از وجود آنها بهره ببرد. گردهمايي اين گروه کمتر حالت رسمي داشت و غالباً با بذله‌گویي و خوشگذراني همراه بود، محورهاي اصلي بحث اين گروه شامل مسائل سياسي، اعتقادي، ادبي، فرهنگي و اجتماعي بود که هر کس با توجه به شناخت و دانشي که داشت در همان ارتباط سخن ميگفت.

در واقع پيش از شکلگيري انسجام يافته اين گروه نيز علم با برخي از اعضاي آن ارتباط تنگاتنگ پيدا کرده بود. بنابراين با کمک ياران اوليهاش بود که توانست اعضاي ديگر را شناسايي و جذب نمايد. چنان که جهانگير تفضلي پيش از اين با علم ارتباط داشت و اين هنگامي بود که وي مديريت روزنامه ايران ما را داشت و در پي اثبات وفاداريش به علم بود که با کمک او در دوره هجدهم مجلس توانست بهعنوان نماينده زابل سر از صندوق بيرون بياورد. رسول پرويزي که از اعضاي حزب توده شيراز بود قبل از آشنايي با علم با شخص جهانگير تفصلي مربوط بود و در همين ميان دوستي ميان آنها با دکتر پرويز ناتل خانلري که خود مديريت مجله سخن را برعهده داشت شکل گرفت.1

علم که خود به اهميت اقدامات اين گروه به نفع خود کاملاً آگاهي داشت گاه در برخورد با اعضاي آن با زباني تملقآميز از آنها قدرداني ميکرد. هرچند بعيد مينمايد هدف علم از اين کار چيزي جز حفظ ظاهر باشد. چنان‌که يک بار خطاب به رسول پرويزي گفته بود: «تو و خانلري فداکاري کرديد به ما پيوستيد. شما هر دو بين مردم شهرت و محبوبيت داشتيد در حقيقت من از شما استفاده کردم. در حزب، در دولت، در دانشگاه».2

جلسات علم با گروه فوقالذکر تا اواخر عمرش ادامه يافت و اين امر حاکي از رضايت علم از عملکرد اعضاي آن بود در واقع هم اين گروه در تمام مقاطع عمر سياسي علم به عنوان حربهاي قدرتمند در کنار او قرار داشتند و با مساعدت و همکاري اعضاي آن بود که علم برنامههايش را پيش ميبرد. چنان که وقتي علم درصدد برآمد زمينه‌هاي سقوط دولت زاهدي را فراهم آورد به اين گروه متوسل شد و بيشتر فشارها و حملات سياسي ـ فرهنگي و تبليغاتي بر دولت زاهدي توسط گروه علم انجام گرفت. از جمله در همين راستا جهانگير تفضلي که خود در زمان دولت زاهدي نمايندگي مجلس را داشت با نام مستعار در نشريات متعدد بر ضد دولت زاهدي مطلب منتشر ميکرد و اين در شرايطي بود که بهطور زيرکانهاي فعاليتهاي ضد دولت را در چارچوب مخالفت‌هاي ديگر گروههاي ضد زاهدي نظير گروه مصدق و غيره پنهان ميساخت اما در واقع هدف وي دفاع از شخص شاه و تمجيد از شخص اسدالله علم بود. چنان که «دستمزد او ]از نوشتن مطلب در نشريات[ همان چند سطري بود که در هر شماره از خودش، درباره خودش و به نفع خودش و وکلاي موردنظر خودش و بفهمي نفهمي امير اسدالله علم مينوشت و تعدادي از وکلاي طرفدار زاهدي را که اتفاقآ ما هم با آنها بد بوديم مي‌کوبيد...». و هنگامي که برخي از نشريات درصدد برآمدند از جهانگير تفضلي، به دليل طرفداريش از علم و دوستانش، انتقاد کنند و احياناً مطالبي بر ضد وي منتشر سازند با اشاره اسدالله علم ديگر ابزارهاي قدرت وي وارد صحنه شدند. چنان‌که در همين‌باره در واکنش به تصميم نشريه سياه و سپيد بر ضد تفضلي سرلشکر بختيار که خود از اعضاي پوليت بورو «دفتر سياسي» بود بهعنوان فرماندار نظامي تهران اخطار کرد که «هيچ اعلاميهاي نبايد عليه جهانگير تفضلي صادر شود».3

هنگامي که در سال 1336ش علم حزب مردم را تأسيس کرد اغلب اعضاي باند وي بهعنوان مؤسس و يا عضو کميته مرکزي حزب مردم پذيرفته شدند. چنان که رسول پرويزي به عضويت کميته مرکزي حزب مردم درآمد. در دوره نخستوزيري علم بار ديگر باند فوق همراه وي در کابينه به فعاليت پرداختند. چنان که رسول پرويزي و دکتر محمد باهري به معاونت نخستوزير منصوب شدند. و شخص جهانگير تفضلي بهعنوان وزير مشاور و سرپرست انتشارات و تبليغات، که در آن مقطع پست بسيار حساسي بود، برگزيده شد. تفضلي با حمايت علم شغلهاي حساس سياسياش را از نمايندگي مجلس آغاز کرد و سپس به ترتيب سرپرست کل دانشجويان خارج از کشور، سفير، وزير و در نهايت بانکدار شد و در ظل پشتيباني علم صاحب تأسيسات عظيم کشاورزي در شرق کشور (گناباد) شد.

در دوره تصدي علم در پست رياست دانشگاه پهلوي در شيراز بار ديگر اعضاي باندش او را همراهي کردند و پستهاي حساس دانشگاه را اشغال کردند. از جمله امير متقي معاون علم شد. پس از انتصاب علم به عنوان وزير دربار که نفوذ و اقتدار او را بيش از پيش در کليه شؤون کشور بالا برد، دوستان و طرفدارانش اين بار هم فراموش نشدند و مناصب کليدي وزارت دربار را برعهده گرفتند. چنان که امير متقي و دکتر باهري هر دو به عنوان معاونان وزير دربار منصوب شدند و اعضاي ديگر هم در بخشهاي مختلف وزارت دربار جذب شدند. در همين زمان با پشتيباني علم رسول پرويزي بهعنوان سناتور انتخابي شيراز برگزيده شد. بدين ترتيب شبکهاي که با رياست علم و مساعدت و همفکري تعدادي از طرفدارانش شکل گرفته بود، در همگامي با برنامههاي رژيم پهلوي که شخص علم در رأس تشکيلات آن جاي داشت اقدامات اساسي و مهمي انجام دادند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. علي بهزادي.  شبه خاطرات.  تهران، زرين، 1375. صص 143ـ146.
2.  همان، ص 152 .
3. همان، صص 159ـ161 .