تاریخچه مجله خواندنی‌ها- سیدفرید قاسمی

مجله خواندنی‌ها، شهریور ۱۳۱۹ در یک اتاق استیجاری در چهارراه سردر سنگی، دربند دکتر افشار، با اجاره ماهیانه ۱۹۰ ریال آغاز به کار کرد.
خواندنی‌ها، مرداد ۱۳۵۸، که یک مؤسسه تدوینگر، چاپکار و ناشر مطبوعاتی، ‌ مستقر در ساختمان مالکانه مجهز خود با میلیون‌ها تومان سرمایه، در خیابان فردوسی جنوبی، کوچه خواندنی‌ها واقع بود، به تاریخ پیوست.
بانی و گرداننده ۳۹ ساله خواندنی‌ها، علی‌اصغر امیرانی بیجاری گروسی کردستانی (۱۲۹۴ – ۱۳۶۰ ش) نام داشت که از پادویی به صحافی رسید و با پخشگری نشریه ایران باستان وارد عرصه مطبوعات ایران شد. عضویت هیات تحریریه نشریه‌های نسیم صبا و ایران باستان، او را به خبرنگاری روزنامه اطلاعات رساند.
جرقه نشر خواندنی‌ها در ذهن امیرانی چنین آغازیدن گرفت که در واپسین سال‌های حاکمیت پهلوی اول جمعه‌ها مسابقه‌های اسبدوانی در تهران برگزار می‌شد و امیرانی برای روزنامه اطلاعات گزارش مسابقه‌های یاد شده را تهیه می‌کرد. استقبال بیش از حد تهران‌نشینان از آن مسابقه‌ها، امیرانی را واداشت طرحی در اندازد و برای فروش بلیت‌های مسابقه ابتکاری به خرج دهد. پس بنگاه زربخش را بنیاد نهاد و به مرور فروش بلیت‌های مسابقه‌های اسب‌دوانی را به انحصار خود در آورد.
تماشاگران مسابقه‌های جمعه، بیش از ۲۴ ساعت به انتظار می‌نشستند تا عصر شنبه نام خریداران برنده بلیت‌ها را در روزنامه اطلاعات بخوانند. امیرانی که شنبه‌ها نظاره‌گر انتظار مردم در مقابل روزنامه‌فروش‌ها بود به فکر فرو رفت تا نشریه‌ای انتشار دهد و نام‌نامه برندگان را خود منتشر کند اما تولید محتوا در سال ۱۳۱۹ نیاز به مجوزهای گوناگون و گذر از سانسور انطباعات و شهربانی داشت. پس به فکر باز چاپ گُلچین چاپ کرده‌های روزنامه‌ها و مجله‌ها که در آن روزگار نیازمند مجوز نبود افتاد و با شعار «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری» خواندنی‌ها را انتشار داد. خواندنی‌ها هفت سال و شش ماه بدون پروانه انتشار منتشر شد. امیرانی درباره چگونگی گذر از روزگار بی‌مجوز می‌گفت: «شهریور ۱۳۱۹ درست ۲۵ سال داشتم و چون سن قانونی و رسمی برای اجازه انتشار و گرفتن امتیاز روزنامه و مجله آن وقت‌ها سی سال بود ناچار شدم سیاست شترمرغی را در پیش بگیرم. مشهور است به شترمرغ گفتند بار ببر، گفت مرغم، گفتند: بپر، گفت شترم، و با اجرای این سیاست هم خود را از زحمت پرواز خلاص کرد و هم از شر باربری.
من هم تا وقتی که سنم به سن قانونی برای تحصیل امتیاز نرسیده بود ناچار بودم برای جلوگیری از هرگونه اشکال و ایراد قانونی مجله را به صورت کتاب بدون تاریخ و شماره و حتی بدون ذکر نام مدیر و محل اداره منتشر کنم تا اگر کسی گفت چرا امتیاز نداری بگویم اینکه من منتشر می‌کنم مجله نیست بلکه کتاب است که هر چند وقت یک بار چاپ می‌شود، و اگر می‌گفتند چاپ کتاب احتیاج به اجازه اداره نگارش وزارت فرهنگ دارد می‌گفتم این نشریه کتاب نیست بلکه مجموعه‌ای از مطالب چاپ شده سایر روزنامه‌ها و مجلات که یک‌بار از سانسور اداره نامه‌نگاری شهربانی گذشته و نیاز به اجازه مجدد ندارد.» [i]
خواندنی‌ها پس از هفت سال و شش ماه انتشار در بهمن ۱۳۲۶ پروانه نشر گرفت. امیرانی، صدور «امتیاز» خواندنی‌ها را مدیون پیگیری‌های حسین مکی می‌دانست و می‌گفت: «... آقای مکی تا مدت سه هفته همه روزه با اتومبیل خود به اداره خواندنی‌ها واقع در خیابان قوام‌السلطنه آمده مرا که به آسانی نمی‌خواستم از میز کارم جدا شوم به زور برای کار خودم به دیدن یک یک اعضا شورای عالی فرهنگ که صدور امتیاز در دست آنها بود می‌بُرد و با من بمیرم و تو بمیری از آنها قول می‌گرفت که روز جلسه شورا غیبت نکنند و امتیاز خواندنی‌ها را بگذرانند تا بالاخره جلسه به ریاست مرحوم ملک‌الشعرا بهار وزیر فرهنگ وقت تشکیل و به اتفاق آرا امتیاز مجله خواندنی‌ها را که از هفت سال قبل مردم عملا داده بودند صادر کرد و از شماره ۴۲ سال هشتم (ششم بهمن ۱۳۲۶) به بعد خوانندگان نام مرا برای نخستین بار بعد از عنوان (صاحب امتیاز و مدیر مسوول) بر سر لوحه مجله مشاهده کردند. تا آن روز من یگانه و جوان‌ترین روزنامه نگاری بودم که هفت سال قبل از آنکه به سن قانونی برای گرفتن امتیاز برسم به انتشار یک مجله مرتب موفق شدم... .»[ii]
نکته جالب توجه آن است که خواندنی‌ها در هفت‌ونیم سال نخست که پروانه انتشار نداشت دو بار در سال‌های ۱۳۲۱ و ۱۳۲۴ توقیف شد. توقیف نخست که بر اثر ماجرای ۱۷ آذر ۱۳۲۱ و بلوای نان پدید آمد می‌رفت تا شیرازه خواندنی‌ها از هم بپاشد اما امیرانی با تاسیس اداره اطلاعات مطبوعاتی و اداره پخش مطبوعات کشور و کارهایی دیگر خیمه دفترش را تا رفع توقیف مجله بر پا نگاهداشت. همچنین مجالی پیدا کرد تا در توقیف اول ازدواج کند و در توقیف دوم صاحب فرزند دیگری شود! امیرانی در هر توقیف به ایده‌های نو فکر می‌کرد و تازه‌هایی که در ذهنش انباشته می‌شد، پس از رفع توقیف به کار می‌بست. به عنوان مثال برای اینکه شمارگان (تیراژ) مجله را بالا ببرد برای هر نسخه خواندنی‌ها شماره‌ای مخصوص بر پشت جلد حک می‌کرد و با قرعه‌کشی‌های هفتگی، نام شماری به عنوان برنده اعلام می‌شد و به آنان جایزه‌هایی نیز می‌دادند. موفقیت‌های پیاپی خواندنی‌ها در ۱۵ سال نخست نشر سبب شد ۳۲ مجله مشابه پدید آید که البته هر کدام یکی پس از دیگری طلوع نکرده غروب کردند و به سرعت از میان رفتند. عده‌ای نیز به فکر شراکت با امیرانی افتادند. یکی دو تن مدتی شریک او در نشر مجله شدند اما دیری نمی‌پایید که شراکت به هم می‌خورد و یکه تازی امیرانی در خواندنی‌ها استمرار پیدا می‌کرد. به هر روی هرچه زمان می‌گذشت بر ثروت و قدرت امیرانی افزوده می‌شد و او نیز با مبارزه قلمی مسقف و شیوه‌های خود ساخته که تیراژزا بود و نیز با ارتباط وسیع به با نفوذ‌ترین مجله‌دار ایران از مرداد ۱۳۳۲ تا بهمن ۱۳۵۷ بدل گردید. یکی او را «فیل» و دیگری «کعب‌الاخبار» می‌نامید. فردی به واسطه چاپ مطالب برگرفته از مطبوعات، وی را «سارق‌ الجراید» نام می‌نهاد و شماری بر این باور بودند که تاریخ روزگار پهلوی دوم را با استفاده از خواندنی‌ها می‌توان نوشت. این اظهار نظر‌ها به شیوه مرسوم در کشورمان بسته به میزان دوستی و دشمنی با او بود.
باری، فاصله انتشار خواندنی‌ها در عُمر ۳۹ ساله گاهانه، ماهانه، هفتگی و نیم ‌هفتگی بود و در این گستره زمانی با چاپ حدود ۶۰ میلیون نسخه، این مجله سردبیرانی به خود دید. از آن جمله‌اند: ابوالقاسم پرتو اعظم، امیرهوشنگ عسکری، حسین مکی، مسعود برزین، عباس فروتن، نصرالله شیفته، حسین سرفراز، ایرج نبوی، منوچهر محجوبی، محمود طلوعی، علی شعبانی و... عُمر سردبیری خود امیرانی بر خواندنی‌ها بیش از دیگران بود. در دهه ۱۳۲۰ که اندیشه‌های چپ و راست رواج داشت، امیرانی دو دبیر چپ و راست گمارده بود که هر یک مسئولیت بررسی و برگزیدن مطالب نشریه‌های خاص خود را عهده‌دار بودند. از مرداد ۱۳۳۲ اما خواندنی‌ها دیگر نیازی به نگاه دوسویه نداشت و حرفه‌ای‌گری را از منظر دیگر می‌نگریست و ۲۵ سال رویه‌ای یکنواخت را سپری کرد. امیرانی در روزگار حیات خواندنی‌ها برخوردار از همکاری قلمی شماری از ناموران بود که هر یک در افزونی شمارگان مجله نقش داشتند. علی‌اکبر کسمایی، خسرو شاهانی، فرید جواهر کلام، محمدابراهیم باستانی‌پاریزی، پرویز خرسند، ایرج زارع، احمد شاملو، فرید امیرانی، حبیب‌الله شاملویی، زبیده جهانگیری (شبنم) و بیش از همه ذبیح‌الله حکیم‌الهی مشهور به ذبیح‌الله منصوری (۱۲۷۴ – ۱۳۶۵ش)؛ نویسنده‌ای که حیات مطبوعاتی‌اش از تمام عُمر و زندگی امیرانی بیشتر است. منصوری یک سال پیش از تولد امیرانی روزنامه‌نگار شد و پنج سال پس از وداع امیرانی با دنیا به فعالیت خود ادامه داد. ذبیح‌الله منصوری از شهریور ۱۳۱۹ تا مرداد ۱۳۵۸ و تا شماره پیاپی ۳۴۷۲ آثارش در خواندنی‌ها چاپ شد. همچنین وی با گردانندگان ۸ شماره پایانی خواندنی‌ها که با عنوان «خواندنی‌ها در مسیر انقلاب» منتشر شد، به همکاری پرداخت و به مدت پنج سال – تا یک ماه پیش از فوت- روزانه در دفتر مجله خواندنی‌ها می‌نشست بدان امید که انتشار مجله از سر گرفته شود اما هیچ‌گاه مجله منتشر نشد و‌‌‌ همان مرداد ۱۳۵۸ نقطه پایان حیات ۳۹ ساله خواندنی‌ها بود.
پانوشت‌:
۱. خاطرات مطبوعاتی. سیدفرید قاسمی، تهران: نشرآبی، ۱۳۸۳، ص ۱۸۷- ۱۸۸؛ به نقل از خواندنی‌ها، س ۱۶، ش ۱۲۸، ۱۳۳۴، ص ۸-۹.
۲. همان، ص ۵۰۸ – ۵۰۹؛ به نقل از خواندنی‌ها، س ۱۶، ش۱۳۶، ۱۳۳۴، ص ۹.