بازيگر اصلي صحنه ي کودتاي 28 مرداد کيست؟؟

كودتاي 28 مرداد 1332 يكي از اسرار‌آميزترين نقاط تاريخ معاصر ايران مي‌باشد. از همين روي در مقالات و تحليل‌هاي ارائه شده در خصوص اين كودتا هيچ‌ گاه اتحاد نظري وجود نداشته و همواره شاهد ذكر عوامل متفاوتي به عنوان عامل اصلي اين كودتاي ننگين بوده‌ايم. پر واضح است كه آنچه اين واقعه را به معنايي حل نشده تبديل نموده سياست‌ هاي مكارانه و پشت پرده ي آمريكا و انگليس مي ‌باشد. مهمترين مصداق اين معما را در ظاهر بايد در درون كشور و در رفتارهاي عجيب دكتر مصدق جستجو نمود. [محمدعلي صدرشيرازي، نقش مصدق در كودتاي 28 مرداد، سايت سازمان اسناد، 27 مرداد1387]
نگاهي گذرا به کتب تاريخ معاصر و يک مطالعه ي تقريباً سطحي از واقعه ي کودتاي 28 مرداد اين نگرش را به ما مي دهد که مصدق را مقصر اصلي رويداد اين واقعه بدانيم و انگليس و آمريکا راصحنه گردان اصلي!
اشتباهات متعدد سران جبهه ي ملّي و در رأس آنان مصدق، دولت ملي را روز به روز ضعيف‌ تر نمود. ريچارد كاتم نويسنده ي كتاب «ناسيوناليسم در ايران» معتقد است كه علل شكست جبهه ي ملي در گرايشات غير عقلاني آن نهفته است. او مصدق را همانند «طرفداران كم سواد نهضت» مي‌‌داند كه «اسير فتنه ‌هاي غير عقلاني بودند». طبق گفته ي مورخان و نويسندگان، شاه و شاه دوستان بخاطر ترس يا فشار شديد نخست وزير، مصدق، و دولت به اصطلاح مردم سالار او، يا از کشور گريخته بودند و يا در گوشه و کنار مخفي شده بودند و هيچ کاري از دست آنان بر نمي آمد؛ يعني شائبه ي شکل گيري کودتا توسط آنان کاملاً منتفي است. حتي سرلشگر زاهدي که پس از براندازي کامل دولت مصدق به نخست وزيري رسيد، تنها يک بازيچه در دست ايالات متحده بود. زيرا وي تا لحظات آخر در مخفيگاه خود بود. دونالد ويلبر مي گويد: « اگرچه انگيزه ‌هاي او(زاهدي) جدي بودند ولي خيلي زود روشن شد كه زاهدي اساساً فاقد برنامه ي‌ محكم و كاملي بوده و در موقعيتي قرار ندارد كه بتواند اقدامي عليه مصدق انجام دهد. با اين وجود ارتشبد زاهدي كه زماني عضو كابينه ي مصدق بود، تنها عاملي به شمار مي ‌رفت كه مي‌توانست مخالفت قابل توجه و مؤثري در برابر مصدق به عمل آورد. به همين دليل زاهدي مشخصاً و به شدت پيگير موضوع بود.» [سوغات نيكوزيا- روايت براندازي مصدق و كودتاي 28 مرداد توسط سازمان سيا، دونالد ويلبر، مترجم: محمدعلي معتضديان، مرکز اسناد، 21 مرداد 1385]
شاه نيز از ترس مصدق يا شايد از دست دادن پادشاهي اش قبول نمي کرد که با کودتاچيان و طراحان آن همکاري کند.
متأسفانه عملكرد دولت مصدق و همچنين ضعف ‌هاي بنيادين جبهه ي ملي ، اين نياز آمريكا و انگليس را تأمين نمود و باعث شد كه اين دو كشور با كمترين هزينه ي ممكن، دولتِ جدا شده از مردمِ مصدق را سرنگون سازد. [ محمدعلي صدرشيرازي، نقش مصدق در كودتاي 28 مرداد، سايت سازمان اسناد، 27 مرداد1387]
فرصتي که مصدق به فرصت طلبان انگليسي داد، يا بهتر بگوئيم سهل انگاري هاي وي باعث ايجاد يک نقشه ي شوم در ذهن روباه صفت بريتانيا و به تبع آن آمريکا شد؛ هر چند وقتي جلوتر مي آئيم اين ايالات متحده و سازمان سيا(SIA) است که ميدان داري مي کند و انگليس تنها ناظري است و گاه به گاه دستي بر آتش دارد. البته سپهبد حسين فردوست عقيده دارد که: «نقش اصلي در کودتا با انگليسي ها بود.زيرا زاهدي مأمور انگليس بود، سرلشگر حسن اخوي(طراح کودتا) انگليسي و مغز متفکر گروه ارفع بود، رشيديان ها هم انگليسي بودند. و بالاخره انگليسي ها موفق شدند موافقت آمريکا را با سقوط مصدق جلب کنند و کرميت روزولت(مقام سيا) براي حُسن اجراي کودتا وارد تهران شد.» [ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، فردوست، انتشارات اطلاعات، تهران، 1380]
اشتباهات جبران ناپذير مصدق را -که باعث اين بازگشت مجدد ديکتاتوري به کشور شد- مي توان بدينگونه برشمرد: 1) ضعف‌ هاي فاميل بازي 2) خود رأيي 3) پشت نمودن به روحانيت 4) بي‌توجهي به مردم و از دست دادن دوستاني چون مكي‌، حائري‌زاده و آيت‌ الله كاشاني و موارد متعدد ديگر اگر در رهبر يك نهضت جمع شوند، سقوط آن نهضت خوشبينانه ‌ترين سرنوشت قابل پيش‌بيني براي نهضت است!
محمد رضا پهلوي مي گويد: «واقعاً چنانچه به مصدق خوشبين نبودم و سوابق وي را نمي‌دانستم، هيچ دليلي وجود نداشت كه بتوانم ثابت كنم كه وي مخالف انجام كودتاي 28 مرداد نبوده است» [ محمدرضا پهلوي ، مأموريت براي وطنم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، ص 48]
اختلافات شديد در درون جبهه ي ملي ، قدرت‌گيري‌ تدريجي چپ ـ كه بواسطه ي تساهل ‌هاي افراطي مصدق بوجود آمد بود- نداشتن ايدئولوژي مشخص، خود محوري و خود رأيي مصدق ـ كه باعث جدايي ياران صميمي وي از او شد ـ عدم ايستادگي دولت مصدق در برابر بسياري از زياده خواهي‌ هاي آمريكا و انگليس و در نهايت از دست دادن حمايت آيت‌ الله كاشاني از جانب مصدق، مجموعاً به بريتانيا امكان داد تا با ترساندن آمريكا از خطر توده ‌اي ها و شايد هم تحميق آمريكا و بزرگ نمايي خطر چپ‌ ها، توافق اين كشور را كه به دنبال نفت ايران نيز بود، جهت برانداختن حكومت مصدق جلب كند. [محمدعلي صدرشيرازي، نقش مصدق در كودتاي 28 مرداد، سايت سازمان اسناد، 27 مرداد1387]
فاصله ي زماني قيام 30 تير 1331 تا 28 مرداد 1332 در حقيقت مقطع شكل‌گيري و تعميق اختلافات مصدق با روحانيت و طبعاً زمان فراهم آمدن مقدمات كودتا بود. در اين مدت آمريكائي‌ها فعالانه وارد عمل شدند و پس از آنكه مطمئن شدند نمي‌توانند از راه هاي سياسي، نفتِ از دست رفته ي ايران را بار ديگر به چنگ آورند، تصميم به كودتا گرفتند.
آيت الله کاشاني در نامه اي مورخ 27 مرداد 1332 به دکتر مصدق چنين مي نويسد: «..... بر من مسلم است كه مي‌خواهيد مانند سي‌ ام تير كذايي، يك بار ديگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه برويد ... زاهدي را كه من با زحمت تحت نظر و قابل كنترل نگه داشته بودم، با لطائف الحيل خارج كرديد و حال همانطور كه واضح بوده، در صدد به اصطلاح كودتاست ... اين نامه ي من سندي در تاريخ ملت ايران خواهد بود كه من شما را با وجود همه ي بدي ‌هاي خصوصي‌ تان نسبت به خودم، از وقوع حتمي يك كودتا بوسيله ي زاهدي كه مطابق با نقشه ي خود شماست، آگاه كردم»
مصدق با بي‌اعتنايي محض به اين نامه پاسخي مي‌دهد كه آن هم به عنوان سندي در تاريخ باقي خواهد ماند!
«27 مرداد؛ مرقومِ حضرتِ آقا بوسيله ي آقاي حسن سالمي زيارت شد. اين جانب مستظهر به پشتيباني ملت ايران هستم. والسلام. دكتر محمد مصدق .»
معلوم نيست كه اين «پشتيباني ملت ايران» چه شد؟ بر سر ملتي كه قيام 30 تير را به راه انداختند چه آورده شد؟ چه بر سر 155 هزار نفري آمد كه در رفراندوم درخواستي مصدق شركت كردند؟! حكومت مصدق مردم را تا آخرين لحظه از وقوع كودتا بي‌اطلاع گذاشت، چه برسد به اينكه از آنان ياري طلبد. مصدق پس از وقوع كودتا مي‌گويد: «ديگر از من كاري ساخته نيست!!» [محمدعلي صدرشيرازي، نقش مصدق در كودتاي 28 مرداد، سايت سازمان اسناد، 27 مرداد1387]
کودتاي 25 مرداد
در راه شکل دادن به طرح کودتا و بازگرداندن محمد رضا پهلوي فرضيات مهمي مورد توجه آمريکا و سازمان سيا بود: 1- زاهدي به عنوان تنها گزينه ي داراي شجاعت و استواري لازم است كه ارزش حمايت دارد. 2- پاي شاه نيز بايد به عمليات كشيده شود. 3- شاه با بي ميلي وارد گردونه خواهد شد ولي بايد او را مجبور به اين كار كرد.4- اگر جريان عمليات برملا شود قواي نظامي به حمايت از شاه برخواهند خواست نه مصدق 5- در صورت امكان، عمليات عليه مصدق بايد رنگ و لعابي قانوني و يا شبه قانوني پيدا كند نه كودتايي غير قانوني 6- پيش از شروع عمليات افكار عمومي بايد آمادگي و رغبت جهت انجام كودتا را پيدا كند7- جنبه ي نظامي عمليات زماني مي‌تواند موفقيت آميز باشد كه پايگاه سيا بتواند برنامه ي عمليات را با ايرانياني كه توسط زاهدي براي اجراي كودتا انتخاب مي‌شوند در ميان بگذارد8- دولت جديدي كه احتمالاً پس از موفقيت عمليات برروي كار مي‌آيد بايد تمهيدات لازم براي مقابله با واكنش منفي و قوي حزب توده را بيانديشد. [سوغات نيكوزيا- روايت براندازي مصدق و كودتاي 28 مرداد توسط سازمان سيا، دونالد ويلبر، مترجم: محمدعلي معتضديان، مرکز اسناد، 21 مرداد 1385]
با اين تمهيدات انديشيده شده، قرار بر اين بود که شب 25 مرداد طرح کودتا اجرا شود و روز 25 مرداد کار يکسره شود، بدين صورت که روز 24 مرداد شاه دو حکم صادر ميکند. يکي عزل مصدق از نخست وزيري و ديگري انتصاب زاهدي به نخست وزيري. شب 25 مرداد و رأس ساعت 10 ارتشبد نصيري (آن موقع سرهنگ بود) فرمانده ي گارد شاه، فرمان عزل مصدق را به او تحويل مي دهد. در طرح دو حالت پيش بيني شده بود:
1- مصدق مي پذيرد، که در اينصورت کودتا منتفي است و زاهدي به مقر نخست وزيري مي رود.
2- مصدق نمي پذيرد، که در اينصورت طرح کودتا انجام مي شود. [ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، فردوست، انتشارات اطلاعات، تهران، 1380]
اما به دلايلي، که مجال بحث آن در اين قلم نيست، طرح کودتاي 25 مرداد شکست مي خورد و محمد رضا پهلوي از کشور گريخته و به بغداد و از آنجا به رم مي رود.
آغاز کودتای 28 مرداد
به محض اطلاع از خبر فرار شاه، حزب توده در تهران به سرعت وارد عمل مي شود و مجسمه هاي شاه را پايين مي کشد و شعار جمهوري سر مي دهد. مصدق وقتي ديد خيابان ها در تصرف توده اي هاست، وضع را نگران کننده دانست و بلافاصله با سفير آمريکا ملاقات نمود و عجز خود را در مقابل توده اي ها اعلام داشت. اين ملاقات بلافاصله به مقامات آمريکا اطلاع داده شد و سفير آمريکا در ايتاليا خبر را با محمد رضا در ميان گذاشت.
در روز 26 مرداد مقاماتي از آمريکا به ملاقات محمد رضا رفتند. در آغاز مذاکرات، شاه مراجعت به تهران را نمي پذيرفت و به آمريکايي ها پيشنهاد مي داد که يک فرد نظامي را براي اين کار در نظر بگيرند. آمريکا نيز کار را تمام شده مي ديد و اصراري بر بازگشت محمد رضا نداشت. [ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، فردوست، انتشارات اطلاعات، تهران، 1380]
از مهمترين عناصر کودتا برادران رشيدي (سيف الله، قدرت الله، اسد الله) بودن. پدر آن ها، از مأمورين سفارت انگليس بود و هر سه پسرش را نيز مأمور انگليسي ها کرد. نقش برادران رشيديان اين بود که دستجات غير نظامي و اصناف را به خيابان ها بريزند.
طرح کودتاي 28 مرداد در 11 بند تصويب شد و از صبح 28 مرداد به اجرا در آمد. از جمله اينکه در نقاط مختلف شهر دسته هاي مردم و ورزشکاران باشگاه تاج و ... در مسير خيابان شاه-نادري (به طرف خانه ي مصدق) طوري حرکت کنند که همزمان در محل حاضر باشند. شعار جمعيت سلطنت خواهي محمد رضا باشد. سپس افراد گارد حجاويدان که در شب 25 مرداد موفق به انجام کودتا نشده بودند، به جمعيت پيوسته و مسلح شوند. جمعيت خانه ي مصدق را محاصره کرده و او را دستگير کنند. واحد نظامي کوچکي راديو را تصرف کنند و دستگيري مصدق از راديو اعلام شود. زاهدي با يک گروهان تانک به دفتر نخست وزيري رفته و استقرار خود را اعلام کند. سپس از محمد رضا تقاضا شود که به ميهن مراجعت کند و با تشريفات خاص به کاخ برود. [ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، فردوست، انتشارات اطلاعات، تهران، 1380]
هرچند اين طرح اجرا شد و خانه ي مصدق با يک تانک مورد حمله قرار گرفت اما او توانست از طريق بام خانه ها فرار کند.
يک هيئت آمريکايي به مسئوليت کرميت روزولت نيز بر اجراي دقيق کودتا نظارت داشت. [ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، فردوست، انتشارات اطلاعات، تهران، 1380]
در ديگر استان ها نظير كردستان و آذربايجان نيز حركت ها و اعتراضاتي در حمايت از شاه به وقوع پيوست. ايستگاه هاي راديويي تبريز، اصفهان و اندكي بعد كرمان نيز اقدام به پخش اعلاميه ‌هايي در حمايت از زاهدي كردند. در ساعات پاياني شب اوضاع تحت كنترل قرار گرفت و نيروهاي امنيتيِ دولت جديد براي مقابله با هر گونه عكس‌ العملي آماده بودند. راديو مسكو تا ساعت يازده چيزي در مورد شرايط جديد و كودتا پخش نكرد و تا قبل از اين ساعت مرتب مطلبي تحت عنوان شكست ماجراجويي آمريكا در ايران را به زبان هاي مختلف عربي، فرانسوي، آلماني، فارسي، ايتاليايي و . . . پخش مي‌كرد. به تدريج همه درمي‌يافتند كه اخبار راديو مسكو ديگر نمي‌تواند منطبق بر واقعيات باشد، زيرا ديگر رسانه‌ ها به ويژه آسوشيتدپرس و نيويورك تايمز با استفاده از خبرنگاران خود در تهران چيزهاي خلاف گفته ‌هاي راديو مسكو را به اطلاع عموم مي‌رسانيدند. اينك شاه پيروز شده بود. [سوغات نيكوزيا- روايت براندازي مصدق و كودتاي 28 مرداد توسط سازمان سيا، دونالد ويلبر، مترجم: محمدعلي معتضديان، مرکز اسناد، 21 مرداد 1385]
سؤال‌هاي بدون پاسخ
در جريان غائله ي 30 تير حكومت پهلوي در اوج قدرت خود قرار داشت و ارتش در اختيار سفاكي به نام قوام بود كه هر صدايي را با گلوله خفه مي‌نمود، ولي تمام اين ها كه البته پشتوانه ي استعمار را نيز داشتند، در برابر خواست ملت و پشتوانه ‌هاي نهضت ملي به زانو در آمدند.
يك سال گذشت و در 28 مرداد شاه در نهايت ضعف خود به سر مي‌برد و به مخفيگاه خود فرار كرده بود. ارتش و قواي انتظامي در اختيار حكومت دكتر مصدق بود و دكتر مصدق به عنوان نخست وزير بر سركار بود؛ ‌چه شد كه سپهبد زاهدي كه سر او به جايزه گذاشته شده بود و مرتباً از ترس جان به صورت مخفي زندگي مي‌كرد، با چند ارابه تانك و آنطور كه مي‌گويند به كمك عده‌ اي از اراذل و اوباش و روسپي، توانست حكومت ملي را با آن همه اختيارات و امكانات نظامي و غيرنظامي سرنگون سازد؟!
بررسي برخي از رفتارهاي مصدق نه تنها پاسخي به اين معماي حل نشده نمي‌دهد بلكه تنها به پيچيده شدن پازل كمك مي‌كند.
والسلام