بازتاب بازداشت فداييان اسلام به روايت اسناد مجلس

 مقدمه:
با سقوط رضاشاه در شهریور 1320 بار دیگر نیروهای اجتماعی از لاک دفاعی که در دوران دیکتاتوری به انها تحمیل شده بود، خارج شدند و به ابراز آزادانه عقاید و نظریات خود پرداختند. فراخور فضای به وجود آمده گروههای مذهبی هم وارد صحنه شدند. در این زمان ما با سه رویکرد در بین مذهبیون روبرو میشویم: ‌گروه نخست را آیت‌الله بروجردی زعیم و مجتهد اعلم هدایت میکرد، ایشان تمام همت خود را صرف تحکیم مبانی شیعه و تقویت حوزه علمیه کرد و در امور سیاسی دخالتی نداشت. رهبری دسته دوم را ایت اله کاشانی روحانی مبارز و استعمارستیز بر عهده داشت و در چارچوب قانون اساسی به مبارزه پارلمانی روی آورد، اما مهم‌ترین جمعیت اسلامی که تاثیر زیادی در جریان‌های سیاسی برجای گذاشت، فداييان اسلام بود، اینان افراد عمل‌گرایی بودند که مشی مسلحانه مبتنی بر آموزه‌های دینی را به عنوان سرلوحه فعالیت خود قرار دادند. فداييان از اواسط دهه 1320 تا نیمه دهه 1330 نقش مهمی از خود به یادگار گذاشت.
 پیشینه تاریخی:
جمعيت « فداييان اسلام» را سيدمجتبي ميرلوحي تاسیس كرد او در سال 1302 در محله خاني‌آباد تهران به دنیا آمد. او پدرش را در دوران طفولیت از دست داد پس از اتفاق تحت قيمومت دایي خود، محمود نواب صفوي، قرار گرفت و شهرت نواب صفوي را از همين‌جا برای خود برگزيد. نواب مدتي به تحصيل در هنرستان آلمانيها پرداخت، آن گاه به فعاليت مذهبي و فراگيري تعاليم دینی روي آورد. در سال 1322 در شركت نفت ايران و انگليس استخدام شد. بعد از مدتي براي ادامه تحصيل راهي نجف شد. نواب در آنجا با برخي روحانيون، از جمله شيخ محمد تقي تهراني و حسين آقاقمي رابطه نزديكی برقرار کرد.1 در این زمان رشد و شیوع اندیشه‌های احمد کسروی در زمینه مکتب جدیدی که آنرا «شریعت احمدی» نامیده بود موجب نگرانی علما و مجتهدین گردید او در نوشته های خود بی محابا بسیاری از مقدسات را به بهانه خرافات مورد حمله قرار می‌داد. این اقدام با واکنش سریع علما روبرو شد و آیت الله قمی حکم ارتدادش را صادر نمود.
نواب صفوی که خواهان موضعگيري سرسختانه و شدت عمل در برابر فساد اخلاقي و مقابله با بيديني بود در صدد بر آمد برای این منظور یک گروه تشکیل دهد. او براي اجراي برنامه‌هايش در سال 1324 ‌«جمعيت فداييان اسلام » را تشكيل داد. در اسفند ماه همان سال با انتشار اعلاميه‌هايي با نام « دين و انتقام‌» اعلام موجوديت كرد. بيشتر اعضاي فداييان اسلام را جوانان با تمايلات شديد مذهبي كه در كارهاي رده پايين مشغول فعاليت بودند، تشكيل دادند. آنها در ابتدا فقط به خاطر فعاليت مسلحانه شان اهميت يافتند. فداييان اسلام كه براي مبارزه با انواع بيديني ايجاد شده بود در نخستين اقدام خود احمدكسروي یعنی مروج بی دینی را در 20 اسفند 1324 ترور كردند. با ترور کسروی نام فداییان برای نخستین بار بر سر زبانها افتاد. بعد از این فداييان به جاي همكاري با نهادهاي دولتي و مقامات بلندپايه وابستة به آيت‌الله كاشاني بر جسته ترین روحانی سیاسی آن زمان نزديك شدند و با او در سازماندهي اعتصابات عليه برخی نخست وزیران، از جمله هژيرکه متهم به وطن فروشی و عامل سیاست انگلیس بود همکاری کردند. فداییان به اتحاد مسلمین اهمیت خاصی می‌دادند و از همان آغاز مساله فلسطین برای آنان اهمیت خاصی داشت به همین علت در دوره هژیر تظاهرات عظیمی در حمايت از فلسطين بر پا کردند و نتیجه آن بازداشت کوتاه مدت نواب، گرداننده اصلی تظاهرات، بود.2
با اوج گرفتن نهضت ملي شدن صنعت نفت آنان به همکاری با كاشاني ادامه دادند و از نهضت حمايت كردند. درراستاي راهيابي نمايندگان جبهه ملي به مجلس بازهم به ابزار اصلي خود، يعني ترور سياسي متوسل شدند و عبدالحسين هژير، وزير دربار، عامل اصلی تقلب در انتخابات حسين امامي از اعضاي فداييان در 13 آبان 1328 ترور شد. به اين ترتيب يكي از موانع بزرگ از سر راه « جبهه ملي» برداشته شد. در ادامه مبارزات جبهه ملي براي ملي كردن صنعت نفت، سرلشكر رزم‌آرا نخست وزير منصوب دربار و سفارت آمریکا و انگلیس مانعي جدي به شمار مي‌رفت. در 16 اسفند 1329 سرلشكر را نیز در مسجد سپهسالار ترور کردند تا راه تصویب لایحه ملی شدن هموارتر گردد. خلیل طهماسبی ضارب دستگیر شد، اما به خاطر شرایط حاکم نتوانستند اورا اعدام نمایند. بعد قیام 30 تیر دولت مصدق با حمایت کاشانی لایحه‌ای به مجلس برد که طبق آن طهماسبی تبرئه و از زندان آزاد شد.
 تحولات بعد از کودتاي 28 مرداد:
در روزهای آغازین بعد از کودتا فداییان روزهای آرامی را سپری می‌کردند. ظاهراً رژیم وعده داد به شرط دست برداشتن از ترورهای سیاسی آنان را مورد تعقیب قرار ندهد. در این اثنا نواب که همواره فکر اتحاد جهان اسلام را در سر می‌پروراند، به فکر سفر به چند کشور عربی افتاد و در سال 1333 ابتدا برای شرکت در کنگره اسلامی نجات فلسطین به بیت‌المقدس رفت و سپس از مصر و اردن بازدید کرد. در دوران غیبت او فداييان حال و روز خوشی نداشت ابراهیم صرافان و هاشم حسینی از گروه جدا شدند و برخی هم در صدد ائتلاف با مجمع مجاهدین برآمدند و دیگر سران هم در برابر این تحولات سکوت اختیار کردند. با بازگشت نواب در بهمن ماه 1333 بار دیگر هیجان به آنان باز گردانده شد و سفرهای تبلیغاتی خود را به سراسر کشور آغاز کرد. تا این زمان حاکمیت موفق شده بود عناصر ملی و کمونیست را سرکوب نماید. این زنگ خطر را برای فداییان هم به صدا درآورد و دیر یا زود آنها هم گرفتار دام استبداد می شدند. از قضا آنهم چندان طولانی نشد، هنگامی که حسین علا نخست وزیر وقت، آماده سفر به بغداد به منظور عقد یک پیمان نظامی می‌شد ابزار انهدام آنان فراهم گردید. قضیه از این قرار بود که در آن زمان کشورهای عربی به رهبری جمال عبدالناصر دست دوستی به سوی شوروی دراز کرده بودند. این امر مایه نگرانی ایالات متحده شد و برای اینکه از نفوذ کمونیزم جلوگیری کند تصمیم گرفت با ایجاد یک سازمان نظامی متحدان منطقه‌ای را در پناه خود بگیرد. آمریکا خود رسما وارد پیمان نشد، اما زمینه آنرا فراهم نمود تا ایران، عراق، ترکیه و پاکستان زیر نظر انگلستان این پیمان را تشکیل دهند. اعلام این خبر خشم و نفرت ملت را برانگیخت آنان هنوز شعارهاي مرده باد انگلیس را از دیوار پاک نکرده و هیجان ناشی از اخراج این کشور استعماری را در خاطره حفظ کرده بودند که علا در صدد برآمد بار دیگر حلقه بندگی را به گردن ایرانیان بیندازد.3
این پیمان هشت ماده‌ای ایران را به پایگاه نظامی غرب تبدیل می‌کرد و مجلس سنا در 26 مهر و شورای ملی در 30 مهر 1334 آنرا تصویب نمود تا شکلی قانونی به طرح بدهند. این اقدام خشم و نفرت ملت را برانگیخت و نواب صفوی مانند بسیاری از ایرانیان وطن‌پرست با صدور بیانیه ای مخالفت خود را با عضویت ایران در پیمان مزبور اعلام کرد و در صدد چاره جویی و ممانعت از سفر نخست وزیر به بغداد برای امضاء آن برآمد و این گونه یک تنه در برابر عوامل سیاست غرب و آمریکا ایستاد. در روز 25 آبان ماه قرار بود علاء در مراسم ختم مصطفی فرزند کاشانی در مسجد سلطانی شرکت نماید، به همین منظور اعضای فداییان (‌نواب، واحدی، ذوالقدر و طهماسبی) در جلسه ای فوری تصمیم گرفتند کار علاء را در مسجد یکسره کنند و از بین حاضران مظفر ذوالقدر مامور اجرای ماموریت شد. با ورود علا به شبستان، ذوالقدر شروع به تیر‌اندازی کرد، اما از شانس بد او گلوله‌ها به هدف اصابت نکرد تا او خود را آماده شلیک های بعدی نمايد، محافظان دستگیر كردند، این اقدام نافرجام برای فداییان پایانی تلخ به همراه داشت. سوء قصد بار دیگر نام فداییان را بر سر زبانها انداخت و علا را با سر باند پیچی شده روانه بغدادکرد.
رژیم که دنبال بهانه‌ای برای سرکوب فداییان بود از این فرصت نهایت بهره را برد و از فردای آنروز بازداشت اعضا را آغاز کرد و در مدت زمان کوتاهی رهبران برجسته آن روانه بازداشتگاه شدند تا دستگاه دروغ‌پردازی دادستان ارتش، سرلشکر آزموده تکلیف آنان را روشن سازد. در همان روزهای آغازین تيمور بختيار، فرماندار نظامي با شلیک یک گلوله مغز عبدالحسين واحدي را متلاشی ساخت. خلیل طهماسبی از جمله افرادی بود که دستگاه به دنبال پرونده سازی برای او بود. سر انجام به درخواست برخی نمایندگان و دو تن از وزراء دولت (علم و جهانشاه صالح)، سناتور جمال امامی و پیگیری آزموده و سپهبد هدایت، رييس ستاد ارتش، شاه با طرح مجدد موضوع عفو او در مجلس موافقت کرد مجلس سنا هم لایحه عفو مصوب مجلس 17 دوره مصدق را مغایر قانون اساسی تشخیص داد. علاء در 14 آذر لایحه لغو عفو طهماسبی را به مجلس برد و او بار دیگر به اتهام ترور رزم‌آرا مورد بازجویی قرار گرفت. در جلسه 13 دی در دادرسی ارتش، نواب، طهماسبی، ذوالقدر و محمد واحدی به اتهام اقدام مسلحانه علیه حکومت مشروطه محکوم به اعدام و دیگر اعضا از جمله سید هادی میرلوحی، علی بهاری، اصغر عمری و احمد تهرانی به 3 تا 6 سال حبس محکوم شدند. در دادگاه تجدید نظر نيز حکم مورد تایید قرار گرفت و در ساعت 6 صبح 27 دی ماه حکم اعدام اجرا شد. اعدام آنان پایان فعالیت رسمی این جمعیت بود. نحوه برخورد و محاکمه افراد بازداشتی موجی از خشم و نفرت نسبت به حاکمیت برانگیخت. در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی اسنادی وجود دارد که نشان می‌دهند اقدام وطن پرستانه فداییان مورد تایید مردم بوده است. از این رو، یک صدا خواهان آزادی زندانیان و لغو حکم اعدام بودند.4 اسنادی که در ادامه خواهد آمد اعتراض ها را بهتر انعکاس می‌دهد.
 متن اسناد
سند شماره 1
هوالعزیز
مورخه 29/8/1334
خطاب به اولیای امور کشور ازطرف جبهه اسلامی آزاد، به علت اینکه سید مجتبی نواب صفوی یکی از شیعیان پاک جعفری می‌باشد جز اجرای احکام مقدس قرآن چیز دیگری از شما نمی‌خواهد و ایشان مردی است سرتا پا درخت ایمان نسبت به احکام (خدا) حق ندارید کوچکترین جسارتی به زاده رسول (ص) بکنید، ما خطاهای شما را از نزدیک و دور مشاهده میکنیم که بر خلاف قرآن رفتار می‌نمایید.
آیین خدایی بالاتر و برتر از افکار تمام جمعیت روی کره زمین می باشد، معاد و دادگاه عدل الهی مانند خورشید درخشان در نظر ما مجسم است از هیچ گونه فداکاری و از جان گذشتگی در راه اسلام دریغ نداریم و به یاری خدای توانا دشمنان قرآن را نابود خواهیم کرد. درخت این دین با ریختن خون بزرگترین مردان عالم بشریت [یعنی] امام حسین (ع) آبیاری شده [است] اگر خداوند متعال و سعادت ما را یاری کند با خون خود درخت پژمرده اسلام را آبیاری خواهیم کرد. شما هم هر ظلمی روا دارید روز جزا که از جانب پروردگار می‌باشد، همدیگر را ملاقات خواهیم کرد.
به یاری خدای توانا
جبهه اسلامی آزاد
 
سند شماره 2
19/9/1334
جناب سردار فاخر حکمت ریاست مجلس شورای ملی
رو نوشت جناب سید شمس الدین قنات‌آبادی رونوشت عبدالصاحب صفایی، رونوشت حائری‌زاده نمایندگان محترم مجلس شورای ملی، ملت ایران بی‌نهایت متاثر است که مجلس شورای ملی در برابر حکومت ضحاک را تحت الشعاع خود قرار داده و مهر سکوت بر زبان زده و آقایان نیز به خیال اینکه در انتخابات دوره نوزدهم هم شاید نصیبی پیدا کنند، دولت را در اعمال خلاف رویه و ضد انسانی آزاد گذاشته‌اند. بسیار جای تعجب است و مایه تاسف است از وقایع اخیر حکومت نظامی که با قدرت هر چه تمام بر مال و جان مردم تاخته و سلب آسایش عمومی را فراهم نمود، یک عده جوان مسلمان را به جرم دینداری به زندان افکند و بزور شکنجه آنچه را که می‌خواستند می نویسند و از آنها امضاء می‌گیرند، یا اینکه آنها را مجبور می‌کنند به آنچه می‌خواهند بگویند و هیچ کس هم حق ندارد اعتراض نموده وگرنه به جرم همدستی با آنها با سر نیزه حکومت روبرو خواهد شد. گذشته از این روزنامه‌جات دولتی روزنامه‌جات ملی را تحت کنترل شدید سرنیزه حکومت نظامی قرارگرفته و حقایق به طور کلی سانسور شده بلکه باید مقالات آنطوریکه خواسته حکومت نظامی است به چاپ برسانند تنها کسانیکه می توانند در پناه مصونیت پارلمانی اظهار عقیده بکنند آقایان نمایندگان آنهم متاسفانه به واسطه نزدیک بودن انتخابات دوره آینده مهر سکوت برلب زده‌اند. به خدا تمام مسؤولیت متوجه شماست شمائیدکه با دادن رای این اشخاص را بر مردم حکومت می دهید جواب خدا را در محکمه عدل الهی چه خواهید داد و یا این همه ظلم و بیدادگری که به نام مشروطیت، در زیر ماسک مبارزه با فساد اعمال شده، آقایان [این] حکومتها تمام مدت حکومت خود را با نام حکومت نظامی در پناه آن انواع فجایع را مرتکب شده و آنوقت هم اگرکسی علیه این مفاسد سخنی بگوید علیه مشروطیت و قیام علیه سلطنت مشروطیت ایران نموده و باید اعدام شود به خدا متهمین وقایع اخیر عموما با فجایع و مفاسدی که به نام مشروطیت اعمال می‌شد مخالفند نه با خود مشروطیت، بلکه باکسانی مخالفند که مشروطیت را آلت اجرا ی مقاصد شوم خود قرار داده و درباره ملت از هیچ ظلمی فرو گذار نمی‌کنند و اما موضوع دوم لایحه عفو خلیل طهماسبی است که دولت آنرا برای لغو نمودن به مجلس سنا ارسال داشت که از وظایف مختصر مجلس شورای ملی است که روی دو اصل برای عدم لغو آن دفاع کنند: اول اینکه چون لایحه مذکور از مصوبات مجلس شورای ملی است و مجلس شورای ملی برای اینکه معنویت خود را از دست ندهد باید از مصوبات خود دفاع کند، اصل دوم اینکه لایحه فوق‌الذکر چون به توشیح ملوکانه رسید و آقایان وکلا نیز سوگند وفاداری به اعلیحضرت شاه یاد کرده‌اند و لغو این لایحه بزرگترین لطمه را به حیثیت اعلی حضرت وارد می آورد و انعکاس او در خارج اثرات سویی بخشید و اعلیحضرت را یک فرد بی‌اطلاع از قانون معرفی می‌کند؛ زیرا لایحه ای که به قول مجلس سنا قانونیت ندارد و توشیح فرموده‌اند، گذشته از این قدرت دربار را در برابر دولت و مجلس سنا ضعیف خواهند پنداشت و عدم توجه مجلس سنا به توشیح ملوکانه بزرگترین هتک احترامات به اعلیحضرت همایون می‌باشد، لذا آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی به سوگند خود وفادار و به علاوه نتایج این امر را گوشزد مجلس سنا نمایند و ضمنا کلیه جریانات مذکور را دقیقا مورد بررسی قرار داده و نگذارند نام مشروطیت را لکه‌دار نموده و این گونه ظلم بر مردم روا دارند.
با تقدیم احترامات عبداله یزدان‌پناه
 
سند شماره 3
اداره دبیرخانه 17/10/1334
حضور محترم جناب اقای حائری‌زاده، نماینده شریف مجلس شورای [ملی]
محترما معروض می‌دارد چنانچه خاطر شریف مستحضر است با اینکه ادعانامه دادستان ارتش علیه فداييان اسلام خالی از ادله محکم و عاری از حقیقت بوده و عملیات فداييان اسلام اصولا ضدیت با سلطنت نمی‌باشد، چنانچه کتاب آنها مطلقاً ترویج مذهب اسلام میباشد و به علاوه قانون مجازات عمومی می‌نویسد هر کس در ایران به هر اسم یا هرعنوان دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی تشکیل و یا اداره نماید که مرام یا رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه و یا رویه یا مرام آن اشتراکی است و یا عضو دسته و یا شعبه جمعیتی شود که با یکی از مرام یا رویه‌های مزبور در ایران تشکیل شده باشد به حبس مجرد از سه تا ده سال محکوم خواهد شد و همچنین در ماده 62 مینویسد هر کس از اهالی مملکت را صریحا تحریص به مسلح شدن بر ضد حکومت ملی نماید محکوم به حبس مجرد از سه تا پنج‌سال خواهد بود و اگر تحریص او موثر واقع نشود جزای او از شش ماه تا سه سال حبس تادیبی است و همچنین در ماده 80 می نویسد هر کس سوء قصد به حیات رئيس مملکت نماید و پس از شروع به عملی که خارج از اراده مرتکب است بلا اثر نماید جزای او حبس با اعمال شاقه از ده تا پانزده سال است اگر به واسطه سوء قصد جراحتی به رييس مملکت وارد آید که منجر به فوت نشود جزای مرتکب حداکثر مجازات مذکور است. بنابراین هیچ یک از فداييان اسلام محکوم به اعدام نمی‌باشند و نظریه دادستان ارتش بر خلاف [قانون اساسی] میباشد وچون وکلای مجلس از طرف عموم ملت نمایندگی دارند باید در تمام موارد از متوکلین خود دفاع نمایند بالاخص در این مورد که می خواهند یک عده جوان سید و غیر سید را بدون مجوز شرعی حکم اعدام بدهند؛ زیرا در شرع مقدس و در قران مجید قاتل محکوم به قتل است، ولی تا قتلی واقع نشده، نمی شود کسی را به جرم اینکه تحریک کرده اعدام نمود. به هر جهت جنابعالی چون شخص مسلمانی هستید، تقاضا می‌نماییم که از مقامات عالی کشور بخواهید بیش از این بشرکشی نکنند و به موجب «وُ مُنً اُصبِحّ لم يهتمّّ بامورٍ المّسلٍمینُ عٍلمینِ فليس بِمسلٍمً »بر مسلمانی لازم است که رفع ظلم از مسلمین بنماید. والسلام علیکم و رحمه و برکاته.
امضاء علی ترابی
 
پی‌نوشت‌ها:
1- احمد گل‌محمدي، جمعيت فداييان اسلام به روايت اسناد، جلد يك، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص 30. برای آگاهی بیشتر از نقش فداييان در عرصه سیاسی ر.ک: علی رهنما، سیر حرکت نیروهای مذهبی بر بستر نهضت ملی، تهران، طرح نو، 1384.
2– داود امینی، اندیشه و فکر فداییان اسلام، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص20. برای آگاهی بیشتر از اندیشه‌های فداييان ر.ک رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص170-193.
3– مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، تهران، جاویدان، 1366، ص412.
4- مرکز مجلس شورای اسلامی، دوره 18، کارتن 9، جزوه‌دان 3، پوشه12. ذکر این نکته ضروری است که سند شماره یک با امضای جبهه اسلامی آزاد است که طبق تحقیقات به عمل آمده چنین سازمانی اصلاً وجود خارجی نداشته است. احتمالا نگارنده یا نگارندگان برای شناسایی نشدن، نامه خود را با این نام برای مجلس فرستاده‌اند.