ایران در روزهای پس از کودتای 1299
هشتاد سال پیش،در روز سوم اسفند کودتائی در ایران روی داد که عامل و سردمدار آن سید ضیاء الدین طباطبائی بود.این کودتا که رهبری سیاسی آن با سید ضیاء و رهبری نظامی آن با رضاخان میرپنج(رضاشاه بعدی)بود،در نهایت به انقراض سلسله قاجاریه و تشکیل سلسله پهلوی منجر شد.
در این هشتاد ساله اسناد و مقالات فراوانی درباره پیشزمینهها،عوامل و نتایج این کودتا منتشر شده که هرکدام بخشی از حقایق را روشن کرده است.در این میان،انتشار خاطرات ژنرال«آیرون ساید»،مقارن با وقوع انقلاب اسلامی،رسما ثابت کرد انگلیسیها سازمانده آن کودتا بودهاند.
به فاصله چند ماه از وقوع کودتا،سید ضیاء که فرماندهی کودتا را بر عهده داشت از صحنه حذف شد و جای وی را رضاخان میرپنج یا همان سردار سپه گرفت.این سردار سپه چند سال بعد تاج کیانی را از خاندان قاجاریه به خاندان خود منتقل کرد.اما چرا و چگونه؟
در این زمینه ابهامات زیادی وجود دارد که شاید نتان به این زودیها همه آنها را روشن کرد. اما برخی اسناد هست که هنوز منتشر نشده و انتشار آنها میتواند نشان دهد عوامل اصلی به قدرت رسیدن رضاشاه چه بوده است.از جمله سندی که در زیر میآید،تصویری از اوضاع عمومی ایران در روزهای پس از کودتا را نشان میدهد.از همین سند میتوان فهمید که یکی از دلایل سقوط سریع دولت سید ضیاء و قدرت گرفتن رضاخان،اقدامات و برخوردهای شدید این دولت با صاحبان قدرت و مکنت بوده است.
این سند،گزارش«سرهنگ ژرژ آلفرد دوکرو»وابسته نظامی فرانسه به وزارت جنگ فرانسه است که ماهنامه«گزارش»برای اولینبار آن را منتشر میکند.«دوکرو»گرچه یک نظامی بوده،اما سوابق برجستهای در ادبیات،روزنامهنگاری و امور جغرافیایی داشته است.احاطه او به امور کشورهای شرق و بهویژه ایران چندان بود که به دریافت نشان لژیون دونور از فرانسه و شیر و خورشید از ایران نائل آمده است.از 101 گزارشی که«دوکرو»برای وزارت خارجه فرانسه تهیه کرده،اکثر آنها مربوط به ایران و مسائل آن است.
گزارش زیر که با کد(7 N 3268/IRAN)در بایگانی وزارت خارجه فرانسه نگهداری میشود،در 14 مارس 241921)اسفند(1299 تهیه و فرستاده شده است.
تهیه و تنظیم:عطا آیتی
اوضاع سیاسی و نظامی ایران
دولت جدید،زائیده کودتای 21 فوریه(سوم اسفند)میباشد.رهبری کودتا در برنامهای که برای اصلاحات منتشر کرده بود،اعلام کرده که میکوشد تا به بینظمی و نابسامانی و اسراف مالی دولت پایان بخشد و اکنون مجبور است به وعده خود جامه عمل بپوشاند.در حال حاضر به حذف کردن بخش مهمی از سازمانهای داخلی وزارتخانهها اقدام کرده است و از جمله،کارهای اداری بیثمر و دستپاگیر را حذف میکند و مخارج وزارتخانهها را کاهش میدهد تا گردش کار در دستگاههای اصلی آنها آسانتر شود.دو هزار نفر از کارمندان وزارت مالیه برکنار شدهاند.یک هیأت نظارت در وزارت عدلیه برای رسیدگی و تجدیدنظر در اصول محاکمات تشکیل شده است.قرار است وزارت جنگ که از اساس واژگون شده بود،مجددا برمبنای اصول جدید دایر شود.اقداماتی در بازرسی صاحبان رتبههای نظامی و مستمری آنها انجام شده است.در تمام زمینههای سیاسی،سید ضیاء الدین از خود ابتکار عمل نشان میدهد.وی میگوید که بعد از پانزده سال مطالعه و سکوت، اکنون برنامهاش برای سازماندهی ایران آماده اجراست و به اقداماتی دست خواهد زد که وضع سیاسی کشورش را کاملا عوض خواهد کرد.
درآمدهای مالی ایران
مسئله مالی برای تمام دولتهای ایران نگرانکننده است.بهویژه برای دولت جدید که در نظر دارد بدون کمک مالی خارجیان آن را سامان دهد.این دولت درصدد است تا درآمدهای سالیانه نفت جنوب را توقیف کند.یکی دیگر از برنامههای آن برای حل مشکلات اقتصادی ایران،برقراری مالیاتهای سنگین بر اموال شخصیتهای سیاسی بازداشتشده و تصرف املاک آنهاست.این املاک به املاک خالصه افزوده میشود و بین کشاورزان تقسیم خواهد شد.
هزینه انجام چنین اقدامی،پرداخت غرامت زیادی،بالغ بر ده میلیون تومان،برآورد میشود. تنها به خانواده فرمانفرما،بالغ بر چهار میلیون تومان مالیات بستهاند،و شاهزاده فرمانفرما،در اثر تهدید به مرگ فوری،قول داده این مبلغ را بپردازد.از طلبکاران دولت خواستهاند تا از مطالبه طلبشان صرفنظر کنند.اسبها،اتومبیلها و اثاثیه محکومین را توقیف کردهاند و حتی اسناد مالکیت و سلاحهای آنها را گرفتهاند.
چنین اقداماتی برای جلوگیری از تقلبات مالیاتی مالکین بزرگ که تاکنون از پرداخت مالیات سرپیچی میکردهاند و از این پس باید مالیات را به دولت بپردازند،انجام میشود.اتحادیهها، به نوبه خود از اقدامات دولت مستثنی نیستند و طبق توان مالی خود،باید مالیات بدهند.با اینگونه اقدامات،دیگر والیان نمیتوانند،سرمایههای استانها را چپاول کنند و مجبورند سهم مالیات خود را به اداره مالیه مرکزی تأدیه کنند.سرانجام دولت در نظر دارد تمام منابع طبیعی ایران را مورد بهرهبرداری قرار دهد.
باوجوداین،دولت جدید برای حل مشکلات مالی خود الزاما وام گرفتن از یکی از کشورهای قدرتمند تن میدهد که احتمالا این کشور،انگلستان است.
مشاورین مالی ایران،انگلیسی خواهند بود، از جمله«ارمتیاژ اسمیت»(Ermitage Smith)که توانسته است یک میلیون تومان طلب دولت ایران را از شرکت نفت انگلستان در جنوب وصول کند و به همین سبب، دولت ایران خدمات اسمیت را تحسین میکند و باارزش میداند.اسمیت،اکنون در جاده به سوی تهران در حرکت است و با خود ده مشاور مالی مأمور سازماندهی وزارت مالیه ایران را نیز همراه دارد.
اقدامات نظامی
سازماندهی فوری ارتش ایران یکی دیگر از نگرانیهای اصلی دولت فعلی است.این دولتخواهان متشکل ساختن فوری یک نیروی قوی 20 الی 25 هزار نفری است تا توان برقراری نظم در داخل کشور و مقاومت در برابر متجاوز خارجی را داشته باشد.
قزاقها محور اصلی نیروی ارتش ایران هستند و در آینده نزدیک بر عده آنها افزوده خواهد شد.هماکنون،دو هزار سرباز بریگاد مرکزی به قزاقها پیوستهاند که در نتیجه تعداد کل آنها به دوازده هزار نفر خواهد رسید.در این راستا، عشایر شاهسون نیز خواهان پیوستن به صف آنها شدهاند.
رضاخان که در شب 21 فوریه با کمک قزاقها تهران را تسخیر کرد،اکنون فرماندهی آنها را بر عهده دارد و همچنین فرمانده کل قشون ایران است.عده قزاقهائی که در کودتا شرکت کردند دو هزار و صد سرباز با صد افسر،مجهز به یک آتشبار با چهار توپ از نوع اشنایدر صحرائی و یک آتشبار با چهار توپ کوهستانی و هیجده مسلسل رگبار تخمین زده شده بود.تعداد دو هزار و پانصد قزاق با چندین آتشبار توپخانه و مسلسل به فرماندهی کلنل انگلیسی«اسمیت»،هنوز در شهر قزوین مستقرند،اما نیروی رزمی آنها بسیار محدود است.
از زمان وقوع کودتا تاکنون،سربازان قزاق چهار هزار تومان حقوق و انعام دریافت کردهاند. افزون بر آن،از هنگامی که کلنل«اسمیت» مسئولیت مالی لشکر قزاق را بر عهده گرفته است، حقوق آنها بهطور منظم پرداخت میشود،کمبود تدارکاتی ندارند و چکمه انگلیسی به پا میکنند. شرایط مادی قزاقها هرگز به خوبی زمان حاضر نبوده است.از همه مهمتر اینکه نظام و انضباط آنها عالی شده است.
عده نفرات نیروی ژاندارمری که در حال حاضر هفت هزار نفر است،در آینده نزدیک به دوازده هزار سرباز خواهد رسید.در نظر است به جای اینکه این نیرو در صحراها و مناطق دور و پراکنده انجام وظیفه کند،آن را در محلهای خاصی مجتمع کنند و افراد آن را در مراکز آموزشی تمرین نظامی دهند.در این راستا،شهرهای قم،قزوین و تهران برای تجمع واحدهای ژاندارمری در نظر گرفته شده است.حفاظت و امنیت جادههای استانها دیگر زیر پوشش ژاندارمهای محلی والیان نخواهد بود.در نتیجه میتوان ژاندارمری را به عنوان یک واحد نظامی قلمداد کرد.
در مورد حقوق نیروی ژاندارمری باید گفت که از شش ماه پیش افراد آن حقوق ناچیزی دریافت کردهاند و اخیرا مبلغی بالغ بر بیست و پنج هزار تومان بین آنها توزیع شده است.واحدهای ژاندارمری در تهران،تمرینهای نظامی را در پادگانهایشان آغاز کردهاند تا کمبود کادر درجهداری را جبران کنند.
اداره پلیس جنوب که تاکنون دولت انگلستان تأمین مخارج آن را بر عهده داشت،از این پس به دولت ایران محول میشود.این نیرو دارای شش هزار سرباز است که به وسیله صد و پنجاه افسر و درجهدار انگلیسی فرماندهی میشوند.بودجه ماهانه این نیز و بالغ بر هشتصد و پنجاه هزار تومان برآورد میشود که احتمالا به دویست هزار تومان کاهش خواهد یافت. پرسشی که مطرح میشود این است که با این بودجه کم،چگونه مستشاران انگلیسی پرخرج و مصرف میتوانند در سمتهایشان باقی بمانند؟حال اگر تعدادی از آنها به کار خود ادامه دهند، که احتمالا همینطور هم خواهد شد، دولت انگلستان مستمری آنها را خواهد پرداخت.
دو واحد از پلیس جنوب که هرکدام از آنها هزار سرباز دارند،از شیراز و کرمان به اصفهان منتقل خواهد شد، زیرا در این منطقه،عشایر بختیاری علم طغیان علیه رژیم جدید برافراشتهاند.یکی از این واحدها هم به تهران خواهد آمد.اخیرا کلنل «فرازر(Fraser)»فرمانده پلیس جنوب،چند روزی را در پایتخت ایران بسر برده است.
برنامهای که به نظر میرسد باید برای سازماندهی ارتش ایران پیاده شود،همان طرح کمیسیون ایران و انگلیس است که سال پیش زیرنظر ژنرال دیکسون(Dickson) برنامهریزی شده بود.چنین طرحی اقدامات فوری زیر را برای بازسازی ارتش ایران پیشبینی میکند:سازماندهی وزارت جنگ،بنیاد یک مدرسه نظام و ادغام قزاقها،پلیس جنوب و نیروی ژاندارمری در وزارت جنگ.
دولت ایران،به انگلستان سفارش خرید بیست هزار تفنگ،ده مسلسل،بیست آتشبار صحرائی، سه هواپیما،چند توپ سنگین و تعدادی اتومبیل زرهی داده است.درخواست ایران به لندن فرستاده شده تا مقامات انگلیسی درباره آن تصمیم بگیرند،اما به نظر میرسد که سفارش خرید تسلیحات نظامی ایران از طرف وزارت امور خارجه انگلستان رد شده است.دو کشور،برای معامله ادوات نظامی انگلیسیها در قزوین،وارد مشورت شدهاند.
درخواست استخدام تعداد مستشار نظامی سوئدی برای تعلیم نیروی ژاندرمری ایران،از طرف دولت جدید،مستقیما به استکهلم فرستاده شده است.و به زودی پنجاه افسر برجسته سوئدی برای آموزش نیروی ژاندرمری به ایران خواهند آمد.در حقیقت آنها به عنوان معلمین نظامی محسوب خواهند شد،زیرا که نیروی مذکور در ارتش ادغام شده،هرچند که ژاندرمری وابسته به وزارت کشور است.
طرح«دیکسون»برای سازماندهی واحدهای پیادهنظام قشون ایران وارد مرحله اجرا میشود، شگفتی اینجاست که تمام نظریات ژنرال «دیسکون»موقعی به اجرا گذاشته میشود که وی از سمت خود برکنار شده است.
یک مدرسه درجهداری با معلمین نظامی ایرانی شروع بکار کرده است.مدرسه نظام بازسازی خواهد شد و بدون تردید،کادر آموزشی آن، استخدام مستشار انگلیسی را خواهد پذیرفت. به نظر میآید،تعداد زیادی افسر انگلیسی در ارتش جدید ایران مشغول به کار خواهند شد.این ارتش با کمبود فرمانده مواجه است و منافع انگلیسیها ایجاب میکند که هرچه سریعتر بیست و پنج هزار نظامی این کشور را سازماندهی کنند و آنها را به حالت مطلوب درآورند.
در حقیقت شاهد اجرای یک توافقنامه نظامی بین دو کشور هستیم،بدون اینکه مجلس ایران آن را در دستورکار خود قرار داده و یا اینکه به تصویب رسانده باشد!
آیا سازماندهی قشون ایران با کمکهای آشکار نمایندگی بریتانیا و همکاری ثابت افسران وابسته به این نمایندگی،همانند«کلنل هودلستون» (Huddelston)،«ماژور ویکهم(Wickham)»،«کلنل هیگ»(Haig)،«ماژور ادموندس(Edmonds)»و «کلنل فورتسکو»(Fortescue)پایدار میماند؟2
آنچه مسلم است اینکه لشکر قزاق با نیروی ژاندارمری،هرگز تشکیل یک گارد جاویدان1و یا پلیس داخلی را نخواهند داد.بریگاد مرکزی هسته آینده ارتش ایران خواهد بود که به شیوه گذشته سرباز استخدام میکند.در گذشته،هر سرباز سه سال برای دولت انجام وظیفه میکرد و ضمنا وابسته به آن بود.هسته ارتش ملی که به صورت مختلط سازماندهی شده بود،اخیرا از هم پاشیده و در لشکر قزاق ادغام شده است،اما چنین ادغامی غیرممکن و یا ثمربخش نیست.«کلنل هودلستون»، وابسته نظامی انگلستان که در ماه مه گذشته دستور
سیاست سختگیرانه سید ضیاء در زمینه مصادره اموال متنفدین و شاهزادگان،زمینه سقوط سریع دولت او را ایجاد کرد
نابودی بریگاد مرکزی را داد،میخواست کینهاش را نسبت به ایران نشان دهد.باوجوداین،کابینه مشیر الدوله از اقدامات وی سپاسگزاری کرد!واقعا اگر دولت جدید خواهان سازماندهی ارتش ایران باشد،واقعیتها نشان میدهد که حق این بود که بریگاد مرکزی را حفظ کند.
برخورد دولت جدید با کشورهای قدرتمند خارجی
دولت جدید به کشورهای خارجی وعده دورنمای یک همکاری بین المللی را میدهد.در این باره به فرانسه پیشنهاد استخدام مشاورین قضائی میکند و سپس اصلاحات آموزش و پرورش ایران را به فرانسه میسپارد.به بلژیک علاوه بر اداره گمرک و پست که قبلا نیز بر عهده این کشور بود،سازماندهی ادارات عمومی ایران را نیز واگذار میکند.به آمریکا وعده بازسازی اداره کشاورزی را با کمک آن دولت میدهد.برخورد لیبرال گونه دولت جدید بیشتر جنبه ظاهری دارد تا عملی.نفوذ بالقوه انگلستان با در دست داشتن اداره مالیه و ارتش ایران،همواره پابرجاست و این کشور را همچنان تحت سلطه خود دارد.
سربازان قزاق از محل استقرار هیأتهای نمایندگی خارجی در ایران حفاظت میکنند تا در ضمن از ورود ایرانیان برای تحصن جلوگیری کنند.ممانعت ایرانیان از رفتوآمد به نمایندگیهای خارجی بدون هیچ توجیهی،در دورهای که دولت جدید دستور توقیف شخصیتهای سیاسی را صادر کرده است،به عنوان سلب آزادی عمل دیپلماتهای خارجی در این کشور محسوب میشود.هرچند هیأتهای سیاسی خارجیان اعتراضات خود را نسبت به این عمل ابراز داشتهاند،لیکن هر نمایندگی بهطور جداگانه عمل کرده است.ضمنا از کودتای 21 فوریه (سوم اسفند)تاکنون،هیأت سیاسی خارجیان تشکیل جلسه نداده است.
بلشویکها در ایران
حکومت نظامی و تسلط قدرت نظامی بر دولت جدید،از تبلیغات بلشویکها در ایران جلوگیری میکند.در این رابطه،تعداد کثیری از آشوبگران دارنده این تفکر(کمونیستی)دستگیر شدهاند.سفیر بلشویکها به شهر کراسنوودسک (Krasnovdusk)رسیده و تا یک ماه دیگر در تهران خواهد بود.وی عدهای را همراه خود دارد،اما از هماکنون اقداماتی برای جلوگیری از تبلیغات وی صورت گرفته است.از جمله«قزاقهای نگهبان سفارتخانههای خارجی،رفتوآمد وی را زیرنظر خواهند داشت.
تأثیر کودتا در استانهای ایران
دولت جدید اعلامیههای تمجیدآمیزی منتشر کرده مبنی بر اینکه از تمام والیانی که مایل به حفظ سمت خود هستند،استقبال میکند.آشوبی در بین عشایر بختیاری برپا شده است و لذا یکی از واحدهای پلیس جنوب به آن منطقه اعزام میشود. رؤسای مازندران جنبشی علیه دولت به راه انداختهاند،اما به محض اینکه نیروی ارتش سازماندهی شد،حراست گیلان و منطقه استرآباد را به قزاقها خواهند سپرد و نیروی ژاندارمری از مازندران حفاظت خواهد کرد.
در آذربایجان رؤسای دمکرات میخواهند از اوضاع مشوش کنونی استفاده کنند و در برابر دولت خودی نشان دهند.مخبر السلطنه، ابراز خرسندی خود را به دولت جدید تلگراف کرده است.احتمال دارد وی به دولت پیشنهاد حلوفصل مشکلات با ترکها را کرده باشد.
آنچه مسلم است اینکه،دولت جدید تاکنون هیچ حامی جدی در استانها ندارد و والیان کاملا از دولت مستقلند و منتظرند تا روزی علیه دولت وارد عمل شوند.
احیای نفوذ آلمانها در ایران
آلمان،هرگز چشم امید از شرق برنداشته است و اکنون سعی میکند از حوادث اخیری که در ایران به وقوع پیوسته،در راستای منافع خود استفاده کند3.
تبلیغات آلمانها هنوز در ایران ادامه دارد و مأمورین آن با برلن،شهری که جوانان ایرانی داوطلبانه برای ادامه تحصیل به آنجا میروند، ارتباط دارند.شهر لوزان[سوئیس]به عنوان یکی از کانونهای تبلیغات ژرمنها درآمده است و محل اقامت ترجیحی ایرانیان است و برعکس برای ایرانیان،فرانسه جای مهمی محسوب نمیشود. آلمانها در ایران از این موضوع مطلع شدهاند و میکوشند تا مسیر مهاجرت ایرانیان را که قبلا به سوی فرانسه بود،به طرف خود تغییر دهند.با وجود اینکه اغلب ایرانیان مهاجر به زبان فرانسه صحبت میکنند،اما به سوییس میروند و در آنجا در دام تبلیغات آلمانها میافتند.در این راستا،باید رفتار و فعالیتهای سفیر ایران در سوئیس و برلن را کاملا زیر نظر گرفت.
شایع است،مشاور الممالک که به مسکو اعزام شد،از آنجا احتمالا به برلن سفر میکند.
در تهران حتی نماینده آلمان از خواب غفلت بیدار شده است و توانسته در روزنامه ایران،تنها نشریهای که مورد سانسور قرار نمیگیرد، اعلامیهای حاوی سخنان شانسولیه فریرنباخ (Fehrenbag)و انتقاداتی علیه تصمیمات لندن در مورد ایران به چاپ برساند.بعد از دو سال،این اولین بار است که نمایندگی آلمان در تهران سعی میکند تا نفوذ و اثرات رادیو و نشریات ما را در ایران خنثی کند.
حضور پنجاه افسر سوئدی در ایران،کادر تبلیغاتی آلمان را در این کشور مستحکمتر میکند. در این راستا کافی است نقش سوئدیها در 1915 و پیوستن گروهی از ژاندارم ایرانی به قوای عثمانی را به یاد بیاوریم4.
(1)-اشاره نویسند گزارش،به گارد جاویدان دوران هخامنشی است.
(2)-در سند دیگری که از همین افسر فرانسوی در دست است و امیدواریم آن را در آینده منتشر کنیم،مشاهده میشود که برخلاف انتظار،به حضور فرماندهان و مستشاران انگلیسی در نیروهای مسلح ایران خیلی زود پایان داده میشود.
(3)-خوانندگان گرامی توجه دارند که ستون پنجم دولت آلمان در جریان جنگ اول جهانی(اندکی قبل از کودتای سوم اسفند(1299 در ایران،و مخصوصا در مناطق جنوبی بسیار فعال بود.یک مأمور آلمانی به نام«واسموس»حتی توانست مردم تنگستان را علیه انگلیسیها بشوراند که نتیجه آن«حماسه دلیران تنگستان»بود که سریالی نیز از این حوادث ساخته و از تلویزیون پخش شده است.
(4)-این واقعه در جریان جنگ اول که ترکیه)عثمانی)متحد آلمان بود،به وقوع پیوست.