ایران در روزهای پس از کودتای 1299

هشتاد سال پیش،در روز سوم اسفند کودتائی در ایران روی داد که عامل و سردمدار آن سید ضیاء الدین طباطبائی بود.این کودتا که رهبری سیاسی آن با سید ضیاء و رهبری نظامی آن با رضاخان‏ میرپنج(رضاشاه بعدی)بود،در نهایت به انقراض سلسله قاجاریه و تشکیل سلسله پهلوی منجر شد.
در این هشتاد ساله اسناد و مقالات فراوانی درباره پیش‏زمینه‏ها،عوامل و نتایج این کودتا منتشر شده که هرکدام بخشی از حقایق را روشن کرده است.در این میان،انتشار خاطرات ژنرال«آیرون‏ ساید»،مقارن با وقوع انقلاب اسلامی،رسما ثابت کرد انگلیسی‏ها سازمانده آن کودتا بوده‏اند.
به فاصله چند ماه از وقوع کودتا،سید ضیاء که فرماندهی کودتا را بر عهده داشت از صحنه‏ حذف شد و جای وی را رضاخان میرپنج یا همان سردار سپه گرفت.این سردار سپه چند سال بعد تاج کیانی را از خاندان قاجاریه به خاندان خود منتقل کرد.اما چرا و چگونه؟
در این زمینه ابهامات زیادی وجود دارد که شاید نتان به این زودی‏ها همه آنها را روشن کرد. اما برخی اسناد هست که هنوز منتشر نشده و انتشار آنها می‏تواند نشان دهد عوامل اصلی به قدرت‏ رسیدن رضاشاه چه بوده است.از جمله سندی که در زیر می‏آید،تصویری از اوضاع عمومی ایران‏ در روزهای پس از کودتا را نشان می‏دهد.از همین سند می‏توان فهمید که یکی از دلایل سقوط سریع‏ دولت سید ضیاء و قدرت گرفتن رضاخان،اقدامات و برخوردهای شدید این دولت با صاحبان قدرت‏ و مکنت بوده است.
این سند،گزارش«سرهنگ ژرژ آلفرد دوکرو»وابسته نظامی فرانسه به وزارت جنگ فرانسه‏ است که ماهنامه«گزارش»برای اولین‏بار آن را منتشر می‏کند.«دوکرو»گرچه یک نظامی بوده،اما سوابق برجسته‏ای در ادبیات،روزنامه‏نگاری و امور جغرافیایی داشته است.احاطه او به امور کشورهای شرق و به‏ویژه ایران چندان بود که به دریافت نشان لژیون دونور از فرانسه و شیر و خورشید از ایران نائل آمده است.از 101 گزارشی که«دوکرو»برای وزارت خارجه فرانسه‏ تهیه کرده،اکثر آنها مربوط به ایران و مسائل آن است.
گزارش زیر که با کد(7 N 3268/IRAN)در بایگانی وزارت خارجه فرانسه نگهداری می‏شود،در 14 مارس 241921)اسفند(1299 تهیه و فرستاده شده است.
تهیه و تنظیم:عطا آیتی
اوضاع سیاسی و نظامی ایران
دولت جدید،زائیده کودتای 21 فوریه(سوم‏ اسفند)می‏باشد.رهبری کودتا در برنامه‏ای که‏ برای اصلاحات منتشر کرده بود،اعلام کرده که‏ می‏کوشد تا به بی‏نظمی و نابسامانی و اسراف‏ مالی دولت پایان بخشد و اکنون مجبور است به‏ وعده خود جامه عمل بپوشاند.در حال حاضر به‏ حذف کردن بخش مهمی از سازمان‏های داخلی‏ وزارتخانه‏ها اقدام کرده است و از جمله،کارهای‏ اداری بی‏ثمر و دست‏پاگیر را حذف می‏کند و مخارج‏ وزارتخانه‏ها را کاهش می‏دهد تا گردش کار در دستگاههای اصلی آنها آسانتر شود.دو هزار نفر از کارمندان وزارت مالیه برکنار شده‏اند.یک هیأت‏ نظارت در وزارت عدلیه برای رسیدگی و تجدیدنظر در اصول محاکمات تشکیل شده است.قرار است‏ وزارت جنگ که از اساس واژگون شده بود،مجددا برمبنای اصول جدید دایر شود.اقداماتی در بازرسی صاحبان رتبه‏های نظامی و مستمری آنها انجام شده است.در تمام زمینه‏های سیاسی،سید ضیاء الدین از خود ابتکار عمل نشان می‏دهد.وی‏ می‏گوید که بعد از پانزده سال مطالعه و سکوت، اکنون برنامه‏اش برای سازماندهی ایران آماده‏ اجراست و به اقداماتی دست خواهد زد که وضع‏ سیاسی کشورش را کاملا عوض خواهد کرد.
درآمدهای مالی ایران
مسئله مالی برای تمام دولت‏های ایران‏ نگران‏کننده است.به‏ویژه برای دولت جدید که‏ در نظر دارد بدون کمک مالی خارجیان آن را سامان‏ دهد.این دولت درصدد است تا درآمدهای سالیانه‏ نفت جنوب را توقیف کند.یکی دیگر از برنامه‏های‏ آن برای حل مشکلات اقتصادی ایران،برقراری‏ مالیات‏های سنگین بر اموال شخصیت‏های سیاسی‏ بازداشت‏شده و تصرف املاک آنهاست.این املاک‏ به املاک خالصه افزوده می‏شود و بین کشاورزان‏ تقسیم خواهد شد.
هزینه انجام چنین اقدامی،پرداخت غرامت‏ زیادی،بالغ بر ده میلیون تومان،برآورد می‏شود. تنها به خانواده فرمانفرما،بالغ بر چهار میلیون‏ تومان مالیات بسته‏اند،و شاهزاده فرمانفرما،در اثر تهدید به مرگ فوری،قول داده این مبلغ را بپردازد.از طلب‏کاران دولت خواسته‏اند تا از مطالبه‏ طلب‏شان صرف‏نظر کنند.اسب‏ها،اتومبیل‏ها و اثاثیه محکومین را توقیف کرده‏اند و حتی اسناد مالکیت و سلاح‏های آنها را گرفته‏اند.
چنین اقداماتی برای جلوگیری از تقلبات‏ مالیاتی مالکین بزرگ که تاکنون از پرداخت مالیات‏ سرپیچی می‏کرده‏اند و از این پس باید مالیات را به دولت بپردازند،انجام می‏شود.اتحادیه‏ها، به نوبه خود از اقدامات دولت مستثنی نیستند و طبق‏ توان مالی خود،باید مالیات بدهند.با این‏گونه‏ اقدامات،دیگر والیان نمی‏توانند،سرمایه‏های‏ استان‏ها را چپاول کنند و مجبورند سهم مالیات  خود را به اداره مالیه مرکزی تأدیه کنند.سرانجام‏ دولت در نظر دارد تمام منابع طبیعی ایران را مورد بهره‏برداری قرار دهد.
باوجوداین،دولت جدید برای حل مشکلات‏ مالی خود الزاما وام گرفتن از یکی از کشورهای‏ قدرتمند تن می‏دهد که احتمالا این کشور،انگلستان‏ است.
مشاورین مالی ایران،انگلیسی خواهند بود، از جمله«ارمتیاژ اسمیت»(Ermitage Smith)که‏ توانسته است یک میلیون تومان طلب‏ دولت ایران را از شرکت نفت انگلستان‏ در جنوب وصول کند و به همین سبب، دولت ایران خدمات اسمیت را تحسین‏ می‏کند و باارزش می‏داند.اسمیت،اکنون‏ در جاده به سوی تهران در حرکت است‏ و با خود ده مشاور مالی مأمور سازماندهی وزارت مالیه ایران را نیز همراه‏ دارد.
اقدامات نظامی
سازماندهی فوری ارتش ایران یکی‏ دیگر از نگرانی‏های اصلی دولت فعلی‏ است.این دولت‏خواهان متشکل ساختن‏ فوری یک نیروی قوی 20 الی 25 هزار نفری است تا توان برقراری نظم در داخل‏ کشور و مقاومت در برابر متجاوز خارجی‏ را داشته باشد.
قزاق‏ها محور اصلی نیروی ارتش‏ ایران هستند و در آینده نزدیک بر عده آنها افزوده خواهد شد.هم‏اکنون،دو هزار سرباز بریگاد مرکزی به قزاق‏ها پیوسته‏اند که در نتیجه تعداد کل آنها به دوازده هزار نفر خواهد رسید.در این راستا، عشایر شاهسون نیز خواهان پیوستن به صف آنها شده‏اند.
رضاخان که در شب 21 فوریه با کمک قزاق‏ها تهران را تسخیر کرد،اکنون فرماندهی آنها را بر عهده دارد و همچنین فرمانده کل قشون ایران‏ است.عده قزاق‏هائی که در کودتا شرکت کردند دو هزار و صد سرباز با صد افسر،مجهز به یک‏ آتشبار با چهار توپ از نوع اشنایدر صحرائی و یک آتشبار با چهار توپ کوهستانی و هیجده‏ مسلسل رگبار تخمین زده شده بود.تعداد دو هزار و پانصد قزاق با چندین آتشبار توپخانه و مسلسل‏ به فرماندهی کلنل انگلیسی«اسمیت»،هنوز در شهر قزوین مستقرند،اما نیروی رزمی آنها بسیار محدود است.
از زمان وقوع کودتا تاکنون،سربازان قزاق‏ چهار هزار تومان حقوق و انعام دریافت کرده‏اند. افزون بر آن،از هنگامی که کلنل«اسمیت» مسئولیت مالی لشکر قزاق را بر عهده گرفته است، حقوق آنها به‏طور منظم پرداخت می‏شود،کمبود تدارکاتی ندارند و چکمه انگلیسی به پا می‏کنند. شرایط مادی قزاق‏ها هرگز به خوبی زمان حاضر نبوده است.از همه مهم‏تر این‏که نظام و انضباط آنها عالی شده است.
عده نفرات نیروی ژاندارمری که در حال‏ حاضر هفت هزار نفر است،در آینده نزدیک به‏ دوازده هزار سرباز خواهد رسید.در نظر است به‏ جای اینکه این نیرو در صحراها و مناطق دور و پراکنده انجام وظیفه کند،آن را در محل‏های خاصی‏ مجتمع کنند و افراد آن را در مراکز آموزشی تمرین‏ نظامی دهند.در این راستا،شهرهای قم،قزوین و تهران برای تجمع واحدهای ژاندارمری در نظر گرفته شده است.حفاظت و امنیت جاده‏های‏ استان‏ها دیگر زیر پوشش ژاندارم‏های محلی‏ والیان نخواهد بود.در نتیجه می‏توان ژاندارمری را به عنوان یک واحد نظامی قلمداد کرد.
در مورد حقوق نیروی ژاندارمری باید گفت‏ که از شش ماه پیش افراد آن حقوق ناچیزی دریافت‏ کرده‏اند و اخیرا مبلغی بالغ بر بیست و پنج هزار تومان بین آنها توزیع شده است.واحدهای‏ ژاندارمری در تهران،تمرین‏های نظامی را در پادگان‏هایشان آغاز کرده‏اند تا کمبود کادر درجه‏داری را جبران کنند.
اداره پلیس جنوب که تاکنون دولت‏ انگلستان تأمین مخارج آن را بر عهده‏ داشت،از این پس به دولت ایران محول‏ می‏شود.این نیرو دارای شش هزار سرباز است که به وسیله صد و پنجاه‏ افسر و درجه‏دار انگلیسی فرماندهی‏ می‏شوند.بودجه ماهانه این نیز و بالغ بر هشتصد و پنجاه هزار تومان‏ برآورد می‏شود که احتمالا به دویست‏ هزار تومان کاهش خواهد یافت. پرسشی که مطرح می‏شود این است‏ که با این بودجه کم،چگونه مستشاران‏ انگلیسی پرخرج و مصرف می‏توانند در سمت‏هایشان باقی بمانند؟حال اگر تعدادی از آنها به کار خود ادامه دهند، که احتمالا همین‏طور هم خواهد شد، دولت انگلستان مستمری آنها را خواهد پرداخت.
دو واحد از پلیس جنوب که هرکدام‏ از آنها هزار سرباز دارند،از شیراز و کرمان به اصفهان منتقل خواهد شد، زیرا در این منطقه،عشایر بختیاری علم‏ طغیان علیه رژیم جدید برافراشته‏اند.یکی از این‏ واحدها هم به تهران خواهد آمد.اخیرا کلنل‏ «فرازر(Fraser)»فرمانده پلیس جنوب،چند روزی‏ را در پایتخت ایران بسر برده است.
برنامه‏ای که به نظر می‏رسد باید برای‏ سازماندهی ارتش ایران پیاده شود،همان طرح‏ کمیسیون ایران و انگلیس است که سال‏ پیش زیرنظر ژنرال دیکسون(Dickson) برنامه‏ریزی شده بود.چنین طرحی اقدامات فوری‏ زیر را برای بازسازی ارتش ایران پیش‏بینی‏ می‏کند:سازماندهی وزارت جنگ،بنیاد یک مدرسه‏ نظام و ادغام قزاق‏ها،پلیس جنوب و نیروی  ژاندارمری در وزارت جنگ.
دولت ایران،به انگلستان سفارش خرید بیست‏ هزار تفنگ،ده مسلسل،بیست آتشبار صحرائی، سه هواپیما،چند توپ سنگین و تعدادی اتومبیل‏ زرهی داده است.درخواست ایران به لندن‏ فرستاده شده تا مقامات انگلیسی درباره آن تصمیم‏ بگیرند،اما به نظر می‏رسد که سفارش خرید تسلیحات نظامی ایران از طرف وزارت امور خارجه‏ انگلستان رد شده است.دو کشور،برای معامله‏ ادوات نظامی انگلیسی‏ها در قزوین،وارد مشورت‏ شده‏اند.
درخواست استخدام تعداد مستشار نظامی‏ سوئدی برای تعلیم نیروی ژاندرمری ایران،از طرف دولت جدید،مستقیما به استکهلم فرستاده‏ شده است.و به زودی پنجاه افسر برجسته‏ سوئدی برای آموزش نیروی ژاندرمری به ایران‏ خواهند آمد.در حقیقت آنها به عنوان معلمین نظامی‏ محسوب خواهند شد،زیرا که نیروی مذکور در ارتش ادغام شده،هرچند که ژاندرمری وابسته‏ به وزارت کشور است.
طرح«دیکسون»برای سازماندهی واحدهای‏ پیاده‏نظام قشون ایران وارد مرحله اجرا می‏شود، شگفتی اینجاست که تمام نظریات ژنرال‏ «دیسکون»موقعی به اجرا گذاشته می‏شود که وی‏ از سمت خود برکنار شده است.
یک مدرسه درجه‏داری با معلمین نظامی ایرانی‏ شروع بکار کرده است.مدرسه نظام بازسازی‏ خواهد شد و بدون تردید،کادر آموزشی آن، استخدام مستشار انگلیسی را خواهد پذیرفت. به نظر می‏آید،تعداد زیادی افسر انگلیسی در ارتش‏ جدید ایران مشغول به کار خواهند شد.این ارتش‏ با کمبود فرمانده مواجه است و منافع انگلیسی‏ها ایجاب می‏کند که هرچه سریع‏تر بیست و پنج هزار نظامی این کشور را سازماندهی کنند و آنها را به‏ حالت مطلوب درآورند.
در حقیقت شاهد اجرای یک توافقنامه نظامی‏ بین دو کشور هستیم،بدون اینکه مجلس ایران آن‏ را در دستورکار خود قرار داده و یا اینکه به تصویب‏ رسانده باشد!
آیا سازماندهی قشون ایران با کمک‏های آشکار نمایندگی بریتانیا و همکاری ثابت افسران وابسته‏ به این نمایندگی،همانند«کلنل هودلستون» (Huddelston)،«ماژور ویکهم(Wickham)»،«کلنل‏ هیگ»(Haig)،«ماژور ادموندس(Edmonds)»و «کلنل فورتسکو»(Fortescue)پایدار می‏ماند؟2
آنچه مسلم است این‏که لشکر قزاق با نیروی‏ ژاندارمری،هرگز تشکیل یک گارد جاویدان‏1و یا پلیس داخلی را نخواهند داد.بریگاد مرکزی هسته‏ آینده ارتش ایران خواهد بود که به شیوه گذشته‏ سرباز استخدام می‏کند.در گذشته،هر سرباز سه‏ سال برای دولت انجام وظیفه می‏کرد و ضمنا وابسته به آن بود.هسته ارتش ملی که به صورت‏ مختلط سازماندهی شده بود،اخیرا از هم پاشیده‏ و در لشکر قزاق ادغام شده است،اما چنین ادغامی‏ غیرممکن و یا ثمربخش نیست.«کلنل هودلستون»، وابسته نظامی انگلستان که در ماه مه گذشته دستور
سیاست سخت‏گیرانه‏ سید ضیاء در زمینه‏ مصادره اموال متنفدین‏ و شاهزادگان،زمینه‏ سقوط سریع دولت‏ او را ایجاد کرد
نابودی بریگاد مرکزی را داد،می‏خواست کینه‏اش‏ را نسبت به ایران نشان دهد.باوجوداین،کابینه‏ مشیر الدوله از اقدامات وی سپاسگزاری کرد!واقعا اگر دولت جدید خواهان سازماندهی ارتش ایران‏ باشد،واقعیت‏ها نشان می‏دهد که حق این بود که‏ بریگاد مرکزی را حفظ کند.
برخورد دولت جدید با کشورهای‏ قدرتمند خارجی
دولت جدید به کشورهای خارجی وعده‏ دورنمای یک همکاری بین المللی را می‏دهد.در این‏ باره به فرانسه پیشنهاد استخدام مشاورین‏ قضائی می‏کند و سپس اصلاحات آموزش و پرورش ایران را به فرانسه می‏سپارد.به بلژیک‏ علاوه بر اداره گمرک و پست که قبلا نیز بر عهده‏ این کشور بود،سازماندهی ادارات عمومی ایران‏ را نیز واگذار می‏کند.به آمریکا وعده بازسازی اداره‏ کشاورزی را با کمک آن دولت می‏دهد.برخورد لیبرال گونه دولت جدید بیشتر جنبه ظاهری دارد تا عملی.نفوذ بالقوه انگلستان با در دست‏ داشتن اداره مالیه و ارتش ایران،همواره‏ پابرجاست و این کشور را همچنان تحت سلطه‏ خود دارد.
سربازان قزاق از محل استقرار هیأت‏های‏ نمایندگی خارجی در ایران حفاظت می‏کنند تا در ضمن از ورود ایرانیان برای تحصن جلوگیری‏ کنند.ممانعت ایرانیان از رفت‏وآمد به‏ نمایندگی‏های خارجی بدون هیچ توجیهی،در دوره‏ای که دولت جدید دستور توقیف‏ شخصیت‏های سیاسی را صادر کرده است،به‏ عنوان سلب آزادی عمل دیپلمات‏های خارجی در این کشور محسوب می‏شود.هرچند هیأت‏های‏ سیاسی خارجیان اعتراضات خود را نسبت به‏ این عمل ابراز داشته‏اند،لیکن هر نمایندگی به‏طور جداگانه عمل کرده است.ضمنا از کودتای 21 فوریه‏ (سوم اسفند)تاکنون،هیأت سیاسی خارجیان‏ تشکیل جلسه نداده است.
بلشویکها در ایران
حکومت نظامی و تسلط قدرت نظامی بر دولت‏ جدید،از تبلیغات بلشویک‏ها در ایران جلوگیری‏ می‏کند.در این رابطه،تعداد کثیری از آشوبگران‏ دارنده این تفکر(کمونیستی)دستگیر شده‏اند.سفیر بلشویکها به شهر کراسنوودسک‏ (Krasnovdusk)رسیده و تا یک ماه دیگر در تهران‏ خواهد بود.وی عده‏ای را همراه خود دارد،اما از هم‏اکنون اقداماتی برای جلوگیری از تبلیغات‏ وی صورت گرفته است.از جمله«قزاق‏های نگهبان‏ سفارتخانه‏های خارجی،رفت‏وآمد وی را زیرنظر خواهند داشت.
تأثیر کودتا در استان‏های ایران
دولت جدید اعلامیه‏های تمجیدآمیزی منتشر کرده مبنی بر اینکه از تمام والیانی که مایل به حفظ سمت خود هستند،استقبال می‏کند.آشوبی در بین‏ عشایر بختیاری برپا شده است و لذا یکی‏ از واحدهای پلیس جنوب به آن منطقه اعزام می‏شود. رؤسای مازندران جنبشی علیه دولت به راه‏ انداخته‏اند،اما به محض اینکه نیروی ارتش‏ سازماندهی شد،حراست گیلان و منطقه استرآباد را به قزاق‏ها خواهند سپرد و نیروی ژاندارمری از مازندران حفاظت خواهد کرد.
در آذربایجان رؤسای دمکرات می‏خواهند از اوضاع مشوش کنونی استفاده کنند و در برابر دولت خودی نشان دهند.مخبر السلطنه، ابراز خرسندی خود را به دولت جدید تلگراف‏ کرده است.احتمال دارد وی به دولت پیشنهاد حل‏وفصل مشکلات با ترک‏ها را کرده باشد.
آنچه مسلم است این‏که،دولت جدید تاکنون‏ هیچ حامی جدی در استانها ندارد و والیان کاملا از دولت مستقلند و منتظرند تا روزی علیه دولت وارد عمل شوند.
احیای نفوذ آلمان‏ها در ایران
آلمان،هرگز چشم امید از شرق برنداشته است‏ و اکنون سعی می‏کند از حوادث اخیری که در ایران‏ به وقوع پیوسته،در راستای منافع خود استفاده‏ کند3.
تبلیغات آلمان‏ها هنوز در ایران ادامه دارد و مأمورین آن با برلن،شهری که جوانان ایرانی‏ داوطلبانه برای ادامه تحصیل به آن‏جا می‏روند، ارتباط دارند.شهر لوزان‏[سوئیس‏]به عنوان یکی‏ از کانون‏های تبلیغات ژرمن‏ها درآمده است و محل‏ اقامت ترجیحی ایرانیان است و برعکس برای‏ ایرانیان،فرانسه جای مهمی محسوب نمی‏شود. آلمان‏ها در ایران از این موضوع مطلع شده‏اند و می‏کوشند تا مسیر مهاجرت ایرانیان را که قبلا به سوی فرانسه بود،به طرف خود تغییر دهند.با وجود اینکه اغلب ایرانیان مهاجر به زبان فرانسه‏ صحبت می‏کنند،اما به سوییس می‏روند و در آنجا در دام تبلیغات آلمان‏ها می‏افتند.در این راستا،باید رفتار و فعالیت‏های سفیر ایران در سوئیس و برلن‏ را کاملا زیر نظر گرفت.
شایع است،مشاور الممالک که به مسکو اعزام‏ شد،از آنجا احتمالا به برلن سفر می‏کند.
در تهران حتی نماینده آلمان از خواب غفلت‏ بیدار شده است و توانسته در روزنامه ایران،تنها نشریه‏ای که مورد سانسور قرار نمی‏گیرد، اعلامیه‏ای حاوی سخنان شانسولیه فریرنباخ‏ (Fehrenbag)و انتقاداتی علیه تصمیمات لندن در مورد ایران به چاپ برساند.بعد از دو سال،این‏ اولین بار است که نمایندگی آلمان در تهران سعی‏ می‏کند تا نفوذ و اثرات رادیو و نشریات ما را در ایران خنثی کند.
حضور پنجاه افسر سوئدی در ایران،کادر تبلیغاتی آلمان را در این کشور مستحکم‏تر می‏کند. در این راستا کافی است نقش سوئدی‏ها در 1915 و پیوستن گروهی از ژاندارم ایرانی به‏ قوای عثمانی را به یاد بیاوریم‏4.
(1)-اشاره نویسند گزارش،به گارد جاویدان دوران‏ هخامنشی است.
(2)-در سند دیگری که از همین افسر فرانسوی در دست‏ است و امیدواریم آن را در آینده منتشر کنیم،مشاهده می‏شود که برخلاف انتظار،به حضور فرماندهان و مستشاران‏ انگلیسی در نیروهای مسلح ایران خیلی زود پایان داده‏ می‏شود.
(3)-خوانندگان گرامی توجه دارند که ستون پنجم دولت‏ آلمان در جریان جنگ اول جهانی(اندکی قبل از کودتای سوم‏ اسفند(1299 در ایران،و مخصوصا در مناطق جنوبی بسیار فعال بود.یک مأمور آلمانی به نام«واسموس»حتی توانست‏ مردم تنگستان را علیه انگلیسی‏ها بشوراند که نتیجه آن«حماسه‏ دلیران تنگستان»بود که سریالی نیز از این حوادث ساخته و از تلویزیون پخش شده است.
(4)-این واقعه در جریان جنگ اول که ترکیه)عثمانی)متحد آلمان بود،به وقوع پیوست.