امير عباس هويدا

امير عباس هويدا فرزند حبيب الله در سال 1297 در تهران متولد شد. نامبرده تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در تهران به پايان رسانيده و از دبيرستان دار الفنون فارغ التحصيل شد. پس از آن براي ادامه تحصيل رهسپار ديار فرنگ شد و در سال 1321 به ايران بازگشت.
افسرالملوك مادر هويدا دختر محمد حسين خان سردار از تروريستهاي معروف بهايي بود كه در دوران قاجاريه در آشوب و بلوايي كه بهائيان در چند شهر ايران به راه انداختند نقش داشت.
پدر بزرگ هويدا ميرزا رضا قناد از بهائيان مخلص و فداكار و مجذوب عباس افندي بود و به واسطه نزديكي با عباس افندي از غضب مردم مسلمان بيم و هراس داشت و از اقامت در ايران نگران بود. لذا به عكا رفت و مستخدم و نوكر دستگاه عباس افندي شد و به لحاظ تعصب و علاقه‌‌اي كه به اين فرقه داشت مورد لطف و محبت خاص وي قرار گرفت. عباس افندي، حبيب الله خان پسر ميرزا رضا قناد را مشغول تحصيل كرد. سپس حبيب الله خان به تهران آمد و در دستگاه سردار اسعد بختياري نفوذ كرد. وي در آنجا مترجم شد و به نام سردار اسعد چند كتاب ترجمه كرد. مدتي هم در روزنامه رعد با سمت مترجم انجام وظيفه كرد. در همين هنگام لقب عين الملك گرفت و با كمك بختياريها به وزارت خارجه و جهت ماموريت به سوريه و لبنان رفت، و قونسول ايران در اين منطقه شد. دراين سمت به طور پنهاني براي بهائيها تبليغ مي‌كرد و با انگليس هم سر و سري داشت و در واقع خود را به ملك سعد نزديك كرد. بعد از گذشت مدتي از ماموريت وي در جده،‌ روزنامه‌هاي عربي به علت فعاليتهاي تبليغي وي به نفع بهائيها به اين انتصاب اعتراض كردند. آنگاه در سال 1314 در بيروت بيمار شده و نزد شيخ ميرعمران قاضي شيعه لبنان رفت و توبه كرد. از آنجا كه مي‌گويند:‌«توبه گرگ مرگ است»، بعد از چندي مجدداً توبه را شكست و خود را از خادمين مخصوص عباس افندي معرفي كرد.
عين الملك دو پسر به نام امير عباس و فريدون هويدا داشت. نام «عباس» را هم شوقي افندي براي بزرگداشت نام برادر خود – عباس افندي- بر هويدا نهاد و نام «امير» را هم بخاطر احترام برادرش بر اول آن افزود.
امير عباس به پيروي از مسلك و عقيده پدر خويش با سران بهايي نزديك شد و از هيچگونه خدمتگذاري در راه ترويج مسلك بهائيت فروگذاري نكرد. امير عباس هويدا به حكم سابقه پدر وارد خدمت در وزارت خارجه شد و در آنجا ماموريتهاي مختلف به او محول گرديد. بالاخره در ايام جنگ دوم و سابقه دوستي كه با آقاي عبدالله انتظام داشت، به سر كنسولگري ايران در هامبورگ منصوب گرديد. در اين زمان مقادير زيادي از تذكره‌هاي سفيد در بايگاني كنسولگري ايران در هامبورگ مفقود شد. پس از مدتي معلوم گرديد تمام سرمايه‌داراني كه در هامبورگ محكوميت‌هائي پيدا كرده بودند با در دست داشتن همين تذكره‌ها فرار كرده‌اند.
به هر صورت پس از اين جريان هويدا به آنكارا منتقل گرديد. در طي ماموريت ايشان، تعداد زيادي از خانواده‌هاي بهائي ايراني به تركيه مهاجرت كردند و با اتكاء‌به قدرت و نفوذ هويدا به فعاليت پرداختند. دولت تركيه پس از آن كه از اين امر مطلع شد، طي پيگيري‌هايي كشف كرد كه خانواده‌هاي بهائي تحت هدايت و رهبري هويدا دست به چنين فعاليت‌هاي مضره و خلاف قانون تركيه زده‌اند. از اين رو جمعي از بهائي‌ها را بازداشت كردند و از دولت ايران خواستند كه هر چه زودتر در تغيير وي اقدام كند. سرلشگر ارفع سفير كبير وقت در تركيه براي حفظ حيثيت كشور سعي وافي مبذول داشت و دولت ايران را متوجه عمليات زيانبخش هويدا كرد و درخواست تغيير وي را نمود. در همين هنگام آقاي انتظام كه سابقه دوستي با هويدا داشت، موضوع مفقود شدن تذكره‌ها را فراموش كرده بود – و يا تشخيص داده بود كه وي در اين مورد گناهي ندارد. پس از اينكه به شركت ملي نفت رفت، همكار صميمي خود را نيز به شركت نفت منتقل نمود و بدين طريق صميميت و دوستي قديمي را تكميل كرد. هويدا در شركت ملي نفت، معاون اداري مدير عامل شد و همراه با دستياران خود – فؤاد رحماني و مهندس فرخان – سه تفنگدار بهائي در يك چنين مؤسسه عظيمي به هم پيوستند و سعي كردند تا آنجا كه توانايي دارند، افراد بهائي را در كارهاي مؤثر شركت ملي نفت بگمارند و همين كار را هم كردند و بالاخره بعد از رفتن انتظام، دكتر اقبال متوجه اعمال خلاف و فعاليت‌هاي زشت ايشان گرديد و عذرشان را خواست. در اين موقع دولت تغيير كرد. هويدا به مناسبت اينكه سابقه دوستي چند ساله با منصور داشت در دولت منصور به سمت وزير دارايي منصوب گرديد.
سمتهايي را كه هويدا از سال 1321 تا 1357 بر عهده داشت مي‌توان چنين برشمرد:
وزارت خارجه، اتاشه سفارت در پاريس، دبير نمايندگي شاهنشاي در آلمان، منشي وزير امور خارجه در سال 1951، كارمند سازمان ملل و رئيس قسمت روابط كميساري عالي پناهندگان و رسيدگي به امور پناهندگان مجاري در يوگسلاوي بعد از انقلاب 1956 مجارستان اواخر سال 1951، مستشار سفارت كبراي شاهنشاهي در آنكارا در اواخر سال 1956، معاون رئيس هيات مديره شركت نفت در سال 1957، بعداً عضو هيات مديره، قائم مقام و رئيس هيات مديره كانون مترقي، قائم مقام دبير كل حزب ايران نوين، وزير دارائي از اسفند 1342 و از بهمن ماه 1343 نخست وزير.
مراسم ازدواج هويدا و ليلا امامي دختر سيد حسن امامي (امام جمعه تهران در رژيم شاه) در اواخر تير ماه 1345 برگزار گرديد و در اوايل مرداد ماه 1350 متاركه نمودند.
در مورد علت طلاق ناگهاني و بدون مقدمه «ليلا امامي» از هويدا، موضوع را به انحراف جنسي هويدا مربوط مي‌دانستند.
هويدا از مؤسسين حزب ايران نوين و همراه منصور در تشكيل كانون ترقي‌خواه بود.
درست  در زمان دولت هويدا كه خود عضو فراماسونري و از دوستان حسنعلي منصور و حسين علاء‌بود، ايران عرصه تاخت و تاز لژهاي مختلف شد. مضافاً اينكه هيات دولت هويدا را تماماً افراد ماسون تشكيل مي‌دادند كه اسامي آنها چنين مي‌باشد:
امير عباس هويدا – نخست وزير
قوام صدري – وزير مشاور
نصير عصار – معاون نخست وزير
حسن زاهدي- وزير كشور
منوچهر پرتو- وزير دادگستري
مجيد رهنما- وزير علوم و آموزش عالي
فتح الله ستوده – وزير پست و تلگراف و تلفن
مهرداد پهلبد – وزير فرهنگ و هنر
ايرج وحيدي – وزير كشاورزي
جواد منصور – وزير اطلاعات
هوشنگ انصاري – وزير اقتصاد
در دوران نخست وزيري هويدا، وابستگي او به صهيونيزم بين الملل و جامعه بهائيت كاملاً آشكار شد؛ تا آنجا كه دولت اسرائيل به عنوان قدرداني از خدمات هويدا يك صد و چهل هزار متر مربع زمين در فلسطين را به او واگذار مي‌كند.
هويدا در دوران خدمت در وزارت امور خارجه در اروپا به همه جا سر زد. در آن روزگار كه بازار كمونيزم گرم بود، عضو حزب كمونيست لهستان و اندكي بعد هم فراماسون گرديد.
نامبرده از نظر سياسي نيز طرفدار سياست غرب (انگلستان) بود. اما با توجه به دركي كه از جريانهاي سياسي داشت متوجه گرديد خورشيد استعمار انگلستان در حال غروب كردن است، لذا خود را با مواضع و منافع آمريكا تطبيق داد، اگر چه در حفظ منافع انگلستان در ايران همچنان تعصب و سرسپردگي خود را حفظ كرده بود.
رمز موفقيت هويدا در اداره مملكت را اين مي‌دانستند كه برنامه و نقشه‌اي در مملكت‌داري نداشت كه با منافع دسته‌اي برخورد داشته باشد. هويدا چه در حزب و چه در فراكسيون پارلماني هرگز از خود، اظهار عقيده‌اي چه مثبت و چه منفي نمي‌كرد، لذا وجود و يا عدم وجود هويدا تاثيري در تغيير برنامه‌ها نداشت.
ليكن قدرت هويدا به جايي رسيده بود كه حتي سازمان امنيت كه وظايف را به طور مستقل و جداگانه از كادر دولت انجام مي‌داد، هرگز گزارشي را كه مي‌خواست به اطلاع شاه برساند قبلاً به طور محرمانه با نخست وزير طرح مي‌كرد.
هويدا به طور فوق العاده و بيش از  حد متعارف به دوستان و اقوام خود توجه داشت و در هر فرصت مناسب براي اين دو طبقه كار مثبت و مثمر ثمري انجام مي‌داد.
كمتر شنيده مي‌شد كه هويدا مستقيماً در امر سوء‌استفاده‌ها شركت داشته باشد و گفته مي‌شد معمولاً از طريق دوستان و اقوام نزديك خود كه در راس امور حساس قرار داشتند مبادرت به سوء‌استفاده مي‌نمود.
موضوع سوء  استفاده‌هاي يدالله شهبازي يكي از معاونين نخست وزير در امور تعاون – كه زبانزد خاص و عام بود – يك نمونه است.
كمتر چهره‌اي پيدا مي‌شد كه به اندازه هويدا از نقطه نظر روابط عمومي قوي بوده باشد. و دور از گزاف نيست اگر گفته مي‌شد كه يكي از عمده‌ترين عواملي كه باعث استحكام و ثبات ايشان در نخست وزيري شد، همين روابط عمومي گسترده وي بود.
در كار خدمت اداري جاه‌طلب بود و با شتاب‌زدگي مي‌خواست پيشرفت كند و از كندي در امر ترقي در وزارت امور خارجه ناراحت بود.
هويدا دوستان و آشنايان زيادي داشت و علاقه‌مند بود رابطه‌اش با آنان حفظ شود. وي اصولاً به دوست‌يابي علاقه داشت و بسيار زياد بودند رجل سياسي خارجي كه با او مكاتبه داشتند. خيلي از دوستان هويدا از دوستي او سوء‌ استفاده كردند زيرا مي‌دانستند در مقابل دوستان ضعف دارد.
يك نقطه ضعف ديگر هويدا كه دوستانش از آن سوء‌ استفاده مي‌كردند «تنهايي» هويدا بود. او بعد از جداشدن از همسرش در كاخ نخست وزيري اقامت نمود و تنهايي او را بر آن مي‌داشت كه شب‌‌نشيني‌ها و مجالس انس بر پا كند. در حقيقت دوستانش چنين مجالسي را برايش در آنجا ترتيب مي‌دادند.
پايه ارتباط و اعتماد او نسبت به مقام‌هاي كشوري
اعضاي دولت هويدا از افراد حزب ايران نوين بودند و احزاب خارج از حزب را ميدان نمي‌داد. وضع آنچنان بود كه هويدا مي‌گفت: بعضي از رهبران حزب ايران نوين بدون توجه به زيان قوم و خويش بازي هم چنان در سپردن امور و يا مسايل انتخاباتي، قوم و خويش بازي و رفيق بازي را ادامه مي‌دهند؛ غافل از آنكه اين كارها به زيان حزب و مملكت است و شاهنشاه آريامهر از اين اعمال اطلاع پيدا كرده‌اند و تاكنون چند بار ناراحت شده و اوامري را با ناراحتي به اينجانب صادر فرمودند.
سوء‌ استفاده‌هاي مالي
در سال 1325 هنوز پنج ماه از اقامت هويدا دبير اول سفارت ايران در پاريس نگذشته بود كه به اتفاق حسنعلي منصور و عده‌اي ديگر به جرم قاچاق مواد مخدر توسط پليس فرانسه دستگير شد.
استعفاي امير عباس هويدا
هويدا در دوازدهم مرداد ماه 1356 پس از يك دوره طولاني اقامت در كاخ «ابيض» از سمت خود استعفا داد و جمشيد آموزگار جانشين او شد.
هويدا پس از محاكمه در دادگاه انقلاب اسلامي محكوم به مرگ شد و در روز هيجده فروردين ماه سال 1358 اعدام شد.