مروز 23 بهمن 57؛ پروژه براندازی کلید خورد

درست از فردای پیروزی انقلاب اسلامی تمام تلاشهای ضد انقلاب، بازماندگان رژیم پهلوی، گروهها و احزاب سیاسی معاند و دشمنان خارجی برای براندازی انقلاب اسلامی مردم ایران شروع شد. در روزهای 23 و24 بهمن 1357 امام خمینی(ره) از مردم خواستند که هر چه زودتر از خیابانها به مراکز اجتماع و مساجد بروند. ایشان در پیام مهمی به عموم ملت ایران فرمودند: ” شنبه [28 بهمن 1357] روز بازگشت به کار است. ” روزنامه ها در تیترهای بزرگی نوشتند: امام پایان کلیه اعتصابها را اعلام کردند.

هنوز دو روز از پیروزی انقلاب نگذشته است که پادگان مهاباد به محاصره نیروهای مسلح حزب دموکرات کردستان در می آید. به ظاهر خودمختاری کردستان مهمترین خواسته ای است که حزب دموکرات، کومله و فداییان خلق دارند. ‌

سه روز پس از پیروزی انقلاب در 25 بهمن امام خمینی از مردم خواستند که سلاح ها را تحویل مساجد دهند. ” ایران یک کشور زلزله زده، اجنبی زده و دشمن زده است که باید آن را از نو بسازیم. ”‌

چهارشنبه 25 بهمن ساعت 9/30 دقیقه ناگهان یک گروه مسلح ناشناس وارد محوطه سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید سابق (طالقانی) شدند. صدای تیراندازی تا چند ساعت از داخل سفارت به گوش می رسید. در میان مردم گفته می شود حمله به سفارت به این دلیل صورت گرفته که تعداد زیادی از پرونده های ساواک به آنجا حمل شده بود. بعدا مشخص شد75 نفر از چریک‌های فدایی خلق که با سفارت شوروی مرتبط بودند پس از درگیری مسلحانه کوتاهی که به مجروح شدن یکی از تفنگداران آمریکایی انجامید، سفارت را به اشغال خود درآورده اند. البته چند ساعت بعد چریک‌ها با وساطت نمایندگان کمیته انقلاب، بدون هر گونه تخریب و آتش سوزی، پراکنده شدند. ‌

بازماندگان رژیم پهلوی اگر چه نفسهای آخر خود را می کشند اما اخبارخشونت هایی در حد پرتاب مواد منفجره و تیراندازی به سوی مردم انقلابی در اقصی نقاط کشوربه گوش می رسد.

امروز جمعه 27 بهمن پاره ای از سلطنت طلبان توطئه تازه ای برای ایجاد هراس و وحشت و احتمالا زخم زدن به انقلاب اسلامی مردم ایران طراحی و اجرا کردند. گروههای مسلح ضد انقلاب و بازمانده های ساواک قصد حمله به رادیو تلوزیون، خبرگزاری پارس، کوی نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات و پاره ای دیگر از اماکن اجتماعی در تهران کردند. به دنبال این حملات که البته در رادیو تلویزیون شدیدتر بود بلافاصله از کمیته های انقلاب کمک خواسته شد که توطئه را در نطفه خفه کردند.

به مرور صف بندی نیروهای سیاسی مبارز پس از پیروزی تکامل یافته تر از گذشته می شود. موضوع اصلی این روزها تعیین نوع نظام سیاسی است. در آخرین ماه های منتهی به بهمن 57 شعار محوری مردم “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” بود. امام خمینی نیز در مصاحبه های خود با خبرنگاران خارجی از جمهوری اسلامی به عنوان نظام مورد نظر خود یاد می کنند. ایشان در بیانات خود تاکید می کنند که “جمهوری اسلامی متکی بر آرای عمومی و قوانین اسلام برقرار خواهیم کرد. ”‌

اما ناگهان در سی ام بهمن دولت موقت از موضع اسلام گرایان لیبرال اعلام کرد که در همه پرسی برای شکل رژیم، مردم باید به این سوال پاسخ دهند که جمهوری دموکراتیک اسلامی آری یا نه؟ به نظر می رسد نیروهای لیبرال و چپ به شدت مخالف الگوی بدیع امام خمینی هستند.

به دنبال این اظهار نظرها، امام خمینی هنگام ترک تهران و عزیمت به قم در نهم اسفند 57 اعلام نمودند در رفراندوم آتی “من به جمهوری اسلامی رای می دهم” و از مردم نیز خواستند به “جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد” رای دهند. ‌

اما در آن سوی جهان دولتمردان آمریکایی اخبار ضد و نقیضی از ایران دریافت می کنند و امکان محاسبه دقیق از آنها سلب شده است. چهارشنبه 12 اسفند یاسر عرفات درباره توطئه نظامی کارتر علیه انقلاب اسلامی نوپای ایران هشدار می دهد. مناقشات کردستان این روزها تشدید شده است. درگیری های داخلی بین دو کمیته موجود در شهر سنندج زمینه مناسبی را برای گسترش بحران توسط گروههای چپ گرا فراهم آورده است. ‌

28‌ اسفند درست شب عید روزنامه ها تیتر زدند “نبرد خونین مسلحانه در سنندج” رهبران مذهبی کرد که برای ایجاد وحدت در سقز گرد آمده اند مردم را به آرامش دعوت کردند. طی مدت درگیری هیئت بلند پایه ای نیز از مقامات سیاسی کشور به عنوان هیئت اعزامی امام خمینی(ره) شامل آقایان طالقانی، بهشتی، بنی صدر، هاشمی رفسنجانی و عده ای دیگر وارد کردستان شدند و طی ملاقاتهایی عمومی و خصوصی با مردم و گروههای مختلف درگیر در ماجرا به گفتگو پرداختند.

همزمان با ناآرامی ها در کردستان اولین عید انقلاب با نغمه های تجزیه طلبانه در ترکمن صحرا روبرو می شود. ششم فروردین زدوخورد خونین و مسلحانه ای در گنبد بین پاسداران انقلاب، کمیته امام و فداییان خلق رخ می دهد. بسیاری از مردم معتقد اند علل ناآرامی های گنبد زمینداران و عمال رژیم سابق هستند. روز هفتم فروردین آیت الله طالقانی طی پیامی خطاب به مردم ترکمن صحرا، ضمن محکوم کردن نغمه های تجزیه طلبانه، خواستار ترک هر نوع مخاصمه و برخورد قهرآمیز و دخالت نظامی از هر فرد یا گروهی شد.

فداییان خلق در متشنج کردن اوضاع گنبد نقش اصلی را دارند. امروز یازدهم فروردین؛ تیراندازی ها هنوز در گنبد ادامه دارد. عناصر ضد انقلاب در چند شهر مانع از رای گیری شدند. در حمله مسلحانه به یکی از حوزه های رای گیری در تهران 3 نفر کشته شدند. ‌

اما علی رغم تمام تلاشهای دشمن مردم ایران با نظم منحصر به فردی در روزهای سرنوشت ساز، دهم و یازدهم فروردین 1358 با حضوری آگاهانه در پای صندوق های رای، به یکی از بزرگترین اهداف انقلاب اسلامی جامه عمل پوشاندند و پیروزی نهایی انقلاب اسلامی را با آری قطعی خود به جمهوری اسلامی کامل کردند. نتیجه درخشان 98/2 درصدی آرای مردم، مطرح شدن هر گونه بحث و جدلی را در شکل و نوع حکومت ایران پس از سقوط نظام شاهنشاهی 2500 ساله از میان برد. امام خمینی در تاریخ 12 فروردین 1358 پس از تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی طی پیامی رادیو تلویزیونی فرمودند: ‌

‌”خداوند تعالی وعده فرموده است که مستضعفین ارض را به امید و توفیق خودش، به مستکبرین غلبه دهد و آنها را امام و پیشوا قرار دهد. وعده خداوند تعالی نزدیک است. من امیدوارم که ما شاهد این وعده باشیم و مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند چنان که تاکنون غلبه کردند... من از عموم ملت ایران تشکر می کنم که در این رفراندوم شرکت کردند و رای قاطع خودشان را که باید گفت صددرصد پیروزی بوده است دادند و به جمهوری اسلامی هم رای دادند... جمهوری اسلامی است که احکام مترقی او بر تمام احکامی که در سایر قشرها و سایر مکتب هاست تقدم دارد. ”‌

هنوز غائله گنبد و کردستان به طور کامل نخوابیده است که در سوم اردیبهشت ماه 58 سرلشکر محمد ولی قرنی نخستین رئیس ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی توسط گروه تروریستی فرقان در حیاط منزل خود هدف گلوله قرار می گیرد و شهید می شود. ‌

چند روز بعد در تاریخ یازدهم اردیبهشت همان سال استاد مرتضی مطهری از رهبران فکری و سیاسی انقلاب اسلامی و رئیس شورای انقلاب هنگامی که از جلسه شورا برمی گشت توسط اعضای این گروهک منحرف هدف گلوله قرار گرفته و شهید می شود. امام خمینی در پی این اقدامات تروریستی از پاسداران انقلاب خواست تا از شخصیتهای انقلابی محافظت کنند و رفت و آمدهای آنان را تحت نظر بگیرند. ایدئولوژی گروهک فرقان به شدت متاثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران بود. شهید مطهری از این ایدئولوژی تحت عنوان ماتریالیسم منافق یاد می کند. البته بعد از ماهها نگرانی دراوایل آبان ماه، مخفیگاه بزرگ گروه فرقان در کرج شناسایی می شود و تعدادی از اعضای این گروه دستگیر می شوند همچنین مقادیر زیادی سلاح و مواد منفجره از آنها ضبط می گردد. ‌

هنوز چند ماه بیشتر از انقلاب نمی گذرد که سازمانهای جاسوسی بخصوص سیا در آمریکا و موساد در رژیم صهیونیستی بیش از گذشته فعال می شوند. در بهار 58اولین تماسها بین مامورین سیا و برخی از نظامیان بازمانده از رژیم پهلوی برای طراحی یک کودتا برقرار می شود. محمد باقر بنی عامری (سرهنگ دوم باز نشسته ژاندارمری) از همکاران فعال و نزدیک ارتشبد سابق غلامعلی اویسی یکی از اصلی ترین مهره ها برای بازی خطرناک آمریکایی هاست. طبق اظهارات بنی عامری تامین هزینه های مادی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم نظیر چک ده میلیون دلاری عربستان سعودی و همچنین شناسایی افراد مخالف در کشور یا درخارج از کشور و معرفی آنها به بختیار و تقویت امکانات آنها و در اختیار گذاردن امکانات لازم برای آنها توسطآمریکا صورت می گرفته است. ‌

ماجرای کودتا بدین قرار بود که در بهار 1358 بنی عامری از سوی اویسی در صدد برآمد تا از مواضع غرب نسبت به ایران اطلاع یابد و بر اساس آن میزان موفقیت تدارک یک توطئه را بر علیه نظام ایران ارزیابی کند. وی در پی کسب اطلاع از همراهی آمریکا با هر گونه طرح براندازی با شبکه در حال تشکل بختیار به عنوان سازمان دهنده و مجری این طرح همکاری را آغاز کرد ولی هنوز کودتا ممکن ترین روش براندازی تعیین نگردیده بود زیرا در این مقطع تاریخ (قبل از تسخیر سفارت امریکا) بر اساس تحلیل منابع اطلاعاتی آمریکا عناصر سلطنت طلب در ارتش دستخوش وحشت و پراکندگی بوده و دوران نقاهت حاصل از ضربه انقلاب را می گذراندند. ‌

پایگاه هوایی شهید نوژه همدان به عنوان مبدا و محور عملیات کودتا انتخاب می شود. کودتا گران بیم آن داشتند اگر تهران را به عنوان مرکز عملیات قرار دهند در روز عملیات پس از نخستین پروازها مردم به پایگاه هوایی مهر آباد هجوم برند و امکان ادامه عملیات را از بین برده و کودتا را با شکست مواجه سازند. لذا پایگاه نوژه بدین منظور انتخاب شد که هم دارای هواپیما بود هم به تهران نزدیک بود و هم خارج از شهر قرار داشت. با شروع عملیات قرار بود ابتدا جماران به صورت وسیع بمباران شود. پس از جماران نوبت تسخیر مرکز صدا و سیما بود. کودتا چیان آن قدر به موفقیت خود امید داشتند که حتی پیامی را که باید پس از کودتا در روز 21تیر 1359 از طریق رسانه ها خوانده می شد، نیز تهیه کرده بودند!‌

سران کودتا روی آقای شریعتمداری بسیار حساب می کردند. فرمانده ی کودتا (بنی عامری) در جلسه ای عنوان داشته بود: ”با علما و روحانیونی که طرفدار آیت الله شریعتمداری می باشند دست به دست هم دادیم تا یک اسلام نوین در سطح مملکت پیاده کنیم”. ‌

قرار بود زمانی که جماران در سه سورتی پرواز با خاک یکسان شده است شریعتمداری وارد عمل شود. در طراحی کودتا، خانه ای در حوالی یوسف آباد برای انتقال شریعتمداری از قم به تهران اجاره شده بود. شریعتمداری در این خانه مستقر می شد و به عنوان رهبر مذهبی، کودتا را تائید می کرد. زمانی که رادیو و تلویزیون به دست کودتاچیان تصرف می شد، وی مستقیما یا به وسیله نوار و اعلامیه با مردم سخن می گفت و مردم را به همکاری با کودتا فرامی خواند. کودتاگران به صورت مستقیم با پسر آقای شریعتمداری در ارتباط بودند. ‌

کلیه برنامه ها تا 48 ساعت قبل از کودتا طبق برنامه پیش می رود. اما درست شب قبل از حادثه یکی از خلبانانی که برای کودتا پیش بینی شده بود به صورت معجزه آسایی دچار تردید می شود و پس از مشورت با مادرش شدت تردید ها و تشویش های او با مخالفت مادرش افزایش می یابد و سرانجام وی موفق به ملاقات با آیت الله خامنه ای شده و اطلاعات موثر و مهمی از کودتا را تا مورد زیادی افشا می کند.

در نهایت با پیگیری های پاسداران انقلاب و مراجع ذیربط کودتای نوژه به لطف خدا شکست می خورد و خائنان به سزای عمل خود می رسند و برگ دیگری از توطئه های دشمنان انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور برملا می گردد.