اقبال از مذاکرات پنهانی تا نخست وزیری

منوچهر اقبال در 20 مهر 1288 ش در خراسان به دنیا آمد. پدر او، حاج مقبل السلطنه خراسانی معروف به «اقبال التولیه» در آذرماه سال 1304 نماینده مجلس مؤسسان شد که انتقال سلطنت را به رضاخان سردار سپه تسجیل نمود. با توجه به اینکه انتخابات این مجلس با کنترل شدید عمال رضاخان صورت گرفت و تنها کسانی به مجلس راه یافتند که به نحوی وجودشان نافع تشخیص داده می شد و با توجه به اینکه مقبل السلطنه چهره درجه اولی نبود که به حسب رعایت ظواهر حضور او در مجلس ضرور باشد، انتخاب وی می تواند شاهدی بر پیوندهای او با دستگاه دسیسه گر درسالهای پیش از آن باشد. مقبل السلطنه علاوه بر منوچهر دارای 5 پسر و 6 دختر بود پسران او در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی در رده های نخست اشرافیان حکومتگر ایران جا گرفتند و دختران او با برجسته ترین خاندانهای اشرافی کشور ازدواج کردند. بدین سان این خانواده به چنان شهرت و ثروتی دست یافت که ارنست لونی، پژوهشگر «سیا» نام آنان را به در ردیف 40 خاندان عالی رتبه ایران ثبت نمود.




دکتر منوچهر اقبال از جمله جوانان تحصیل کرده ای بود که با وساطت ارتشبد فردوست دیدارها و مذاکرات پنهانی با محمدرضا پهلوی داشت و روابط نزدیکی میان این دو آغاز شد. اقبال در زمره اطرافیان احمد قوام قرار گرفت.
طبق سند ساواک (اسفند 1338 ) در سفرها همراه قوام به لاهیجان می رفت و زیاد به وی تعظیم می کرد. اقبال در دولت اول قوام به معاونت وزارت بهداری رسید و این سرآغاز مشاغل دور و دراز دولتی او بود و در دولت دوم قوام به وزارت بهداری و وزارت پست و تلگراف رسید. منوچهر اقبال در دولت عبدالحسین هژیر به رغم رقابتهایی که با وی برای تصاحب پست نخست وزیری می شد، وی وزیر فرهنگ شد و به عنوان رئیس «سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی» نفوذ خود را گسترش داد. اقبال در سمت وزیر فرهنگ به عنوان یک چهره مرتجع دست به اقداماتی گسترده زد. مهمترین این اقدامات، پیگیری تز «سیاست را از فرهنگ جدا کنید» به منظور سیاست زدایی مدارس و دانشگاه ها و مصوبه ضد مطبوعات بود. طبق این مصوبه حقوق بگیران دولت حق مشارکت در جراید به عنوان مدیر، سردبیر و عضو هیأت تحریریه را نداشتند.
منوچهر اقبال در دولت محمد ساعد 1329 ابتدا وزیر راه شد و مدت کوتاهی بعد وزیر بهداری و سپس به سمت وزارت کشور رسید. دکتر اقبال در جریان انتخابات این زمان مبلغ 500 هزار تومان به عنوان رشوه دریافت کرد! وی به عنوان یک چهره وابسته به استعمار بریتانیا شهرت یافت. وی به بهانه ترور نافرجام شاه در بهمن 1327 ، اجرای یک سلسله اقدامات سرکوبگرانه، از جمله توقیف و تبعید آیةا... کاشانی و انحلال برخی احزاب و توقیف جراید را به مجلس اعلام داشت. در دوران مصدق، اقبال تنها در دانشگاه تدریس می کرد. وی مدتی بعد عازم اروپا شد و آنها با اهداف سیاسی، عالی ترین نشانهای علمی خود را به اقبال دادند و وی به عضویت فرهنگستان پزشکی فرانسه درآمد.
پس از کودتای 28 مرداد 1332 منوچهر اقبال به تهران بازگشت و به دستور شاه سناتور شد و در 18 دی ماه 1333 ریاست دانشگاه تهران و ریاست دانشکده پزشکی را به دست گرفت و در 1335 وزیر دربار شد. اقبال در این دوران عالی ترین روابط را با محمدرضا و اشرف پهلوی داشت. در اسناد موجود، موارد متعددی ثبت است که اقبال خود را مطیع و تابع محض شاه معرفی کرده است.
در نتیجه همین روابط دکتر منوچهر اقبال در فروردین 1336 به نخست وزیری رسید. دولت اقبال پس از 3 سال و 4 ماه در شهریور 1329 سقوط کرد و مدت کوتاهی بعد در اسفندماه 1339 دکتر منوچهر اقبال رئیس دانشگاه تهران، در ساختمان دانشکده پزشکی تهران مورد حمله دانشجویان قرار گرفت و خودروی وی به آتش کشیده شد.