اديب نيشابوري
در سال 1281 هجري قمري «مطابق با سال 1242 هجري شمسي»، در روستاي «بيژن گرد» نيشابورت در خانه كشاورزي به نام ملا حسين، كودكي به دنيا آمد، كه او را عبد الجواد نام نهادند.
او چهارساله بود كه به بيماري آبله مبتلا گرديد، چشم راستش كور شد و چشم چپش، پس از مداوا و معالجات زيادي، تا اندازهاي بينائي اش را باز يافت، به قدري كه ميتوانست جلوي پاي خود را ببيند.
زماني كه همسالان عبد الجواد به مكتب ميرفتند، پدرش حاضر نشد او را به مكتب بفرستد، زيرا ميترسيد در رفت و آمدها چشمش آسيب ببيند و آن مقدار كم بينائي را هم از دست بدهد. عبد الجواد حافظهاي بسيار قوي داشت. در يكي از شبهاي ماه مبارك رمضان، پدرش دعاي سحر ميخواند عبد الجواد به دقت آن را گوش كرد و كاملا حفظ نمود. به طوري كه شب بعد كه پدر موقع قرائت دعا، اشتباهي نمود، عبد الجواد از جا جست و اشتباه پدرش را به او گفت. ملا حسين از اين موضوع خيلي خوشحال شد و راضي گرديد پسرش را به مكتب بفرستد.
عبد الجواد به مكتب رفت و در اندك زماني توانست خواند ونوشتن پارسي و مقدمات تازي را فرا گيرد سپس براي ادامه تحصيل به شهر نيشابور رفت و همزمان با ادامه تحصيل، اشعار ديوان قا آني را حفظ كرد و طولي نكشيد كه خودش شروع به سرودن قصيده هائي به سبك قا آني نمود. علاوه بر اين وي مهارت خاصي در خواندن شعر داشت و هر شعري را متناسب با حال و هواي آن شعر قرائت ميكرد.
عبد الجواد در سن شانزده سالگي به مشهد مقدس رفت و در مدرسه علميه «خيرات خان» و مدتي بعد در مدرسه علميه «فاضل خان» و مدرسه «نواب» صرف و نحو علوم متداول را به خوبي فراگرفت و سپس به آموختن دروس سطح عالي پرداخت و همزمان با آن تدريس دروس سطح پايينتر را نيز براي طلاب آغاز كرد.
با اينكه وي از نعمت بينائي، بهره كمي داشت، در عين حال با همت عالي و روح اميدواري و تلاش مستمر خود، علوم عربي، فقه و اصول را به خوبي فرا گرفت و به نيشابور مراجعت نمود. در اين زمان پدرش در بستر بيماري بود و بالاخره بدرود حيات گفت.
بعد از فوت پدر، عبد الجواد مجددا به مشهد مقدس رفت و در مدرسه «نواب» سكونت اختيار كرد و تا آخر عمر هم در همانجا بود و بار ديگر مطالعه و تدريس را از سر گرفت.
با اينكه مطالعه برايش خيلي دشوار بود و چشم چپ او هم گل پيدا كرده بود و مجبور بود هنگام مطالعه، كتاب را خيلي نزديك چشم نگاه داشته و به سختي كلمات را تشخيص ميداد، در عين حال به دليل مطالعات فراوان، كلاسهاي درس او روز به روز رونق بيشتري مييافت!
اطلاعات تاريخي و ادبي او بسيار زياد بود و محفوظاتش از شعر و نثر زبانهاي عربي و فارسي به قدري فراوان بود، كه كمتر دانشمندي به آن پايه رسيده بود و همه آشنايان را به تعجب انداخته بود.
او شبانه روز كار ميكرد، يا مطالعه مينمود و يا به تدريس ميپرداخت. در رشتههاي مختلف علوم اعم از عربي، فارسي، حكمت، طبيعي، آراء مذاهب مختلف، هيات، نجوم، حساب، جبر، مقابله، هندسه، طب، فقه، اصول، حديث و رجال، بد طولاني داشت و مقامي ارجمند نزد صاحبان علوم پيدا كرده بود. براي مثال بالغ بر دوازده هزار بيت از اشعار اعراب زمان جاهليت را در ذهن خود حاضر و آماده داشت!
عبد الجواد كه بر اثر اشعار فراوانش به «اديب نيشابوري» معروف گرديده بود، بنابر دلائلي، هرگز ازدواج نكرد و در حجره كوچكي، در مدرسه نواب زندگي سادهاي داشت. با اينكه وي بسيار كم بضاعت و فقير بود، اما به قدري بلند طبع و قانع بود، كه هيچكس جرات نميكرد و به خود اجازه نميداد، تا او را كمك مالي نمايد.
او حتي در روزهاي تعطيل مانند ولادت و وفات ائمه اطهار «س» هم كارش را ادامه ميداد و كلاسهايش هم چنان برقرار بود و ميگفت:
«احترام پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليه السلام به خاطر علم و آگاهي آنان ميباشد، پس در اين صورت تعطيل علم چه معنايي دارد؟! اگر براي ولادتها و وفاتهإ؛ّّ بخواهيم كلاس درس را تعطيل كنيم، يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر داريم و در اين صورت در هر روز چندين پيامبر يا وصي پيامبر از دنيا رفته است، پس ديگر نبايد درس بخوانيم».
اديب نيشابوري از جمله اديباني است كه حق بزرگي به گردن ادبيات و فرهنگ امروزه ايران دارد. شاگرداني كه توسط او تربيت گرديدهاند، هر كدام، نام آوراني در صحنه ادبيات فارسي ميباشند.
از جمله شاگرداني معروف اديب نيشابوري: بديع الزمان فروزانفر، محمد پروين گنابادي، محمد تقي اديب نيشابوري، محمد علي بامداد، ملك الشعراي بهار، سيد جلال الدين تهراني، محمد تقي مدرس رضوي و... ميتوان نام برد.
اين اديب فرزانه، به خاطر نارسائي بينائي خود نتوانست آثار مكتوب زيادي را از خود بجاي گذارد، اما با وجود همان يك چشم ناتوان، كتابهاي زير را به رشته تحرير در آورده است:
1- رسالهاي در جمع بين عروض فارسي و عربي.
2- قسمتي از «شرح معلقات سبع».
3- چند جزوه در «تلخيص شرح خطيب تبريزي» بر حماسه ادبي «ابي تمام».
4- ديوان اشعار.
از آثار اديب نيشابوري متاسفانه چيزي به چاپ نرسيده است، فقط از مجموع حدود پنجهزار بيت شعر او، تعدادي را «عبرت نائيني» در دو كتاب: «مدينة الادب» و «نامه فرهنگيان» با خط خود آورده است.
اديب نيشابوري، اين دانشمند فرزانه و مربي بزرگ و خدمتگزار، پس از شصت و سه سال عمر با بركت، صبح روز جمعه پانزدهم ذيقعده سال 1344 هجري قمري، مطابق با ششم خرداد ماه سال 1305 شمسي زندگي را بدرود گفت، جسد او را نزديك در نقره «دار الحفاظ» آستان مقدس حضرت امام رضا عليه السلام به خاك سپردند.