رضاشاه از ديدگاه پادشاه انگليس

در اوايل آوريل 1931 سفير انلگستان، سر رابرت كلايو، محرمانه به اطلاع هارت رسانده بود كه از نظر او روابط انگلستان با ايران پس از عهدشكني پرفسور آرتور اپهام پوپ در نقل مكالمه‌اي كه با جورج، پادشاه انگلستان در نمايشگاه هنر ايراني لندن داشته، پيچيده‌تر از گذشته شده است. كلايو به هارت اطلاع مي‌دهد با وجود آگاهيش از خلاصة اين واقعه ديگر نمي‌تواند پذيراي پوپ باشد. روز قبل، وزير مختار انگلستان با تيمورتاش، وزير دربار، ملاقات داشته و قبل از شروع مكالماتشان تيمورتاش گفته است دولت ايران عميقاً از اظهارنظر اخير جورج، پادشاه انگلستان در مورد رضاشاه متحير و ناراحت است.
تيمورتاش گفته است چند هفته پيش هنگامي كه پادشاه و ملكه از نمايشگاه ديدن مي‌كرده‌اند، پرفسور پوپ براي نشان دادن نمايشگاه و ارائة توضيحات لازم آنها را راهنمايي مي‌كند. بر اساس گزارش هارت: «پادشاه جورج در حين بازديد از نمايشگاه پس از مكالمات اوليه با پوپ در مورد ايران مي‌گويد: باعث تأسف است كه رضاشاه با وجود آغاز خوب سلطنتش و پيشرفت‌هايي كه داشت، اكنون به جايي رسيده كه جز «پر كردن كيسة خود» به چيز ديگري نمي‌انديشد.»
وقتي كلايو در مورد منبع اين اطلاعات پرسيد، تيمورتاش پاسخ داد كه پوپ به حسين علاء، وزير مختار ايران در پاريس گفته و او نيز تيمورتاش را مطلع ساخته است: «سر كلايو سخن خود را اين گونه به پايان برد كه اين اتفاق ماية تأسف است؛ چون تيمورتاش از انگليسي‌ها متنفر است و اين اتفاق مي‌تواند او را بيش از پيش ضدانگليسي كند.» هارت نكات مهمي را در مورد پوپ آشكار مي‌كند: «من بر اين باورم كه پرفسور پوپ در زمينه تمجيد از دولت ايران براي رسيدن به منافع خود از هيچ تلاشي فروگذار نمي‌كند. او مي‌خواهد خود را در اين جا به عنوان دوست صميمي و مورد اعتماد شاه مطرح كند و ممكن است در سخنراني‌هاي عموميش در اروپا و آمريكا هم‌چنين مسئله‌اي را القا كرده باشد. به عقيدة من تمايل زياد او براي مورد اعتماد و مشورت شاه بودن و القاي اين مسئله در سطح جهاني كه او مورد توجه دربار ايران است، باعث شده جانب احتياط را در مورد حفظ اعتبار آمريكا رعايت نكند.» هارت با تأييد كلايو با پوپ ملاقات كرد:
من ديروز پوپ را در هتلش ملاقات كرده و مكالمة كوتاهي با او داشتم. من او را در خيابان ديدم و همين طور كه به سمت هتل مي‌رفتيم او گفت: «به نظر مي‌رسد روابط من و كلايو به دلايلي بسيار تيره شده است.» من پاسخ دادم: «من به همين دليل به ملاقات شما آمده‌ام.» وقتي به اتاقش رفته و در را بستيم به او گفتم كه سفارت و دولت انگلستان عميقاً نگران عواقب پيامي هستند كه او، يعني پوپ، در مورد مكالمه‌اش با پادشاه انگلستان به علاء در پاريس داده و علاء به دولت ايران منتقل كرده است.
مي‌توانم حس كنم قبل از اين كه سخنم را ادامه دهم زبان او كاملاً بند آمده بود. او دولت ايران و علاء را براي اين عهدشكني محكوم دانست؛ در حالي كه دولت انگلستان خود او را در اين مورد محكوم مي‌كند. او گفت آن چيزي كه از زبان شاه گفته دقيقاً هماني است كه علاء گاه در سخنانش به آن اشاره مي‌كرده است. او گفت علاء گاه از اين مسئله شكايت مي‌كرده كه شاه خود را خيلي از مردم دور نگاه داشته است و افرادي دور او را گرفته‌اند كه با تودة مردم ايران ارتباط نداشته و به فكر آيندة مملكت نيستند.