دلاور مردان بویراحمدی قربانی میرغضب شرکت نفت انگلیس

نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران یکی از شگرفترین جنبشهای سیاسی قرن بیستم در جهان بود که در این میان ایلات و عشایر جنوب نقش بارزی در به ثمر نشستن آن ایفا کردند.
 اوراق تاریخ ایران، مملو از حماسه های ایلی و عشایری است که وفاداری آنها را به ایران نشان می‌دهد. بدون تردید، تاریخ هر کدام از ایلات و قبایل عشایری ایران را ورق بزنیم، حکایتهای بسیاری از فداکاریهای آنها را در راه وطن می بینیم.
ظلم ستیزی، وطن پرستی و بیگانه ستیزی عشایر را در طول تاریخ می توان با جنگ با متجاوزان به خاک کشور و یا دست نشانده های آنان که به غارت منابع ملی مشغول بودند، دید.
پس از کشف نفت در ایران و باز شدن پای استعمار پیر به کشور، عشایر قشقایی، بویراحمد، دشتستان و تنگستان که وطن پرستی و بیگانه ستیزی خصیصه ذاتی آنهاست، عرصه را بر نیروهای انگلیس تنگ کردند و اجازه ندادند ایران به هندی دیگر بدل شود.
به گفته عطا صابری کشکولی از پژوهشگران عشایر قشقایی ” در زمان تجاوز انگلیسی ها به جنوب کشور و جنگ عشایر قشقایی با دشمن متجاوز، ابتدا شاهنامه خوانان شاهنامه خوانی می کردند و پس از آن به سوی دشمن حمله می بردند.”
بویراحمدیها هم در زمانهای مختلف منافع انگلیسیها را به خطر می انداختند به طوری که در ۱۵ دسامبر ۱۹۰۹کنسول انگلیس در شیراز ناچار شد به طور رسمی ازبویراحمدیها به “سر جرج بارکلی” سفیرشان در تهران شکایت کرده و سفیر هم متن شکایت را به لندن مخابره می کند.
در بخشی از شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی ها آمده است: “اشرار غارتگر بویراحمدی بیش از یک ماه است که در نقاط مختلف بین “دشت ارژن” که ۱۰ فرسنگ زیر شیراز است و “گلدارچین” که در مجاورت اصفهان است مشغول عملیات عمده ای هستند و… بی نهایت مشکل خواهد بود که یک طایفه کوه نشین به این رشادت و فعالیت را بتوان در تنگنا انداخت و… به عقیده من (مستر بیل) طایفه ای که باید اختصاصا مورد تنبیه واقع شوند همانا طایفه بویراحمدی است و… طایقه بویراحمدی می تواند ۱۰هزار نفرتهیه کند که عده کمی از آنها سواره اند، … چهار قلعه محکم دارند که بدون توپ، گرفتن آنها ممکن نیست و…”
 
براین اساس بود که دولت دست نشانده انگلیس در ایران برای خوش خدمتی، جنگ های خود را با عشایر جنوب آغاز کرد.
خلع سلاح و تخته قاپوی عشایر برای حفظ منافع انگلیس
عطا طاهری بویراحمدی مورخ و پژوهشگر تاریخ عشایر به خبرنگار مهر می گوید: حفاظت از منافع دولت انگلیس در غارت نفت جنوب کشور، پشت پرده اصلی تمام جنگهای رضاشاه با عشایر جنوب بود.
طاهری بیان داشت: پس از کشف نفت در ایران و تیزتر شدن دندان طمع استعمار پیر، دولت انگلیس عشایر را مانعی برای رسیدن به خواسته های استعماری خود می دید.
وی افزود: بنابراین دولت دست نشانده رضاشاه برای راضی نگه داشتن اربابان انگلیسی خود در چپاول نفت جنوب کشور، دستور یکجانشینی و خلع سلاح عشایر را صادر کرد.
طاهری اظهار داشت: آنها می خواستند هر قدرتی که منافع تجاری دولت انگلیس را تهدید می کند، از بین ببرند و بر این اساس شاه، سران ایلات جنوب را به دستور انگلیسی ها کشت و خلع سلاح و تخته قاپو (یکجانشینی) و آزار و اذیت کوچگران، همه برای غارت نفت جنوب بود و به دستور آنها انجام می گرفت.
وی بیان کرد: منطقه نفت خیز گچساران در کهگیلویه و بویراحمد نیز طی سالهای ۱۳۰۲ و ۱۳۰۳هجری شمسی مورد مطالعه قرار گرفت و در سال ۱۳۱۰ عملیات حفاری برای چندمین بار انجام شد و بر این اساس پای انگلیسی ها به این منطقه نیز باز شد.
طاهری تصریح کرد: براین اساس خلع سلاح و تخته قاپوی عشایر بویراحمد نیز در دستور کار قرار گرفت و بنابراین رضا شاه جنگ “تنگ تامرادی” را بر علیه عشایر بویراحمد پایه ریزی کرد تا این ایل جنگجو را تضعیف کند.
 
جنگ با عشایر برای غارت نفت
 در سال ۱۳۰۹ مبارزات “کی لهراسب باتولی” عشایر زاده دلیر و آزادی خواه بویراحمدی، علیه نیروهای استعمارگر انگلیس و حکومت دست نشانده رضاشاه به اوج خود رسید.
“کی لهراسب” به همراه یارانش در جنگ “تنگ تامرادی”، ارتش نوبنیاد رضا شاه را به فرماندهی سرلشکر “حبیب الله شیبانی” شکست داد و خواب را برچشم رضاشاه حرام کرد تاجایی که شاه، سرلشکر “شیبانی” را به دلیل این شکست برکنار و سپس در یک دادگاه نظامی که ریاست آن را سپهبد “امیراحمدی” بر عهده داشت، محاکمه و به خلع درجه و دو سال زندان محکوم می کند.
رضا شاه میرغضب شرکت نفت انگلیس
پشت پرده این جنگ را می توان از زبان سرلشکر شیبانی شنید که رضا شاه را مسبب اصلی به قتل رسیدن عده زیادی بی گناه در جنگ “تامرادی” می داند. آنجا که به یکی از افسرانش می گوید: “دیدی این سوادکوهی نابکار (رضا شاه) چطورما را فریب داد؟ این همه سرباز بی گناه کشته شدند، آنهمه مردان دلیر بویراحمدی به گور رفتند برای اینکه کمپانی نفت، چند شاهی بیشتر به سهامداران خود پرداخت کند. ما فقط آلت دست مظلمه بودیم علیه ملت خودمان برای مساعدت به کمپانی نفت آن هم به قیمت خون جوانان معصوم این ملت، یعنی همانهایی که حقا مالک واقعی این ثروت هستند.”
وی در ادامه می گوید: “این نامردها ما را در حد یک میرغضب شرکت نفت سقوط دادند، من فکر می کنم که اگر ایران مستقیما به دست یک دولت استعماری اداره می شد ممکن نبود چنین جنایات هولناکی صورت بگیرد. بیچاره ملت ایران که از این ماجرا خبر ندارند و شاید هم هرگز خبردار نشوند.”
سرلشکر شیبانی می افزاید: “من تا مدتی به اظهارات بویراحمدی ها مشکوک بودم اما دیگر کوچکترین شکی در صحت اظهاراتشان ندارم. از زمانی که از وجدان کار اطلاع پیدا کردم، دیگر خود را قادر نمی بینم در این سرزمین بمانم و به چشم افراد این ملت که فرزندانشان را برای حفظ منافع ناچیز شرکت نفت به کشتن دادم نگاه کنم”.(برگرفته از کتاب استانداران فارس)
 
اینجا به خوبی مشخص است که منظور شیبانی از منافع شرکت نفت، منافع دولت انگلیس بود که بهره برداری از چاه های نفت ایران را در اختیار داشت.
در جنگ جهانی دوم نیز هنگامی که قوای انگلیس در منطقه گچساران دراطراف چاه های نفت به پاسداری از چاه ها و غارت نفت اشتغال داشتند به مناسبتی ایلخان بویراحمد با حدود هزار سوار مسلح از آن نواحی می گذشت، فرمانده انگلیسی هاهنگامی که با وی روبرو شد دست خود را برای دست دادن به طرف او دراز می کند اما خان از دست دادن با فرمانده انگلیسی سر باز زده و می گوید: “شما وطن مرا اشغال کرده اید، من به دشمن وطنم دست نمی دهم”
با تولد نهضت ملی و ملی شدن نفت با قیام یکپارچه ملت به رهبری دکتر مصدق و آیت الله کاشانی، لانه استعمار پیر با مبارزه همگانی به آتش کشیده شد و در این بین عشایر جنوب هم حمایتهای خود را از این جنبش مردمی اعلام کردند.