ایل عرب و بهار لو - وزنه ای در برابر بیگانگان

بعد از ایل قشقایی بزرگترین ایل در فارس ایل عرب می باشد و این اعراب در صدر اسلام تحت فرماندهی علا ء هرزمی از طریق شوشتر و دزفول به فارس آمده و از ابتدا در بحرین اقامت داشته اند بعد بقیه قشون سلیمان ابن محلق که از حکومت خراسان و فتح جرجان مراجعت کرده بود در فارس به حکم خلفای بنی مروان توقف نموده به قرب سی هزار خانه می باشد و زبانشان همان زبانهای اعراب بیابانی و بدوی است رئیس آنها علی قلی خان عرب است یک فوج تشکیل می دهد این ایل جزء عساکر ایران است و سر تیپ این فوج رضا قلی خان عرب است بعد از قشقایی از جمیع ایلات فارس بزرگتر و متمول تر است در سال 1۲۷۱ قمری نواب والا موید الدوله طهماسب میرزا حکمران مملکت فارس مامور به تسخیر بندرعباس و خلاصی حاج محمد رحیم خان و قلع و قمع صید سوینی ( بروزن حسینی ) که طغیان کرده و بندر عباس را در تصرف داشته می شود . رضا قلی خان سرتیپ فوج عرب و بهارلو را با یک عراده توپ برای تسخیر قلعه کمنر که از توابع رودان احمدی است و قرب و جوار بندر عباس می باشد و رئیس غلامرضای احمدی سر از چنبره اطاعت بیرون داد مامور به قلع و قمع آن می نماید رضا قلی خان سرتیپ فوج عرب دو عراده توپ در خدمت نواب الوالا موید الدوله از راه فسا و داراب و سبعه در ماه صفر 1272 به بندر عباس حمله بردند و صید سوینی را که طغیان کرده بود کشتند و با شکست فاحشی که به او دادند قریب 3000 نفر از پیروانش نیز کشته شدند در سال 1273 قمری به فرمان طهماسب میرزا موید الدوله والی فارس رضا قلیخان سرتیپ فوج عرب که در کازرون بود به شجاع و ملک که برای رزم با اردوی انگلیس که در بوشهر بود و از شیراز حرکت کرده بود ملحق شد رضا قلی خان که در جبهه جنگ با اردوی انگلستان بود در شب چهاردهم این ماه با دو عراده توپ و 400 نفر سرباز عرب برای آوردن آذوقه از اردو بیرون رفت و 300 نفر سرباز قشقایی و یک عراده توپ به او پیوست و از قریه چاه کوتاه غله فراوان حمل کدرند موید الدوله طهماسب میرزا والی مملکت فارس حکومتی سبعه را به رضا قلی خان سرتیپ فوج عرب و اینانلو و بهارلو ارزانی داشت فوج سرباز عرب بی قاعده بر لشکر انگلیس تاختند و آنچه شنیدده شده در این رزم 1500 نفر از سوارو سربازان لشکر انگلیس تلف شدند و تلفات لشکر ایران در حدود 500 الی 600 نفر بوده فوج قشقایی و قراگزلو شیرازی کازرونی و بوشهری در این جنگ شرکت داشتند عرب فارسی سرتیپ فوج بهارلو  اینانلو و عرب با دو عراده توپ و فوج سرباز از شیراز برای دفع نصر اله خان روانه سبعه گردید نصر اله خان حاکم لارستان و مضافات بوده که سر از چنبره اطاعت والی فارس بیرون کرده با توجه به مطالبی که در کتاب فارس نام ناصری نوشته شده است معلوم می شود ایل عرب در فارس از زمانسابق متحور و زنده ای بوده است حال می پردازیم به کتاب وقایع اتفاقیه که به قلم خفیه نویسان انگلیسی نوشته شده و روزنامه یومیه آنها بوده است در زمان سلطنت ناصر الدین شاه قاجار که انگلیسی ها در فارس کنسولگری داشته اند آنکه مؤتمن الملک میانه طایفه بهارلو و عرب را در باطن افسادی کرده است پسران نصر اله خان بهار لو رضا خان و میر اله مراد و چند نفر دیگر از کلانتران عرب به گفته مؤتمن الملک هم قسم شده بودن و تعداد 1500 نفر سوار و تفنگچی اطراف خود جمع کرده حسین قلی خان که در آن موقع کلانتر بهارلو بوده است از داراب به امیرمحمد شریف خان عرب و مشهدی اسد اله کلانتر یکی از طوایف عرب و باقر خان بلاغی معیت کرده به 8 فرسخی داراب رفته از ترس اینکه مؤتمن الملک رضا خان و پسران نصر اله خان را برای دستگیری آنها بفرستد دیگر اینکه مشهدی اسد اله عرب که یکی از کلانتران طایفه عرب است با چند طایفه کوچک که 1000 خانوار بوده به علت بد رفتاری قوام الملک و حسین قلی خان منشی او فرار کرده و به خاک یزد متواری می شود قوام الملک چند نفر از ریش سفیدان عرب را به همراه نماینده ای از طرف خودش به دنبال آنها می فرستد که آنها را استمالت نموده و رجعت دهد  و جناب امین السلطان به سرکار والا معتمد الدوله تلگرافی اطلاع میدهند که به حضرت والا ظل السلطان تلگراف کنند که انهارا به خاک یزد راه ندهند دیگر اینکه دو سه طایفه از عرب که به یزد و کرمان رفته بودند مراجعت کرده مشهدی اسدالله کلانتر انها به شیراز امد که قراری به کارش دهند دیگر اینکه از لارستان خبر رسیده قافله ای از طایفه مشهدی اسد الله کلانتر طایفه عرب از سمت بندر عباس بار تجارتی داشته می آمدند عده ای از اهالی کوهک یکی از دهات لارستان است قصد غارت قافله را داشته اند که با مقاومت و نزاع آنها مواجه می شوند و یک نفر کوهکی کشته می شود و در نتیجه قافله به سلامت می گذرد متعاقب این جریان اهالی کوهک با جمع آوری عده ای به تعاقب می پردازند و به احشام مشهدی اسد الله می رسند ضمن نزاعی که در می گیرد دو نفر از پسران مشهدی اسد الله کشته و چند نفر از طرفین منازعه نیز به قتل می رسند از طرفی طایفه مشهدی اسد الله با جمع کثیری به هفت قریه از دهستان طارم حمله برده و با غارت و چپاول کد خدای قریه ده رفیع آباد که از توابع طارم است کشته می شود دیگر اینکه مشهدی اسد الله عرب به خونخواهی کشته شدن پسرانش چند ده لارستان را خراب و غارت کرده در حدود 30 نفر از اهالی را مقتول می نماید و پس از این به طرف کرمان عزیمت و در این زماینه قوام الملک از حوادث اتفاقیه ناراحت و متزلزل بوده است .دیگر اینکه عرب کتی که اغتشاش کرده بوده فضل اله خان همشیره زاده قوام الملک مامور تنبیه او می شود که در نتیجه نزاعی که در می گیرد پسر مشهدی اسد الله کشته وعده ای از اعراب کتی گرفتار و عائله آنها اسیر و به شهر آورده  می شوند دیگر اینکه طایفه لشنی که متواری بوده اند دولت وقت حکم به به قوام الملک می دهد که طایفه عرب را مأمور دستگیری آنها بنماید به همین مناسبت مشهدی بلوک خواجه جمالی از توابع نی ریز را چپاول و با وارد آوردن خسارات کلی عده ای از افراد متواری را دستگیر و به گماشته حکیم باشی تحویل می دهد دیگر اینکه ایل عرب صریحاً به جناب نظام السلطنه شکایت برده برکناری نواب السهام الملک را خواستار و میر خان نواده رضا قلی خان را که موقتاً از جانب حکومت فارس در ایل بوده است به جانشینی ویمعرفی و نظم محل و انتظامات را نیز تضمین می کنند که به همین نحو ماند است .
نظر نگارنده
درباره ایلات خمسه بخصوص ایلات عرب با مدارکی که از نوشته جات خارجی هایی که به ایران میآمدند و بعنوان فرمانده قشون برای استیلا و حاکمیت از شرق کشور حملاتی انجام می دادند و در ماموریت خود خاطرات روزانه و حملات خود را به خاك ایران مینوشتند و کسانی که مانع پیشرفت اقدامات خصمانه آنها بوده اند یک به یک نام برده اند مطالب بالا به قلم خفیه نویسان انگلیسی بوده است .
به قلم ژنرال سرپرسی سایکس
 قوام شیرازی وژنرال سرپرسی سایکس در تشریح وضع کامل ایران ناچاریم به عشایر ایران که یک چهارم جمعیت این کشور را تشکیل می دهند اشاره داشته باشیم .در خراسان ایلات کرد و ترکمان تیموری (که از نژاد عرب می باشند ) هزاره ای ، ترک و عرب کونت دارند هر چند که در اغلب موارد به زبانهای متفاوتی تکلم می کنند لیکن در آدب و رسوم خود متشابه می باشند ، این قبایل معمولاً در سیاه چادر هایی که از موی یز بافته شده زندگی کرده و گله های خود را در بهار به طرف کوهستانها برده می چرانند و در پاییز به دشت و جلگه بر می گردانند ، اینها عملاً هیچ با خارج از قبیله ازدواج نمی کنند و در نتیجه خونشان پاک مانده و به همین جهت است که آداب و رسوم خود را حفظ کرده اند ، این فرزندان آزاده دشتهای ایران از هیچ کس بجز رئیس خود اطاعت نمی کنند رئیس ایل فقط در مواقع مهم شورایی از سران ایل تشکیل داده با آنان مشورت می نماید نفوذ رئیس ایل بسته به شخصیت اوست هر گاه وضع داخلی قبیله ای را از نزدیک مطالعه کنیم به تعداد زیادی از حسادتها ، رقابتها و عدادتهای داخلی و خانوادگی دیرین بر خواهیم خورد . فعلاً ایل بختیاری بهواسطه نقشی که در موقع مشروطیت ایران داشته اند فوق العاده اهمیت دارند لیکن در داخل همین ایل اختلافات زیاد وجود دارد .روح پر شهامت و زنده دلی و سلامت و تندرستی مردان از خصائص عشایر ایران است و روی هم رفته جنبه های خوب و پسندیده آنها بر نواقصشان برتری و رجحان دارد .چون اردوی انگلیسی که در کرمان متمرکز بود قصد عبور از راه سیرجان و نی ریز به فارس و شیراز داشته اند راهی که من پسندیده ام (منظور ژنرال سایکس) در امتداد خط تلگراف یزد و از آنجا از خط اصفهان و شیراز که در ده بید متصل می شود واقع بود این راه از آبادی هایی می گذشت که ایلات عرب در آنجا سکونت داشتند این مساله از عقل دور بود که با چارپایان کرایه ای از نقاط ییلاقی آنها عبور کنیم که صاحبان آنها ممکن بود به اندک تهدیدی ما را رها کرده و  اسباب زحمت ما را فراهم سازند پس از تبادل نظر با افسران و صاحب منصبان بالاخره نظریه من مورد عمل قرار گرفت .
نظر نگارنده :
 ژنرال سر پرسی سایکس با اردویی تحت فرماندهی خود قدرت عبور از مناطقی که اعراب در آنجا متمرکز بوده اند نداشته است و به همین جهت از حرکت اردو از طریق سیرجان و نی ریز صرف نظر نموده است و از طریق رفسنجان و انار و یزد و اصفهان به شیراز عزیمت مینمایند این به قلم یک نفر فرمانده عالی رتبه  انگلیسی است که اعتراف به قدرت ایل عرب در فارس و بقیه ایلات خمسه نموده است ، ایلاتی که در مسیر اردو قرار داشته فقط طایفه عرب لبو محمدی بوده است 
ژنرال سر پرسی سایکس
ایل بهار لو و طایفه غنی در حوزه فارس ظاهراً جماعتی زیر نفوذ کلانتر قبیله لبو محمدی از عربهای خمسه قرار داشته اند که امیر قلی خان سهام عشایر خوانده می شد که ییلاق آنها هرات خوره و قشلاق آنها نزدیک داراب بوده است. عقیده بر این بود که امیر قلی خان تقریباً در کیله اعمالی که درشمال فارس صورت می گیرد دست دارد و در شرق و در جنوب شرقی فارس بهارلو ها و اعراب غنی برخی از راه رنان بسیار معروف را به صورت حافظان و مدافعان نظم و قانون نمایان می شدند که بر سر کسب شناسایی رسمی از جانب دولت مرکزی با یکدیگر به رقابت می پرداختند .
نظر نگارنده :
چون  (پلیس جنوب ) ایل عرب و بهار لو را وزنه ای در برابر بیگانگان محسوب می داشتند و حس وطن پرستی آنها اجازه نمی داد که بیگانگان به خاک ایران تجاوز نمایند و افسران انگلیسی که در آن موقع با اردوی هندی به این مملکت وارد می شدند و به هیچ وجه سران عشایر خمسه ،  عرب و بهارلو حاضر به مصالحه با آنان نبوده اند برچسب راه زنی و سردستگی اشرار را به آنها می زدند احتمالاً حملاتی که به وسیله قشون بیگانه به آنها وارد می شد سرکوبی برای وطن پرستی آنان بوده و بی مورد نسبت راهزنی به آنان می داده اند در صورتیی که ایل عرب تحت فرماندهی امیر قلی خان سهام عشایر و مشهدیجانی خان ایستادگی کردند و به وسیله اردوی بیگانه مورد چپاول قرار گرفتند و و حاضر نشدند با بیگانگان سازش نمایند .
ژنرال سر پرسی سایکس
 زنان لبو محمدی از تاکتیک های ایجاد مانع استفاده می کردند یعنی ناگهان گله گوسفندان را در مسیر اردوی (اس پی آر ) قرار می دادند و در نتیجه مردانشان فرصت می یافتند که یا در اس پی آر موضع بگیرند یا فرار کنند برخی از زنان آنها واقعاً شیر زن بودند در عملیات 1918 علیه افراد لبو محمدی و چهار راهی و روستای چاهک در مجاورت هرات خوره سرگرد دایر می گوید که خواهر سهام عشایر عملاً عملیات در ارتفاعات را رهبری می کرد . حال که ذکری از شجاعت اعراب به میان آمد و مطالبی که درباره ایل عرب نوشته شده ، لازم می دانم در مورد تیر اندازیو صید شکار ایل عرب بیان نمایم . کوهی است در شمال غربی شیراز معروف است به کوه قره بیری به توسط رضا قلی خان سر تیپ فوج عرب که مراجعت گرمسیری می کردند به قرب 250 میش و بز و قوچ و پازن چه کشته و چه زنده عرب ها و سواران پا رکابی من شکار کردند .