ناآرامی در افغانستان در دوره رضاشاه در اسناد وزارت خارجه آمريكا

«اصلاحات» در افغانستان مخالفت‌هاي خشونت‌آميزي برانگیخته بود، که مي‌شد آن را عاقبت رويدادهاي ايران نيز دانست. تریت در گزارش مورخ 9 دسامبر 1928 خود می‌نویسد: «بعد از ظهر روز گذشته در ضیافت شام آقای ویلکینسن، رئيس کل بانک شاهنشاهي ایران، آقای تیمورتاش خطاب به وزیر مختار بریتانیا، فرانسه و من، پادشاه افغانستان را رهبری بسيار با هوش و پرانرژي، اما بسیار بی‌تجربه خواند. او بر این باور بود که پادشاه افغانستان، بدون اینکه ارتشی مستحکم پشت سرش باشد، به تنهايي دست به چنین اقداماتی زده است. تیمورتاش این مسئله را عامل اصلي مشکلاتی دانست که اکنون گریبانگیر دولت افغانستان است. لحن او به هنگام ايراد اين اظهارت تا حدودي ترحم‌آمیز و دلسوزانه بود.»  در 21 دسامبر [تریت می‌نویسد]: «در دو هفته گذشته، شایعات بسیاری در مورد اوضاع افغانستان شنیده می‌شود. ظاهراً آقای تیمورتاش گمان مي‌کند که پادشاه این کشور اصلاحاتش را بسيار عجولانه پیش برده و در نتیجه اوضاع سیاسی وخیم فعلی را به وجود آورده است. به نظر مي‌رسد که کارمندان سفارت بریتانیا نتيجة اين وضعيت را یک هرج و مرج فراگیر مي‌دانند. وزیرمختار آلمان و فرانسه، که به تجهیزات بی‌سیم دسترسی دارند، گمان مي‌کنند که شایعات فوق مبالغه‌آمیز است. ولی مي‌گويند که برخي هيأت‌های خارجی در کابل آماده‌اند به محض دریافت دستور شهر را تخلیه کنند. سلطان احمد‌خان، سفیر کبیر افغانستان،... به طور خصوصی به من گفته است که ارتجاع ريشه اصلی این ناآرامی‌هاست، ولی به نظر او شاه بدون تلاش نامتعارف نيز می‌تواند به این ماجرا خاتمه بخشد... برخی منابع گزارش کرده‌اند که اعدام چندین ملای مرتجع عامل اولية این ناآرامی بوده است، ولی هیچ اطلاعاتی در تأیید این مطلب گزارش نشده است.»  در 5 ژانویه 1929 می‌خوانیم: «پس از گزارش 21 دسامبر این سفارتخانه، اخبار موثقی از اوضاع کابل به دستمان نرسیده است. اما سفیرکبیر افغانستان به من خبر داده است که پادشاه این کشور دارد سريعاً نظم را به افغانستان باز می‌گرداند. سفیرکبیر بر این باور است که اکنون می‌توان ناآرامی‌ها را عملاً پایان یافته تلقی کرد.»
خوش‌بینی سفیرکبیر بی‌جا بود. در 15 ژانويه 1929، ري اترتن از سفارت کبرای آمريكا در لندن، کناره‌گیری پادشاه افغانستان را گزارش کرد:
در گفتگوهایی که در وزارت خارجه بریتانیا داشتم اطلاع يافتم که دولت هندوستان اوضاع افغانستان را از نزدیک تحت نظر دارد، ولی به هر نحو ممکن می‌کوشد که بي‌طرفي آن زير سئوال نرود. با این حال، گفته مي‌شود که مسکو مقداری پول و تجهيزات در اختیار امان‌الله شاه قرار داده و همچنین هواپیماهایش را به کمک او فرستاده است. همچنین روس‌ها در تبلیغات گسترده‌ای مدعی شده‌اند که بریتانیا از شورشيان حمايت می‌کند. روز به روز مردم بيشتري اين ادعای مسکو را باور مي‌کنند، و زمانی که در وزارت خارجه بریتانیا بودم به طور محرمانه اطلاع يافتم که مردم افغانستان عموماً گمان می‌کنند که بریتانیا دشمن امان‌الله است؛ تا حدي که وقتي دربارة کناره‌گیری روز گذشته امان‌الله پرس و جو کردم و پرسيدم که آیا وزارت خارجه در مورد امنیت وزیر مختار این کشور در کابل احساس نگرانی نمی‌کند، اطلاع يافتم که، بالعکس، با سر رسیدن ملاها و به دست گرفتن دولت، با نهایت احترام با سر فرانسیس هامفریز برخورد خواهد شد، زیرا بنا به آنچه که مسکو شایع کرده ‌است، آنها به اشتباه گمان می‌کنند که دولت بریتانیا موافق شورشيان بوده است... یکی از مقامات وزارت خارجه بریتانیا در مورد کناره‌گیری روز گذشته ‌امان‌الله شاه گفت که با کنار رفتن چنین شخصیت قدرتمندی، تمام اصلاحاتی که اخیراً صورت گرفته بود از میان خواهد رفت و پادشاهی فعلی به وضعیت سیاسی و انزواي پیشین خود باز خواهد گشت.
 اترتن همچنین می‌افزاید: «چندی پیش، همانطور که به استحضار وزارت خارجه نیز رسید، کلنل لورنس، با نام ایرمن شاو، به یگان هوایی افغانستان پیوست. بنا به گفته منبعی عموماً موثق او با هدف بررسی نفوذ شوروی در ایران چنين اقدامي انجام داده است.» 
در 20 ژانویه 1929، تریت در مورد افغانستان گزارش می‌دهد: «احتراماً به اطلاع وزارت خارجه مي‌رساند که... گزارش‌هایي که به تازگی از طریق سیستم بی‌سیم در مورد اوضاع افغانستان به تهران مخابره مي‌شود از بحراني بودن اوضاع در این کشور حکایت دارند. بر اساس پیام‌های بي‌سيمي که در 16 ژانویه، توسط ایستگاه‌های بی‌سیم سفارتخانه‌های آلمان و لهستان دريافت شد، ‌امان‌الله شاه به نفع برادر بزرگترش، عنایت‌الله، کناره‌گیری کرد، سپس در هفدهم و هجدهم ژانویه گزارش شد که عنایت‌الله به وسیله يک هواپیمای بریتانیایی کابل را ترک کرده و يکی از رهبران شورشی بر تخت پادشاهي نشسته است. گزارش‌ها حاکی از آن است که نیروهای دولتی به رهبری محمد عمر، يکي از عموهاي امان‌الله، به شورشيان حمله برده‌اند. محمد عمر نیز خود در پی تصاحب تاج و تخت است. پیام‌های متعددی که به تهران مي‌رسد بسیار مبهم ضد و نقيض هستند و تهيه يک گزارش تلگرافي از آنها براي وزارت توجیهی ندارد... مطلع شدم که دولت ایران هم هنوز خبري رسمی درباره اين شايعات دریافت نکرده است... تمام گزارش‌ها حاکی از آن هستند که مشکلات امان‌الله به این دلیل است که در اجرای برنامه اصلاحاتش، به خصوص در مورد آزادسازی زنان، عجولانه عمل کرده است. سفیرکبیر افغانستان به من خبر داد که این مشکلات با اعدام دو تن از ملاها در کابل و زندانی شدن يک نفر دیگر از آنها آغاز شد. این افراد در مناطق مختلف دست به تحريک مردم زده بودند... منشی سفارت مصر که به همراه نشاط پاشا، وزیرمختار سابق این کشور در ایران، به کابل سفر کرده بود و به تازگی به تهران بازگشته است، نظر اساساً مشابهي درباره دلايل شورش‌ها و خبر مشابهي درباره اعدام ملاها در کابل داشت.»  تریت یک بار دیگر در 20 ژانویه می‌نویسد: «در ارتباط با... حوادث افغانستان، احتراماً به استحضار مي‌رساند که یکی از جالب‌ترين نکاتی که در دو هفته گذشته در اوضاع سیاسی داخلی بسیار به چشم می‌خورد این است که هیچ یک از روزنامه‌های تهران در مورد ناآرامی‌های افغانستان مطلبی منتشر نکرده‌اند. دليل حتمي آن نيز این است که دولت، با استیلای کاملش بر روزنامه‌ها و سانسور مطالب آنها، می‌کوشد مردم ایران را نسبت به مشکلاتی که در نتيجة اصلاحات در کشور همسایه ایجاد شده، بی‌خبر نگاه دارد. می‌توان پنداشت که اين اقدام صرفاً از روي احتياط کامل صورت گرفته است. ولی باور غالب در محافل ایرانی و خارجی این است که روحانیت در افغانستان بسیار قدرتمندتر از ایران است، از این رو ناآرامی‌های افغانستان تأثير منفي چنداني بر ایران نخواهد داشت. با این وجود، همانطور که در پاراگراف پایانی گزارش شماره 739 مورخ 16 ژانویه 1929 خود نوشتم، پيش‌بيني مي‌شود که شاه با مدنظر قرار دادن تجربه امان‌الله، در انجام اصلاحاتش با سرعت کمتري حرکت خواهد کرد.» 
تریت در 2 فوریه 1929 از یک تغيير سياست ناگهانی خبر مي‌دهد: «احتراماً به اطلاع وزارت خارجه مي‌رساند که سانسور مطالب مربوط به اوضاع افغانستان که تا بحال اعمال مي‌شد به یکباره در 20 ژانويه برداشته شد. روزنامه‌ها بلافاصله از مشکلات ‌امان‌الله شاه نوشتند و بسیار سطحی ولی دلسوزانه به بحث در این باره پرداختند، و از آن تاریخ به بعد فضای بیشتری به گزارش‌های مربوط به ناآرامی‌های افغانستان اختصاص داده می‌شود... پیش از این نیز به وزارت خارجه گفتيم که شورش در افغانستان دولت تهران را به تأمل واداشت. بسیاری گمان مي‌کنند که تنها دلیل حذف سانسور این است که از آنجا که دولت مطمئن بود نمی‌تواند برای همیشه مردم را در بی‌خبری نگاه دارد، حساب مي‌کرد که ادامه سانسور مطبوعات نشانه ضعف دولت تعبير خواهد شد. بنا بر تازه‌ترين گزارش‌هايی که به تهران مي‌رسد، ‌امان‌الله شاه با تمام قبایل شورشی، بجز يک گروه کوچک به سرکردگی شخصي موسوم به امیرحبیب‌الله، آشتي کرده است.»  در 17 فوریه: «احتراماً به اطلاع مي‌رساند که اوضاع سیاسی در طول دو هفته گذشته کاملاً آرام بوده است. در 11 فوریه، ماه رمضان آغاز شد و تا 12 مارس ادامه خواهد یافت. در این مدت ساعت کاری ادارات دولت از ظهر تا ساعت 5 بعد از ظهر خواهد بود. به نظر می‌رسد توجه به ناآرامی‌های افغانستان کاهش یافته است. مطبوعات خيلي گذرا به اين مسئله اشاره مي‌کنند، و نظرات کمي در اينباره در محافل شنیده می‌شود. آقای تیمورتاش اخيراً به من گفت که امان‌الله با پیشبرد عجولانه اصلاحات حماقت کرد. او افزود که در ایران قبل از برداشتن هر گامي کاملاً دربارة آن تأمل مي‌شود،  لذا احتمال هیچگونه واکنش خطرناکی وجود ندارد.»  بنابراين شورش‌های تابستان 1929 بايد دولت را بسيار شوکه کرده باشد. تریت در 16 مارس 1929 می‌افزاید: «گزارش‌هاي بی‌سیم از پیشروی امان‌الله عليه بچه سقا* خبر می‌دهند، ولی این گزارش هنوز تأیید نشده است. سفیرکبیر افغانستان در یکی از رفت و آمدهای دوستانه مکرر و غیررسمی‌اش به این سفارتخانه، از اینکه مدتی است مستقیماً با قندهار ارتباط ندارد اظهار تأسف کرد. او اخیراً یکی از دبيران و وابسته نظامی سفارت را با هواپیما به افغانستان فرستاد. این دو نفر تازه به تهران بازگشته‌اند، و آنطور که از سفير کبير مطلع شده‌ام به دلایلی که معلوم نيست نتوانسته‌اند از هرات آن‌طرف‌تر بروند.»