مشاور سفارت آمريكا

تجربه تحولات چند دهه اخير در كشورهاي تحت سلطه و بررسي تاريخچه عمليات سرويس‌‌هاي اطلاعاتي بزرگ جهان‌ نشان مي‌دهد كه قدرت‌هاي سلطه‌گر مثل آمريكا، انگليس و شوروي سابق هيچ‌گاه در كشورهاي تحت سلطه خويش محاسبات خود را صرفاً بر يك عامل مبتني نساخته و همواره كوشيده‌اند علي‌رغم دست‌نشانده بودن رژیم حاكم،احتمالات را ملحوظ و آلترناتيوهاي گوناگون را پرورش دهند. اين مهره‌هاي موازي و جايگزين، توسط سرويس‌های اطلاعاتي قدرت های سلطه‌گر تقويت و تلاش می‌شود تا زمينه‌هاي عینی بهره‌برداری از آنها در شرايط اضطراري فراهم گردد. در چنین شرایطی هرگاه مهره‌ی حاكم تمّرد کرده و يا از ميان رفت ،قدرت سلطه‌گر با‌توجه به زمینه‌های سیاسی و اجتماعی موجود، مناسب‌ترين آلترناتيو را جايگزين و يا می‌کوشد از فشار اين نيروهاي موازي براي تعديل و اصلاح مهره‌ی حاكم نهایت بهره‌برداری را ببرد. روشن است كه در صورت سقوط رژيم وابسته و استقرار حکومتی مخالف با قدرت سلطه‌گر، اين نيروهاي موازي كارآيي خود را از دست نداده و در صورت نیاز به عنوان اهرم‌هاي فشاری علیه حکومت جديد به کار می روند.این آلترناتیوها به تدريج مواضع و منافع قدرت سلطه‌گر را بازسازي و در صورت وجود شرايط مناسب قدرت را در دست خواهند گرفت.1
با مروري بر تاريخ دهه‌های اخير کشور خصوصاً دوره‌ی سلطنت پهلوي اول(1304-1320) و پهلوی دوم(1320-1357 ) مطالب فوق به وضوح مصداق می‌يابند. رضاخان به دنبال كودتاي سوم اسفند 1299 ه.ش توسط بريتانيا نهایتاً در 1304 ه‍.ش به سلطنت رسید، یکی از علل انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی این بود که احمدشاه ،آخرین شاه قاجاریه، به خوبی اهداف استعماری  انگلستان را در ايران برآورده نمي‌كرد. رضاشاه پس از 16 سال سلطنت به دلايلی که اینجا مجال بررسی همه‌ی آنها نیست مورد بی‌مهری انگلستان قرار گرفت وبرای جانشینی‌اش ابتدا تعدادی ازشاهزادگان قاجاری از جمله «محمدحسین میرزا» و پسرش «حمید» معرفی گردیدند که هر کدام به دلایلی کنار گذاشته شدند . سرانجام به دنبال رایزنی‌های فراوان میان انگلیس و شوروی و تلاش‌های «محمدعلی فروغی» اجماع حاصل و «محمدرضا شاه» به سلطنت رسید. در دوره‌ی سلطنت محمدرضاشاه اين تهدیدات هم‌چنان ادامه داشت وانگليسي‌ها هر از گاهی براي اينكه شاه جديد را كاملاً در يد قدرت خود داشته باشند، برادران او خصوصاً «عليرضا» و «عبدالرضا» را به‌عنوان افرادي كه احتمال پادشاهي آنان نیز هست مطرح مي‌كردند.2
همان‌گونه که گفته شد قدرت‌هاي استعماري هميشه چندين جايگزين مناسب را آماده نگه داشته و در مواقع ضروري از آنان استفاده می‌کنند. جبهه ملی از جريانات سياسي مطرح پس از كودتاي 28 مرداد 1332 چنین وضعیتی داشته است، اين جبهه براي اينكه مورد پذيرش آمريكا قرار بگيرد، از مصدق كه مشی ضدامريكایی بیشتری داشت و به دنبال کودتای 28 مرداد توسط سازمان‌های جاسوسی امریکا و انگلیس بر کنار شده بود فاصله گرفتند. اعضا جبهه ملي قانون اساسي شاهنشاهي را پذيرفته و تز سلطنت کردن به جای حکومت کردن شاه را دنبال کردند، سران این جبهه براين باور بودند كه برای کسب قدرت در ایران می‌بایست مواضع خود را به آمریکا نزدیک کرده و در این چارچوب برنامه های خود را اجرا کنند.در راستای این هدف بود که میان سران این حزب و لابی‌های با نفوذ آمریکایی ارتباط و تبادل افکار به وجود آمد ،هدف امريكا از نزدیکی به حزب مذکور نخست این بود که در صورت نیاز آنها به عنوان ابزار فشاري عليه شاه مورد استفاد قرار بگیرند، موضوع دیگری که مطمع نظر آمریکایی‌ها قرار داشت مساله ی تبلیغ علیه بلوک شرق در ایران بود .لذا به سران جبهه‌ی ملی  فشار آورده تا از موضع‌گيريهاي ضد آمريكايي خودداري و حمله به شوروي و بلوك شرق را در راس برنامه‌هاي خود قرار دهند.
در جریان نهضت اصیل امام خميني (ره) كه بر مبناي استعمار‌ستيزي و مخالفت با آمريكا و اسرائيل شكل گرفته بود ، رژیم پهلوی برای خوشایند آمریکا تعداد زيادي از مردم مسلمان ایران را که برای حمایت از مرجع تقلید خويش وارد صحنه شده بودند را در 15 خرداد 1342 قتل‌عام كرد. در ادامه رژیم وابسته ی پهلوی برای ارعاب رهبري و توده‌های حامی ایشان با هرگونه مخالفتی به شدت برخورد وبسیاری از فعالین سیاسی را به حبس‌های طولانی و تبعید های طویل‌المدت محكوم نمود.
واکنش جبهه ملي در قبال حرکت امام خمینی قابل تامل می‌باشد، سران این جبهه به جای حمایت از نهضت امام خمینی (ره) در تحلیل‌های خویش می‌کوشیدند تا این حرکت امام را نا معقول و بی‌تاثیر معرفی کرده و با بیان این که مبارزه با رژيم تا بُن دندان مسلحی مانند پهلوی محكوم به شكست خواهد بود سعی در ایجاد شکاف میان مردم داشتند.
 از جمله مقاطع تاريخي‌ای كه زمينه‌های عینی دست‌یابی جبهه ملي به قدرت ايجاد شد، هنگام رياست جمهوري «جورج كندي» بوده است، حزب دموكرات آمریکا در طول حيات سياسي خویش به‌ويژه هنگام انتخابات ریاست جمهوری آمريكا همواره خود را طلايه‌دار دموكراسي و حقوق بشر معرفی کرده و با بیان اين شعارها بارها نیز  به قدرت رسیده است. نکته‌ی جالب در مورد این حزب این است که پس از هر بار کسب قدرت شعار‌هایش را فراموش  و براي کسب منافع مادي و سياسي و حمايت از مهره‌هاي دست‌نشانده‌اش دهها هزار تن را به خاك و خون مي‌كشيده است. در ايران نیز حزب دموکرات براي حمايت از شاه، نهضت آزادي‌بخش امام خميني (ره) را محكوم و نه تنهاازعاملين قتل‌عام 15 خرداد حمايت کردند بلكه با برنامه‌هاي متعددي به تقويت شاه پرداختند.
در همین زمان رژیم پهلوی به توصیه‌ی آمریکاو برای خروج از بحران‌هایی که در داخل و خارج کشور با آن مواجه بود به صورت ظاهری به احزاب کاملاً وابسته‌ای مانند «ملیون» و «ملت»که از سوی شاه خط و مشی می‌گرفتند اجازه‌ی فعالیت داده شد. جبهه ملي نیز که به امریکا نزدیک شده بود بر دامنه‌ی فعاليت‌هايش افزوده و گروهي از آنان به‌عنوان دسته‌ی«هارواردي‌ها» كه وابسته به آمريكا بودند تشکل یافتند.3 انتخاب «علي اميني» از مهره‌هاي وابسته ی به آمريكا به نخست‌وزيري در چارچوب همین برنامه مشترک آمریکا و جبهه‌ی ملی قابل بررسی است.
بهره‌برداري آمریکايی‌ها از جبهه ملي به‌عنوان اپوزيسيون و آلترنايتو برای این بود که ساير مخالفين ايدئولوژيك رژيم پهلوي خصوصاً نهضت امام خميني (ره) را تحت‌الشعاع آن قرار دهند. نهايت اينكه بعد از دو دهه حمايت و پرورش جبهه ملي توسط آمريكايي‌ها، در اواخر ماههای منتهی به سقوط رژيم پهلوي  «شاپور بختيار»از سران جبهه‌ی ملی، به‌عنوان آخرين برگ آمریکا به محمدرضا پهلوي تحميل گردید تا شایدبتواند رژيم را از سراشيبي سقوط برهاند و جاي پاي آمريكا را در ايران مجدداً تثبيت نمايد، سياستي كه با شكست مواجه گردید. هدف از اين مقدمه، ارائه‌ی سندي از ساواك است كه در آن اعضاء جبهه ملي از موقعيت خودشان نزد آمريكايي‌ها و تلاش براي جلب‌نظر ارباب يانكي، براي حمايت از ورود اعضاي جبهه ملي به مجلس شوراي ملي و نحوه انتخابات در رژيم پهلوي صحبت مي‌كنند، عين سند در ذيل مي‌آيد:
 
شماره: 2 ـ 3 ـ 5060      تاريخ گزارش: 13/10/39
موضوع: انتخابات مجلس شورايملي
 يكي از اعضاي مؤثر جبهه ملي اظهار داشته مقامات سياسي آمريكا صريحاً نظر مخالف خود را در مورد نحوه انتخابات ايران به اعليحضرت همايون شاهنشاه اعلام داشته‌اند زيرا شاهنشاه در نظر داشته‌اند از فرصت استفاده كرده و در جريان تعويض رئيس جمهور آمريكا انتخابات را انجام دهند و اشخاص مورد نظر را به نمايندگي برسانند ولي با اخطار دولت آمريكا به دولت ايران انتخابات بعهده تعويق افتاده است.
گوينده افزوده است فعاليت ايرانيان مقيم آمريكا بخصوص طرفداران دكتر شايگان در افكار طبقه تحصيل كرده آمريكا و دولت آمريكا تأثير فراواني نموده و راهنمايي هاي علي پاشا صالح مشاور سفارت آمريكا در تهران نيز در ارسال گزارشات لازم از وضع ايران به واشنگتن نقش مؤثري داشته است.
اين عضو جبهه ملي علاوه كرده اگرچه شخصاً كانديداي نمايندگي نيست ليكن اگر دولت آمريكا قادر باشد كه تا حدودي انتخابات آزاد را در ايران عملي نمايد مطمئناً اكثريت مطلق نمايندگان مجلس از اعضاي جبهه ملي انتخاب خواهند شد و در حال حاضر فعاليت اين جبهه به وسيله اللهيار صالح، كشاورز صدر، دكتر سنجابي و آيت‌اله نوربخش كارگرداني مي‌شود و اميدوار هستند كه در سال مسيحي آينده و با تغيير دولت آمريكا فعاليت آنها جنبه رسمي و قانوني به خود گيرد.
رونوشت ضميمه بررسي فعاليت آمريكا در ايران شد
به پرونده جبهه ملي ضميمه و به استحضار رياست بخش 3 اداره يكم نيز برسد.

پي‌نوشت‌ها:
______________________
1ـ رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك، علي اميني، ج 1، مركز بررسي اسناد تاريخي، چاپ اول 1379، صص 20 ـ 19.
2ـ خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ج 1، چاپ اول 1369، صص 105 و 106
3ـ مطبوعات عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك، كتاب ششم روزنامه آيندگان، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، چاپ اول 1382، صص 96 و 97.