محمد رضا پهلوي و روساي جمهور آمريكا

بررسی تطبیقی تحولات معاصر ایران از آغاز پادشاهی محمدرضا پهلوی تا پايان آن با سیاست خارجی و احزاب حاکم در آمریکا هم در نوع خودش جالب و حتی آموزنده هست. 

محمد رضا پهلوی در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ (۱۵ سپتامبر ۱۹۴۱ میلادی) به جای پدرش رضا شاه به سلطنت رسید. دوران پادشاهی وی را می توان به سه دوره عمده تقسیم کرد:

۱- از آغاز سلطنت تا ترور وی در بهمن ۱۳۲۷

۲- از بهمن ۱۳۲۷ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

۳- از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷

 دوره اول سلطنت وی یعنی از سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ مصادف با ریاست جمهوری دو رییس جمهور دموکرات یعنی فرانكلين دلانو روزولت (4 مارس 1933 تا 12 آوريل 1945) و  هري اس ترومن (12 آوريل 1945 تا 20 ژانويه) بوده است. در این مقطع ایران شاهد جابجایی ۱۴ نخست وزیر (۹ نفر) بود. در ابتدای حکومت شاه بواسطه حضور متفقین در کشور وی عملا قدرتی نداشت تا جاییکه در جریان کنفرانس تهران که چرچیل، روزولت و استالين به ايران آمدند، روزولت و چرچيل به ديدار او هم نرفتند. با اين حال ایران که دوران پس از اشغال توسط متفقین را می گذراند كشوري نسبتا آزاد بود و مطبوعات و احزاب متعددی در کشور فعالیت می کردند. از مهمترین وقایع این دوره می توان به ماجرای خودمختاری آذربایجان اشاره کرد که نهایتا شاه با نخست وزیری قوام و همکاری آمریکا توانست آذربايجان را حفظ نمايد.

با ترور شاه در بهمن ۱۳۲۷ سلطنت وي وارد فاز تازه اي شد و سران حزب توده دستگير يا متواري شدند، ممنوعيت هايي هم بر مطبوعات و احزاب وارد شد. با تشكيل حكومت نظامي و برگزاري مجلس موسسان دوم شاه توانست اختياراتي چون حق انحلال مجالس شوراي ملي و سنا را بدست آورد. به عبارتي مي توان گفت اين اولين گام شاه در جهت تضعيف قانون مشروطه و احياي ديكتاتوري پهلوي بود. با اين حال در همين دوران بود كه جبهه ملي به رهبري دكتر مصدق شكل گرفت كه نهايتا منجر به نخست وزيري او و ملي شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ شد. وقايع تيرماه ۱۳۳۱ كه منجر به عقب نشيني شاه و بازگشت مصدق به نخست وزيري بود نيز در اين دوران شكل گرفت. دوران نخست وزيري مصدق را مي توان از آزادترين دوران كشور از منظري سياسي دانست. با انتخاب ديويد آيزنهاور(20ژانويه 1953 تا 20 ژانويه ۱۹۶۱) و جابجايي قدرت از حزب دموكرات به حزب جمهوري خواه در آمريكا و نيز همكاري آيزنهاور با بريتانيا در سرنگوني دولت ملي مصدق در كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مصادف با ۱۸ اوت ۱۹۵۳، سلطنت شاه وارد فاز استبدادي خود شد.

انعقاد قرارداد كنسرسيوم، تشكيل ساواك و انعقاد پيمان بغداد از مهمترين اقدامات وي در اين دوران است. انتخابات مجلس و انتصاب دولت عملا فقط تحت اراده شاه انجام مي شد و مردم كمترين نقشي در اين ميان نداشتند. با اين وجود با انتخاب جان اف كندي دموكرات در سال ۱۹۶۱ (۲۰ ژانويه 1961 تا 22 نوامبر ۱۹۶۳) اميني به نخست وزيري ايران رسيد (۱۶ تير ۱۳۴۰ تا ۲۹ تير ۱۳۴۱)كه چندان مطيع شاه نبود. در همين سالها بود كه شاه با فشارهاي آمريكا، با عزل اميني خودش انقلاب شاه و ملت را انجام داد كه شامل اصلاحات ارضي نيز بود. قيام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ هم در دوران رياست جمهوري كندي رخ داد. پس از ترور كندي، معاون وي  ليندون بنيز جانسون ( 22 نوامبر 1963 تا 20 ژانويه 1969) از حزب دموكرات به رياست جمهوري آمريكا رسيد. 

رييس جمهور بعدي آمريكا ريچارد نيكسون (20 ژانويه ۱۹۶۹تا 9 اوت 1974) از حزب جمهوري خواه بود كه اتفاقا رابطه بسيار نزديكي هم با محمدرضا شاه داشت. بعد از رسوايي واترگيت هم معاون وي جرالدفورد(9 اوت 1974 تا 20 ژانويه 1977) رييس جمهور آمريكا شد. اين دوران مصادف با اوج قدرت شاه مي باشد. جشن هاي ۲۵۰۰ ساله تخت جمشيد، افزايش قيمت نفت و بالا رفتن توان نظامي كشور و نقش موثر ايران در اوپك همچنين سركوب شديد مخالفان توسط ساواك، تك حزبي شدن كشور و نقض مكرر حقوق مردم در اين دوران رخ داد. از ديگر وقايع مهم مي توان به انعقاد معاهده الجزاير و تعیین خط مرزی با عراق و تثبیت حاکمیت ایران در آب‌های اروند رود، حضور نظامی ایران در جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک و به رسمیت شناختن استقلال بحرین همچنين تغییر مبدا تاریخ ایران از هجری خورشیدی به تاریخ شاهنشاهی اشاره نمود.

اواخر زمامداري محمدرضا شاه و سلسله پهلوي با دوران رياست جمهوري جيمي كارتر دموكرات ( 20 ژانويه 1977 تا 20 ژانويه 1981) همزمان بود. شاه در اين دوران بواسطه مساله حقوق بشر همواره تحت فشار از سوي آمريكا بود و به همين سبب مجبور شد تا برخي از زندانيان سياسي را آزاد نموده و از طرف ديگر از شدت اختناق حاكم بكاهد.  كنفرانس گوادلوپ هم در سال ۱۳۵۷ با حضور كارتر برگزار شد. در نهايت در پاييز ۱۳۵۷ مخالفت با حكومت وي بين مردم كشور به اوج خود رسيد كه منجر به سرنگوني وي در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شد.