شورش در لرستان و كشته شدن وزیر فوائد عامه رضاشاه در اسناد وزارت خارجه آمريكا

پس از سرکوب وحشیانه عشایر لُر در بهار 1924 (فصل 7)، لرستان هرگز روی آرامش به خود ندید. فیلیپ در 16 مارس 1927 می‌نویسد: «احتراماً به اطلاع مي‌رساند که شاه در شانزدهم ماه جاری، در سالروز تولدش، ظاهراً برای زیارت حرم مقدس قم با اتومبيل به اين شهر سفر کرد... آخرین گزارش‌ها دربارة سفر شاه حاکیست که او به اصفهان، و سپس در بیستم ماه جاری از آنجا رهسپار خرم‌آباد در لرستان شده است. مي‌گويند که او به منظور بررسی ماجرای حمله عشایر لُر به یک مهندس راه‌سازی روس و همچنین سرکشی به املاکش در این منطقه زحمت سفر را بر خود هموار ساخته است.»  رضا در 1 آوریل 1927 بازگشت: «جدای از گزارش روزنامه‌ها از سفر شاه به قم، ملایر، خرم‌آباد، کرمانشاه و کردستان، هیچ هدف مهمي برای این سفر ذکر نشده است.»  پس از این، اوضاع رو به وخامت گذاشت. در 15 دسامبر 1927 ویلیامسن می‌نویسد: «خبر شورش جديد عشایر در شمال، غرب و جنوب بر مشکلات عدیده دولت افزوده است. چندين هفته بود که لُرها خود را براي جنگ آماده مي‌کردند ولي به تازگی به خود جرأت داده و به نیروهای دولتی حمله کرده‌اند. کلنل موریس يکي از اين حملات تأیید کرده و مي‌گويد که حمله موفقیت‌آمیز عشاير به کارگران راهسازي پروژة ساخت جاده دزفول‌-‌خرم‌آباد را عملاً متوقف ساخته است. لُرها حداقل یکی از استحکامات نظامی در این جاده را تسخیر و غارت کرده‌اند.»  در 6 آوریل 1928 فیلیپ در تلگرافي می‌نویسد: «در روز سوم ماه جاری، ژنرال عبدالله‌خان [اميرطهماسبي]، وزیر فوائد عامه، در نزدیکی خرم‌آباد به دست لُرها مورد هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد.»  وی جزئیات این ماجرا را در گزارشي مورخ 7 آوریل 1928 ارائه می‌کند: «روز چهارم ماه جاری، شاه تهران را به مقصد جنوب کشور ترک کرد. عبدالحسین تیمورتاش در تهران ماند. مي‌گويند که شاه به خرم‌آباد نیز سفر خواهد کرد؛ لرهای سرکش در چند ماه گذشته مشکلات فراوانی را برای نیروهای نظامی در اين شهر به وجود آورده‌اند. شاه در چند ماه گذشته بسیار اصرار داشته که کار ساخت جاده خرم‌آباد ‌ـ‌ دزفول، که از مناطق کوهستانی لرستان عبور می‌کند، هر چه زودتر تمام شود. تعداد زیادی مهندس و کارگر تحت هدايت کلنل موریس، و مراقبت شبانه روزي ارتش، برای انجام این کار به خدمت گرفته شده‌اند. کلنل موریس سه هفته پیش به منظور بازدید از پروژه به محل سفر کرد و به عينه شاهد حمله عشایر لُر به نیروهاي نظامي حاضر در محل بود. همچنین، یک هفته پیش گزارش رسيد که لُرها دو گروهان کامل پیاده نظام را به همراه چندین مهندس راه‌سازی روس اسير گرفته‌اند، هر چند منابع رسمي اين گزارش را تأييد نکرده‌اند. یک روز پس از عزيمت شاه از تهران خبر کشته شدن ژنرال عبدالله‌خان امیر طهماسبي، وزیر فوائد عامه رسید؛ او چندی پیش به منطقه خرم‌آباد- دزفول سفر کرده بود. معلوم شد که لرهای منطقه در روز سوم ماه جاری در نقطه‌اي به نام پل‌کلهر به وزیر کمين زده‌اند. در درگيري ميان نيروهاي دولتي و مهاجمان ژنرال به شدت از ناحیه شکم مجروح شد. او را به خرم‌آباد منتقل کردند، ولي در چهارم آوریل درگذشت. مرگ غم‌انگیز این افسر پرانرژي و جاه‌طلب بدون شک شاه را در سرکوب شورش لرستان مصمم‌تر خواهد کرد. گمان مي‌شود که ژنرال عبدالله‌خان بسیار مورد اعتماد شاه بود و در میان مردم نیز اعتبار و محبوبیت زيادي داشت.» 
رضا در 6 مه 1928 از لرستان بازگشت: «گزارش‌های فعلی حاکی از آن است که شاه در برخورد با عشایر شورشی لُر بسیار زیرکانه عمل کرده است. مي‌گويند که شاه به محض ورود به خرم‌آباد به تحقيق و تفحص دربارة ماجرای قتل ژنرال عبدالله‌خان، وزیر فوائد عامه، پرداخت. بنا بر اطلاعات واصله به شاه اقدامات فرمانده نیروهای مستقر در منطقه (که مي‌گويند بیش از چهار هزار نفر هستند) برای محافظت از جادة در حال ساختي که از مناطق کوهستانی لرستان عبور کرده و خرم‌آباد را به دزفول متصل می‌کند، کافي نبوده است. شاه ایران بسیار علاقمند است که هر چه زودتر یک جاده اتومبیل‌رو در این منطقه داشته باشد. چنین جاده‌ای دسترسی به استان‌های جنوبی را بسيار آسان می‌سازد و انجام عملیات نظامی علیه عشایر کوهستان‌های ما بین تهران و این استان‌ها را بسیار تسهیل می‌کند. شاه در دومین اقدام خود، ژنرال محمودخان [جم] را از فرماندهی نیروهای این منطقه برکنار کرد. مي‌گويند که او به حضور شاه فراخوانده شد، خلع درجه گردید و روانه زندان شد. فرماندهي نيروهاي مذکور به ژنرال احمد‌خان [اميراحمدي] واگذار شده است. این ژنرال سال گذشته فرماندهی لشکر شمال غرب در آذربایجان را بر عهده داشت، و سپس فرماندهی نیروهای امنیت جاده (امنیه) را که مرکز فرماندهی آن در تهران قرار دارد، بر عهده گرفت. پس از اين اقدامات، از رؤساي عشایر لُر خواسته شد که در جلسه‌اي حاضر شوند و شکایات خود را مطرح کنند، که در نتيجه طرفين به تفاهمي نسبی دست يافتند. اين تفاهم باعث مي‌شود که از حساسيت وضعيت نظامی کاسته شود و ساخت جاده خرم‌آباد‌ـ دزفول بدون وقفه ادامه يابد. با این حال، لازم به ذکر است که در هفته گذشته گزارش‌ها حکايت از حمله مجدد لُرها به نیروهای نظامی مستقر در این منطقه داشت.»  در 2 ژوئن 1928 فیلیپ می‌افزاید: «روزنامه‌های تهران اخیراً گزارش‌های دلگرم‌کننده‌اي از تسليم تعدادي از رؤسای عشایر لُر در منطقه خرم آباد- دزفول به نيروهاي دولت منتشر ساخته‌اند.»  مهدی قلی هدایت، رئیس‌الوزرا، طی نطقي در 20 نوامبر 1928 در مجلس، به برخی از برنامه‌هایی که دولت برای عشایر لُر در نظر گرفته است، اشاره کرد از جمله «ساخت یک بزرگراه مهم لرستان به خوزستان؛ ساخت پادگان‌هاي نظامی و منازل روستايي براي اسکان عشایر لُر و بهبود لرستان.»
در همین زمان، اوضاع بلوچستان نيز قدري بهبود يافته بود. تریت در گزارشي مورخ 2 مارس 1929 می‌نویسد: «رد و بدل شدن چند تلگرام میان اعلیحضرت شاهنشاه و دوست‌محمد‌خان در ارتباط با تسليم وي یکی از حوادث سیاسی جالب توجه این روزها می باشد. استحضار داريد که این فرد با فعالیت‌های خود در بلوچستان مشکلاتي برای دولت به وجود آورده بود. مي‌گويند که در پی درگیری نيروهاي دوست‌محمد‌خان با هنگ نظامی کرمان که هفت ماه پیش برای سرکوب این شورشی اعزام شده بودند، دوست‌محمد مجبور شد به ارتفاعات مرزی پناه ببرد، و در نهایت کاملاً تسليم نيروهاي دولتي شد. از آنجا که احتمال می‌دهم این خبر مورد توجه وزارت خارجه قرار گیرد، احتراماً متن تلگرام شاه که او را مورد عفو قرار داده است و در روزنامه‌های تهران منتشر شده در اينجا نقل مي‌کنم: «درخواست تلگرافي‌تان به عرض رسید. با توجه به اینکه از اعمال گذشته خود اظهار ندامت کرده و از ما طلب بخشش کرده‌اید، ما نیز خواسته شما را اجابت کردیم. به موجب این دستخط شما مورد عفو ملوکانه قرار گرفتید.» گزارش شده است که دوست‌محمد هم اکنون با اسکورت عازم تهران است.»  در تاريخ 2 مه 1929 ویلیامسن می‌افزاید: «دوست‌محمد‌خان، رهبر شورشی‌های بلوچستان، به تازگی وارد تهران و حضور شاه شرفياب شده است. حقوق ماهيانه‌اي برابر با سیصد تومان براي او مقرر شده و او نيز به جمع ساير رهبران شورشی که بخشی از ملازمان شاه را تشکیل می‌دهند پيوسته است.»

ناآرامی‌های مجدد و دسيسه‌ و خيانت ارتش در لرستان
در گزارشي مورخ 16 مارس 1929، فرین از ناآرامی‌های مجدد در لرستان خبر می‌دهد: «تحرکاتي دارد در لرستان اتفاق مي‌افتد. نیروهای نظامی زيادي به آنجا اعزام شده و مقامات نیز تمام وسایل نقلیه شخصي موجود در منطقه را به خدمت گرفته‌اند، ولي معلوم نيست که لُرها واقعاً دست به اقدامی زده باشند. گمان می‌رود که لشکرکشی‌هاي دولت ایران به منظور تکميل روند خلع‌سلاح لُرها و جلوگیری از وقفه در کار پروژه خط آهن صورت می‌گیرد.»  ویلیامسن در 11 جولای 1929 می‌نویسد: «احتراماً به اطلاع مي‌رساند که شاه رسماً مسیر خط آهن خرم‌آباد، بروجرد، ملایر، دیزآباد و ساوه به تهران را تأیید کرده است... مخالفت با مسير جديد به اين دليل است که خط آهن از مناطق روستايي‌اي می‌گذرد که هم اکنون توليدي ندارند و مرکز پر جمعیت و تولیدی همدان را از رونق می‌اندازد... مهندسان آمريكایی معتقدند این مسیر، بهترین مسیر ممکن نیست.» او مي‌افزايد: «احتراماً با مسرت به اطلاع مي‌رساند که عشاير لرستان، که خط آهن می‌بایست از آن عبور کند، کوچکترین تمايلي برای پیوستن به شورشی‌های [فارس] از خود نشان نداده‌اند. نزدیک به هزار تن از عشاير لُر در پروژه ساخت خط آهن مشغول به کار هستند، و این منبع درآمد جدید برایشان بسيار عزيز است. این هم نمونة دیگری از تأثیرات ساخت خط آهن در گسترش تمدن است.»  این خوش‌بینی نابجا بود. تلگرام ویلیامسن در 13 جولای 1929 از این قرار است: «هيأت نقشه برداری لرستان مورد حمله راهزنان قرار گرفت؛ یک مهندس انگلیسی گروگان گرفته شد؛ آمريكایی‌ها سالم و در امان هستند.»  در 18 جولای 1929: «وزیرمختار بریتانیا پس از خبردار شدن از این حادثه، گفت که به منظور کسب تکليف با وزارت خارجه بريتانيا تماس خواهد گرفت. بدون شک موریسون پیش از رسیدن دستور از لندن آزاد خواهد شد. با توجه به ناامنی کشور، شرکت اولن و شرکاء قصد دارد که همه گروه‌های مهندسی‌اش را از لرستان خارج کند، مگر اینکه مقامات نظامی امنیت کامل و مطلق آنها را تضمین کنند.»  در 25 جولای 1929: «احتراماً به اطلاع مي‌رساند که مهندس موریسون در هیجدهم جولای آزاد شد... در همان روز خبر رسید که دو مهندس روس، که در استخدام وزارت طُرق و شوارع هستند، در نزدیکی پل کشكان در غرب بروجرد توسط همان عناصري که به گروه نقشه‌برداري حمله کرده بودند، مورد حمله و ضرب و شتم راهزنان قرار گرفتند و اموالشان به غارت رفته است.»  در 9 آگوست 1929: «چند یگان سواره نظام اکنون از گروههاي نقشه‌برداری محفاظت می‌کنند، و قلمرو راهزنان توسط نیروهای نظامی و عشایر وفادار به دولت محاصره شده است. دهم آگوست کار نقشه برداری به پایان خواهد رسید، و گمان مي‌رود پس از اینکه گروه‌های نقشه‌برداری از مناطق کوهستاني خارج شوند، نیروهای ارتش به منظور بازپس گرفتن قاطرها و تجهيزات مسروقه و تنبيه و متفرق ساختن راهزنان که چهارصد یا پانصد نفر تخمين زده مي‌شوند دست به عمليات خواهند زد.»  در گزارش دیگري مورخ 9 آگوست 1929، ویلیامسن به شورش عشایر قشقایی در ماه‌های ژوئن تا جولای 1929 اشاره می‌کند: «اوضاع در لرستان ناآرام است، ولي نمی‌توان آن را هشدار‌دهنده تلقی کرد. تفاهمی که میان قشقایی‌ها و بختیاری‌ها وجود دارد بدون شک شامل حال عشایر لُر به خصوص بهرام‌وندها [بيرام‌وندها] نیز می‌شود. با این حال، آنها منتظر نشسته‌اند تا نتيجه شورش همسایگان‌شان را ببينند، و به همين دليل با عقب انداختن حرکت خود تا زمان مهیا شدن یک اقدام مشترک، فرصت انجام اقدامی مؤثر را از دست داده‌اند. سپهبد ایرانی، ژنرال احمدخان، که فرمانده عمليات لرستان است، به کمک عشایر اسکان‌يافته (به ویژه پاپی‌ها) اوضاع نسبتاً آرامی را بر این منطقه بسیار پر دردسر حکم‌فرما ساخته است.»
ویلیامسن در گزارش مورخ 21 سپتامبر 1929 گزارش می‌کند که دولت ایران در مقابله با لُرها یکبار دیگر به دسیسه‌ و خيانت متوسل شده است: «در ارتباط با تحرکات عشایر در جنوب ایران احتراماً به اطلاع مي‌رساند که برغم چند مورد ناآرامی پراکنده، ظاهراً اقدامات هماهنگ علیه دولت ایران خاتمه يافته است. اخبار مربوط به لرستان اصلاً دلگرم‌کننده نيست. استحضار داريد که يک گروه نقشه‌برداری در جولای گذشته مورد حمله راهزنان قرار گرفت و تجهيزاتش غارت شد و این در حالی بود که نیروهای ارتش در مناطق دیگری در حال گشت زنی بودند. ژنرال احمد‌خان، سپهبد ایرانی، با به کار گرفتن سیاستی سرکوب‌گرانه و تنبيهي ظاهراً به نتایج خوبی دست یافته است. با این حال، نزديک به دو هفته پیش فتح‌الله‌خان، رئیس ايل قدرتمند سگوند، را متقاعد کردند که برای ملاقات با سپهبد به مرکز فرماندهی‌اش برود. روز بعد فتح‌الله‌خان درگذشت: برخی می‌گویند سکته کرد؛ برخی می‌گویند او را دار زدند یا به او سم خوراندند، و بعضي‌ها هم چيزهاي ديگري مي‌گويند. ولي به هر حال این ماجرا برای عشایر نمونة روشن يک دسيسه و خيانت بود، و به همين دليل لُرها سر به شورش برداشته‌اند. چندین مورد راهزنی و غارت در جاده اصلی خرم‌آباد گزارش شده است. در واقع، این جاده به قدری ناامن است که به همسران برخي مهندسان سندیکا که قصد داشتند از اهواز به تهران سفر کنند توصیه شد که از طريق بغداد به تهران بروند. سياست اين سپهبد برای از بین بردن دشمنانش با دسيسه و خيانت دارد ثمره تلخی به بار مي‌آورد. عشایر می‌دانستند که دولت بزودي راهزناني را که به گروه نقشه‌برداری سندیکا حمله کرده‌اند تنبيه خواهد کرد‌- و آنقدر مي‌فهمند که  بگذارند راهزنان خودشان با نيروهاي دولت درگير شوند، بدون اينکه به آنها کمکي بکنند. ولي زمانی که یکی از بزرگترین رؤسای آنها با مکر و حیله به قتل مي‌رسد، جای تعجب نیست که تمام همکاری‌های آنها با دولت و نمايندگانش به پایان برسد... از آنجا که این جاده از قلب مناطق متعلق به طوايف لُر می‌گذرد، سیاست سندیکا این بوده است که با رؤسا و مردم عشایر روابطي بسيار دوستانه داشته باشد. آقای آرتور دوبویس اخیراً دست به اقدامی نسبتاً نمايشي زد و به همراه همسر، دو دختر بزرگ و پسر کوچکش به ديدن حسین‌قلی‌خان [ایلخان طايفه پاپی] در اردوگاهش رفت. آقای دوبویس با این اقدام خود از سویی تلويحاً نشان داد که به این طايفه اعتماد دارد و از سوی دیگر امیدوار است مانع اخلال آنها در عملیات ساخت جاده بشود. ولي اين نوع حرکت‌هاي دوستانه‌ در مقابل سیاست خائنانه و ضعیف و منسوخ سپهبد، که حتي آرام‌ترين لُرها را نیز خشمگین مي‌سازد، اعتبار و ارزشي ندارد.» در همین گزارش، ویلیامسن طوايف اصلی لُر را نام می‌برد «که در حد فاصل دزفول و بروجرد و در طول خط آهن پيشنهادي ساکن هستند.» در ارتباط با اسکان اجباري این طوايف، که در ادامه توصیف شده است، اطلاعات زير خالي از لطف نيست. اول، ايل پاپی با 000/125 نفر: حسین قلیِ «ایل‌خان» 000/35 نفر را تحت رهبری دارد. ساير طوايف ايل پاپی از این قرار بودند: قلاوندها، نزدیک دزفول، 000/55 نفر؛ الله‌وند‌ها، نزدیک بلارود، 000/25 نفر؛ ساير طوايف کوچکتر شامل مهاروندها 5000 نفر، و میرزاوندها 5000 نفر می شوند. دوم، ايل بیرانوند، 000/40 نفر: «اینها از قدیم «آدم بدهاي» لرستان بوده‌اند. آنها چادرنشین هستند و از طریق دامداری و غارت ساير طوايف گذران زندگی می‌کنند.» سوم، ايل سگوند: 000/35 نفر: «رئیس، فتح‌الله‌خان، به تازگی درگذشته است.» چهارم «طوايفي که در مناطق منتهی به پشت کوه زندگی می‌کنند و عملاً ناشناخته‌اند. اروپایی‌های معدودی به این منطقه نفوذ کرده‌اند و آنهايي هم که وارد اين منطقه شده‌اند مامور مخفي بوده‌اند. تراکم جمعیت در این منطقه اندک است. دولت تلاش می‌کند بخشی از این جمعیت کوچ‌نشين را در شهرهایي که دولت در پشت کوه ساخته است اسکان بدهد.» و در نهایت، «در خوزستان، جمعيت عمدتاً عرب یا ترکیبی از عرب‌ها و لرهاست . دردسرسازترینشان قبایل بنی‌تمیم و بنی‌طُرف هستند که در مناطق مردابی ایران و عراق در غرب اهواز زندگی می‌کنند. همین‌ها بودند که موفق شدند در مقابل نیروهای نظامي بریتانیا که بغداد را محاصره کردند، مقاومت کنند.» 
«جابجایی» عشایر لُر
ویلیامسن در گزارشي مورخ 13 دسامبر 1929می‌نویسد: «احتراماً به اطلاع مي‌رساند که دارند تعدادي از طوايف را به منظور اسکان در استان‌های دیگر ایران به اجبار از لرستان کوچ مي‌دهند. هنوز تعداد دقیق آنهايي که مجبور به مهاجرت شده‌اند معلوم نیست. روزنامه‌ها اعلام کرده‌اند که 110 خانواده، یا حدود 600 نفر، به روستاهای نزدیک قزوین منتقل شده‌اند. با این حال، ساير منابع رقم بسیار بالاتری را ذکر کرده و تعداد مهاجرين اجباري را دو هزار تا سه هزار نفر اعلام کرده‌اند. گمان مي‌رود که اين سياست بيشتر شامل حال بیرانوندها شده است. استحضار داريد که عناصر شورشی که چند وقت يکبار از قانون تمرّد مي‌کنند و نظم لرستان را بر هم مي‌زنند از همين طايفه‌اند. هدف آشکار دولت این است که ساختار طايفه‌اي لرستان را از میان ببرد، و با پراکنده ساختن بدترين طوايف به اين طريق خيلي راحت‌تر به هدفش مي‌رسد. با این حال، مي‌گويند که وضعيت تبعيديان بسیار اسفناک است. احشام آنها مجبور بوده‌اند 300 مایل را در فصل زمستان در زمين‌هاي نیمه خشک راه بروند. بسیاری از احشام تلف شده‌اند، و از آنجا که تنها منبع ثروت يک کوچ‌نشین احشام اوست، اين تلفات برایشان بسيار آزاردهنده‌ بوده است. این جابجايي‌هاي اجباري طبيعتاً موجی از نارضایتی در میان لرها به وجود آورده است و ممکن است منجر به شورش‌هاي متعددي در استان شود.»  در 11 ژانویه 1930: «احتراماً به اطلاع مي‌رساند که مهمترین اتفاق دو هفته گذشته سفر شاه به جنوب غربی کشور بوده است. اعلیحضرت در تاريخ 29 دسامبر 1929 از تهران عازم شد و از شهرهای قم، سلطان‌آباد، بروجرد، خرم‌آباد، دزفول و اهواز دیدن کرد. در تاريخ 5 ژانویه 1930، او در حضور ملازمان خود و مهندسان شرکت اولن و شرکاء با قیچی طلایی روبان را برید و راه آهن دزفول را افتتاح کرد. اعلیحضرت اعلام کرده است که قصد دارد سفر خود را تا اواخر ژانویه ادامه دهد. او به سمت بندرشاپور عزیمت خواهد کرد و از آنجا با قایق به بوشهر می‌رود، و سپس از طريق شیراز و اصفهان به تهران بازمي‌گردد. ولي کمتر گزارشي‌ از تأثیر سفر شاه به رعايايش در لرستان به تهران مخابره شده است. تأثیر روحی حضور شاهنشاه در میان لرهایی که از دیرباز از حکومت ناراضی بوده‌اند ناچار بايد بسیار عمیق باشد. جابجایی اجباري اخير خانواده‌های لُر به ساير مناطق نارضایتی فراوانی را باعث شده است که اعلیحضرت مي‌تواند با رأفت مدبرانه‌اش اين احساس را تسکين بدهد. شواهد حکايت از آن دارد که شاه با اين هدف به سفر رفته است که نه فقط پروژه راه آهن را به چشم خود ببيند، بلکه روحيه نيروهاي مستقر در مناطق عشایرنشین را تقويت کند. او در طول مسیر سفرش به اهواز از چندین پادگان در لرستان بازديد کرد و بدون شک تأثير مثبتي بر روحیه افراد تحت فرماندهی سپهبد احمدآقا‌خان گذاشت. در چند هفته گذشته اسم اين ژنرال نزد فرمانده کل قوا بد در رفته است، بنابراين تهران تعجب نخواهد کرد اگر خبر برکناري او را از مقامش بشنود.»
این ماجرا در گزارش کلاسيک مورخ 4 فوریه 1931 هارت ادامه مي‌يابد:
شب اول فوریه 1931، وقتی تقی‌زاده، وزیر مالیه، لایحه‌ای «دو فوریتی» را جهت تخصیص 50 هزار تومان دیگر برای عمران لرستان ارایه داد بخشی از زوایای تاریک کوچ اجباری لُرها در مجلس روشن شد. او توضیح داد که بودجه مزبور نه فقط صرف عمران این استان خواهد شد، بلکه برای کمک به هزاران عشایر است كه البته آمار دقیق آنها در دست نیست، که به مناطق دور‌افتاده، عمدتاً به استان خراسان، انتقال یافته‌اند نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت. تقی‌زاده گزارش داد که «در بودجه سال 1309 مملکتي (21 مارس 1930-22 مارس 1931) مبلغي برابر با 100 هزار تومان به عمران لُرستان اختصاص يافت. با توجه به ناکافي بودن اين مبلغ، به موجب قانون هشتم مهرماه 1309 (30 سپتامبر 1930)، بودجه‌اي اضافي تحصيل شد. با وجود اين، اين بودجه اضافي هم براي تکميل اقداماتي که در طول دو سال گذشته براي عمران اين استان،‌ ساخت خانه‌هاي روستايي، کوچ و اسکان لُرها صورت گرفته کافي نيست. از آنجايي که نمي‌توانيم عمليات فوق‌الذکر را به حالت نيمه‌تمام رها کنيم، ماده واحده ذيل با قيد فوريت به مجلس تقديم مي‌گردد. ماده واحده: مجلس شوراي ملي بودجه اضافي 50 هزار تومان را براي مخارج عمران لرستان به تصويب رساند که به قران از ذخيره مملکتي برداشت خواهد شد. تسلیم لایحه مزبور به مجلس اطلاعاتی درباره کوچ اجباری لُرها که مدتها در هاله‌ای از ابهام بود، به دست داد. یاسائی، وکیل مجلس، گفت: «لُرهایی را که جابجا شده‌اند سربار رعیت‌ها کرده‌اند.» او افزود، «طبق گزارش‌ها، شکایات متعددی درباره کوچ اجباری لُرها، پرداخت نشدن جیره‌شان، هزینه حمل و نقل و هزینه‌های جنبی دیگر به دست مقامات رسیده است. خوب است آقای وزیر ماليه توضیح بدهند که مسئول این وضع و هزینه‌های آن کیست. مایلم بدانم کدام وزارتخانه به این شکایات رسیدگی می‌کند، و مرجع ذیصلاح برای رسیدن به داد این مردم کیست؟ لطفاً بفرمایید مبالغی که قبلاً مجلس به این کار اختصاص داده، چگونه خرج شده است. می‌گویند این اعتبارات مصوبه آن طور كه بايد هزينه نمي‌شود.» روزنامه اطلاعات همچنین از قول یاسائی مي‌نويسد، «مثلاً به شتردارها كه اثاثيه آنها را حمل كرده‌اند پول نمي‌دهند كه باعث شده اين شتردارها به تمام مقامات شكايت كرده‌اند و به آنها جواب تا حال داده نشده. مي‌خواستم توضيح بدهند كه سر و كار اين شتردارها با چه کسي است. با وزارت جنگ است يا وزارت ماليه؟» تقی‌زاده در پاسخ به سئوالات یاسائی گفت: «مخارج توسط وزارت ماليه و تحت نظر مأمورين باشرافت و فعالي مي‌شود که هر هفته به من گزارش مي‌دهند. مي‌توانم گزارش کاملي در اينباره تقديم مجلس کنم. خيلي مراقبت براي پرداخت مخارج صحي و زندگي عشايري که کوچانده شده‌اند شده است. شخصاً توجه زيادي به رفع مرض بيماران آنها کرده‌ام و هر چه از دستم برمي‌آمده براي کمک به آنها انجام داده‌ام. همينطور براي قبايل عرب. ولي در لرستان كار خيلي مشكل‌تر از امور اينهاست براي آنكه بايد آنها تخت قاپو شوند. ولي درباره شکاياتي که شنيده‌ايد، به من اطلاع بدهيد، بديهي است كه رفع شكايت آنها مي‌شود.» تقي‌زاده توضيح داد، «مخارج تحت نظر ماموران کشوري و لشکري مي‌شود. يك عده از الوار به خراسان و عده‌اي به زرند و ساوه و خوار كوچانده شده بودند كه تا چندي پيش هنوز جابجا نشده بودند، كه حالا شده‌اند و اشخاص براي تهيه راپورت صورت مخارج اعزام شده كه هميشه صورت ريز مخارج را مي‌فرستند. در بدو امر يك جيره تعيين شده بود كه آن هم از مالكين گرفته شود و بعد قرار شد كه خود دولت آن مخارج را بكند و اراضي تهيه شده و بذر و تخم و گاو در خراسان داده شده و وسايل راحتي آنها فراهم گرديده است و براي اعراب و الوار كه به زرند و ساوه و خوار كوچانده شده‌اند طبيب فرستاده شده و شير و خورشيد سرخ هم كمك زيادي كرد به آنها لباس و پوستين داد و بعد هم اعياني براي آنها خريداري گرديد و جابجا شدند و خيلي مراقبت براي حفظ امور صحي آنها شده و صحيه هم طبيب به اندازه كافي براي رفع مرض آنها اعزام داشته است. ولي در لرستان كار خيلي مشكل‌تر از امور اينهاست براي آنكه بايد آنها تخت قاپو شوند و هيچ مانوس به خانه‌داري نيستند و دولت سعي دارد كه آنها را آشنا به زندگي بكند و البته هم خواهند شد و شكايت شتردارها به بنده نرسيده. بديهي است كه رفع شكايت آنها مي‌شود.» محیط لاریجانی، نماینده خوار و ورامین، ابراز داشت انتقال لُرها به این مناطق موجب سلب آسایش و آرامش ساکنین بومی شده است. لاریجانی گفت، «خوب است اين قضيه منظور نظر بوده و رفع زحمت اهالي شود.» که داور، وزیر عدلیه، بلافاصله در پاسخ گفت: «براي حفظ انتظامات مملكتي و رفاه اهالي لازم است كه اين قبيل كارها بشود و البته وراميني‌ها هم بايد تحمل بكنند.»
لایحه در صحن علنی مجلس به رأی گذاشته شد و با رأی 85 نفر از کل 98 نماینده حاضر در مجلس به تصویب رسید. هیچ یک از نمایندگان به لایحه مزبور رأی مخالف نداد. گزارش فوق به شیوه معمول هارت خاتمه می‌یابد:
از چند ماه پیش که جابجايي لُرها شروع شد، هیچ اطلاعاتی درباره این موضوع از منابع دولتی در دست نبوده است. برآورد تعداد عشایر نیز بر اساس گفته مسافرانی صورت گرفته که گروههای عظیمی از آنها را دیده‌اند که پای پیاده جاده لُرستان تهران را طی می‌کنند و یا تا سیصد مایل در طول جاده مشهد پراکنده‌اند. برخی‌ها تعداد آنها را تا 15000 نفر، و برخی دیگر حتی بیشتر برآورد کرده‌اند. البته هنوز کسی دقیقاً نمي‌داند که معناي عمران استان لرستان چيست. ولی گمان می‌رود که معني آن اين باشد که اکثر زمین‌هایی را که قبلاً در دست عشایر لُر بوده به رعایای ایرانی غیرکوچ‌نشینی خواهند داد که تجربه روستا‌نشینی و کشاورزی دارند. همچنین شنیده‌ام که دولت در انتقال این عشایر بین آنهایی که تمایل بیشتری به راهزنی داشته و آنهایی که بیشتر مایل به یکجانشینی بوده‌اند، تفاوت قایل شده است. البته نمی‌دانم دولت ایران چطور توانسته این کار را بکند، زیرا با توجه به سطح فکر کنونی لُرها، هیچ لُری نمی‌تواند آینده‌ای بدون راهزنی برای خودش متصور باشد.