سفر رضا شاه به آذربایجان در اسناد وزارت خارجه آمريكا
این اولین سفر شاه به آذربایجان پس از نشستن بر تخت سلطنت بود: «چنانکه در گزارش شماره 418 مورخ 27 آگوست 1927 در ارتباط با اوضاع سیاسی فعلی ايران اشاره کردم، شاه در تاریخ بیست و نهم ماه گذشته به همراه عدهاي از جمله شیخ سابقاً ياغي محمره [خرمشهر]؛ سردار عشایر، رئیس ایل قشقایی؛ قوامالملک از متنفذین استان فارس؛ تنی چند از ژنرالهای ارتش و دیگران عازم تبريز شد. آقای تیمورتاش، که برای انجام برخي امور دولتی همچنان در تهران به سر میبرد، چند روز بعد به وسیله هواپیما خود را به تبریز رساند و به شاه ملحق شد. هنوز هیچ گزارشی از اقدامات شاه در آذربایجان دریافت نشده است، اما با توجه به گفتههای شخصي که به تازگی از آنجا آمده، متوجه شدم که استقبال مردم از شاه به نوعي چندان گرم نبوده است. ضمناً گزارش شده است که عشایر منطقه مطيع شاه هستند و بدون تردید ديدار ملوکانه تأثير بسزايي بر اين مردمان خواهد داشت.» فیلیپ همچنین از تشکیل حزب سیاسی جدیدی خبر میدهد: «احتراماً به اطلاع رساندم که تصور ميشد سید [محمد] تدین، وزیر معارف، مورد بیمهری است و انتظار نمیرود که بتواند وزارت خود را حفظ كند. اما از قرار معلوم اين حدس و گمان صحت نداشته است. آقای تدین پس از ملاقات با شاه در تبریز اکنون به تهران و به وزارتخانهاش بازگشته و با همان انرژي و توان سابق مشغول به کار است. علاوه بر این، شایع شده است که او در حال تقویت و تحکیم يک حزب سیاسی به نام «تجدد» است که اپوزيسيوني در مقابل «ایران نو» در مجلس تشکيل خواهد داد... همچنین شايعه ديگري بر سر زبانهاست که آقای تیمورتاش نیز به زودی مورد غضب شاه قرار خواهد گرفت، زيرا شاه او را توبيخ کرده که چرا وعدهاش مبني بر اينکه حزب سياسي جديد ایران نو فوراً در کل کشور محبوبيت پيدا ميکند، عملي نشده است. شاه را متقاعد ساخته بودند که حزب ايران نو، که حامي شاه است، به حزب اول مملکت تبديل خواهد شد. لازم به ذکر است وقتي که اين شایعه هنوز بر سر زبانها بود تیمورتاش با ایراد سخنرانی براي اعضای ایران جوان آنها را تشويق کرد که به حزب ایران نو (معروف به حزب شاه) ملحق شوند، و در ضمن سخنرانياش به تكريم و تمجید شاه پرداخت. بنابراین تیمورتاش هنوز مورد علاقه شاه و بیشک قدرتمندترین شخصیت حیات سیاسی فعلی کشور است. او ذاتاً یک قمارباز است. سال گذشته اعضاي سفارت بریتانیا در اظهارات خود صراحتاً بر گرایش او به روسها تأکید داشتند. اما این روزها ظاهراً او را برجستهترين چهره سياسي ایران میدانند. با اینکه آقای هاوارد، دبير امور شرقی سفارت بریتانیا، ظاهراً روابط بسیار نزدیک و صمیمانهاي با تیمورتاش دارد، اما به نظر نمیرسد که تیمورتاش وابستگي چنداني به منافع بریتانیا در این کشور داشته باشد. از يکي از نزديکان تیمورتاش شنيدهام که او برخلاف فیروز گرایشهای ضد آمريكایی ندارد، و احتمالاً در آينده اين را اثبات خواهد کرد.»
در 20 سپتامبر 1927، فیلیپ استقبال مردم آذربایجان از شاه را گزارش ميكند و به شرح پيامدهاي نبود شاه در تهران میپردازد:
عدهاي طولانی شدن گشت وگذار شاه در آذربایجان را نشانه حسن سیاست او تلقي ميکنند، زيرا بديهي ميدانند که هدف شاه نشان دادن علاقه شخصي خود به رفاه رعايايش در اين استان دورافتاده ولي مهم مملکت، و جلب اعتماد مردم است. هنوز گزارشی رسمي در مورد سفر شاه از طرف کنسولگري امريکا در تبریز به دست من نرسیده است، اما منابع محرمانه خبر دادهاند که استقبال مردم تبریز از شاه فاقد شور و هیجان خودجوش و آنچنانی بوده است.
او اضافه ميکند:
احتراماً به اطلاع مي رساند که در مدت غیبت شاه و سفرش به آذربایجان، اوضاع سیاسی [پایتخت] تغییرات ظریفی را به خود دیده است. انتقاد آشکار از دولت توسط آن دسته از سیاستمدارانی که پیش از این بسیار محافظه کارانه عمل میکردند نشانه بارز اين تغيير است. به عنوان مثال، این روزها انتقاد شديد رجال برجسته ایران از اهداف و روشهای شاهزاده فیروز به امري عادي مبدل شده است. از تیمورتاش و داور هم شديداً انتقاد ميکنند ولي نه به اندازة فيروز. اينطور که پيداست، این افراد موفق نشدهاند اطمينان سياستمداران را نسبت به بيغرضي فعالیتهای سیاسیشان جلب کنند، مگر احتمالاً اطمينان شاه را... در ضمن لازم به ذکر است که عدم استقبال مردم از حزب جدید «ایران نو»، که تیمورتاش، داور، فیروز و شماری دیگر آن را رهبري ميکنند دليل کافيست که باور کنيم فعاليتهاي سياسي سید [محمد] تدین، وزیر معارف، که این روزها سخت تلاش میکند بر حامیان حزب رقیب ایران نو، یعنی «تجدد» بیفزاید، نه تنها با اطلاع شاه بلکه با تشویق و ترغیب او صورت ميگيرد؛ که ميگويند فريب آنهايي را خورده بود که اطمينان ميدادند حزب «ایران نو» به لوايي ملي براي همه موجودیتهای سیاسی تبديل خواهد شد... در دو هفته گذشته اين باور در محافل سیاسی پيدا شده است که کمي پس از بازگشت شاه به تهران دولت دچار تغییر و تحول خواهد شد، و احتمال اینکه وثوقالدوله به ریاست کابينه منصوب شود بیش از شایعات ديگر قوت گرفته است... طبق اين شایعه شاهزاده فیروز، که ميگويند با استفاده از موقعیت خود در وزارت مالیه، در این مدت ثروت زيادي به داراییاش افزوده است قرار است برکنار شود. هنوز نتوانستهام منبع این شایعات را کشف کنم، اما میتوان آن را حاصل نارضایتی گسترده مردم از اغراض و انگيزههاي رژیم فعلی دانست. لازم به ذکر است که چند ماه پیش وثوقالدوله به من گفت که اهداف فیروز در وزارت مالیه برایش قابل درک نیست، و استنباط من اين بود که به هیچ وجه آنها را تأیید نمیکند... به نظر ميرسد که همگان متفقالقول هستند که میرزامهدی قلیخان هدایت (مخبرالسلطنه)، رئیسالوزرای فعلی، چيزي نيست جز آلت فعلي راغب و بياراده در دست این عده از اعضای با نفوذ کابینه. با اینکه فردي خوش نیت و خیرخواه است، ولي ظاهراً بيشتر وسيلهاي براي استتار قدرت كساني است كه عملاً كنترل اوضاع را در دست دارند.* تا حدود زيادي ميتوان همين را دربارة وزیر جنگ و وزیر داخله کابينه فعلي نیز گفت. با توجه به چنين شرایطی، انتظار تغيير قريبالوقوع دولت چندان هم غيرموجه نيست... بجز خبر بازگشت شاه از ارومیه (رضائیه فعلی) به تبریز، هنوز هيچ تاریخي براي بازگشت او به پایتخت اعلام نشده است. با وجود اين، انتظار میرود هفته آينده وارد تهران شود.
فيليپ در 29 سپتامبر 1927 بازگشت رضا[شاه] را اينطور گزارش میکند: «شاه روز بیست و ششم ماه جاری به تهران بازگشت... هنوز شايعه تغییرات قريبالوقوع در کابينه و احتمال رياست وثوقالدوله، مستوفیالممالک، حسین پیرنیا (مشیرالدوله) و يا عبدالحسين تیمورتاش بر کابينه بر سر زبانهاست، ولي هنوز هيچ تغییر قطعياي اعلام نشده است.» دربارة سفر شاه چنین میخوانیم: «عطف به اشارات قبليام در گزارشهاي سیاسی به سفر شاه به آذربایجان، احتراماً در اينجا مواردی را که کنسول ما در تبریز به تاریخ نوزدهم ماه جاری گزارش کرده است، به اطلاع ميرساند. «مهمترين رويدادي که در ماه سپتامبر در تبريز رخ داد سفر اعليحضرت بود که در تاریخ 1 سپتامبر وارد تبریز، و در تاريخ 14 سپتامبر عازم شهرهای مراغه، ساوجبلاغ، ارومیه و خوی شدند. به کنسولها اطلاع داده بودند که برای استقبال از شاه به نقطهاي در دو و نيم فرسخي خارج شهر، در جاده تهران، بروند که چادرهايي در آنجا به پا کرده بودند، و همگي به آنجا رفتيم... سپس جماعت حاضر به دنبال شاه به طرف شهر حرکت کرد، و در دو طرف جاده نیز جمعيتي که به استقبال آمده بودند ساکت و بی سر و صدا به راه افتادند. تمام مجتهدین، به غیر از یک نفر که در بستر بیماری بود، و علمای بزرگ شهر در عاليقاپو منتظر شاه بودند...» آقای فرین در ادامه گزارش خود میافزاید که تبریز سالها چنین آرامشي به خود ندیده بود و گمان ميرود که چنین آرامشی بر سراسر استان هم حکمفرما باشد. تا کنون هیچگونه ناآرامی و شورشی در ارتباط با دیدار ملوکانه گزارش نشده است... برکناری بيمقدمه میرزاعلی محمدخان بنی آدم (شریفالدوله) از واليگري خراسان و انتصاب فوري شخصي نه چندان مهم به جاي او موجب حرف و حديثهاي زيادي شده است.
به طور محرمانه از منبعی موثق شنيدهام که این جابجایی بدون اطلاع وزیر داخله صورت گرفته و احتمالاً شاه در مدت حضور خود در تبریز شخصاً دستور آن را صادر کرده است. همچنين لازم به ذكر است كه فرماندار نظامي آذربايجان که خيليها او را عامل اصلي بركناري بنيآدم (شريفالدوله) از واليگري آذربايجان در چند ماه پيش و انتقال او به خراسان ميدانند، و شكايات زيادي، به ويژه از سوي هيأت مستشاران مالي امريکايي از او شده است، اكنون ظاهراً به دستور شاه در سمت فرماندهي لشكر شمال [غرب] ابقا شده است.»
با وجود اين، اوضاع آذربایجان چندان رضايتبخش نبود. فرین در 25 نوامبر 1927 مینویسد: «اجراي مقدمات سربازگیری که تا پیش از این مخالفت آشکاری در پی نداشته، حالا موجب نارضایتی فراوانی شده است، و همچنین اخراج دکتر میلسپو و مشکلات عدیدهای كه متعاقب آن دست و پا گیر اداره ماليه شد قشر بازرگان و تاجر ایران را بسیار مضطرب و نگران ساخته است.
ميگويند گمان اينکه شاه در تقسيم غنايم عدالت را رعايت نکرده وفاداری عناصر نظامی را به شدت کاهش داده است؛ ولي غالباً کسي انگيزه تغییر و جابجایی اخیر امیرلشکرها را سياسي نميداند. با وجود اين، تقويت حزب شاه را انگيزه اصلي تغییر و تحولات اخير در برخی از مناصب غیرنظامی تلقي ميکنند. مردم تبریز هنوز حرفهاي دولت مرکزي را دربارة پروژه عظيم خط آهن باور ندارند، آنها معتقدند بودجه تخصيصي براي این کار بدون هيچ نتیجة ملموسي به هدر خواهد رفت؛ ولي با انتصاب عبداللهخان امیرلشکر به وزارت فوايد عامه امید میرود وضعيت بزرگراهها بهبود يابد، زيرا براي توسعه حمل و نقل موتوري بسيار ضروري است... خلاصه اينکه آذربايجان بيشتر وضعيتي بالقوه دارد... تمایل گذشته مردم تبریز برای «آغازگر حرکت» از میان رفته و این روزها آنها بيشتر مايلند چشم انتظار بنشينند و اجازه بدهند که مردم ساير مناطق ایران پا به جاده انقلاب بگذارند.» اندکی بعد ناآرامیها در اين استان شروع شد.