رژیم شاه، ژاندارم آمریکا در منطقه

در زمان حکومت شاه، ایران تبدیل به بزرگترین خریدار و واردکننده سلاح های آمریکایی در جهان، شده بود. پس از روی کارآمدن «ریچارد نیکسون» بعنوان رییس جمهور آمریکا، وی در سال 1972(1351) به همراه کیسینجر، در راه بازگشت از ملاقات سران در مسکو، از تهران دیدن کرد.نیکسون در طی ملاقات هایی که با شاه به عمل آورد، به شاه قول هایی بی سابقه ای داد در مورد اینکه او هرگونه سلاح غیرهسته ای را که بخواهد، می تواند از آمریکا خریداری نماید.1
«برژینسکی» در مورد دلیل این امر می گوید:
ایران مهمترین پایگاه استراتژیک ما در خلیج فارس پس از خروج انگلیس از منطقه شرق سوئز به شمار می رفت. تخلیه نیروهای انگلیسی از خلیج فارس، خلاء قدرتی در این منطقه بوجود آورد و سیاست آمریکا در آن زمان، پرکردن این خلاء با افزایش قدرت نظامی ایران در وهله اول و عربستان سعودی در مرحله بعد بود...2
در یکی از اسناد سفارت آمریکا نیز که دارای طبقه بندی «سری» است گفته شده که: در خلیج فارس ما می خواهیم در عین حالی که از دسترسی خود به منطقه و نفت آن حفاظت می کنیم، نفوذ شوروی و کشورهای افراطی عرب را مهار کنیم.
ما همکاری منطقه ای برای امنیت را به سرکردگی ایران و عربستان سعودی ترغیب می کنیم و تجهیزات و خدمات دفاعی را به مقادیر زیاد به کشورهای دوست می فروشیم.3 نقطه اوج این سیاست، تصمیم نیکسون و کیسینجر در باز گذاشتن دست شاه برای خرید انواع سلاح های آمریکایی بود که منجر به سرازیر شدن سیل اسلحه به ایران و تقویت و گسترش سریع بنیه نظامی ایران شد.4
در دوره نیکسون به طور کلی حدود بیست میلیارد دلار از ابزارهای جنگی ساخت آمریکا به طرف ایران سوق داده شد، یعنی تقریباً برابر آنچه که در بیست سال پیش از آن فرستاده شده بود. در این هنگام، ایران تبدیل به بزرگترین وارد کننده تسلیحات آمریکا در جهان شده بود.5
در نهایت، هم نیکسون و هم کیسینجر، دادن اختیارات تام نظامی به شاه را به عنوان نیاز آمریکا به داشتن یک نیروی محلی قدرتمند، که بتواند از منافع آمریکا در خلیج فارس حمایت به عمل آورد، توجیه می کردند. تا اوایل دهه ی 1970، ایران به یکی از دو «ستونی» تبدیل شده بود که سیاست آمریکا در خاورمیانه متکی بر آنها بود. هدف آمریکا این بود که ایران را بازوی نظامی منطقه کند تا اطمینان خاطر یابد که ثبات منطقه و منافع آمریکا حفظ خواهد شد.6
در یکی از اسناد سفارت آمریکا تحت عنوان «تشریح وضع کلی ایران در فاصله سالهای 1955 الی1977) چنین آمده است: نظریه ی نیکسون، برای ایران مفهوم خاصی پیدا کرد که بر اساس آن، آمریکا ایران را به عنوان قدرتی که توان حراست از ثبات منطقه و منافع کلی غرب را دارد، به رسمیت شناخت و آن را در تجهیز خود یاری داد تا دخالت مستقیم دولت آمریکا در آن کشور ضرورتی نداشته باشد.7
آری، سیاست بومی کردن مسایل منطقه ای، به آمریکا امکان داد تا از طریق تجهیز قدرتهای هر منطقه، مخالفان حفظ منافع آمریکا را سرکوب کند.دکترین نیکسون، استراتژیست های آمریکایی را در این راستا قرار داد که ثقل سیاسی آمریکا را به سمت کشورهای حاشیه خلیج فارس متمرکز سازند و از آن به عنوان یک منطقه استراتژیک پراهمیت از نظر اقتصادی و سیاسی، در جهت حفظ منفافع آمریکا، محافظت نمایند.8
«مارک گازیوروسکی» نیز در این مورد می نویسد: ایران به دلیل موقعیت استراتژیکی آن و نیز به دلیل بی طرفی در کشمکش اعراب با اسراییل، به صورت کانون مهم دکترین نیکسون درآمد... بر پایه این دکترین، ایران در خارج از حوزه خلیج فارس نیز به گونه ای فزاینده در آفریقا و نیز در منازعات اعراب با اسراییل فعال شد.9
یکی از مصادیق عینی این سیاست، در سال 1975،(1354) بروز کرد یعنی زمانی که کیسینجر و شاه، در زوریخ با هم دیدار کردند. شاه در آنجا قبول کرد که در عوض عقب نشینی اسراییل از مناطق نفت خیز سینا، به اسراییلی ها نفت بیشتری بدهد.10 تصمیم نیکسون مبنی بر تکیه بر شاه برای حمایت از منافع آمریکا در خلیج فارس و خاورمیانه آن چنان در سیاست و رویه و عمل ایالات متحده نهادینه شده بود که ایالات متحده خود را به طور استراتژیک وابسته به امنیت ایران کرده بود.11
رژیم شاه به عنوان یکی از ستونهای دوگانه و اصلی دکترین نیسکون، دارای آن چنان اهمیتی بود که حتی روابط آمریکا با کشورهای دیگر مانند پاکستان، ترکیه و شیخ نشین های خلیج فارس را تحت الشعاع خود قرار داده بود.
بدین جهت ایران، در چارچوب دکترین نیکسون، به یک قدرت نظامی منطقه ای تبدیل شد.12
«ریچارد هلمز» رییس اسبق سازمان «سیا» و سفیر کبیر آمریکا در ایران در زمان نیکسون، طی سخنانی در سال 1976گفته بود: ایران مسؤولیت تأمین امنیت خود را به طور کامل خود بر عهده گرفته است و این کار نه فقط با هدف ها و مقاصد ایران منطبق است، بلکه با مقاصد و هدف های «اعلامیه گوام» نیز که در آن آمریکا تأکید کرد انتظار دارد کشورهای عمده هر ناحیه ای، مسئولیت دفاع و تأمین ثبات در مناطق خود را خودشان بر عهده بگیرند و آمریکا نیز برای رسیدن به این منظور با آنها همکاری خواهد نمود، کاملاً سازگار می باشد.13
ایران از دیدگاه غرب، به عنوان حلقه ای از زنجیره ی دفاعی و گسترده غرب در مقابل نفوذ کمونیسم محسوب می شد و وظیفه اتصال پیمان «ناتو» را به پیمان «سیتو» بر عهده داشت. این زنجیره ی دفاعی از اروپای غربی و شمال مدیترانه شروع و در کنار هم به منتهی الیه جناح شرقی ناتو در ترکیه ختم می شد و از طریق ایران و پاکستان به جنوب شرقی آسیا منتهی می شد. ارتفاعات البرز و زاگرس در ایران، با ارتشی که غرب آن را آموزش داده و مجهز کرده بود، به عنوان بخشی از سپر دفاعی در مقابل اهداف شوروی نسبت به خلیج فارس و منابع عظیم آن، محسوب می شد.14
«کیسینجر» در تقدیر از خوش رقصی های حکومت پهلوی می گوید: ایران در میان کشورهای منطقه، صرف نظر از اسراییل، دوستی با آمریکا را نقطه ی آغاز سیاست خارجی خود قرار داده بود. نفوذ ایران همواره در حمایت از ما اعمال می شد. امکانات و کمک های ایران حتی در برخی از معاملات و قراردادهای گوشه و کنار جهان، باعث تقویت امکانات و کمک های خود ما نیز می شد. از آن جمله بود کمک به ویتنام جنوبی در زمان انعقاد قرارداد پاریس در سال1973، کمک به اروپای غربی در دوران بحران اقتصادی در دهه ی 1970، حمایت از میانه روهای آفریقا علیه تهاجم نیروهای مشترک شوروی و کوبا، و بالاخره پشتیبانی از سادات در مراحل بعدی دیپلماسی خاورمیانه... شاه نیرو و انرژی همسایگان عرب رادیکال خود را تحلیل می برد تا نگذارد آنها رژیم های میانه رو در عربستان، اردن و خلیج فارس را مورد تهدید قرار دهند.15 او بدون قید و شرط به ناوگان های ما سوخت می رساند و هرگز از سلطه خود بر منافع نفتی، برای اعمال فشارهای سیاسی استفاده نمی کرد. وی هرگز به تحریم نفتی علیه غرب یا اسراییل نپیوست. ایران در زمان شاه، یکی از بهترین و مهمترین و وفادارترین دوستان ما در جهان بود.16
تعریف و تمجیدهایی که کیسینجر صهیونیست از رژیم شاه به عمل می آورد، خود بهترین دلیل و گواه بر سرسپردگی و خیانت رژیم پهلوی می باشد.
اسناد و مدارک فراوانی وجود دارد که نشان می دهند چگونه رژیم شاه نقش «ژاندارمری منطقه» و همچنین «حافظ منافع آمریکا» بودن را ایفا می کرده است.از جمله در یک سند «سری» سفارت آمریکا تحت عنوان «ارزیابی اطلاعات درباره تهران» متعلق به سال 1978(1357) چنین آمده است: نیروهای مسلح ایران علاوه بر یاری رساندن به دولت عمان در دفاع از خود علیه شورشیان (ظفار)، در حراست از غرب به منظور دسترسی به عرضه کنندگان نفت مثمر ثمر بوده اند.17 در این راستا، در دوران زمامداری کارتر نیز پس از دیدار شاه از آمریکا و مذاکره با کارتر، رییس جمهور آمریکا با قاطعیت تأیید کرد: «آمریکا نیازهای نظامی ایران را تأمین می کند... اتحاد نظامی ایران و آمریکا خلل ناپذیر است... ما خواهان یک ایران نیرومند تحت رهبری شاهنشاه هستیم.» شاه نیز در عوض، با تثبیت قیمت نفت و عدم افزایش آن موافقت نمود.18
«ویلیام سولیوان» سفیرآمریکا در تهران در دوره ی کارتر، در گزارشی به تاریخ چهارم ماه مه 1978 (14/2/1357) در مورد روابط ایران و آمریکا چنین گفته است: «روی هم رفته روابط ایران و آمریکا عالی است. این روابط هم چنین به واسطه مسافرت شاه به واشنگتن در ماه نوامبر و بازدید رییس جمهور در اواخر دسامبر(1977) تقویت و تأیید شدند. روابط ما مبتنی بر منافع امنیتی دو جانبه و دید مشترک نسبت به تقریباً تمام جزئیات مهم منطقه ای و بین المللی می باشد. ایران با تکیه بر قدرت و نفوذ فزاینده خود همواره آماده بوده تا به طریقی نقش فعالتری در امور منطقه ایفا کند به گونه ای که منافع ما نیز تأمین گردد.
در واقع، ایران در حال حاضر به یک قدرت باثبات و متوسط «میانه رو» تبدیل شده که متمایل به آمریکا می باشد و این هدف سیاست های ما بعد از پایان جنگ جهانی دوم بوده است.»19

پی نوشت ها:

1- James Bill.op.cit.p200
2 - سایروس ونس و زبیگنیوبرژینسکی «توطئه در ایران، دو برداشت از یک متن» ترجمه محمود مشرقی (تهران: انتشارات هفته، 1362)، صفحه105.
3-. اسناد لانه جاسوسی، جلد8. پیشین. صفحه134.
4-. مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی. «کودتای نوژه» (تهران: ناشر، 1367)، صفحه12.
همچنین رک. به: زبیگنیوبرژینسکی «سقوط شاه، جان گروگان ها و منافع ملی» ترجمه منوچهر یزدانیار. (تهران: کاوش، 1362)، صفحه6.
5. زیبا فرزین نیا. «از نفوذ تا سد نفوذ: پیش زمینه های قانون داماتو»، مجله سیاست خارجی، بهار1376، صفحه114.
6. محمد جعفر جواد. جزوه انقلاب اسلامی ایران. (تهران: دانشکده حقوق و علم سیاسی دانشگاه تهران،1371)
آغاز زمامداری نیکسون در سال 1969 و نقش فعالی که هنری کیسنجر نخست به عنوان مشاور امنیت ملی رییس جمهوری و سپس در سمت وزیر امور خارجه در سیاست آمریکا بازی کرد، نقطه عطف مهم و تازه ای در روابط آمریکا با ایران به شمار می آید. در دوران حکومت نیکسون، ایران که تا اواسط دهه 1960 نقش درجه دومی در سیاست خاورمیانه داشت، به یکی از مهره های اصلی سیاست منطقه تبدیل شد و در اوایل دهه ی1970، یکی از ستونهای نگاه دارنده ی منافع آمریکا در این منطقه مهم و حساس جهان بود.
رک. به: جنگ قدرتها در ایران. پیشین. صفحه102.
7. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام. «از ظهور تا سقوط» (تهران: مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، 1366)، صفحه148.
8. جمیله کدیور. «رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا» (تهران: اطلاعات، 1372)، صفحه 165. کیسینجر حتی پس از انقلاب ایران و سقوط شاه هم از سیاست طرفداری خود از شاه در دوران تصدی وزارت امور خارجه دفاع کرده و در کتابهای «سالهای کاخ سفید» که در سال 1979 منتشر شده، می نویسد: «شاه به خوبی می توانست خلاء حاصله از خروج نیروهای انگلستان را از منطقه خلیج فارس پرکند و در برابر تحریکات عناصر افراطی و رادیکال و عوامل شوروی در منطقه بایستد.»
کیسینجر سپس اضافه می کند: «شاه از ما کمک نظامی بلاعوض نمی خواست و هزینه های مربوط به خرید اسلحه و تجهیز نیروهای نظامی خود را از محل درآمد نفت تأمین می کرد... برای امریکا چه بهتر از این که نه فقط برای تأمین منافع حیاتی خود در خلیج فارس کمترین هزینه ای از جیب مالیات دهندگان آمریکایی نمی پرداخت، بلکه تولیدات کارخانه های اسلحه سازی خود را نیز به قیمت خوب می فروخت.
رک. به: جنگ قدرتها در ایران پیشین، صفحه 108.
9. سیاست خارجی آمریکا و شاه. پیشین، صفحه226.
10 -James Bill. op. cit. p 204
11- Gary Sick. Op.cit,p18.
در تأیید این مطلب همچنین می توان به گزارشی که از سفارت آمریکا برای وزارت خارجه امریکا با طبقه بندی «خیلی محرمانه» به تاریخ 28ژانویه 1976 (بهمن 1354) ارسال شده است، اشاره کرد. در این گزارش چنین آمده: در حال حاضر نفوذ آمریکا در سطوح مختلف ارتش ایران آنقدر عمیق است که کاهش و یا از بین رفتن حضور آن، به آمادگی رزمی ایران شدیداً آسیب وارد می سازد. در نتیجه ماهیت رابطه ی نظامی ایران و آمریکا در آینده تغییر فاحشی پیدا نخواهد کرد. شاه نیز به ارزش وجود یک ایران با ثبات برای آمریکا واقف است و می داند که به همین دلیل ما باید از او حمایت کنیم.
رک. به: «از ظهور تا سقوط» پیشین. صفحه191.
12.جمیله کدیور، پیشبن، صفحه165.
13.یوسف مازندی. «ایران، ابرقدرت قرن؟» (تهران: نشر البرز، 1373)، صفحه173.
14. جمیله کدیور، پیشین، صفحه87
15. علاوه بر فروش اسلحه، مقامات آمریکایی با شاه قرار دیگری هم گذاشتند: ایران باید پایگاهی شود برای عملیاتی که هدفش اضمحلال و تضعیف دولت عراق بود. بنابراین، با استفاده از تدارکات و مستشاران آمریکایی و اسراییلی، کردها را برای کسب خودمختاری از بغداد، به زور اسلحه بسیج کردند.
16.جمیله کدیور، پیشین، صفحه93.
«کیسینجر» همچنین در مصاحبه با مجله اکونومیست لندن در ماه فوریه 1979 (بهمن 1357) گفت: ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، واقعیت این است که شاه در مدت 37سال سلطنت خود نزدیکترین دوست و متحد آمریکا در خاورمیانه شناخته شده است.
رک. به: سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، پیشین، صفحه398.
17. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام. «ایران در انقلاب» . (تهران: مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا. 1370)، صفحه419. به محض خروج نیروهای انگلیسی ازخلیج فارس شورشیان ظفار که ابتدا از جانب چین و یمن جنوبی و سپس از جانب شوروی حمایت می شدند، دست به حملات پارتیزانی علیه سلطان نشین عمان زدند. شورشیان مزبور مجموعه ای بودند از عناصر انقلابی شیخ نشین های خلیج فارس که به دنبال شکست های پی در پی از حکومت های محلی، به مناطق کوهستانی جنوب عمان پناه برده و در نوزدهم ژوئن1965 (بیست و نهم خرداد1344) جبهه آزادی بخش ظفار را به وجود آورده بودند و جبهه مزبور دست به حملات چریکی علیه سلطان نشین عمان زده بود. در اسفندماه1350، یک هیأت عمانی به ریاست مشاور سلطان قابوس به تهران آمد و از دولت ایران برای سرکوبی شورشیان ظفار، تقاضای کمک کرد. طبق موافقت نامه سری که در ماه مارس1972 بین طرفین امضاء شد، مقرر گردید ایران با همکاری نیروهای انگلیسی که برای آموزش ارتش کوچک عمان در آن کشور باقی مانده بودند، در این کار تشریک مساعی بکند.
چند سال پس از همکاری ارتش شاه با حکومت عمان در سرکوبی مخالفین آن کشور، شاه ضمن سفری که در آذرماه1356 به عمان کرد. پس از بازدید از نیروهای ایرانی گفت: هر گاه عمان دیگر احتیاج به حضور نیروهای ما در خاک خود نبیند، این نیروها احضار خواهند شد و در صورت تقاضای کمک از هر کشور آزاد خلیج فارس، ایران از امنیت آن کشور دفاع خواهد کرد.
رک. به: سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، پیشین، صفحه426 الی 429.
18 - یوسف مازندی، پیشین، صفحه193.
پیامد تقویت بنیه نظامی ایران از نظر سیاست خارجی، چند اقدام آشکار یا پنهانی در کشورهای دیگر بود. کمک به کردهای عراقی علیه رژیم بعث، لشکر کشی به عمان برای سرکوب شورشیان ظفار، و ارسال اسلحه به سومالی و اردن و مغرب و یمن شمالی به توصیه آمریکا. به همان نسبت که ارتش نیرومندتر می شد، وسوسه ی شاه به دخالت در امور دیگران و ایفای نقش ژاندارم منطقه، افزایش می یافت.
رک، به: سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، پیشین، صفحه407.
19 -. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام. «اسناد لانه جاسوسی، 6-1.)«تهران: مرکز اسناد لانه جاسوسی آمریکا، 1368)، صفحه274،275.
خطر جدی سقوط شاه، رییس جمهور آمریکا را با معمای دشواری مواجه ساخته بود. کشور ایران، هم یکی از بزرگترین کشورهای صادرکننده ی نفت برای دنیای صنعتی غرب بود، و هم حد فاصلی بین شوروی و منطقه ی حساس نفتی و استراتژیک خلیج فارس. حفظ ثبات و استقلال این کشور برای آمریکا اهمیت حیاتی داشت و برای حفظ این ثبات، آمریکا سالها به شاه متکی شده بود.
رک به: همیلتون جردن. «بحران» ترجمه محمود مشرقی (تهران: انتشارات هفته، 1362)، صفحه24.