رابطه شاه با ليندون جانسون رئيس جمهور امريكا (زندگي سياسي شاه – بعد از كودتاي 28مرداد)

شماره صفحه:235    عنوان مطلب:  رابطه شاه با ليندون جانسون رئيس جمهور امريكا 
در دوران رياست جمهوري جانسون رئيس جمهور شخصا با شاه رابطه اي  همكارانه و نزديك داشت. رابطه اي تثبيت شده كه به شاه نفوذي گسترده تر و قوي تر مي بخشيد. شاه از فشارهايي كه امريكا در دوران كندي بر او وارد ساخت آزموده و دانا شده و مصمم گشته بود تا آنچه را در اختيار دارد براي جلب دولت جانسون و به اجرا درآوردن هدف هاي خود به كار گيرد. شاه جانسون را فردي مي دانست بي ظرافت، ولي داراي روحيه دوستانه و سياستمداري كاركشته كه درك و تفاهم كاملي از اصل قدرت و بازي هاي سياسي داشت. به عقيده شاه آدم مي توانست با او (جانسون) چانه زده بلوف بزند و در چنين معامله اي شاه مطمئن بود كه پادشاهي ايراني مي تواند يك گاوچران مزرعه دار تگزاسي را از ميدان به در كند. بين ايران و امريكا گاه به گاه رنجش هايي نيز پديد مي آمد كه بيشتر آن مربوط به نفت و تسليحات بود. شاه براي تسليحات نظامي اشتهايي سيري ناپذير داشت. او هميشه در جستجوي بهترين و تازه ترين فراورده هاي امريكايي بود.(بويژه آنچه به هواپيما مربوط مي شد) او وظيفه و حق خود مي دانست كه همه اين تسليحات را بشناسد و مجلاتي چون Aviation week و Space technology را با اشتياقي وافر مطالعه مي كرد. در نيمه دهه 1960 شاه در مورد سقف توليد نفتي كه به ايران اختصاص داده شده بود با كنسرسيوم به مخالفت برخاست. او عقيده داشت كه افزايش توليد و درآمد بيشتر براي پيشبرد برنامه هاي اصلاحي و نوسازي ايران امري بسيار مهم است. البته او به اين پول براي خريد تجهيزات گران قيمت نظامي كه خواستار آن ها بود نياز داشت. اصرار شاه بر اين خواسته ها شديد بود و دولت امريكا با مداخله خود شركت هاي نفتي در ايران را قانع به افزايش توليد ساخته بود. در 1965(1344) و 1966(1345) شاه رابط هاي غير رسمي و قدرتمند خود را در امريكا به كار گرفت تا توجه دولت جانسون را كه در آن هنگام سرگرم جنگ در ويتنام بود متوجه خود نمايد. در يك ملاقات سه ساعته در تهران با كرميت روزولت هميشه حاضر در 1966(1345) شاه نسبت به امريكا خشم بسياري نشان داد. به اين

 

شماره صفحه:236    دليل كه هم او را ناديده گرفته اند و هم در قيمت تجهيزات نظامي به ضرر او تبعيض قائل شده اند. شاه هشدار داد «از اين كه با او مثل بچه مدرسه اي  رفتار مي شود خسته شده است» و با بلوف و مبالغه ويژه ايرانيان تذكر داد كه روابط ايران و امريكا تقريبا به پايان خود رسيده است. روزولت به سرعت به واشنگتن بازگشت و پيام را بوسيله رابط خود به مقامات بالاي امريكا رساند. ودر 27ژوئيه 1966(5مرداد1345) مستقيما شكايات شاه را با والت روستو در ميان گذاشت. آنگاه براي ديدار با معاون وزارت امور خارجه ري هير(Ray Hare) وقت ملاقات گرفت. روزولت از طريق  جورج كارول (George Carroll) كه يك عضو سابق سيا بود ودر عمليات آژاكس با او همكاري كرده بود با شخص رياست جمهوري نيز ارتباط داشت. كارول كه ديگر در آن زمان با هيوبرت هامفري معاون رئيس جمهور كار مي كرد پيام روزولت را طي يادداشتي چنين گزارش كرد: شما كرميت روزولت را مي شناسيد. او معاون شركت نفت گالف است و در ضمن رياست انستيتوي خاورميانه را عهده دار مي باشد. هيچ امريكايي شاه را بهتر از او نمي شناسد. شاه ايران در ديدار با دوست خود كيم روزولت در اين مورد كه وجودش تا چه حد مورد نياز دولت امريكاست دلايل زيادي ارائه كرده بود: 1) از لحاظ ژئو استراتژيك ايران به خاطر مرزهاي گسترده خود با شوروي سدي در برابر تجاوز و گسترش شوروي است 2)شاه در نهايت وفاداري از موضع امريكا در ويتنام پشتيباني كرده است 3)پس از آنكه انگليسي ها به تدريج خليج فارس را ترك گويند ايران آماده است خلا ايجاد شده را پر كند. 4) ايران در برابر بنيادگرايي ناصر رئيس جمهور مصر همچون پادزهري در منطقه عمل كرده است 5)كمتر حكومتي در منطقه مانند شاه حاضر شده است از اسرائيل پشتيباني و به آن كمك كند. شاه گفته بود كه با وجود انجام چنين خدمات مهمي براي دولت امريكا در برابر بي تفاوتي دوستان امريكايي سخت تكان خورده است چون با او بدرفتاري شده است. آنگاه شاه چنين نتيجه گيري كرده بود: رفتار امريكا با دشمنان خود بهتر از رفتار با دوستانش مي باشد.