درخواست بریتانیا در ارتباط با شیخ محمره از رضاشاه در اسناد وزارت خارجه آمريكا

فرین در 25 نوامبر 1927 می‌نویسد: «روزنامه‌های چاپ تهران یادداشتی را که بریتانیا به دولت ایران تسلیم کرده منتشر ساخته‌اند... تقاضاي آنها در ارتباط با بدهی، بانک و هواپیمایی قابل درک است، ولي نمي‌فهمم که دولت بریتانیا با چه حقي به حمايت از شیخ خزعل مداخله کرده است، شخصي که هر چند از قديم تحت‌الحمايه بريتانيا بوده ولي در واقع از اتباع ايران است و دو سال گذشته هم زنداني شخصي شاه بوده و براي اطمينان خاطر شاه همه جا به همراهش مي‌رود. شیخ در ماه سپتامبر به همراه شاه در تبریز بود، و با بذل و بخشش‌های فراوان به قشر زحمت‌کش، و همچنین رفتار مشفقانه‌اش، محبوبیت فراوانی در اينجا کسب کرد. گمان مي‌رود که در تبريز زندانی شاه از خودش محبوب‌تر باشد. آذربایجانی‌ها هيچوقت حامي واقعي شاه نبودند، زيرا مشروطه‌خواهان او را خائن به آرمانشان و سلطنت‌طلبان او را غاصب تاج و تخت قاجار می‌دانند. بي‌ريشه و اصالت بودن شاه برای اشرافي که به هنگام تشريف‌فرمايي ايشان بايد مقابل کسي تعظيم مي‌کردند که به غلوّ ادعا مي‌کنند «در اصطبل به دنیا آمده» بسیار ناخوشایند بود.»  ویلیامسن نیز دربارة یادداشت بریتانیا گزارش می‌دهد: «احتراماً به اطلاع مي‌رساند که... سفارت بریتانیا در يادداشتي خطاب به رئیس‌ کابينه ايران درخواست‌هايی را مطرح ساخته است. با اینکه یادداشت مذکور منتشر نشده، محتوای آن بر کسی پوشیده نمانده و ظاهراً عرصه سياست ایران را آشفته ساخته است. از قرار معلوم خواسته‌های بريتانيا از این قرارند: (1) بازپرداخت وامی که بریتانیا به دولت وثوق داده بود؛ (2) رسیدگی به مطالبات شیخ محمره و آزاد کردن او؛ (3) شناسایی عراق از سوي دولت ایران؛ (4) تعديل دعاوی دولت ایران دربارة جزایر بحرین؛ (5) اجازه فرود به پروازهای بمبئی‌ـ بغداد در فرودگاه‌های جنوب ایران؛ (6) استقرار يک سیستم موقت بجای حق کاپيتولاسيون برای حفاظت از اتباع بریتانیا پس از لغو قانون کاپيتولاسيون در تاریخ 10 می 1928.» 
در نامه‌ای که ری اترتن، وزير مختار آمريكا در لندن، در 22 دسامبر 1927 به هاولند شاو می‌نویسد اطلاعات بیشتری در این باره می‌يابيم: «عطف به درخواست تلگرافی وزارت خارجه... دربارة یادداشتی که وزیرمختار بریتانیا در ماه نوامبر تسلیم دولت ایران کرده است، زمانی که موضوع را از وزارت خارجه [بریتانیا] جویا شدم، آنها از اینکه وزیرمختار آمريكا در تهران موضوع را از طریق وزیرمختار بریتانیا در آنجا پیگیری نکرده بود اظهار تعجب کردند... در خلال گفتگو با مقامات وزارت خارجه بریتانیا متوجه موضوعی شدم که ظاهراً ناخواسته به آن اشاره شد و پس از گفتگو از من خواستند که آن را فراموش کرده و جاي ديگري نقل نکنم. بنابراين، از آنجايي که موضوع مهمي به نظر نمي‌رسد، فقط جهت اطلاع عرض مي‌کنم که بریتانیا در يادداشت خود به دولت ایران از این کشور خواسته است که نسبت به يكي از اتباع ايراني، که لقب سِر از پادشاه بريتانيا دريافت کرده، و لازم نبود خيلي تفحص کنم تا بدانم همان شیخ محمره است، رفتاری منصفانه در پیش گیرد. داستان از این قرار است که شیخ، که از انگلیسی‌ها لقب سِر گرفته است، در طول جنگ [جهاني اول] رفتار بسيار دوستانه‌اي با انگليسي‌ها داشته و عمارتش را به عنوان بیمارستان در اختیار نيروهاي بریتانیايي قرار داده بود. با روی کار آمدن شاه فعلی مبالغي به عنوان مالیات از شيخ مطالبه شد، که به گمان من براي نابود کردن او بود، ولي بریتانیا عليرغم اينکه هیچوقت شیخ را تبعه‌ای غیرایرانی و مستثني از قوانين ایران ندانست از او حمايت کرد، و نتیجه این شد که شيخ را به تهران فراخواندند و از آن زمان تا کنون او در پایتخت زندگی می‌کند و با اینکه زندانی نيست اما کم و بیش تحت نظر است. وزارت خارجه [بریتانیا] احساس می‌کند چنانچه خبر حمايت از شيخ به بيرون درز کند ممکن است اوضاع را برای او وخيم‌تر سازد و یا اسباب نارضايتي دولت ایران از دست شيخ را فراهم آورده و آسیب بیشتری به این دوست مسلّم انگلیسی‌ها وارد کند. در پایان به مقامات انگلیسی اطمینان دادم که اظهارات آنها به بيرون درز نخواهد کرد و لازم نیست در این باره نگران باشند.»
فیلیپ در گزارش خود به تاریخ 21 فوریه 1928، دربارة روابط ایران‌ و ‌انگلیس توضیحات بیشتری می‌دهد: «بنابر اظهارنظرهای چند تن از مقامات ایرانی، گمان می‌کنم که در حدود دو ماه پيش دولت این کشور روابط ایران و انگلیس را بسیار وخیم تلقی می‌کرده است. تصور مي‌کنم که این اوضاع پیامد يادداشتي بود که سفارت بریتانیا در نوامبر گذشته به رئیس‌الوزرا تسليم، و در آن از بلاتکليف بودن برخي مسايل شکايت کرده بود، از جمله تأخير در بازپرداخت وامی که بریتانیا بلافاصله پس از جنگ در اختیار ایران قرار داده بود، به رسميت شناختن عراق، وضعیت شیخ محمره، اعطاي مجوز فرود به هواپيماهاي امپريال ايرويز در فرودگاههاي ايران و غيره. چنانکه قبلاً هم به وزارت گزارش شده است، در اوایل ماه دسامبر دولت ایران تماس‌هايي با سفارت بریتانیا گرفت، و از آن زمان تصور مي‌شود که روابط میان این دو روز به روز مودت‌آميزتر و منافع بریتانیا با مزایای سیاسی قابل توجهی همراه شده است... در عين حال، وزیرمختار بریتانیا هم حالا مثل همتاي خود در سفارت آلمان و ساير سفارت‌ها حرف‌هاي مهمش دربارة منافع ملي بريتانيا را با تیمورتاش مي‌زند، زيرا حالا می‌داند که تیمورتاش منبع اصلي قدرت و انرژی در دولت فعلی است.»  در 26 نوامبر 1928، تریت بازگشت سر رابرت کلایو، وزیرمختار بریتانیا، را به تهران گزارش می‌کند: «از اظهارات آقای پار پیش از بازگشت وزیرمختار اينطور دستگيرم شد که او براي طرح مسئله خطوط هوایی امپريال ايرويز، معاهدات و برخي مسايل مربوط به روابط ايران و عراق فرصت را از دست نخواهد داد.»  در این گزارش هیچ اشاره‌ای به شيخ که سرنوشت هولناکي در انتظارش بود نشده است. تریت در گزارش‌هاي مورخ  7 و 9 دسامبر 1928 از اقداماتی پرده بر مي‌دارد که برای لغو امتیاز  نفتي دارسی در دست انجام است: «احتراماً به پيوست ترجمه متن کامل سخنان رئیس‌الوزرا در 20 نوامبر را ارسال مي‌کنم... توجه وزارت خارجه را به اين نکته جلب مي‌کنم که رئیس‌الوزرا در بخش‌هایی از سخنانش درباره چشم‌انداز آینده اظهار امیدواری می‌کند که «صاحبان امتیازها متوجه هستند که شرط ضروري جلب همکاري کامل دولت بازنگری و اصلاح مفاد چنين امتيازاتي است.» به جرأت مي‌توان گفت که این سخنان سعی دارد به مردم اطمینان بدهد که دولت نیز در نارضايتي از شرکت نفت انگلیس و ایران با آنها همراه است (حال اینکه آیا واقعاً اينطور هست یا خیر خود مسئلة ديگري است.)»  او می‌افزاید: «توجه وزارت خارجه را به اين نکته جلب مي‌کنم... که امور شرکت نفت انگلیس و ایران توجه روزافزوني را به خود جلب کرده است... در ضمن شاید برای وزارت جالب باشد که هم از آقای جکس، مدیر کل شرکت نفت انگلیس و ایران، و هم از آقای ویلکینسن، رئيس بانک، شنيده‌ام که به اعتقاد آنها حملات متعددي که در روزنامه‌ها به آنها مي‌شود با پشتوانه مالی عوامل روس صورت می‌گیرد، در نتیجه، انعکاس واقعي افکار عمومي مردم ايران نيستند. آقای جکس اخيراً در دیداري غيررسمي‌ از سفارت... اظهار داشت... که شرکت نفت انگلیس و ایران سالهاست که بدون نتيجه تلاش می‌کند همکاري دولت ايران را براي رسيدن به تفاهمی کارآمدتر جلب کند.»  تعجبی نداشت که بریتانیا بسیار مشتاق برکناری میلسپو باشد.