بازگشت احمد شاه و استعفاي وثوق‌الدوله در اسناد وزارت خارجه آمريكا

10 آوريل 1920 كالدول بازگشت احتمالي شاه را چنين گزارش مي‌كند: «اعلي‌حضرت شاهنشاه، همچنان در حال سياحت اروپا است و اخيراً از طرف شاه ايتاليا رسماً دعوت شده است. انتظار مي‌رود كه وي در ماه مي يا ژوئن به ايران بازگردد.»  كنسول هايزر در مورد حضور شاه در بغداد چنين گزارش مي‌دهد: «مفتخرم به استحضار وزارت خارجه برسانم كه اعلي‌حضرت احمدميرزا، شاه ايران، روز جمعه 21 مي ساعت 6 بعد از ظهر با قطار از بصره وارد بغداد شد. وي در ايستگاه قطار با فرمانده كل قواي انگليس در منطقه، سپهبد سر آيملر هالدين؛ كميسر غيرنظامي، نايب سرهنگ سرآرنولد. ت. ويلسون؛ فرمانده نظامي، نايب سرهنگ بالفور؛ و وجوه اعيان بغداد ديدار كرد. در روز‌هاي بعد اعلي‌حضرت نمايندگان كنسول‌هاي خارجي را به حضور پذيرفت. كنسول آمريكا و نايب كنسول فرانسه نيز با شاه ملاقات كردند. سركنسول فرانسه بيمار بود؛ و نايب كنسول از طرف او آمده بود. من به زبان تركي با شاه در مورد اروپا گفتگو كرديم و ايشان سفر خود را سفري جالب و مفرح توصيف كردند... منبع موثقي به من خبر داد كه شاه در زيارت حرم كاظمين، در چهار مايلي بغداد، برخورد ناخوشايندي را تجربه كرده است. شاه پس از ملاقات با سفرا، در همان روز براي زيارت به اين شهر رفت. يكي از رهبران روحاني شاه را نالايق خوانده، چرا كه وي مملكت را به انگليسي‌ها فروخته است. شاه نيز پاسخ داده است كه صيانت از منافع ايران از وظايف اوست و روحانيان به امور معنوي مردم بپردازند؛ به علاوه زماني كه وي به صورت ناشناس در حال زيارت حرم كاظمين است، درست نيست كه در مورد چنين اموري به بحث بنشينند. سپس شاه سلام محترمانه‌اي عرض كرده و به بغداد بازگشت. صلابتي كه در عكس‌هاي شاه در اروپا ديده مي‌شد، به هيچ وجه در شخص شاه به چشم نمي‌خورد. كاملاً واضح است كه وي با عمل جراحي چند چروك‌ پوست خود را تا اندازه زيادي ترميم كرده است. شاه درصدد است با زيارت اماكن مقدس كربلا، نجف و سامرا، روز يكشنبه، سي‌ام مي از طريق خانقين وارد ايران شود.»  كالدول بازگشت شاه را چنين توصيف مي‌كند: «اعلي‌حضرت شاهنشاه، پس از سفري ده ماهه به اروپا، دوم ژوئن وارد تهران شد. وي در صدد بود چندين هفته زودتر از موعد مقرر به ايران بازگردد، اما استقبال گرم دولت‌هاي اروپايي باعث شد كه شاه سفر خود را طولاني‌تر كند. اما در نهايت به دليل گرماي عراق و بيماري اعلي‌حضرت و بي‌‌نظمي و ناآرامي در عراق و استان‌هاي مختلف ايران، وي از زيارت اماكن مقدس اسلامي صرف‌نظر كرد و به سمت پايتخت حركت كرد. درباريان، اعيان و اشراف و مقامات رسمي كشور در يكي از باغ‌هاي سلطنتي در خارج شهر، استقبال گرمي از اعلي‌حضرت به عمل آوردند. پس از پذيرايي كه دو ساعت به طول انجاميد، شاهنشاه وارد شهر شد. خيابان‌هاي شهر با فرش‌هاي شرقي تزئين شده بود و جمعيت زيادي تا كاخ سلطنتي گلستان از شاه استقبال كردند. عده‌اي معتقدند استقبال گرم و پرشور مردمي،‌ حداقل در تهران، اعتبار اندك و رو به زوال شاه را كمي افزايش داده است. به هر حال، اعتبار شاه به موضعي كه اعلي‌حضرت اتخاذ كرده و كابينه‌اي كه به تازگي تشكيل شده است، بسيار بستگي دارد... در اين سفر اوضاع روحي و جسمي اعلي‌حضرت بهبود چشمگيري داشت. در اين مدت هفتاد پوند از وزن وي كاسته شد (حداكثر وزني كه مي‌توانست از دست بدهد) و نه تنها اطلاعات ايشان از حوادث و اوضاع و احوال سياسي جهان افزايش يافت بلكه ايده‌ها، ايدآل‌ها و رويكرد كلي اعلي‌حضرت به زندگي و جهان به سمت بهتر شدن تغيير كرد.» كالدول همچنين در مورد ورود وزيرمختار جديد انگلستان چنين گزارش مي‌كند: «آقاي نورمن در چهارم ژوئن وارد تهران شد و از آن زمان تا كنون بسيار فعال بوده است. وي مردي چهل و پنج ساله است و اين براي اولين بار است كه در جايگاه وزيرمختار قرار مي‌گيرد. در خلال جنگ، وي رايزن سفارت انگلستان در توكيو و پس از آتش بس مشاور ويژه كميسيون صلح انگلستان در پاريس بود.»
نورمن نتوانست كابينه وثوق‌الدوله را بر سر كار نگه دارد. كالدول در 25 ژوئن مي‌نويسد: «آشوب و بي نظمي در استان‌هاي مختلف و حمله بلشويك‌ها، منجر به كناره‌گيري كابينه ايران شد. در حال حاضر اوضاع آرام است.»  وي جزئيات قضايا را چنين گزارش مي‌كند:
به محض بازگشت اعلي‌حضرت زد و بند‌هاي سياسي از هر طرف آغاز شد و شمار زيادي از ناراضيان، كه رژيم وثوق‌الدوله نقش به سزايي در به وجود آمدن آنها داشت، به سرعت نزد شاه شتافتند تا او را از ندانم‌كاريها و گرفتاريها و مصيبت‌هايي كه گريبانگير خود و كشور شده بود، آگاه سازند. وثوق‌الدوله هم فوراً به شاه اطلاع داده است كه بيش از توان خود كار كرده است و اكنون مايل است كه از زحمت و مسئوليت دولت معاف شود. ... همان‌طور كه قبلاً هم گزارش شده است شاه و وثوق‌الدوله چند بار بر سر قدرت و اختياراتي كه وثوق‌الدوله غصب كرده است با هم جنگ و جدال داشته‌اند. چند روز پس از بازگشت اعلي‌حضرت، رئيس‌الوزرا درخواست كرد اگر قرار است بر مسند خود باقي ماند، براي آرام كردن شورش‌ در شمال و غرب كشور، به او اختيار تام داده شود. اما شاه احساس كرد كه راضي كردن مردم بهتر از استفاده از زور است بنابراين با اين درخواست وثوق موافقت نكرد. رئيس‌الوزرا نيز بلافاصله استعفاي قطعي خود را تقديم كرد. پس از چند روز تعلل و سردرگمي، استعفاي وي پذيرفته شد. سپس به سرعت تهران را ترك كرد؛ مي‌گويند كه عازم هند و انگلستان است. گزارش‌هاي موثق حاكي از آن است كه كمك ماهانه سيصد و پنجاه هزار توماني انگلستان به ايران عملاً به وثوق‌الدوله پرداخت مي‌شد و وثوق‌الدوله پرداخت‌هاي سه ماه اخير را براي خود برداشته و هيچ مبلغي از اين وجوه به دست دولت ايران نرسيده است. زماني كه كناره‌گيري وثوق‌الدوله قطعي شد، تجمعات متعددي در تهران برپا گرديد. البته اين افراد با آگاهي از حكومت نظامي موجود و ممنوع بودن تجمعات سياسي دست به چنين اقداماتي مي‌زنند و پليس نيز با آگاهي از برپايي چنين تجمعاتي و آگاهي از تهديدات ممكن، براي متفرق ساختن جمعيت هيچ تلاشي نمي‌كند، چرا كه احساس مي‌كند سياست‌هاي جديد دولت بسيار ليبرال‌تر از سابق است. در اين تجمعات، معترضين از شاه خواستار اجراي اين موارد شده‌اند: برداشته شدن حكومت نظامي؛ لغو قرارداد انگلستان ـ ايران در آگوست 1919؛ برگزاري مجدد انتخابات مجلس در تمام ولايات به منظور تغيير نمايندگاني كه با تقلب انتخاب شده‌اند؛ آغاز به كار فوري مجلس ملي؛ جدايي قواي مذهبي و دولتي. مورد آخر، درخواست بسيار قابل توجهي از سوي مردم يك كشور مسلمان است. بلافاصله پس از كناره‌گيري وثوق‌الدوله، شاه شخصاً با ارسال تلگرامي، افرادي را كه به كاشان تبعيد شده بودند به تهران فرا خواند... رئيس‌الوزراي جديد (مشيرالدوله) با انتشار اعلاميه‌اي چنين اظهار داشت: «در ارتباط با قرارداد انگلستان- ايران در 9 آگوست 1919، واضح است، كه اين توافقنامه پيش از اجرا مي‌بايست به تصويب مجلس برسد؛ لذا در حال حاضر اجراي آن متوقف خواهد شد.» با اين حال، لازم به ذكر است كه هم اكنون دولت ايران در قبال شمار زيادي از مستشاران و كارمندان انگليسي كه حداقل به مدت سه سال با اين دولت قرارداد دارند، متعهد است. با اينكه ادامه كار اين افراد تا تعيين تكليف قرارداد مبهم است، اين مستشاران در اين مدت در ايران نگاه داشته خواهند شد. اين در حالي است كه يكي از اين مستشاران كه از خدمت در دولت انگلستان بازنشسته شده است و اكنون پست مهمي در دولت ايران بر عهده گرفته است به من گفت: «خوشحالم از اين كه مي‌توانم چنين كاري را به انجام برسانم؛ چرا كه احساس مي‌كنم كه اين فرصتي است براي خدمت به پادشاهم [پادشاه انگلستان].» كميسيون‌هاي دريايي و راه ‌آهن، متشكل از عده‌اي از كارمندان دولتي انگلستان به ليست كميسيون‌هاي حاضر در تهران اضافه شده‌اند. اما به دليل تأخير زياد در ورود و اعضاي اين كميسيون‌ها، بعيد به نظر مي‌رسد كه فرصت پيدا كنند مأموريت خود را به انجام برسانند. 
با اينكه انگلستان از كناره‌گيري وثوق‌الدوله ناراحت شد، اما جانشين او مورد قبول انگليسي‌ها بود: «از آنجا كه ممكن است براي وزارت خارجه مهم باشد، مفتخرم كه به ضميمه اين نامه مقاله مهمي را كه در 22 جولاي 1920 در نشريه خاورميانه (لندن) به چاپ رسيد، براي شما ارسال كنم. در اين مقاله اوضاع اين بخش از جهان و خصوصاً سياست انگلستان در ايران بررسي شده است.» در بخش‌هايي از اين مقاله آمده است: «با سرنگوني وثوق‌الدوله، يكي از بهترين دوستان ما از كار بركنار شد. او در تمام سال‌هاي جنگ در كنار ما ايستاد و بيش از هر شخص ديگري بر بي طرفي ايران پافشاري كرد و اين همه آن چيزي بود كه ما مي‌خواستيم. او كسي بود كه بلافاصله پس از جنگ براي انعقاد قرارداد انگليس ‌ـ ايران، با ما بر سر ميز مذاكره نشست. اگر او قرباني تمايل شاه به ايجاد تحول شده است، مشيرالدوله مي‌تواند جانشين خوبي به عنوان رئيس‌الوزرا براي او باشد. مشيرالدوله تحصيل كرده غرب است و احتمالاً اهداف بلندي در سر مي‌پروراند. اما افرادي در كابينه او حضور دارند كه سابقه‌ آنها در طول جنگ مورد ترديد است. به هر حال، آغاز به كار مجلس كه نمي‌توان و نبايد آن را بيش از اين به تأخير انداخت، اقتدار دولت جديد و شاه جوان را در معرض آزموني اساسي قرار مي‌دهد؛ چرا كه افرادي حضور دارند كه، حتي اگر مستقيماً هم از مسكو الهام نگيرند، در برابر تبليغات فريبنده و وسوسه‌انگيز بلشويك‌ها چندان مقاوم و مصون نيستند.