انتخابات مجلس ايران در اسناد وزارت خارجه آمريكا

نشرية اخبار رويترز «كه در تهران پس از بررسي و سانسور سفارت انگليس منتشر مي‌شود» در 19 سپتامبر 1919 متن كامل نطق ضيافت لرد كرزن و پاسخ نصرت‌الدوله فيروز به وي را چاپ كرد. كالدول اضافه مي‌كند: «سفارت انگلستان در تهران اميدوار است انتشار اين نطق، از حس تنفر و دشمني شديد مردم با قرارداد بكاهد.» كالدول سپس بلافاصله مي‌گويد: «در اين رابطه سفارت [آمريكا در تهران] مايل است به انبوهي از تلگرامها و مراسلات خود [به وزارت خارجه آمريكا] اشاره نمايد. اين تلگرام‌ها و مراسلات نشان مي‌دهد كه قرارداد چگونه مورد پذيرش افكار عمومي ايران قرار گرفته است؛ سياستها و اقدامات دولت ايران براي سركوب مخالفان و تحميل قرارداد به مردم معترض چه بوده است؛ و نيز دولت براي انتخاب نمايندگان مجلس چه سياستهايي را بكار گرفته است».  كالدول در اول اكتبر 1919 مي‌نويسد: «كاملاً مشخص است كه نه كابينه فعلي، كه به مدد سفارت انگلستان بر سر كار آمده و هم با حمايت سفارت انگلستان شمار زيادي از نيروهاي انگليسي در داخل و يا در نزديكي ايران به حيات خود ادامه مي‌دهد؛ و نه دولت و سفارت انگلستان منتظر آغاز به كار مجلس [چهارم] و تصويب اين توافقنامه نمي‌مانند؛ در حالي كه بر اساس قانون اساسي، تأييد و تصويب مجلس پيش از عملي شدن هر توافقنامه‌اي ضروري است. اين در حالي است كه انتصاب حكام ايالت‌هاي سراسر كشور به دستور هيأت دولت صورت مي‌گيرد و اين واليان هستند كه عملاً نمايندگان حوزه‌هاي انتخابيه ايالت خود را انتخاب خواهند كرد و يا تاكنون انتخاب كرده‌اند. انتخابات استان فارس به مركزيت شهر شيراز مثال خوبي در اين زمينه است. والي معروف اين ايالت حضرت والا شاهزاده فرمانفرما يكي از افراد تحت‌الحمايه انگلستان و از طرفداران سر‌سخت اين كشور است... او به شدت در ميان مردم ايران منفور است. اخيراً انتخابات ايالات فارس برگزار شده است در نتيجه كاملاً طبيعي است كه رئيس‌الوزراي فعلي، وثوق‌الدوله، كه هرگز در فارس نبوده است و كسي هم او را در فارس نمي‌شناسد، با اكثريت آراء به نمايندگي مجلس انتخاب شود؛ ديگراني هم كه انتخاب شده‌اند، همه از طرفداران دولت و از قماش كساني هستند كه مي‌توان هميشه روي «رأي مثبت» آنها حساب كرد. انتخابات كرمانشاه شاهد مثال ديگري در اين زمينه است. در اين استان، فرزند شاهزاده فرمانفرما، حضرت والا نصرت‌الدوله، كه در حال حاضر به عنوان وزير امور خارجه موقتاً در پاريس به سر مي‌برد، نزديك به نوزده هزار رأي آورده است. كاملاً روشن است كه امكان ندارد اين ميزان رأي در چنين محلي به صندوق ريخته شده باشد... نتايج انتخابات در مشهد ‌نيز به تازگي اعلام شده است. جمعيت اين شهر نزديك به هفتاد و پنج هزار نفر است و برادر رئيس‌الوزراي فعلي، يعني قوام‌السلطنه والي خراسان است. شمار آرايي كه براي هر يك از نمايندگان اين استان اعلام شده چيزي نزديك به بيست و پنج هزار رأي است كه رقمي مضحك و دور از ذهن به نظر مي‌رسد. شخصاً هيچ‌گونه اطلاعاتي در مورد چهار نماينده‌اي كه در مشهد انتخاب شده‌اند، در دست ندارم، اما واضح است كه اين افراد، آلت دست دولت فعلي هستند. اين افراد براي مردم داخل و خارج مشهد نيز ناشناخته‌اند... در ولاياتي كه «مردان شايسته» رأي نياورده‌اند، كابينه، انتخابات را غير قانوني اعلام كرده و دستور برگزاري مجدد انتخابات را صادر كرده است. با وجود اين، بسياري از مردم ايران يقين دارند به خاطر نفرت عمومي از قرارداد، مجلسي تشكيل نخواهد شد كه اين توافقنامه را به تصويب برساند؛ اگرچه كابينه فعلي هم بدون شك، اجازه تشكيل مجلس را نخواهد داد. به عنوان نمونه‌اي از حزم و احتياط و دورانديشي زياد دولت در جلوگيري از بروز هرگونه شورش همگاني يا مخالفت خطرناك با قرارداد، مي‌توان به بركناري سپهسالار، رئيس‌الوزراي پيشين، از ايالت آذربايجان استناد كرد. سپهسالار ثروتمندترين شخص ايران است و مشتاق است كه يك بار ديگر رئيس‌الوزرا شود. گفته مي‌شود كه وي از مخالفان سرسخت دولت فعلي است و اميدوار است كه حمايت دمكرات‌ها را عليه كساني كه دشمني كمتري نسبت به زمان رئيس‌الوزراييش با آنها دارد جلب كند. بنابراين به محض ورود به تبريز، جايي كه حزب دموكرات و حامي ايران در قياس با ديگر مناطق ايران از قدرت بيشتري برخوردار است، مخفيانه رايزني و مشاوره خود را با دموكرات‌ها آغاز كرد. در ابتدا گمان مي‌رفت كه وي قابل اطمينان است و مراقبت خواهد كرد كه در آذربايجان «افراد مناسب» براي مجلس انتخاب شوند، اما زماني كه انتخابات برگزار شد و نيت و اقدامات واقعي او فهميده شد، اين نگراني در ميان اعضاي كابينه به وجود آمد كه احتمالاً منتخبين آذربايجان از ميهن‌پرستان هستند. اگر چه هيچ اتهامي متوجه او نبود و آذربايجان هم به مردي با استحكام شخصيت و قدرت او سخت نياز داشت، با اين حال كنسول انگليس در تبريز و سفارت اين كشور در تهران خواستار عزل او شدند. با بركناري سپهسالار، جانشين يا كفيل ايالت، سردار معتضد، تصدي امور را در دست گرفت. اين مرد بدنام و ساده‌لوح، كاملاً مطيع و مورد اعتماد اربابان خود است. سردارمعتضد، صاحب ملك سفارت ما در تهران است. وي در جواني از خدمتگزاران شاهزاده فرمانفرما بود. فرمانفرما خود از افراد تحت‌الحمايه انگلستان است و اكنون والي استان فارس است. سردار معتضد به مدد همين شاهزاده، به اين جايگاه رسيد.»  در 19 اكتبر: «اعمال شديد حكومت نظامي در سراسر كشور و به كار گرفتن شمار زيادي از نيرو‌هاي قزاق براي سركوبي هرگونه مخالفتي با توافقنامه، به تمام تجمعات عمومي خاتمه بخشيده است.»  يك نسخه از اين تلگرام براي رئيس جمهور ويلسون ارسال شده است.
كالدول در 8 دسامبر 1919 مي‌نويسد: «‌سفارت‌ مفتخر است به پيوست اين نامه، مقاله‌اي از مجله خاور نزديك چاپ لندن را كه در تاريخ 8 اكتبر 1919 منتشر شده است براي وزارت خارجه ارسال كند. احتمالاً مطالب اين مقاله مورد توجه وزارت‌خانه قرار گيرد. مطلب قابل توجه اعلاميه‌اي است با عنوان: «تبعيد چند تن از آشوب‌طلبان» اين اشخاص تبعيدي، همان‌طور كه پيش از اين گزارش‌ شد، از صاحب‌منصبان و وزراي پيشين بوده‌اند. يكي از اين افراد پيش از اين وزيرمختار ايران در واشنگتن و ديگري نيز، رئيس مجلس سابق بود. خبر مهم ديگر اينكه مستشاران نظامي انگليس به زودي وارد تهران مي‌شوند (تا اين تاريخ كه در حال نوشتن اين نامه هستم وارد تهران نشده‌اند). بسياري از ملّيون ايراني مخالف قرارداد علي‌رغم اينكه شرط تصويب مجلس براي اجراي هر قراردادي لازم است، با اين حال مليون ايران نگرانند كه دولت قرارداد را بدون تصويب مجلس به مورد اجرا بگذارد. از آنجا كه كابينه فعلي، انتخابات مجلس را در استان‌هاي مختلف كشور برگزار كرده يا دستور برگزاري را صادر كرده است، به نظر نمي‌رسد كه متصديان اجراي توافقنامه از پارلماني كه بدين شكل تشكيل خواهد شد، ترسي داشته باشند. با اين حال، همواره هم نمي‌توان از اين نمايندگان انتظار داشت كه خواسته‌هاي اربابان خود را عملي سازند. فشار افكار عمومي؛ هم از جانب قشر مذهبي و هم از جانب مليون، بزرگترين مانع آنها خواهد بود.» در بخش‌هايي از اين مقاله مي‌خوانيم: «ايران در منظم ساختن اوضاع آشفته خود پس از جنگ، شروع خوبي داشت. هفته گذشته، نايب حسين اعدام شد. او يكي از مشهور‌ترين سركردگان راهزنان در ايران بود... خبر ديگري كه در اين اعلاميه آمده و به همان اندازه جاي تبريك و تشويق دارد «تبعيد موقت آشوبگران مخالف دولت» است. جملات و كلمات اين اعلاميه غيرمعمول و بي‌سابقه است؛ و كسي كه درباره نحوة اجراي قانون سخت گيرد و وسواسي باشد، از مفاد اين اعلاميه و اقدام دولت، سخت به حيرت خواهد افتاد. اما اهل فن هيچ شكي درعاقلانه بودن اين اقدام ندارند. اين مقاله در ادامه مي‌افزايد: «به گزارش يكي از خبرنگاران مجله تايمز در تهران، به زودي هيأت مستشاران نظامي انگلستان وارد تهران خواهند شد. اين گروه به دعوت دولت ايران و به منظور بررسي ساختار نظامي و برآورد نيروي لازم براي برقراري نظم در سراسر ايران، به اين كشور سفر مي‌كنند. بنابراين با اين كار گام بزرگ ديگري در بازسازي استقلال ايران برداشته شده است؛ و ايران هم از شرّ هرج و مرج دائمي كه در راه‌هاي اصلي ارتباطي آن وجود داشت خلاصي مي‌يابد؛ و هم از خفت و ننگي كه مجبور بود براي حفظ خودش از [تجاوز] همسايگان، عملاً و به طور كامل به كمك خارجي اتكا داشته باشد، خارج مي‌گردد. همين خبرنگار گزارش مي‌كند [شركت] مهندسان سلطنتي* جاده‌اي عالي و ماشين‌رو احداث كرده‌اند كه از قصرشيرين آغاز شده و با عبور از گردنة پاتاق به كرمانشاه و همدان مي‌رسد. ساخت اين جاده به معني برقراري ارتباط سريع ميان تهران و بين‌النهرين و اصلاح يكي از مسير‌هاي عمده تجاري ايران است. توجه به اين واقعيت كه كرمانشاه و همدان، پيش از اين هر دو بخشي از «منطقة نفوذ روسيه» به حساب مي‌آمدند، حائز اهميت است.»
كالدول در مورد انتخابات سبزوار، يکي از شهرهاي استان خراسان چنين مي‌نويسد: «مفتخراً به پيوست ترجمه (و متن فارسي) شكايتي را كه عده‌اي از اهالي سبزوار دربارة روند انتخابات اخير داشته‌اند، ارسال مي‌گردد. به همراه اين شكايت، نامه‌اي از طرف شخصي به نام سيد‌محمد كمره‌اي نيز به دست سفارت رسيده كه ترجمه آن نيز ضميمه شده است.» نامه كمره‌اي در تاريخ 16 ژانويه 1920 نگاشته شده است: «اين نامه براي من آمده تا از اين طريق به سفارت آمريكا ارسال شود. اين جانب هيچ يك از افرادي را كه اين نامه را امضا كرده‌اند، نمي‌شناسم. اما از اوضاع اسف بار و غم‌انگيز آنها كاملاً مطلعم... لذا به اين جانب اعتماد كردند... ايشان پيشاپيش قدردان احساسات خالص و پاك آمريكايي‌ها هستند. (امضا) سيد‌محمد كمره‌اي» تاريخ نگارش نامه مذكور، 4 دسامبر 1919 است و84 نفر آن را امضا كرده‌اند: «انتخابات سبزوار به شيوه‌اي غير مرسوم برگزار شد... سالار حشمت، حاكم سبزوار، ابتدا برگزاري انتخابات را متوقف كرده و اعضاي هيأت نظار را تغيير داد؛ سپس ايادي خود را از شهر‌ها و آبادي‌هاي اطراف فراخواند و به آنها دستور اكيد داد كه مي‌بايست افراد مشخصي رأي بياورند. هيچ شكي در خائن بودن اين افراد وجود ندارد... ما هيچ اميدي به اين انتخابات نداشته و يقين داريم چنانچه شكايت خود را نزد مقامات بالاي مملكت هم ببريم، به نتيجه نمي‌رسيم... تنها خواهش ما از عالي‌جناب اين است كه اين يادداشت را نزد خود نگاه داريد، شايد زماني حمايت آمريكايي‌ها كه شامل حال ستم‌ديدگان بوده است، شامل حال مردم سبزوار و آبادي‌هاي اطراف آن نيز بشود. اوضاع بسيار وخيم است و مردم حتي قدرت دم زدن از خواسته‌هاي خود را ندارند.»  20 مارس 1920،‌ كالدول در تلگرام ارسالي خود چنين مي‌نويسد: «روز به روز بر شمار مخالفان قرارداد 9 آگوست 1919 ايران ـ انگليس افزوده مي‌گردد؛ كه طبق معمول، در قالب نام‌هاي مستعار ظاهر مي‌شوند. يكي از اين مخالفين، يك انجمن مخفي است كه خود را «كميته نجات ايران» ناميده است.» نامه اين كميته در تاريخ هفتم مارس 1920 به سفارت آمريكا: «به وزيرمختار محترم آمريكا در تهران: كميته نجات ايران افتخار دارد از طريق حضرت عالي كه نماينده مردم شريف آمريكا هستيد، مراتب اعتراض خود را به استحضار جامعه ملل برساند. توافقنامه شومي كه اخيراً ميان وثوق‌الدوله (رئيس‌الوزراي فعلي ايران) و دولت انگلستان منعقد شده، استقلال كشور ايران را زير سؤال مي‌برد و بر خلاف اصول آزادي ملت‌ها و قانون اساسي ايران است... كميته همچنين به استحضار مي‌رساند انتخابات پارلماني جاري در ايران، كاملاً غيرقانوني است. با وجود حكومت نظامي نمي‌توان انتخاباتي ملي داشت. مردم ايران هيچ شناختي از افراد انتخاب شده ندارند و قلباً از حضور آنها در پارلمان ناراضي هستند؛ چرا كه با دزديدن رأي مردم، رأيي به صندوق ريخته مي‌شود كه كانديداي مورد نظر وثوق‌الدوله انتخاب شود. كشف حقيقتِ اين قضايا بسيار آسان است. (مهر و امضا) كميته نجات ايران.»