استراتژی قدرتهای جهانی و تأثیر آن بر منطقه خاورمیانه ( با تاکید بر استراتژی آمریکا )
خاورمیانه بدلیل قابلیتهی ژئو پلیتیکی ممتاز،منابع انسانی مستعد،توانمندیهای محیطی و منابع سرشار انرژی،همیشه برای قدرتهای مداخلهگر برونمنطقهای وسوسهانگیز بوده است و در طول قرون اخیر بارها و بارها قوهء قهریه را به جانب خود جلب و جذب نموده است.
این منطقهء حساس و شکننده،زمانی تحت سیطرهء بریتانیا و زمانی موردنظر آمریکاییها و امروزه همزمان مورد توجه رقیب قدرتمند مداخلهگر و سلطهجوی غربی است که خود نشان از مرحلهء گذرا این منطقه از تهدید سنتی به تهدید مدرن نرمافزاری است.در آغاز هزاره سوم میلادی نگاه امنیتی و اقتصادی به خاورمیانه،نگاهی متفاوت از گذشته است،زیرا جهان غرب ضمن نیاز به انرژی در چرخهء اقتصاد جهانی با یک چالش غیر قابل جایگزین در ابعاد ایدئولوژیکی مواجه است و آن چالش خیزش بنیادگرایی و اسلامگرایی سیاسی در منطقه است که تمدن مغربزمین را به چالش ایدئولوژیکی فرا خوانده است.
لذا این موضوع هزینههای گزافی تاکنون برای غرب در پی داشته و خواهد داشت.ضمن اینکه غربیها در تلاشند به هر قیمتی خاورمیانه را در دایره خواستهها و مطالبات خود نگه دارند.لذا در این راه متوسل به شیوههایی نظیر دولتسازی،مهار،تحریم و درگیریهای نظامی ائتلافی شدهاند.برآیند این تحولات نشان از آن دارد که خاورمیانه در آینده گرانیگاه خواستههای جهانیست و بار سیاسی،اقتصادی، امنیتی و ایدئولوژیکی این قطعه از جهان پرهزینهتر از گذشته خواهد و نیاز به راهبردی درازمدت و لحاظ کردن مسائل فوق الذکر دارد.
واژگان کلیدی:استراتژی،قدرتهای جهانی،خاورمیانه،جنگ سرد،آمریکا (1)-عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 103)
________________________________________
مقدمه
کشورها برمبنای نیازها،توانمندیهای ملی و شرایط بین المللی برای تأمین اهداف اهداف و منابع ملی خود جهتگیری یا راهبرد کلی سیاست خارجی خود را اتخاذ میکنند.
بهطور کلی چهار راهبرد در سیاست خارجی کشورها قابل تصور است.
1-راهبرد بیطرفی
2-راهبرد انزواگرایی
3-راهبرد عدم تعهد
4-راهبرد اتحاد و ائتلاف
در سطح کلان،جهان در یک قرن اخیر دو نوع استراتژی کلی را تجربه کرده است:
اول:استراتژی که خواهان حفظ وضع موجود است در این مدل اتحاد جماهیر شوروی سابق و چین مصداق آشکار بوده است.
دوم:استراتژی کشورهایی که به دنبال سهم جدید و بیشتری از قدرت جهانی بودهاند و با اتخاذ استراتژی اتحاد و ائتلاف خواستار برهم زدن وضع موجود و ایجاد نظم نوین میباشند.لذا استراتژی امروزین ایالات متحده از این وضع خارج نیست به گونههایی که در نیم قرن گذشته و خصوصا در دهههای اخیر با راهبرد ائتلاف و اتحاد بارها این نوع استراتژی را در محیطهای جغرافیایی خاورمیانه از جمله افغانستان،عراق،کویت و...به آزمایش گذاشته است.
شواهد حاکی از این است که در نیم قرن گذشته هر سال آمریکاییها دهها کتاب در مورد شناسایی کشورها منتشر کردهاند و از تمام جوانب مسائل سیاسی، فرهنگی و نظامی این کشورها را در مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند تا به عمق
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 104)
________________________________________
توانمندیهای این دسته کشورها بیشتر پی ببرند و استراتژیهای مناسب با وضعیت آنها تهیه و تدوین نمایند اما در نقطه مقابل هیچیک از کشورهای خاورمیانه تاکنون نتوانسته است مدل مقابله با استراتژی آمریکا را تهیه نماید.این موضوع گویای حقیقتی تلخ است که دولتهای جهان خصوصا کشورهای منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه،فاقد استراتژیهای مدون در رویارویی با جهان غرب و ایالات متحده میباشند.و این خلاء راهبردی همچنان پابرجاست.
طرح مساله
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و خاتمه جنگ سرد، گروهی از استراتژیستهای غربی درصدد عملی ساختن سلطه یک جانبه بر جهان آن هم از طریق برتری نظامی و ایدئولوژیکی برآمدند عدهای هم از این واقعه به عنوان(پایان تاریخ)نام میبرند.
به طوری که فوکویاما تحلیلگر مسائل غرب در مقالهای تحت عنوان(پایان تاریخ و آخرین انسانها)پیروزی لیبرالیسم بر سایر ایدئولوژیها را جشن مغربزمین میداند.تندروهای هیأت حاکمه آمریکا در آن زمان در تلاش برای متحد ساختن جامعه آمریکا از راه جنگ و القای برتری استراتژیک در جهان برآمدند.اما در این طرح یک خلاء ژئو پلیتیکی وجود دات و آن وجود یک دشمن خارجی بود که دستگاه سیاست خارجی آمریکا بتواند در برابر آن موضعگیری کند.زیرا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق یک مشکل برای آمریکا به همراه داشت و آن حذف رقیب خارجی و سنتی خود در صحنه بازیگری جهانی بود.که سیاست خارجی آمریکا برای ادامه برنامههای بلندمدت خود و پیاده کردن طرحهای راهبردی خود شدیدا به آن احتیاج داشت.بر این روال دستگاه سیاست خارجی آمریکا طی دو
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 105)
________________________________________
دهه اخیر در جستجوی راهی بود تا بتواند موانع و دشمنانی خارج از محیط جغرافیایی غرب برای خود تعریف و تجسم کند.تا ضمن اتخاذ تدابیر لازم جهت جلوگیری از ظهور قدرتها و رقبای جدید در صحنه جهانی،بر نقاط استراتژیکی دنیا تسلط عملی یابد.لذا بهترین منطقه استراتژیک همان خاورمیانه است.
این منطقه به لحاظ پتانسیلها و نقاط استراتژیک در دنیا حائز اهمیت است به گونهای که از آن به عنوان(جغرافیای ثروت و فرصت)یاد میکنند.از منظر جغرافیای سیاسی و نظریههای ژئو پلیتیکی،ویژگیهای هارتلند و ریملند را همزمان در خود داراست.این منطقه یک نقطه برخوردی است.محل برخورد تمدنها،محل برخورد فرهنگها،محل برخورد ادیان و مذاهب،محل برخورد منافع اقتصادی و انرژی دنیا و از همه مهمتر محل برخورد استراتژیهای جهانی است.
فرضیات
در این مقاله سعی خواهد شد با توجه به ژئو پلیتیک عصر جدید و پیامدهای آن در صحنه روابط بین الملل و جغرافیای سیاسی جهان به این سوال اصلی که «پیامدهای استراتژی آمریکا بعد از جنگ سرد در محیط جغرافیایی خاورمیانه چگونه رقم خورده»را با دو فرضیه جواب بدهیم:
فرضیه 1:بین رفتار آمریکائیان و تحولات اخیر خاورمیانه رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه 2:استراتژی آمریکا تغییرات عمدهای در محیط خاورمیانه بوجود آورده است.
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 106)
________________________________________
قابلیتهای خاورمیانه در استراتژی قدرتهای جهانی
خاورمیانه یا خاور نزدیک که در اینجا شامل جهان عرب،اسرائیل،ترکیه، آسیای میانه،ایران و افغانستان میشود مکان بزرگترین منبع سوخت فسیلی و نیز مکان قدرتهای جاهطلب و پرشماری است که برای بدست آوردن برتری منطقهای تلاش میکنند.این منطقه همچنین سرزمینی است که ایالات متحده،بریتانیا و سایر قدرتهای جهانی در آن منافع و حامیانی دارند،منطقهای است که جنگ افزارهای کشتار جمعی در آن در حال گسترش است تصادفی نیست که این منطقه میدان جنگ بزرگ آمریکا در سال 1991 بود(جنگ خلیج فارس در حمایت از آزادی کویت)،میدان جنگ افغانستان و عراق در رویارویی با آمریکا بود.
خاورمیانه تنها منطقهای است که در آن پس از پایان جنگ سرد آرایش نظامی ایالات متحده کموبیش بهطور پیوسته وجود داشته است.بنابراین از دیدگاه غرب خاورمیانه منطقهای است که اهمیت بسیار و در عین حال مشکلات زیادی به همراه دارد.بیتردید حتی بدون در نظر گرفتن منافع آمریکا در این منطقه، دیدگاه فوق یک حقیقت است زیرا به رغم دورنمای بیسابقه آشتی اعراب و اسرائیل هنوز خاورمیانه با مشکلات فراوانی روبرو است.
نظامهای خودکامه بسیاری وجود دارند که بجز هندوستان،ترکیه و ایران در هیچ کجای دیگر این منطقه مردمسالاری نهادینه نشده است.این منطقه جغرافیایی به دلایل زیر قابلیتهای خود را در اشکال مختلف به نمایش میگذارد که میتواند به عنوان تهدید برای هر دسته از کشورها مورد استفاده قرار گیرد از جمله:
1-محیط اسلام سیاسی و اسلام مسلح و تندرو است.
2-دارای کشورهای توسعه نیافته بیشماری است.
3-محل رقابت فرقهای میان ادیان،مذاهب بزرگ اسلامی است.
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 107)
________________________________________
4-محل برخورد سیستمهای حکومتی است.
5-تامینکننده حجم گستردهای از مواد مخدر برای بخشهایی از جهان است.
6-خشونتهای قومی در میان کشورها
7-محیطی که هر 25 سال یکبار قابلیت بحران و تشنج را در جنگهای داخلی و خارجی به نمایش میگذارد.
علاوه بر این،محیط جغرافیایی در هر دوره تاریخی با تغییرات شکننده و مصیبتباری روبرو بوده است که دستکم به یکی از سه صورت زیر قابل تحلیل و بررسی است:
1-در محیط خاورمیانه هرگاه یکی از امپراطورها فرو میریزد در مناطق پیرامون خود موجی از بیثباتی ایجاد میگردد که معمولا سالها به طول میانجامد مانند شوروی سابق،سقوط طالبان و رژیم بعثی عراق.
2-بجز روسیه،ترکیه و ایران عمر تاسیس هیچیک از رژیمهای منطقه به یک قرن نمیرسد.لذا فاقد تجربه کشورداری،فاقد سیاست منسجم خارجی و...میباشند/ نوپایی این دولت-ملتها،زمینه نداشتن بلوغ سیاسی و وابستگی به قدرتهای منطقهای را فراهم آورده است.
3-ناهماهنگی اغلب دولت-ملتهای خاورمیانه از نظر ترکیب زبانی،قومی،مذهبی و جمعیتی جزو دولتهای ناهمگن هستند و به لحاظ اتحاد ملی با نیروی مرکزگریزی و ناحیهگرایی روبرو هستند.
کارشناسان و استراتژیستهای دنیا معتقدند که منطقه خاورمیانه به دلائل زیر همیشه مورد توجه ایالات متحده بوده است:
1-رشد بالای جمعیت
2-ضعف عمیق تکنولوژیکی
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 108)
________________________________________
3-مسئله جهانی شدن اقتصاد
4-وجود رژیم صهیونیستی در منطقه
5-تنشهای سیاسی و قومی
6-وجود تعارضات سرزمینی
7-سازگاری محیط خاورمیانه با اهداف بلندمدت آمریکا
لذا با حذف رقیب سنتی یعنی اتحاد جماهیر شوروی موانع و مشکلات فرا روی ایالات متحده تا حدودی برداشته شد.و حادثه 11 سپتامبر برای اهداف ایالات متحده در منطقه کلید خورد،با این اتفاق آمریکا در خاورمیانه از الگوی مداخله نیابتی خارج گردید و الگوی مداخله مستقیم را در دستور کار قرار داد. ابتدا با شعار مبارزه با تروریسیم مستقیما وارد محیط خاورمیانه شد و استراتژی خود را در خاورمیانه به اجرا گذاشت.بعد از آن،نگاه سلطهگری خود را متوجه محیط عراق نمود و به بهانه خاورمیانه عاری از سلاحهای کشتار جمعی عراق، رژیم بعث را به زانو درآورد.مجموعه این اقدامات در راستای این اهداف پیش میرود که از منظر آمریکاییها بعد از فروپاشی شوروی سابق،رقیب قدرتمند آن در آینده چین است و با این کار آنها میخواهند در همسایگی ژئو پلیتیکی چین قرار گیرند و مرزهای ناتو را در کنار مرزهای چین قرار دهند.بنابراین بسیاری از تحلیلگران بر این اعتقاد هستند که هدف آمریکا فراتر از خاورمیانه است و حمله به عراق و افغانستان سرآغاز دگرگونیهای ارضی و مرزی در خاورمیانه است.آنها برای رسیدن به مرزهای چین نیازمند خاورمیانه جدیدی هستند و تنها با تغییرات ساختار سیاسی کشورها و تسلط بیچونوچرا بر این کشورها میتواننند بر اهداف بزرگتر خود برسند.
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 109)
________________________________________
حوادث بعد از جنگ سرد و آثار آن بر موقعیت سیاسی خاورمیانه
از دیدگاه کارشناسان و تحلیلگران،جغرافیای سیاسی،خاورمیانه در دو دهه اخیر به شدت تحت ت اثیر حوادث بعد از فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 پایانی بر ساختار دو قطبی قدرت در جهان و آغازی بر ساختار نوین ژئو پلیتیکی بود که بنیاد این ساختار جدید بر حفظ منافع جهانی ایالات متحده بوده است. حوادث جنگ خلیج فارس،جنگ در افغانستان،جنگ تمامعیار در عراق،طرح نقشه راه در فلسطین،گسترش دموکراسی در خاورمیانه و...با محوریت آمریکا به انجام رسیده است.ایالات متحده میکوشد که با طرح و پیگیری مبارزه با تروریسم اهداف و منافع خود را در منطقه دنبال کند.ازاینرو میتوان گفت که هدف آمریکاییها از حضور گسترده در این منطقه،توسعه و تکمیل سیاستهای قبلی این کشور در شرایط فعلی حاضر است.
واقعه 11 سپتامبر باعث گردید تا آمریکاییها دست به نوعی سیاست محصورسازی(شبیه به سیاست محصورسازی در دوران جنگ سرد)در محیط خاورمیانه زنند و از طریق این نوع استراتژی،کشورهای محوری مانند ایران، عراق،سوریه و...را کنترل همهجانبه نمایند.اولین کشورهایی که در نوک پیکان استراتژی پیشتاز آمریکا قرار گرفتند،عراق و افغانستان بود که این روزها شاهد وقایع آن هستیم.خاورمیانه بعد از جنگ سرد با این وقایع روبرو گشت که:در نظام نوین جهانی،دنیا بسوی رقابتهای کلان اقتصادی در حرکت است.یعنی جهان از مرحله زیربنای ژئو استراتژیک عبور کرده است و بسوی زیربنای ژئو اکونومیک پیش میرود.لذا اگر به جمعیت،بازارها،تولید ناخالص ملی توجه کنیم،خاورمیانه نقشآفرین قرن 21 میباشد.زیرا سه کشور ایران،عراق و عربستان مثلث ژئو اکونومیک منطقه را تشکیل میدهند و کوچکترین تغییر و تحول سیاسی و
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 110)
________________________________________
ساختاری در این سه کشور،موقعیت سیاسی خاورمیانه را دستخوش تغییر و تحول خواهد کرد.
استراتژی روسیه-شوروی و روسیه جدید در خاورمیانه
به لحاظ طبیعی و موقعیت جغرافیایی،روسیه دچار انزوا و یا حتی میتوان گفت وضعیت محاصره خاصی است.این کشور علی رغم وسعت فراوان خود،در واقع محصور در خشکی است و راه دسترسی بدون مانعی به دنیا ندارد. سیاستمداران تزاری و شوروی در یک مطلب اتفاق نظر دارندو آن هم اینکه با توسعهطلبی،وضعیت جغرافیایی این کشور را تغییر دهند.تا هنگام پطر کبیر در روسیه،تزارها استراتژی خاصی در این مورد نداشتند اما پطر کبیر نگاه فراقارهای برای روسیه داشت و حتی در وصیتنامه خود بر آن تاکید داشت و آن این بود که (پیشروی بسوی جنوب برای دسترسی به آبهای گرم خلیج فارس و دریای عمان آن هم با حملات پیاپی به ایران و تسلط بر تجارت مشرقزمین).
با مرگ پطر کبیر سیاستهای وی توسط استالین پیگیری شد و بعدها بصورت سندی ماندگار در دستور کار تمام دولتهای شوروی باقی ماند.
استراتژی شوروی بنا به گفته رهبران این کشور این است که تا زمانی که قدرتهای امپریالیستی به رهبری آمریکا نفوذ مهمی در منطقه دارند،خاورمیانه در سیاست خارجی شوروی از تقدم بالایی برخوردار بود.
بر این اساس قبل از فروپاشی شوروی،عراق در منطقه خلیج فارس به عنوان بازوی راست شوروی بود و این کشور متحد استراتژیک روسها بحساب میآمد،و ایران نیز به عنوان متحد استراتژیک آمریکا قرار داشت.بعد از فروپاشی شوروی، روسیه در زمان یلتسین گروهی از استراتژیستها جمع شدند و پس از سالها بحث
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 111)
________________________________________
و مجادله سرانجام به تدوین دکترین نظامی پرداختند.نکات اساسی این دکترین عبارتند از:
1-امنیت روسیه به معنای کامل کلمه فقط در امتداد مرزهای شوروی سابق امکانپذیر است.
2-هرگاه منافع روسیه در هرکدام از جمهوریهای شوروی سابق به خطر افتد،ارتش روسیه حق دارد آن کشور را مورد تهاجم قرار دهد.
در دکترین نظامی که در سال 2000 به امضاء پوتین رئیس جمهوری فعلی روسیه رسید،موارد زیر گنجانده شده است.
2-گسترش بلوکهای نظامی به ضرر امنیتملی روسیه،ایجاد،تجهیز و آمادهسازی دسته و گروههای نظامی در قلمرو کشورهای دیگر برای استقرار در خاک روسیه با همپیمانانش و استقرار نیروهای بیگانه برخلاف قوانین سازمان ملل متحد در مجاورت مرزهای روسیه با همپیمانان آن،به عنوان تهدید نظامی علیه روسیه تعیین شدهاند.
2-روسیه امروز پذیرفته است که یک قدرت بزرگ در حوزه سرزمینهای شوروی سابق همانند چین،هند،نیجریه و آفریقای جنوبی در مناطق مجاور خود باشد.
3-نقشی که به روسیه داده شده است درگیر شدن در مسائل گوناگون جهانی در حد یک بازیگر منطقهای است.
4-در مجموع اصول استراتژی روسیه بر سه کلمه تأکید دارد.تاریخ،جغرافیا و فرصت.
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 112)
________________________________________
استراتژیهای بریتانیا-انگلیس در خاورمیانه
آنگونه که تاریخ به ما آموخته،ذهنیت انگلستان همواره حول دو محور استوار بوده است.
اول:تأمین آزادی کشتیرانی و ارتباطات دریایی امپراتوری بریتانیا در خاورمیانه
دوم:پیشگیری از سلطه هرکدام از دولتهای اروپایی بر خاورمیانه
هر دو مسئله برای مصالح انگلستان جنبه حیاتی داشته است،اما به لحاظ اهمیت،اصل اول و تأثیرگذاری آن بر منطقه خاورمیانه نگرش استراتژیک انگلستان در واقع به منظور سلطه بر جهان برمبنای بینش استراتژی(آلبوکرک) پرتغالی در سده 16 استوار است.وی عقیده داشت هر کشوری بر تنگه هرمز و باب المندب مسلط باشد بر جهان مسلط است.با توجه به این اصل در رابطه با سیاست خارجی انگلستان،میتوان به اهمیت خاورمیانه و حوزه خلیج فارس که مرکز تلاقی اروپا به شرق از جمله شبه قاره هند است،پی برد در اواخر قرن 19 با انتخاب لرد کرزون به عنوان نایب السلطنه،سیاست انگلیس در خلیج فارس تحرک بیشتری یافت،به طوری که انگلستان مدعی تمام خلیج فارس گردید.چنانکه کوی در این خصوص مینویسد:حضور هر نیروی دیگری بجز انگلستان در خلیج فارس توازن،توازن حساسی که با آن همه زحمت بوجود آمده برهم خواهد زد.
کرزون برای تحریک افکار عمومی انگلستان مرتبا گزارش از توطئه دخالت روسیه،آلمان و فرانسه در خلیج فارس میداد.همین هشدارها بصورت بیانیه رسمی وزارت امور خارجه دولت انگلستان در سال 1282 منجر شد مبنی بر اینکه :ما احداث پایگاه نیروی دریایی یا بندر مستحکم در خلیج فارس را توسط هر
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 113)
________________________________________
قدرتی که باشد،به عنوان خطر بزرگی برای منافع بریتانیا تلقی خواهیم کرد و در برابر این اقدامات با کلیه امکانات مقاومت خواهیم کرد.
برپایه این شناسایی از موقعیت استراتژیکی خاورمیانه و منطقه خلیج فار، انگلستان،ایران را در جنوب غربی آسیا به عنوان یک کشور مهم و دارای نقش اساسی در خاورمیانه میدید و آن را دروازه شبه قاره هند معرفی مینمود.با توجه به تکهمیشگی ایران به شبه قاره ه ند،انگلستان ایران را رقیب آسیایی خود در رابطه با شبه قاره احساس مینمود و برنامه تضعیف ایران را مدنظر قرار داد.در این راستا انگلستان با جداسازی افغانستان از ایران،یک کشور حایل بین روسیه و شبه قاره ایجاد نمود.
سیاست دیگر انگلستان در خاورمیانه،تسلط بر منابع نفتی استوار بوده است. ضرورت تأمین امنیت حوزههای نفتی منطقه مورد توجه عمیق انگلستان بود و بدون در اختیار داشتن منابع نفتی منطقه حفظ موقعیت و منافع اقتصادی و استراتژیک انگلستان در این نواحی چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ امکانپذیر نبوده است.چنانچه چرچیل نخستوزیر انگلستان در جنگ جهانی دوم گفته بود:هر کس بر موج نفت سوار است بر سیاستهای جهانی سوار است و از این منظر نفت ایران و عراق برای انگلستان دارای منافع استراتژیک بوده است. همچنین عراق در غرب ایران برای انگلستان دارای اهمیت فراوان بوده است بطوریکه سر ویلسون فرمانده کلی سیاسی منطقه در سالهای اشغال عراق توسط انگلیسیها،در مورد اهمیت استراتژیک عراق گفته است:کلید منطقه استراتژیک در بغداد است و ما با اشغال عراق توانستیم خنجری در جهان اسلام فرو کنیم و به این وسیله از تجمیع مسلمین علیه خودمان در خاورمیانه جلوگیری کنیم.برای ما مسلم است که سیاست ما در زمان صلح باید حفظ این کشور و محیط پیرامونی آن
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 114)
________________________________________
باشد زیرا برای ما بین النهرین مانند میخی است که همه کشورهای زیر سلطه انگلستان در منطقه را نگهمیدارد.
اگر روی نقشه هم به ترکیب کشورهای مسلمان نگاه کنیم خواهیم دید که قلب جهان اسلام خاورمیانه است و در خاورمیانه دو جریان وجود دارد:یکی ملتهای عرب و دیگری ملتهای غیر عرب مانند ترکها،ایرانیها و کردها و تنها منطقهای که این جریان را به هم پیوند میدهد عراق است.لذا انگلستان در سیاست"تفرقه بینداز و حکومت کن"را در خاورمیانه پیشه خود قرار داده است، بدین صورت که با تعیین مرزهای مسئلهدار بین کشورهای منطقه بدون توجه به خصلتهای طبیعی و فرهنگی آن آتش زیر خاکستر را آفرید که امروزه هر از چندگاهی شعلهور میشود.مانند اختلاف مرزی بین ایران و عراق،اختلاف مرزی بین عراق و کویت،اختلاف مرزی بین ایران و امارات عربی و...بدین طریق بعد از جنگ جهانی دوم بیشتر بحرانها و جنگها در این منطقه اتفاق افتاده است.
استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه:
از بدو استقلال آمریکا هدف اساسی سیاستهای آن کشور توسعه سرمایهداری بوده است.بدین منظور با توجه به موقعیت جغرافیایی آن کشور،اساس استراتژی آمریکا بر محور آب قرار گرفته است و هدف آن تأمین امنیت تجاری در سراسر کرهء زمین بوده است.
در آغاز قرن بیستم،آمریکا در قالب یک امپریالیسم تمامعیار در رقابت با کشورهای اروپایی قرار گرفت.بدین ترتیب جهان در دههء 1930 به سه اردوگاه متفاوت تقسیم گردید که در نهایت کشورهای غربی و شوروی علیه جبهه متحد فاشیست،یعنی آلمان و ایتالیا متحد شدند و چون جنگ با شکست آلمان و ایتالیا
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 115)
________________________________________
پایان یافت،تضاد بین شوروی و غرب افزایش یافت و در نهایت این دو قدرت رودرروی یکدیگر قرار گرفتند.رقابت دو ابرقدرت در صحنه جهانی بنام جنگ سرد نزدیک به نیم قرن ادامه یافت و همین امر منجر به بسته شدن پیمانهای نظامی -سیاسی مختلف در برابر یکدیگر گردید.استراتژیستهای آمریکایی با سرلوحه قرار دادن شعار"روسها میآیند"کوشش خود را صرف جلوگیری از گسترش کمونیسم در جهان کردند و نظر به مهمار شوروی اساس سیاست خارجی آمریکا را برای چندین دهه پایهگذاری نمود و جرج کنان در سال 1946 از این نظریه به عنوان"سد نفوذ"نام برد.
بنابراین جلوگیری از نفوذ شوروی و دسترسی به نفت خاورمیانه از اهداف سنتی ایالات متحده است.به این ترتیب پیمان بغداد که در واقع یک پیمان ضد کمونیستی بود با همراهی کشورهای ایران،ترکیه،پاکستان،عراق و انگلیس در سال 1955 با مرکزیت عراق در خاورمیانه شکل گرفت،اما با وقوع انقلاب 1958 در عراق و خروج این کشور از پیمان بغداد:تکیه اساسی آمریکا بر پیمان سنتو قرار گرفت و اعضای آن همان ا عضای قبلی منهای عراق بودند.در این پیمان ایران محور اتصال و حلقهء امنیتی امریکا از غرب به شرق بود و به عنوان متحد استراتژیک امریکا در پیمان سنتو قرار گرفت.
سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی نظام"سد شمالی"را که به منظور سد کردن نفوذ شوروی از طریق پیمان نظامی سنتو و اتصال آن به پیمانهای ناتو و سیتو به مرحله اجرا درآمده بود،مختل کرد و منجر به شکلگیری نوعی خلاء امنیتی برای اهداف و منافع آمریکا در خلیج فارسشد.چرا که با وقوع انقلاب اسلامی پیمان سنتو فرو ریخت و بحرانهای ریزودرشتی از دریای سرخ تا شمال و شرق ایران فراروی منافع آمریکا قرار گرفت.این حادثه باعث شد که آمریکا
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 116)
________________________________________
برای دفاع از منافع حیاتی خود در خلیج فارس با تکیه بر نیروی نظامی درصدد تأمین امنیت منطقه برآید.در دهه 1980 هدف آمریکا ایجاد توازن میان ایران و عراق بود،جنگ عراق علیه ایران زمینهای فراهم آورد تا آمریکا بتواند اهداف خود در منطقه را تحقق بخشد.
همچنین تهدید ایران برای بستن تنگه هرمز و تقاضای ک ویت از آمریکا برای تأمین امنیت نفتکشهای این کشور شرایط حضور نظامی آمریکا در منطقه را فراهم کرد.
در منطقه خاورمیانه دو کشور ایران و عراق بعنوان کشورهای منطقهای قرار دارند که روابطو تعاملات آنها با یکدیگر پیوسته تحت تأثیر استراتژیهای قدرتهای بزرگ قرار داشته است.اما بعد از فروپاشی شوروی سابق این تعاملات تحتتأثیر استراتژیهای تنها قدرت جهانی یعنی آمریکا قرار گرفت.
استراتژیهای آمریکا در قبال ایران و عراق پس از جنگ سرد
استراتژی موازنه قدرت که از زمان نیکسون بین قدرتهای برتر خاورمیانه یعنی ایران،عراق و عربستان بود،منجر به افزایش توان نظامی آنها گردید،این افزایش توات نظامی به نحوی منافع آمریکا را تهدید مینمود.دولت کلینتون با استناد به عدم تأثیر سیاستهای مهار دوگانه 1993 بیانر استراتژی جدید آمریکا بود.
ابزار این استراتژی عبارتند از:قدرت نظامی،فشار دیپلماتیک و تحریمهای اقتصادی
در این استراتژی قدرتهای منطقه مانند ایران و عراق به عنوان دشمنان آمریکا شناخته شدهاند بر این اساس قابلیتهای تهاجمی هر دو کشور در جنگ هشت ساله مهار گردید و هدف دولت کلینتون در انزوا قرار دادن ایران و عراق بطور
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 117)
________________________________________
همزمان بود و به این دو کشور لقب یاغی و سرکش داده شد.به دنبال رخداد 11 سپتامبر 2001 سیاستهای خصمانه آمریکا در خاورمیانه تشدید شد.بعد از این واقعه جرج بوش در کنگرهء آمریکا سه کشور ایران،عراق و کرهء شمالی را محور اهریمنی نامید و دولتهای مزبور را تهدیدی جدی برای امنی ملی آمریکا و امنیت جهانی قلمداد نمود.لذا به این دلیل استراتژی آمریکا از بازدارندگی به حملهء پیشگیرانه تغییر یافت.بهطور کلی اهداف و استراتژیهای آمریکا در خاورمیانه را بعد از جنگ سرد میتوان به دو گروه تقسیمبندی نمود:
الف-استراتژی دوران حمگ سرد که دربرگیرنده موارد زیر بود:
1-مهار شوروی با ایجاد پیمانهای سیاسی و نظامی
2-حمایت از کشورهای طرفدار غرب
3-کمک مالی به حامیان خود
4-تضمین جریان نفت به قیمت مناسب
5-تأمین امنیت کامل اسرائیل
ب-استراتژی بعد از دوران جنگ سرد که دربرگیرنده موارد زیر بود:
1-تحقق صلح اعراب و اسرائیل
2-کنترل منابع انرژی
3-مهار دوگانه ایران و عراق
4-قراردادهای امنیتی دوجانبه با کشورهای منطقه خلیج فارس
5-حضور نظامی طولانیمدت در منطقه
6-مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی
7-فراهم ساختن بازار اقتصادی برای بخش تجاری آمریکا
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 118)
________________________________________
نتیجهگیری
1-دسترسی به آبهای آزاد جنوب از طریق ایران یا قسمتی از ایران و عراق و روی کار آمدن رژیم سوسیالیستی طرفدار شوروی در ایران از جمله اهداف بلندمدت شوروی در خاورمیانه بود،تا از این طریق در خلیج فارس نفوذ کند.
2-کنترل تنگه هرمز و تسلط بر منابع نفتی خلیج فارس بویژه ایران و عراق، دور نگهداشتن عراق از کشورهای عربی،عقیم گذاشتن مرزبندی کشورها،از استراتژیهای انگلستان در خاورمیانه محسوب میشود.(حتی در جنگ عراق انگلیسیها مناطق نفتخیز جنوب عراق از جمله بصره را عهدهدار شدند و در این تقسیمبندی و کنترل عراق سیاستهای گذشته خود را دنبال کردند)
3-استراتژی آمریکا تأمین امنیت جریان نفت و عدم دسترسی شوروی به منطقه خلیج فارس و دریای عمان بود.سیاست این کشکور با وارد کشورهای ایران عراق و عربستان به پیمانهای سیاسی و نظامی جهت مهار شوروی و حمایت از آنها متمرکز گردید.اما با وقوع انقلاب اسلامی معادله فوق به هم ریخت و ایران موضعی استقلالطلبانه پیشگرفت،موضعی که وابستگی به شرق و غرب را نمیپذیرفت.
با وقوع حادثه 11 سپتامبر آمریکا به استراتژی پیشگیرانه رویآورد و امروزه این سیاست را در خاورمیانه تحت عنوان"هرکس با ما نیست علیه ماست"را دنبال کرد.
البته هنوز استراتژی آمریکا در وادی جنگ سرد نهادینه نشده است و این کشور مکملهای گذشته را پیگیری مینماید.چون استراتژیها نیاز به درمان دارند و قضاوتها در این مورد هنوز زود است.
ژئوپلیتیک » شماره -2 (صفحه 119)
________________________________________
منابع و مآخذ
1-زالمی خلیلزاده،استراتژی برای قرن 21،تهران نشر آمن،1379
2-دهمشکی،جلال،استراتژی ملی آمریکا در قرن 21،تهران مرکز مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار-1380
3-اطاعت،جواد،ژئو پلیتیک و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران،تهران،نشر سفیدی-1376
4-عزتی،عزت ا...،ژئو پلیتیک در قرن 21،تهران،انتشارات سمت،1380
5-الاسدایر دراسدل و جرالد اچ،بلیک،جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا،ترتجمه دره،میرحیدر تهران،1369،دفتر مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه
6-مجتهدزاده،پیروز،جغرافیای سیاسی و سیاست جغرافیایی،تهران،انتشارات سمت،1381
7-حافظنیا،محمد رضا،خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز،تهران،انتشارات سمت،1381
8-تحلیلی بر ژئو پلیتیک ایران و عراق،انتشارات سمت،1380
9-نقیبزاده،احمد،تحولات روابط بین الملل(کنگره وین تا امروز)تهران،نشر قومس،1380
10-سجادپور سید کاظم،سیاست مهار دوجانبه در تئوری و عمل،مجله سیاست خارجی، تهران،1383
11-زهرایی،مصطفی،از کشورهای یاغی تا محور اهریمنی،فصلنامه سیاست خارجی،تهران،شماره 1 بهار 1381
12-اسدی،بیژن،حادثه 11 سپتامبر و تاثیر آن بر موقعیت سیاسی خلیج فارس،فصلنامه مطالعات خاورمیانه شماره 31 سال 1381
13-صدوقی،مراد علی،تاثیر حادثه 11 سپتامبر بر سیاست دفاعی و امنیتی ایران،شماره 17 و 18، تهران 1381
14-لوئیس فاوس،ایران و جنگ سرد،ترجمه کاوه بیات،تهران،دفتر مطالعات وزارت خارجه 1374
15-andy yordenko/Russian new militari doctrine/nucleardiyest voice/ no(summer 2000)pp/22-24
16-k.r.ramazani the persan yulf foreiny/vil.570 no-springt 1979.p.824.
17-jefferyecord/the rapid deployment force/Washington/d/c.in stitude for foregin policyanalisis/1983/p.44.
18-E.y.www.cnn.com/news archives/USA.
19-www.hamshahri.net
20-keyhan news.net
21-www.ila.net.
22-www.nashriat.net.
23-www.geocities.com.
24-www.sharg newspaper.com
25-www.sna-news.