ابتکار : از تسخیر سفارت امریکا هیچ وقت پشیمان نبوده ام

وقتی به گذشته نگاه می کنیم، می بینیم در هیچ مقطعی تصور چنین روزگاری را نمی شد کرد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که عمدتاً از دانشجویان دانشگاه تهران بودند و در آن زمان تصمیم به آن کار گرفتند، دانشجویانی بودند معمولی و عادی که بعد از عملی کردن آن تصمیم با حمایت های بی چون و چرای امام و اقبال عمومی مردم مواجه شدند و یک شبه آن دانشجویان عادی تبدیل به قهرمانان ملی شدند. آنان یک شبه تبدیل به کسانی شده بودند که انقلاب دوم را آفریدند. به معنای دقیق تر بصیرت و درک درست از زمانه باعث شد آن دانشجویان ساده به قهرمانان ملی تبدیل شوند.

معصومه ابتکار که یکی از دانشجویان پیرو خط امام بوده هر ساله به مناسبت 13 آبان پذیرای خبرنگاران مختلف است تا همچنان بگوید از کرده خود پشیمان نیست.گفت وگوی ذیل تازه ترین گفت وگوی وی درباره موضوع تسخیر جاسوسی آمریکا است .

***

-30 سال از گروگانگیری سفارت امریکا می گذرد.در طول این سال ها به این مناسبت بحث های زیادی در مورد آثار مثبت و منفی آن صورت گرفته است.به نظر می رسد امروز در شرایطی هستیم که باید در مورد عوامل درگیر و خالقان آن اتفاق حرف بزنیم. زمانی بود که تعدادی دانشجو با همفکری هم آن اتفاق را پدید آوردند. در طول این 30 سال بر سر آن دانشجویان چه رفته است؟ در واقع از شما می خواهم گزارشی بدهید از برخوردهایی که از فردای آن روز تا امسال با دانشجویان پیرو خط امام صورت گرفته است.
مطمئناً کسی آن زمان فکر نمی کرد بعد از 30 سال در نقطه امروزی قرار بگیریم. فراز و نشیب زمانه آنقدر عجیب و زیاد بود که این زمان نه قابل پیش بینی بود نه قابل تصور.وقتی به گذشته نگاه می کنیم، می بینیم در هیچ مقطعی تصور چنین روزگاری را نمی شد کرد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که عمدتاً از دانشجویان دانشگاه تهران بودند و در آن زمان تصمیم به آن کار گرفتند، دانشجویانی بودند معمولی و عادی که بعد از عملی کردن آن تصمیم با حمایت های بی چون و چرای امام و اقبال عمومی مردم مواجه شدند و یک شبه آن دانشجویان عادی تبدیل به قهرمانان ملی شدند. آنان یک شبه تبدیل به کسانی شده بودند که انقلاب دوم را آفریدند. به معنای دقیق تر بصیرت و درک درست از زمانه باعث شد آن دانشجویان ساده به قهرمانان ملی تبدیل شوند. آنها این قدرت تحلیل را داشتند که درست بسنجند و ببینند که آن روز، با توجه به ضعف عمومی که کشور چند ماه بعد از انقلاب در ابعاد امنیتی، نظامی و اطلاعاتی با آن مواجه شده بود، این حرکت چقدر ضروری است. بعد از این اتفاق به این قهرمانان ملی مسوولیت هایی داده شد که بیشتر از سن و سال شان بود. این دانشجویان در طول مبارزات قبل از انقلاب و دوره های بعد از انقلاب به یک پختگی و بلوغ فکری رسیده بودند که شاید بسیاری از مردم در طول زندگی شان با آنها روبه رو نشوند. به معنای کلی تر فضای انقلابی به مردم و به خصوص دانشجویان در فرصتی کوتاه بصیرت و پختگی زیادی داده بود که آنها را آماده پذیرش این مسوولیت ها نیز می کرد.

-دانشجویان از قبل خود را برای این مسوولیت ها آماده کرده بودند یا انتظار شنیدن توپ و تشر داشتند؟
انتظار همه چیز را داشتند جز این اقبال عمومی را.در مقطع اولیه برنامه ریزی پیش بینی کرده بودند ممکن است یک مخالفت جدی با آنها شود یا آنکه نیروی انتظامی دانشجویان را خیلی سریع از محوطه خارج کند یا آنکه امام مخالفت کنند و درگیری پیش بیاید. دانشجویان خود را برای همه چیز آماده کرده بودند. حتی عده یی گفته بودند ما غسل شهادت کرده بودیم. تصور عمومی این بود که با توجه به جو عمومی جامعه این واقعه که شکل نمادین نیز داشت در عرض دو سه روز تمام شود. البته ظرفیت پذیرش این مسوولیت سنگین از لحاظ روحی و روانی برای دانشجویان وجود داشت چرا که آنها در طول دوران قبل از انقلاب یک دوره مبارزاتی را گذرانده بودند؛ در اعتصابات، تحصنات و درگیری های داخل دانشگاه حضور داشتند. بارها و بارها صحنه درگیری با گارد دانشگاه و دستگیری بچه ها را تجربه کرده بودیم.

-از دانشجویان درگیر با این موضوع کسی به زندان هم افتاده بود؟
به نظر می رسد افرادی بودند که به زندان رفته باشند اما دقیقاً نام کسی را به خاطر ندارم ولی این موضوع را می دانم که این دانشجویان از رهبران جنبش دانشجویی بودند و نقش بسیار فعالی در تنظیم اعتصابات و اعتراضات دانشجویی داشتند.این موضوع طبعاً یک بلوغ فکری را ایجاد کرده بود لذا آنها خیلی خام وارد این ماجرا نشده بودند.بی شک این افراد به دلیل فضای مبارزاتی قبل از انقلاب و آن مقطع هشت ماهه پس از آن که دارای یک فضای بسیار باز بود، قدرت تحلیل بالایی داشتند. آن فضای باز هشت ماهه همان آرمان امام خمینی بود که در جمهوری اسلامی فضا برای همه طیف های فکری باز باشد. کمونیست ها، مارکسیست ها، لیبرال ها و حتی لائیک ها بتوانند ایده های خود را بیان کنند و تا زمانی که باعث توطئه نشوند فضا برای آنها حفظ شود. چنین فضایی به بلوغ فکری طیف دانشجوی جامعه کمک زیادی کرد. دانشجویان پیرو خط امام نتیجه این فضای باز بودند. اگر چنین فضایی به وجود نمی آمد دانشجوی پیرو خط امامی که این درایت و بصیرت را داشته باشد نیز به وجود نمی آمد. طبیعت آن فضا باعث پدید آمدن یک ورزیدگی فکری شده بود. ما دائم با چپ ها بحث و میزگرد داشتیم. یکسری سوال ها را مطرح می کردند و باید دانشجویان مسلمان پاسخ می دادند.دانشجویان مسلمان در تعامل با این افراد و در پاسخ به سوالات آنها به یک بلوغ فکری رسیدند.با این حال مسوولیت هایی که بعد از این ماجرا به این دانشجویان داده شد بسیار سنگین بودند.البته حمایت های امام و مردم بی تاثیر نبود چرا که آنها به این دانشجویان به دید قهرمانان ملی نگاه می کردند و انتظارات فوق العاده یی از آنها داشتند و از طرفی هم دانشجویان ظرفیت های خودشان را می شناختند و دید واقع بینانه یی نسبت به این اتفاقات و مسوولیت هایی که برعهده آنها گذاشته بودند، داشتند.

-دانشجویان از نگاه جامعه به آنها که یک نگاه قهرمانانه بود، نگران نشدند؟
بله، از این مساله نگران بودند.مردم نیز با تجمع هرروزه خود جلوی سفارت و شعارهایی از این قبیل که «دانشجوی خط امام بر تو درود بر تو سلام»عملاً چنین فضایی را در میان افکار عمومی ایجاد کرده بودند.دانشجویان نیز نگران بودند که حمایت های عمومی از چارچوب خود خارج بشود.

-ماجرای کشف اسناد محرمانه سفارت امریکا چگونه اتفاق افتاد؟

یک برنامه یی تحت عنوان افشای اسناد در تلویزیون سراسری ایران تهیه شد و اسناد کشف شده سفارت از طریق این برنامه به مخاطبان عرضه شد. بنای دانشجویان این بود که در قرائت اسناد هیچ قضاوتی صورت نگیرد منتها در یک جلسه یی که دانشجویان هنگام پخش زنده برنامه افشای اسناد به تلویزیون رفته بودند، مشخص شد در آن برنامه وارد یکسری قضاوت ها و جانبداری ها شده بودند. از آن به بعد افشاگری های تلویزیونی تعطیل شد و دانشجویان هم مایل نبودند این برنامه ادامه پیدا کند حال آنکه استقبال عمومی برای ادامه افشاگری ها وجود داشت.
-ولی به هر حال دانشجویان پیرو خط امام جایگاه بالایی میان افکار عمومی پیدا کرده بودند.
بله، در آن زمان مراجعات به دانشجویان خیلی وجود داشت و چند نفر از خانم ها مثل خانم فریده ماشینی مسوولیت پاسخگویی به تلفن را داشتند.من گاهی به آنجا سر می زدم و متوجه می شدم مردم چه انتظارات عجیبی از دانشجویان دارند.مثلاً یک خانمی زنگ زد و گفت من زمینی دارم.زمین من را تصاحب کرده اند.به آن آقا بگویید بیاید مشکلم را حل کند.یا اینکه یکی زنگ زد گفت پسرم درس نمی خواند. یکی از شماها بیایید نصیحتش کنید. دانشجویان در جوابش گفتند به خدا خانم ما کاره یی نیستیم ولی در عین حال یکی از بچه ها آمد گوشی را گرفت و پسر را نصیحت کرد و گفت مادرت را اذیت نکن.

-شما با عملکردتان انتقاد اعضای دولت موقت را برانگیخته بودید. در خود حکومت هم کسانی مانند آیت الله مهدوی کنی با شما برخوردهای تندی می کردند.آیا افراد دیگری هم بودند که به شما انتقاد کنند؟
بله، مثلاً آقای قطب زاده خیلی مخالفت می کرد. بعد هم مخالفت ها از طرف آقای بنی صدر شروع شد.اینها جریانی در شورای انقلاب بودند که به شدت با گروگانگیری مشکل داشتند مثلاً خود آقای بنی صدر هیاتی را آماده کرده بود برای اینکه یکسری معاینات پزشکی روی گروگان ها انجام دهند و بگویند اینها بیمارند.هدف بنی صدر این بود که گروگان ها به بیمارستان اعزام شوند و از آنجا هم به طریقی اسباب آزادی شان فراهم شود بدون اینکه خواسته های مردم تامین شود. همان موقع امام فرموده بودند حل قضیه گروگانگیری با مجلس و نمایندگان مردم است. تحلیل امام این بود که اقدام دانشجویان به عنوان نمایندگان مردم صورت گرفته است و توسط آنها هم باید رسیدگی شود ولی امثال آقای بنی صدر و قطب زاده اعتقادی به این نگاه نداشتند. ما نیز نگران بودیم که با طولانی شدن ماجرای گروگانگیری این اتفاق تبدیل به شعاری کلیشه یی شود و مورد بهره برداری جناح خاص سیاسی قرار گیرد. دانشجویان در یک زمانی پس از گروگانگیری می گفتند ما مسوولیت اقدام خود را می پذیریم اما از یک مقطع به بعد که مجلس کار را برعهده گرفت و عده یی موظف شدند برای تنظیم قرارداد الجزایر به آن کشور بروند، نقش دانشجویان در رسیدگی به ماجرا کمرنگ شد. ولی به هر حال قضیه 444 روز طول کشید و ماجرای توفان شن در طبس مسائل دیگر را به وجود آورد.وقتی هم که گروگان ها آزاد شدند از این موضوع بهره برداری سیاسی صورت گرفت.برخی دانشجویان گفتند تحلیل ما با این اتفاقات همخوانی ندارد و نقدهایی نسبت به روند حوادث وجود داشت ولی اصل قضیه را ضروری می دانستند. بعد از آن هم دانشجویان پیرو خط امام جلسه یی گذاشتند که بسیار اتفاق زیبایی بود چون عده یی می گفتند این قهرمانان ملی چقدر درخشان هستند.

-قهرمان ملی بودن تا چه زمانی ادامه داشت؟
تا زمانی ادامه داشت که دانشجویان دور هم جمع شدند و گفتند برویم یک حزب تشکیل بدهیم.آن زمان مورد اعتماد عموم مردم بودیم و تحلیل مان با امام همراهی داشت پس سوال کردیم چرا حزب تشکیل ندهیم، مگر ما چه می خواهیم، می خواهیم قدرت را به دست بیاوریم ولی عده یی دیگر آمدند گفتند اکنون زمان تشکیل حزب نیست شاید یک سازمان و تشکیلات دانشجویی بهتر باشد. تلقی آنها این بود که نام دانشجویان پیرو خط امام نام درخشانی است حیف است، آن را برای تشکیل حزب هزینه کنیم. ولی واقعیت این است که گروهی دانشجو نزدیک به 6 ،7 ماه تنگاتنگ با هم کار کرده بودند. واقعاً هم در کار خودشان سازماندهی خیلی خوبی از نظر ایمنی و از نظر خبری داشتند. روابط بین بچه ها مبتنی بر ساز و کارهای دموکراتیک بود هرچند کاستی هایی هم وجود داشت اما فکرها به هم نزدیک بود. افراد با هم هماهنگ شده بودند و از نظر کاری و خط مشی فکری در یک جهت بودند.
نیت ما از گروگانگیری این بود که احساس می کردیم کشورمان در آستانه کودتایی مثل 28 مرداد قرار بگیرد و همه دستاوردهای انقلاب از دست برود. احساس می کردیم دستگاه امنیتی، دستگاه دولتی و نظامی توان مقابله با فتنه را ندارند و از همین رو وارد عمل شدیم. نیت ما این نبود که تشکیل حزب بدهیم. تابلویی بزنیم و این تصور در ذهن مردم شکل بگیرد که قرار است آلوده به بازی های سیاسی شویم. ما از اول گفته بودیم گروهی سیاسی نیستیم و به احزاب باج نمی دهیم. اسم خودمان را طوری انتخاب کردیم که هیچ گروه سیاسی نتواند از آن بهره برداری کند. هدف ما این بود که در تاریخ این قصد روشن برای مردم باقی بماند که ما به عنوان فرزندان ملت دست به کاری زدیم و بعد هم به دامن ملت برگشتیم. این محور بیانیه آخری بود که دانشجویان دادند.

-پس چطور شد که به داخل قدرت رفتید و پست و مسوولیت گرفتید؟
بعد از ماجرای گروگانگیری عده یی از دانشجویان به جبهه رفتند، گروهی دیگر نیز برای ادامه تحصیل روانه دانشگاه شدند، تعدادی از دوستان مان مانند آقای عباس ورامینی که مسوولیت حفاظت از سفارت امریکا را داشت و فرمانده لشگر بود در جبهه شهید شدند و تعدادی از عزیزان نیز مثل آقای روشن دل جانباز هستند.
بعد از جنگ هم عده یی شروع به کار در لایه های مختلف دولتی کردند؛ عده یی نماینده مجلس شدند، گروهی مانند آقای شیخ الاسلام به وزارت خارجه رفتند، افرادی مانند میردامادی برای ادامه تحصیل به امریکا رفتند تا اینکه مقطع بروز جریان فکری اصلاحات فرا رسید. عده یی هم نظامی شدند مثل آقایان ضرغامی و افشار ولی آقایان ضرغامی و افشار خیلی نقش کلیدی نداشتند زیرا آنجا تقسیم کار بود و شورای مرکزی حضور داشت که اکثر کارها را انجام می داد. اعضای شورای مرکزی آقایان بی طرف، میردامادی، اصغرزاده، رحیم باطنی، صیف الله بیطرف و رضا سیف اللهی بودند. غیر از این گروه، گروه دومی بودند حدود 20 نفر که آنها دایره مشاوران شورای مرکزی بودند که شورای بازو نیز نامیده می شدند. آقای عبدی هم عضو آنجا بود. عده یی دیگر هم بودند که مسوولیت های بارز و مشخصی در این جریان داشتند مانند من که مسوولیتم تطبیق اسناد بود. اینکه در مقطع سال 76 اقبالی به جریان اصلاحات شد و گروهی قابل توجه از نیروهای اثرگذار و کلیدی دانشجویان پیرو خط امام وارد عرصه سیاسی کشور شدند، ثمره تجربه یی است که این چهره ها در ابتدای انقلاب پیدا کرده بودند. حرکت اصلاحی سال 76 از یک جهت برای ناظران شگفت انگیز بود به این علت که دانشجویان انقلابی که زمانی سفارت امریکا را اشغال کرده بودند اکنون خواهان اصلاحات و اصلاح روابط با دنیا بودند.با این حال اگر تحلیلگران از قبل با جریان فکری دانشجویان خط امام آشنایی داشتند و به پیروی آنها از تفکرات دکتر شریعتی واقف بودند اصلاح طلب شدن شان برای آنها تعجب برانگیز جلوه نمی کرد.

-سال 76 چند نفر از دانشجویان پیرو خط امام در مجلس و دولت حضور داشتند؟
سال 76 در اولین دولت آقای خاتمی دو نفر یعنی من و آقای بیطرف و بعد هم آقای دکتر دادکان به مجموعه قوه مجریه پیوستند.حضور دانشجویان پیرو خط امام در دولت قبلی سابقه نداشت و بعد از آن نیز اتفاق نیفتاد. حضور دانشجویان در دولت خاتمی از این جهت جالب بود که این دولت متحمل بیشترین تهمت ها بود ولی تنها دولتی بود که از دانشجویان خط امام استفاده کرد.

-شما به امریکا رفتید خانم دکتر؟
خیر، بنده بعد از گروگانگیری دیگر به امریکا نرفته ام حتی اقدام هم نکرده ام. کتاب تسخیر که مربوط به ماجراهای تسخیر سفارت است در زمان آقای خاتمی چاپ شد و نسخه انگلیسی آن در کانادا منتشر شد اما امریکا اجازه چاپ به این کتاب نداد.

-قبل از دوم خرداد 76 آقای عبدی بازداشت شده بودند؟
بله، آقای عبدی دو بار بازداشت شده بود .

-آقای عبدی 13 آبان 81 بازداشت شده است.
بله، این خیلی عجیب بود یعنی ما این تصور را داشتیم که بالاخره یک طیف و جناحی داخل حاکمیت ایران است که ظاهر ضد امریکایی دارد ولی در باطن بسیار متمایل است که برای برقراری رابطه با امریکا از جریان اصلاحات پیشی بگیرد. حتی در این جریان حاضر است امتیازاتی هم به طرف مقابل تقدیم کند.
نگرانی درباره چنین رویکردی از همان آغاز جدایی در 13 آبان 58 شروع شد.عده یی از دانشجویان تحکیم وحدت مانند آقای احمدی نژاد از همان ابتدا اعلام کردند ما موافق تسخیر سفارت امریکا نیستیم و باید سفارت شوروی گرفته شود. آنها ریشه مشکلات را در غلبه تفکر کمونیستی می دانستند.

-آقای احمدی نژاد عضو شورای مرکزی دانشجویان پیرو خط امام نبودند؟
ایشان اصلاً وارد این جریان نشد و این آغاز جدایی بود؛ جدایی که حتی بعد از تایید امام از ماجرای گروگانگیری نیز تغییری نکرد.

-آقای موسوی خوئینی ها به عنوان کسی که با دانشجویان ارتباط نزدیکی داشت چند بار از این برخوردها مصون نماند؛ یکبار روزنامه اش بسته شد، یکبار محاکمه شد و حالا هم لقب عالیجناب سرخ را به او داده اند؟
آقای موسوی چهره محبوبی بین دانشجویان داشت و بسیار مورد تایید امام بود حتی در مقطعی ایشان شورای نگهبان امام بود. کسی که در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری مسوولیت رسیدگی به پرونده کاندیداها و ردصلاحیت آنها را داشت شخص آقای موسوی خوئینی ها بود یعنی در این حد مورد اعتماد امام بودند که کار کل شورای نگهبان کنونی را یک فرد انجام می داد علاوه بر اینکه ایشان بالاخره در مسائل عمده دانشجویان مورد مشورت قرار می گرفت، نمازهای جماعت دانشجویان را نیز برقرار می کرد.

-بعد از خرداد 76 سه نفر به دولت راه پیدا کردند و عده یی هم در مجلس با رای بسیار بالا مسوولیت هایی را بر عهده گرفتند.
بله، با رای بالا وارد شدند و مسوولیت های جدی بر عهده گرفتند.آقای میردامادی رئیس کمیسیون امنیت مجلس بود، آقای نعیمی پور، تابش، سمتی و رضا خاتمی نیز در مجلس بودند. در آن مقطع مشخص بود که طیف عمده اینها به سمت جریان اصلاحات حرکت کرده بودند اکنون به نظرم بی انصافی است این افراد را متهم به انقلاب مخملی و وادادن ارزش ها می کنند.

-الان دانشجویان پیرو خط امام به امریکا ممنوع الورود هستند؟
نه، فکر نمی کنم همه آنها چنین مشکلی را داشته باشند.

-بعد از جریان انتخابات خرداد 88 چند نفر از دانشجویان پیرو خط امام بازداشت شدند؟
امروز سه نفر از اعضای شورای مرکزی که مغز متفکر ماجرا بودند، در بازداشت به سر می برند.آقای محسن امین زاده از اعضای شورای بازو بودند هنوز در زندان هستند، آقای میردامادی نیز همچنین اما آقای سعید حجاریان که نقش خیلی موثری در تحلیل تئوریک داشت آزاد شد.

-شما 55 گروگان داشتید، یک عده آزاد شدند آن عده یی که ماندند خبر دارید چه کاره شدند؟
همه آنها بازنشسته شدند.خیلی از آنها از کار دولتی کناره گرفتند، چند نفر هم فوت شدند مثلاً آقایی که بیماری ام اس داشت و به توصیه امام آزاد شد 20 سال بعد از گروگانگیری فوت شد. ولی برای غالب آنها اتفاق خاصی نیفتاد. تا مدتی قهرمان ملی شدند ولی سپس به زندگی عادی خودشان برگشتند. حدود
40 کتاب درباره گروگانگیری چاپ شده که توسط گروگان ها یا افراد وزارت امور خارجه امریکا نگاشته شده است ولی در ایران متاسفانه چند کتاب بیشتر نداریم. بحث تولید فیلم نیز مورد اقبال صدا و سیما قرار نگرفت البته این طبیعی است چون آنها احساس می کنند جریان به وجود آورنده تسخیر سفارت از جریان حاکم فاصله گرفته است.

-فکر می کنید در آینده چه برخوردی با دانشجویان خط امام شود؟
گفتنش سخت است.امیدوارم بعدها جوانان امروزی موقعیت دانشجویان پیرو خط امام در آن زمان را بفهمند. به هر حال این دانشجویان نقشی کلیدی در یکی از مهم ترین فرازهای انقلاب داشتند و با هر زاویه یی که به این قضیه نگاه کنیم پدید آورندگان این جریان نیروهای کلیدی و اثرگذارند و وفاداریشان به انقلاب قطعی است. خیلی سخت است که بگوییم طراحان جریان 13 آبان بعدها به دنبال فروش مملکت به امریکا رفتند.

-13 آبان امسال آقای میردامادی و امین زاده در بازداشت هستند. فکر می کنید بازداشت آنها به اتهام خدمت به امریکا را چطور باید ارزیابی کرد؟
برخورد با این جریان در شرایطی که می بینیم تلاش عجولانه یی برای برقراری رابطه با امریکا صورت می گیرد تعجب آور است. تلاش دولت برای رابطه با امریکا آنقدر علنی است که نماینده اصولگرای مجلس می گوید این شتابزدگی، ذوق زدگی و وادادگی است. به هر حال بازداشت دانشجویان پیرو خط امام به اتهام ارتباط با امریکا و تلاش همزمان دولت برای برقراری رابطه با امریکا وضعیتی متناقض را ایجاد کرده است. چطور ممکن است جریانی که مخالف اشغال سفارت امریکا بود امروز داغ ترین شعارهای مبارزه با امریکا را سر می دهد؟ ما نمی توانیم از گذشته افراد چشم پوشی کنیم. چطور ممکن است از آن طرف شعارهای تند بدهند از طرف دیگر به گونه یی در مذاکرات شتاب کنند که صدای همه درآید؟ چطور ممکن است افرادی مثل آقای امیراحمدی آنقدر مقرب شوند؟ اینها را وقتی کنار هم می گذاریم اسباب نگرانی و تعجب است.

-تحلیل شما درباره آینده روابط ایران و امریکا چیست؟
رویکرد نو محافظه کاران در امریکا نسبت به ایران همراه با دخالت و سلطه بوده است. البته اکنون آقای اوباما می خواهد این رویکرد را تغییر دهد و به این نتیجه رسیده است که رویکردهای سابق نتیجه نداده است. با این وجود به نظر من شرایط اصلاح رابطه زمانی به وجود می آید که فارغ از ذوق زدگی و عجله باشد و همه سطوح عدالت از رهبر، مجلس و مردم به طور کامل و شفاف در جریان آن قرار بگیرند.

-شما همچنان وزیر 13 آبان می مانید؟
با شرایطی که الان هست تقریباً خیلی از مسوولیت ها را واگذار کرده ام. سنده کرده ام به وبلاگ و چند برنامه و این مصاحبه با شما.

-با همه این تفاسیر پشیمان نیستید؟
هیچ وقت پشیمان نبوده ام.حالا هم نیستم و ان شاءالله پشیمان نخواهم شد.
-فکر می کنید نظر آن دوستانی که در بند هستند چیست؟
ای کاش خود آنان آزاد بودند و نظرشان را بیان می کردند ولی با شناختی که از آنها دارم مطمئنم آنها هم پشیمان نیستند.