مجاهدان مؤتلفه اسلامی، عاملان اعدام انقلابی حسنعلی منصور

چکیده

هیئت مؤتلفه اسلامی با به کارگیری عناصر سازنده و شایسته، برای ریشه‏کنی عوامل فساد دست به اقدامی ارزنده آن هم در روزگار خفقان و اختناق شاه زد. این تشکل، وقتی بیانیه‏ها و فریادهای هشداردهنده خود را کارساز ندید، اعلام انزجار خود را در قالب نابودی طاغوتیان ریخت و عملیات مسلحانه را برگزید. حسنعلی منصور، یکی از مهره‏های وابسته به غرب است که در اوایل بهمن 1343 به دست این نیروها از بین رفت.

منصور تا نخست وزیری

حسنعلی منصور، نخست‏وزیر رژیم پهلوی که به دست گروه مؤتلفه اسلامی به هلاکت رسید، از دانش‏آموختگان اروپا و از افراد نالایقی بود که پله‏های رشد سیاسی را به‏واسطه حضور پدرش در دربار با سرعت پیمود، تا آن‏جا که حتی ساواک در ارزیابی او چنین آورده است: «به هیچ وجه افکار عالی ندارد و تمام ترقی او روی نفوذ پدرش است».
منصور که دبیر کل حزب ایران نوین بود، با سقوط دولت اسدالله علم در هفده اسفند 1342 به نخست‏وزیری رسید. او به تصمیم‏های ننگ‏آوری برای رضایت خاطر امریکایی‏ها پرداخت که یکی از آنها، کاپیتولاسیون یا مصونیت مستشاران امریکایی در ایران بود. این قانون، با اعتراض شدید امام خمینی رحمه‏الله روبه‏رو شد.

پیام شهیدان

شب قبل از کشتن حسنعلی منصور، قطع‏نامه‏ای در شش ماده از سوی عاملان اعدام انقلابی او تنظیم شد که چکیده آن چنین است: «ما با قلبی سوزان آماده شهادتیم. دیدن این تنهای برهنه، شکم‏های گرسنه و بدن‏های ناتوانی که زیر تازیانه‏های عُمّال استعمار، آنها را به پرستیدن پیکر منحوس شاه وامی‏دارند، ما و هر انسان را رنج می‏دهد. ما برای اولین‏بار شلیک گلوله را بر روی دشمنان شما ملت ایران، طنین‏انداز می‏کنیم. باشد که شما نیز پیروی کنید. ما همانند سرور شهیدان حسین بن علی علیه‏السلام زندگی را عقیده و جهاد در راه آن می‏دانیم. ما از ورای این جهان با شما سخن می‏گوییم. نترسید. به پا خیزید و خود را به کاروان شهدا ملحق سازید».

جزئیات اعدام انقلابی منصور

صبح روز پنج‏شنبه اول بهمن ماه 1343، مأموران اجرای حکم اعدام حسنعلی منصور، به فرماندهی حاج‏صادق امانی با زبان روزه به طرف میدان بهارستان و مجلس حرکت می‏کنند. ماشین منصور جلو در مجلس توقف کرد. پس از پیاده شدن او، محمد بخارایی که در فاصله دو متری منصور بود، دو تیر شلیک کرد که به شکم و گردن او برخورد. بخارایی دستگیر شد و منصور را فوری به بیمارستان پارس منتقل کردند. او چند روز تحت مراقبت شدید پزشکی به‏سر برد، ولی با وجود کوشش پزشکان داخلی و پزشکانی که از خارج آمده بودند، در ششم بهمن به هلاکت رسید.

آشنایی با عاملان اعدام انقلابی

محمد صادق امانی همدانی: سال 1309 در تهران به دنیا آمد. پدرش از عالمان و مجاهدان بود. از نوجوانی به فعالیت‏های جدی و اثرگذار فرهنگی روی آورد. با برگزاری جلسه‏های مذهبی، جذب و تربیت جوانان را عهده‏دار شد. او در کنار شغل خود ـ خواربار فروشی ـ در سال 1327 تحصیلات حوزوی را آغاز کرد و چندی بعد به تدریس برخی دروس حوزه نیز پرداخت. با احساس خلأ کارهای سیاسی، به هیئت مؤتلفه پیوست. هم‏فکری او با برادرش و شهید حاج مهدی عراقی که عضو شورای مرکزی فداییان اسلام بود، سبب شد تا ترور حسنعلی منصور پایه‏ریزی و هدایت شود.
رضا صفار هرندی: در سال 1325 به دنیا آمد. بعدها در مسجدی که برادرش پیش‏نماز بود، به تبلیغ دین و ارتباط با نوجوانان و جذب آنها به دین پرداخت و همان‏جا با شهیدان بخارایی و نیک‏نژاد، دو تن دیگر از عوامل اعدام انقلابی حسنعلی منصور آشنا شد.
محمد بخارایی: در سال 1323 در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. پس از دوستی با صفار هرندی و شرکت در مسجد برادر او، با افکار هدایت‏گرانه امام خمینی رحمه‏الله آشنا شد. ترور حسنعلی منصور نخست وزیر شاه به دست او صورت گرفت.
مرتضی نیک نژاد: در سال 1321 دیده به جهان گشود. دین‏داری او از نوجوانی همه را تحت‏تأثیر قرار می‏داد. او نیز مانند بخارایی شیوه مبارزه مسلحانه را در پیش گرفت. در جریان ترور منصور، نفر دوم عملیات و پشتیبانی کننده بخارایی بود و به قصد انصراف مأموران طاغوت از توجه به بخارایی، چند تیر شلیک کرد.

برگی از دفاعیه شهید بخارایی

شهید محمد بخارایی در دفاعیات خود با اشاره به فقر و محرومیت‏های بسیار، زندگی فلاکت‏بار مردمان جنوب شهر تهرانِ آن زمان را به تصویر کشید. او با تأثری فراوان فریاد برآورد که امروز در کشور مسلمان ایران، آمار مشروب فروشی‏ها از تعداد مساجد و کتاب‏خانه‏ها بیشتر است. سپس گفت: «آقای دادستان! اینها چیزهایی هستند که عامل محرک من بوده است که حداقل بتوانم از یکی از افرادی که این فساد را در این جامعه حاکم کرده و این بدبختی را برای جامعه ما به وجود آورده، انتقام بگیرم. من ادعا می‏کنم که اولین کسی هستم که تیر را به طرف دشمن رها کردم تا به جوانان این مرز و بوم بگویم تا خارج کردن آخرین نفر استعمار، اسلحه خودشان را زمین نگذارند».

چند دوبیتی

نظام تیره کارآیی ندارد *** جدا از ایده یارایی ندارد
چه راحت آمده منصور امروز *** مگر ترس از بخارایی ندارد
دو رودررو، یکی دین خواه و پر شور *** مقابل، یک خیانت‏کار مزدور
به صبح اول بهمن رسیدند *** در مجلس: بخارایی و منصور
رژیم سلطه و سرکوب آمد ***فساد و منکر و مشروب آمد
سیاهی شد هویدا، عصر منصور *** بخارایی، سلاحش خوب آمد
اگر شب شیوه‏ای ناجور دارد *** سلاح صبح هم منظور دارد
سزای دولت منصور، تیر است ***و ایمان دولتی منصور دارد
دلیری مشی او را نیک کرده است *** خودش را تا کجا نزدیک کرده است
نفس در سینه‏ها محبوس مانده*** بخارایی، ولی شلیک کرده است
رهایی، روشنی را آفرین گفت *** پیامی نو به گوش سرزمین گفت
عملکرد سیاه خائنان را *** بخارایی جوابی آتشین گفت