نقد وبررسی کتاب تاریخچه مجلس سنا (1324-1330ق)

پس از شهریور ۱۳۲۰ و به وجود آمدن فضای باز سیاسی، زمینه‌ها و مطالبات تشکیل این مجلس به‌تدریج فراهم می‌شد. انعکاس این امر در مطبوعات آن زمان دیده می‌شود؛ آن‌ها با درج مقالاتی، تشکیل این مجلس را از دولت‌های وقت مطالبه می‌کردند؛ تا آن‌که در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۷، دولت حکیمی، لایحه تشکیل مجلس سنا را به مجلس شورا برد؛ این امر با اعتراض برخی از نمایندگان روبه‌رو شد؛ اما در نهایت، اساسنامه مجلس سنا تدوین شد و به تصویب مجلس شورا و صحه محمدرضا شاه رسید. بدین ترتیب، مجلس سنا که تشکیل و حدود اختیارات آن، طبق اصول ۴۳، ۴۴، ۴۵ و ۴۶ متمم قانون اساسی پیش‌بینی شده بود، برای نخستین‌بار در ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ در تالار مجلس شورا و هم‌زمان با شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی گشایش یافت.

به موجب اصل ۴۳ قانون اساسی، تعداد نمایندگان مجلس سنا شصت نفر معین شد؛ سناتورهای انتخابی مردم (پانزده نفر از تهران و پانزده نفر از شهرستان) و سناتورهای انتصابی شاه (پانزده نفر از تهران و پانزده نفر از شهرستان). انتخابات مجلس سنا هم‌زمان با انتخابات مجلس شورای ملی شروع و اخذ رأی در یک روز انجام می‌شد. سناتورها شرایط خاصی برای عضویت در مجلس سنا داشتند؛ آن‌ها می‌بایست از نخست‌وزیران، وزرا، معاونان، استانداران، امرای بازنشسته ارتش، استادان دانشگاه، قضات (با داشتن ۱۵ تا ۲۰ سال سابقه) و کسانی که حداقل سه دوره نمایندگی مجلس شورا را داشتند. بدین ترتیب، مجلس سنا را می‌توان مجلس «شیوخ» نامید؛ زیرا هر فردی که واجد شرایط مذکور نبود، نمی‌توانست بدان مجلس راه یابد؛ جز این، حتی در مواردی، برای افراد فوق نیز احکام موقتی صادر می‌شد.

مجلس سنا به‌طور کلی در هفت دوره قانون‌گذاری تشکیل شد:

دوره نخست، هم‌زمان با شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی در ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ در تالار مجلس شورا گشایش یافت. در سال ۱۳۳۱، هنگام مبارزات ملی‌شدن صنعت نفت و قطع روابط سیاسی با انگلیس، مجلس سنا نسبت به انتخاب مجدد مصدق به نخست‌وزیری و سیاست وی در زمینه نفت مخالفت کرد؛ در نتیجه، مصدق در صدد انحلال آن مجلس برآمد و از ورود سناتورها به مجلس شورای ملی جلوگیری شد. اگرچه آن‌ها جلسه خود را در منزل نظام‌السلطنه مافی تشکیل دادند، اما مجلس سنا تعطیل و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دوباره تشکیل شد.

دوره دوم در ۲۷ اسفند ۱۳۳۲ آغاز و در ۲۵ اسفند ۱۳۳۸ خاتمه یافت.

دوره سوم در 3 فروردین 1339 شروع به کار کرد و در 19 اردیبهشت 1340 به دستور محمدرضا شاه منحل شد.

دوره چهارم، پس از حدود دو سال تعطیلی، در 14 مهر 1342، فعالیتش را آغاز کرد و در 14 مهر 1346 به کار خود پایان داد.[1]


دوره پنجم نیز در 14 مهر 1346 گشوده شد و در 9 شهریور 1350 خاتمه یافت.

دوره ششم در 9 شهریور 1350 آغاز به کار کرد و در 16 شهریور 1354 به پایان رسید.

دوره هفتم - که آخرین دوره مجلس سنا بود- در 17 شهریور 1354 گشایش یافت و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ (آغاز دوره انقلاب اسلامی) منحل گردید.

رؤسای مجالس هفتگانه سنا، ابراهیم حکیمی، سید حسن تقی‌زاده، محسن صدر، جعفر شریف‌امامی، محمد سجادی بودند.[2]


اکنون، پس از این مقدمه و مختصر آشنایی با مجلس سنا، به معرفی و بررسی کتابی با نام تاریخچه مجلس سنا نوشته مسعود کوهستانی‌نژاد می‌پردازیم. نویسنده کتاب، با طرح این مسئله که مجلس سنا «ترفندی سیاسی بود یا ضرورتی ساختاری»، وقایع و جریان‌های سیاسی حوزه قانون‌گذاری ایران از سال 1324 تا 1330 مهشیدی را به منظور پاسخ دادن به مسئله مزبور، پی گرفته است.

معرفی کتاب

کتاب تاریخچه مجلس سنا، با پیشگفتاری کوتاه آغاز می‌شود که هر چند نویسنده طبق روش تحقیق علمی تاریخی، نوشته‌های خود را در این متن ابتدایی، تفکیک نکرده و مطالب را پشت سر هم آورده است؛ اما گویی وی مسئله و پرسش اصلی خود را در این پیشگفتار بیان کرده است.[3]


پس از پیشگفتار، تاریخچه مجلس سنا در 6 فصل ادامه می‌یابد. در فصل یکم، «نخستین تجربه‌های قانون‌گذاری در ایران» و پیشینه ایجاد مجلس در 6 صفحه، توصیف شده است.[4]


در فصل دوم، با عنوان «قانون اساسی، مجلس سنا، مخالفت‌ها، همراهی‌ها»، وقایعی که به تدوین اصول قانون اساسی توسط قانون‌گذاران منجر شد، «بررسی موضوع مجلس سنا در قانون اساسی»، با تأکید بر اصول 46 و 48 و نیز تلاش نمایندگان در «تدوین نظام‌نامه مجلس سنا (ذی‌حجه 1324ق - محرم 1325ق)» پیگیری شده است.[5]


در فصل سوم با عنوان «مبانی فکری مجلس سنا»، ابتدا طرز تلقی و دیدگاه «منورالفکران» درباره آن مجلس توصیف شده است و در این رابطه، نویسنده به بازگویی مقاله‌هایی پرداخته که در سال 1325 مهشیدی در هفته‌نامه تربیت و روزنامه حبل‌المتین چاپ تهران درج گردیده است.[6] «در آثار هنری» مبحث کوتاهی است که انعکاس وجود مجلس سنا را به اجمال در «قطعه ادبی» رؤیای صادقه یا خیال سریع الوقوع، آرزو بر جوانان عیب نیست، نوشته میرزا علی خان زنجانی، پی‌جویی می‌کند.[7] ذکر اصولی از متمم قانون اساسی که با مجلس سنا ارتباط مستقیم داشته و بحث از «توجیه طبقاتی و مراتب علمی» و وجودی مجلس سنا نیز بخش‌های پایانی فصل سوم را به خود اختصاص داده‌اند.[8]


فصل چهارم شامل مباحثی «در تشکیل مجلس سنا»، مقدمات آن، صدور امتیاز روزنامه مجلس سنا، رویدادهای پس از فتح تهران توسط مجاهدان مشروطه‌خواه، تلاش دوباره برای برپایی مجلس سنا، دیدگاه مراجع تقلید نجف و روحانیان درباره آن مجلس و پیگیری درخواست اعیان و اشراف، تجار و ایل بختیاری برای تشکیل مجلس سنا می‌شود.[9]


در فصل پنجم با عنوان «احزاب و مجلس سنا در دوره دوم مجلس شورا»، دیدگاه فرقه دموکرات، فرقه اجتماعیون اعتدالیون و فرقه اتحاد و ترقی درباره مجلس سنا توصیف شده است.[10]


فصل ششم کتاب، « تحلیل نهایی» نویسنده را «بر موانع و عوامل مؤثر بر تشکیل مجلس سنا» ارائه می‌دهد. در این فصل پایانی،کوهستانی‌نژاد با «طرح موضوع»، مباحث مطروحه در پنج فصل پیشین را خاطرنشان کرده و سپس در دو قسمت به‌طور مجزا، موانع و عوامل مؤثر در تشکیل نشدن مجلس سنا را بررسی نموده است. از نظر وی، موانع تشکیل مجلس سنا در سال‌های 1324 تا 1330 مهشیدی، دیدگاه و عملکرد نمایندگان مجلس شورا، صدراعظم‌ها و هیئت وزیران، نایب‌السلطنه‌ها و «تفکر مارکسیستی» فرقه اجتماعیون عامیون بوده است.

عوامل مؤثر در به وجود آمدن شرایط مناسب جهت تشکیل مجلس سنا در ادامه این فصل بررسی شده است. گرچه این عوامل «هیچ‌گاه نتوانستند آن‌چنان مؤثر باشند که زمینه‌ها و بسترهای لازم برای اجرای مفاد قانون و متمم قانون اساسی در مورد مجلس سنا را فراهم آوردند»، اما نویسنده، تحلیل خود را در زمینه ساختار بومی مجلس سنا، اقبال نیروهای مذهبی، دیدگاه آزادی‌خواهان، محافظه‌کاران و محمدعلی شاه در رابطه با تشکیل آن ارائه داده و به اجمال، بندها یا اصول قانون اساسی و متمم آن (در زمینه مجلس سنا) و نیز رویکرد محمدعلی شاه را به آن‌ها بررسی کرده است.[11]


«ملاحظاتی در باب نقد منابع»، واپسین بخش نوشته کوهستانی‌نژاد می‌باشد. وی در این بخش، کتاب دو جلدی ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران و کتاب فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، از آثار فریدون آدمیت و نیز نوشته‌های مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) با تأکید بر کتاب گزارش ایران و طلوع مشورطیت را نقد و بررسی کرده است؛ چرا که این نوشته‌ها به مجلس سنا و سیر رویدادهای دوره پنج‌ساله مورد بحث (1330-1324 مهشیدی)، کمتر اشاره و یا توجهی داشته‌اند.[12]


کوهستانی‌نژاد در پایان کتاب خود، «رساله‌ای» به نام مجلس سنا تألیف دانش‌علی را درج کرده که توسط روزنامه معارف، در ابتدای دوره مشروطیت، چاپ شده است.[13]


نقد و بررسی

کتاب تاریخچه مجلس سنا را به‌طور کلی می‌توان، نوشته‌ای مختصر و مفید دانست که نویسنده آن کوشیده است به بررسی زمینه‌ها، کارکرد و ضرورت وجودی مجلس سنا بپردازد. این کتاب از آن روی که با رویکردی متفاوت با نوشته‌های پیشین نگارش یافته، دارای ارزش و اهمیت است. به‌ویژه آن‌که روند رویدادهای تاریخی مهم و سرنوشت‌ساز عرصه قانون‌گذاری کشور را پی گرفته، تجربه‌ها و ناکامی‌های ایرانیان را در آن زمان بیان کرده است.

با این همه، کتاب مزبور با کاستی‌هایی همراه است که البته از ارزش آن نمی‌کاهند. در پیشگفتار، بی‌آن‌که ساختار متن به‌طور دقیق با روش تحقیق تاریخی مطابقت داشته باشد و خواننده به تفکیک، بیان مسئله، پرسش‌های اصلی و فرعی، فرضیه‌ها و ضرورت تحقیق را دریابد، به اختصار با تلقی نویسنده از موضوع مورد بحث آشنا می‌شود.

فصل اول با عنوان «نخستین تجربه‌های قانون‌گذاری در ایران»، پیشینه مجلس در ایران، «دارالشورای کبری» و مجلس «مصلحت‌خانه» در دوره ناصرالدین شاه را در 6 صفحه، توصیف کرده است. در این مبحث، به دو دلیل عمده، یکی اختصار مطلب و دیگری بهره‌گیری از تنها دو تحقیق به نام اندیشه ترقی و حکومت قانون نوشته فریدون آدمیت و مقاله دارالشورا و موانع قانون‌گرایی در عهد ناصری، نمی‌توان این بخش مقدماتی مختصر را به عنوان یک فصل در نظر آورد؛ و شایسته بود که نویسنده با کاربرد منابع اولیه و پرهیز از نقل قول‌های طولانی بر غنای این اجمال می‌افزود.

فصل دوم با جمله‌ای منقطع و نارسا آغاز می‌شود که گویا در ادامه فصل ابتدایی کتاب بوده و به این قسمت منتقل و یا چسبیده است. بدین توضیح که این جمله پیش‌درآمدی داشته و به نظر می‌رسد، نقطه پایان یک بحث بوده است: «تا این‌که انقلاب مشروطه به پیروزی رسید و تدوین قانون اساسی توسط نمایندگان مجلس شورای ملی آغاز شد.»[14]


هرچند نویسنده با کاربرد نقل قول‌های طولانی کوشیده تا جزئیات رویدادها و اطلاعات کاملی از جریانات تاریخی مورد بحث را ارائه کند، اما این امر و همچنین نبود تحلیلی جامع  که خواننده را به سوی دریافت اندیشه نویسنده و نتیجه رویدادها رهنمون سازد موجب شده است که دومین فصل به وقایع‌نگاری صرف محدود شود.

اگرچه فصل سوم اطلاعات مهم و قابل توجهی از طرز تلقی نمایندگان، دولت، دربار و کسانی که کوهستانی‌نژاد از آن‌ها به عنوان «منورالفکران» یاد کرده، به دست می‌دهد، اما به آفت نقل قول‌های بسیط مبتلاست. از سوی دیگر، نویسنده در زیر عنوان «در آثار هنری»، بدون نام بردن از آثار هنری که به مجلس سنا اشاره و یا توجهی داشته‌اند، «قطعه ادبی» نوشته‌شده توسط میرزا علی خان زنجانی را به نام «رؤیای صادقه یا خیال سریع الوقوع، آرزو بر جوانان عیب نسیت»، از جمله آثار هنری معرفی کرده که درباره مجلس سنا نظری و اشاره‌ای داشته است.[15] در این رابطه، نکته آن است که در تقکیک و طبقه‌بندی این نوشته و قرار دادن آن در شمار آثار هنری می‌بایست قدری تأمل داشت و نظر نویسنده را در این موضوع جویا شد که منظور و تعریف وی از اثر یا آثار هنری چیست؟ و چرا قطعه‌ای ادبی (به زعم ایشان) در ردیف این آثار قرار گرفته است؟

در فصل چهارم، مقدمات تشکیل مجلس سنا و جریانات تاریخی که موجب ناکامی برپایی آن مجلس شدند، مطرح گردیده است. در این راستا، اطلاعات و درج مستقیم اقوال منابع که بیشتر شامل روزنامه‌های صبح صادق، حبل‌المتین (تهران) و مجلس می‌شود بسیار قابل توجه است و پیش از هر چیز نشانگر دقت نویسنده در مطالعه بخش مهمی از منابع می‌باشد؛ اما با نگاهی به منابع مورد استناد و محدودیت آن‌ها به‌ویژه در حوزه روزنامه‌ها، مشخص می‌شود که نویسنده، چندان تمایلی به نقد و بررسی تحقیق‌های موجود مرتبط با مجلس سنا نداشته است. البته در پاره‌ای موارد، برخی نقل قول‌ها از جمله نوشته روزنامه‌ها، بدون ارجاع آورده شده است.[16]


در این فصل، به‌ویژه آن‌جا که موضوع «تکاپوی دیگر برای سنا (صفر و ربیع‌الاول 1326ق)» مطرح می‌شود، نویسنده، با درج و توصیف رویدادها، بی‌آن‌که دلایل تشکیل نشدن مجلس سنا را برشمرد و تحلیلی منطقی از این ناکامی ارائه دهد، سیر رویدادهای تاریخی را از زمان فتح تهران توسط مجاهدان - با نقل قول‌های بسیط- پی می‌گیرد.

فصل ششم که می‌توان گفت اصل کلام نویسنده را در خود جای داده است، دربردارنده تحلیل کوهستانی‌نژاد از موانع تشکیل سنا و نیز عوامل مؤثر بر درک لزوم وجودی این مجلس در فضای سیاسی زمانه مورد بحث است. به نظر می‌رسد بهتر می‌بود که وی پیش از بررسی موانع تشکیل مجلس سنا، عوامل و زمینه‌های ساختاری و وجودی آن را برمی‌شمرد. در این میان، قسمت مهمی به نام بند (و)  که بررسی اجمالی از بندها و اصول قانون اساسی و متمم آن در ارتباط با مجلس سناست و مبحث قابل توجهی از تحلیل نویسنده را درباره اشکالات، کمبودهای آن اصول و رویکرد محمدعلی شاه به آن مجلس دربر دارد در فهرست مطالب درج نشده است.

آن‌گونه که دانستیم، بخش پایانی تاریخچه مجلس سنا، نقد و بررسی نوشته‌هایی از آدمیت و هدایت را شامل می‌شود. گرچه نویسنده عنوان «ملاحظاتی در باب نقد منابع» را به این واپسین بخش از نوشته خود نهاده، اما نقصان و ضعف‌هایی عمده به آن وارد است؛ نخست آن‌که، نوشته‌های آدمیت، منبع نیستند، بلکه کتاب‌های تحقیقی در زمینه تاریخ به شمار می‌آیند؛ در این میان، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران با عنوان «ایدئولوژی نهضت مشروطه ایرانی» خوانده شده است.

دوم این‌که، در بخش شش صفحه‌ای مزبور، دیگر منابع مورد استناد نویسنده همچون تاریخ انقلاب مشروطیت ایران نوشته تهرانی (کاتوزیان) و یا مقاله‌های روزنامه‌ها، نقد و بررسی نشده‌اند.

سوم آن‌که، در نگارش تاریخچه مجلس سنا به تمامی منابع موجود، رجوع نشده است؛ به‌ویژه خاطرات کسانی که خود در دوره مورد بحث، از دست‌اندرکاران امور سیاسی و یا حداقل، از شاهدان رویدادهای زمانه بودند. به‌طور نمونه، عین‌السلطنه در خاطرات خود، دیدگاه و نیز گزارش قابل تأملی از مجلس سنا ارائه داده است.[17] در زمینه تحقیق‌های تاریخی نیز نویسنده تمایلی به نقد و بررسی دیدگاه دیگر پژوهشگران در حوزه تاریخی بحث کتاب خود نداشته است.

در فهرست و کاربرد منابع و مآخذ و ارجاع به آن‌ها چند نکته مهم و قابل توجه وجود دارد که تأثیر آن در کتابنامه نیز دیده می‌شود:

1- کتابنامه به‌طور کامل دربردارنده اطلاعاتی کامل از شناسنامه منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده به دست نمی‌دهد؛ نمونه آن‌که، جراید و نشریات، به‌ویژه در فصل‌های پایانی، منبع و نقطه اتکای نویسنده به شمار می‌آیند، اما در کتابنامه، هیچ فهرست و حتی نامی از آن‌ها ارائه نشده است. روزنامه‌های مجلس، صبح صادق، ندای وطن و حبل‌المتین (تهران و کلکته) از جمله این نشریات می‌باشد. همچنین، به آیاتی از سوره‌های آل‌عمران و شوری اشاره دارد، اما در صدر کتابنامه، نامی از قرآن کریم دیده نمی‌شود.[18] جز این، به «صورت مذاکرات نمایندگان دوره دوم مجلس شورای ملی»[19] و نیز «مقدمات مشروطیت»[20] استناد شده است، ولی ذکری از منبع و یا شناسنامه آن، نه در زیرنویس، که در کتابنامه هم وجود ندارد.

2- ارجاع به منابع، به‌ویژه در بررسی پدیده‌ای تاریخی، پیش از هر چیز به منظور درک بهتر و دقیق‌تر امر واقع، از نگاه و قلم چند نویسنده و نیز دریافت صحت گزارش به وسیله مقایسه و مطالعه منابع مختلف، انجام می‌گیرد؛ بدین روی، هنگامی که در تحقیقی، طی چند صفحه متوالی، به‌طور متناوب، تنها به منبعی واحد استناد می‌شود، چند ضعف عمده از جمله موارد زیر در آن وجود دارد:

الف) غفلت نویسنده از وجود منابع دیگر و بررسی آن‌ها

ب) تردید در صحت و روش‌مند بودن پژوهش تاریخی مزبور

پ) ابتلای نوشته مورد نظر به گزارش‌نویسی صرف و یا محدودیت تحلیل علمی در آن.

امری که به‌طور مکرر در تاریخچه مجلس سنا اتفاق افتاده است.[21]


3- «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» عنوانی کلی است که بسیاری از نویسندگان تاریخ دوره مشروطیت  به‌ویژه در آن زمان برای نوشته‌های خود برگزیده‌اند؛ بنابراین، در ارجاع به نوشته‌هایی که در این عنوان‌گزینی با یکدیگر شباهت دارند، می‌بایست نام نویسنده را ذکر کرد؛ چرا که در غیر این صورت، به‌ویژه اگر نامی هم از نویسنده در متن به میان نیاید، خواننده از درک و دریافت مطلب عاجز و در شناخت منبع مزبور دچار ابهام خواهد شد؛ آن‌گونه که خوانندگان تاریخچه مجلس سنا با ابهامی این چنین روبه‌رو هستند.[22]


4- در کتابنامه از دو منبع با عنوان «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» نام برده شده که یکی نوشته محمدعلی تهرانی (کاتوزیان) است و دیگری، تألیف مجدالاسلام کرمانی معرفی شده است؛ در صورتی که در ارجاع به این کتاب، خواننده تنها با گزارش‌ها و نوشته‌های تهرانی (کاتوزیان) مواجه شده و هرگز در متن، زیرنویس‌ها و حتی نمایه‌ها، نامی از مجدالسلام نمی‌بیند.[23]


5- در کتابنامه، نوشته‌ای به نام «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» به مجدالاسلام کرمانی نسبت داده شده است؛ حال آن‌که، این عنوان توسط محمود خلیل‌پور، مصحح سفرنامه کلات و تاریخ انحطاط مجلس (نوشته مجدالاسلام)، برای این مجموعه سه جلدی انتخاب شده است و هیچ‌گاه پژوهشگران حوزه تاریخ، به این نوشته‌های مجدالاسلام با نام «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» مراجعه نمی‌کنند. بنابراین، می‌بایست طبق عنوان برگزیده هر نویسنده  همچون مجدالاسلام از اثر او بهره جست.[24]


با این همه، تاریخچه مجلس سنا از معدود نوشته‌هایی است که اطلاعات ارزشمندی از روند مباحث و جریان‌های مرتبط با مجلس سنا و نیز کارکرد و قوانین مربوطه در صدر مشروطیت را در خود جای داده و از این منظر، تلاش نویسنده، در گردآوری و بررسی این داده‌ها قابل تقدیر است؛ بدین روی، چاپ و پخش آثاری از این دست، توسط کتابخانه مجلس شورای اسلامی، نشانگر شناخت و درک اهمیت و لزوم توجه به پژوهش‌های تاریخی حوزه نهاد قانون‌گذاری و نیز ایجاد رویکردی نو به تاریخ‌نگاری مجلس در ایران به شمار می‌آمد.

این کتاب در سال 1390، توسط کتابخانه مجلس منتشر شده است.

 


منبع:

‫کتاب ماه تاریخ و جغرافیا.شماره163.آذرماه1390

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. از سال ۱۳۴۲، بانوان نیز به نمایندگی مجلس شورا و مجلس سنا انتخاب شدند.

[2]. برای آگاهی بیشتر نک: محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار. ج2، به کوشش و تصحیح منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان. (تهران: نشر تاریخ ایران، 1362)؛ همچنین، احمد مجدالاسلام کرمانی، تاریخ انحلال مجلس؛ فصلی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، با مقدمه محمود خلیل‌پور (اصفهان: دانشگاه اصفهان، 1351)؛ میرزا محمد ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، 2بخش، به اهتمام علی‌اکبر سعیدی سیرجانی (تهران: بنیاد فرهنگ ایران، 1357)؛ عطاءالله فرهنگ قهرمانی، اسامی نمایندگان مجلس شورا و سنا (تهران: مجلس شورای ملی، 2536).

[3]. مسعود کوهستانی‌نژاد، تاریخچه مجلس سنا (1324-1330ق)، (تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1390)، ص13-9.

[4]. همان، ص20-15.

[5]. همان، ص68- 21.

[6]. همان، ص83-69.

[7]. همان، ص83 و 84.

[8]. همان، ص 104-84.

[9]. همان، 171-105.

[10]. همان، ص 200-173.

[11]. همان، ص241-201.

[12]. همان، ص249-243.

[13]. برای آگاهی بیشتر نک: همان، ص291-253.

[14]. برای آگاهی بیشتر نک: همان، ص21.

[15]. برای آگاهی بیشتر نک: همان، ص83-84.

[16]. برای نمونه نک: همان، ص 108- 109.

[17]. برای آگاهی بیشتر نک: روزنامه خاطرات عین‌السلطنه( قهرمان میرزا سالور)، ج3، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار (تهران: اساطیر، 1377)، ص1837 و 1383.

[18]. برای آگاهی بیشتر نک: همان، ص233.

[19]. همان، ص161-159.

[20]. همان، ص30.

[21]. برای نمونه و آگاهی بیشتر نک: همان، ص20-18، 157-150و 194-186.

[22]. برای نمونه نک: همان، ص30، 50 و 61.

[23]. برای نمونه نک: همان، ص32، 33، 46، 59، 309 و 310.

[24]. همان، ص310.