دلایل اعدام انقلابی رزم آرا
دو دهه حاکمیت استبداد رضاشاهی بر تمام شئون جامعهی ایرانی، سد محکمی در برابر هرگونه فعالیت سیاسی، اجتماعی و دینی به وجود آورده بود. نظام دیکتاتوری رضاخانی بر تمام امور جامعهی ایرانی سایه افکنده بود و هر حرکتی را در نطفه خفه میکرد.
--------------------------------------------------------------------------------
بعد از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور 1320ه.ش. و تبعید رضاخان، زمینه برای تشکیل احزاب و گروههای مختلف فراهم شد. یکی از موضوعات قابل طرح و اهمیت در دههی 20، شکلگیری جریان تازهای از مبارزههای سیاسی – مذهبی جامعهی شیعی ایران برضد استبداد داخلی و استعمار خارجی بود که با تشکیل «جمعیت فداییان اسلام» شروع شد.
این گروه از میان گروههای مذهبی مبارز، اولین گروه مخالفی بود که در دههی اول حکومت محمدرضا شاه اعلام موجودیت کرد که در ابتدا به مبارزه با جریانهای مخالف اعتقادهای مذهبی تشیع (جریان احمد کسروی و همفکران) پرداخت.
سپس با ورود به مسایل سیاسی و مخالفت با استبداد داخلی و ایادی آن و استعمار خارجی را در دستور کار قرار داد و چون تسلط خارجی و استبداد داخلی بر ایران را به خاطر وجود مهرههای سیاسی حاضر در دربار میدانستند و در واقع آنان را بازوان اجرایی شاه و بیگانگان تصور میکردند، از این رو با این برداشت «فداییان اسلام» قهر انقلابی خود را متوجه حکومتهای دستنشاندهی درباری کردند. حاجیعلی رزمآرا یکی از این افراد بود که در ذیل به دلایل اعدام انقلابی سپهبد رزمآرا میپردازیم.
دلایل اعدام انقلابی رزم آرا
1 - رزم آرا و وابستگی به انگلستان
تاریخ نفوذ و دخالت کشورهای اروپایی به خصوص انگلستان و روسیه در ایران به دوران قاجار باز میگردد و رقابت آنها در ایران باعث گردید امتیازهایی از سوی پادشاهان قاجار به آنها اعطا گردد. این نفوذ و رقابت باعث روی کار آمدن مستقیم رضاخان به مدد انگلستان شد و بسیاری از افسران دورهی رضاخانی با توجه به وابستگی شخص رضاشاه و سیستم حکومتی ایران به انگلیس، گرایشهای انگلوفیلی داشتند. یکی از این افسران، حاجیعلی رزمآرا بود. از دلایلی که گرایش رزمآرا را به انگلستان ثابت میکند، میتوان موارد زیر را مطرح کرد:
نخست در روزهای بحرانی اوایل شهریور 1320ه.ش. در حادثهی تجاوز روس و انگلیس به ایران، رزمآرا از جمله افسرانی بود که معتقد بود، ارتش ایران توان مقابله در این میدان را ندارد و پیشنهاد کرد صلاح در تَرک مخاصمه پیش از انهدام کل ارتش ایران است.
آمریکایی دانستن جبههی ملی توسط رزمآرا نشانگر علاقهی وی به انگلستان بود. بدین صورت که رزمآرا با آگاهی از علاقهی نواب صفوی به اجرای احکام اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و همچنین با هدف ایجاد تفرقه و سرکوب جبههی ملی، قاصدی به نزد نوابصفوی فرستاد و گفت: «اگر به من امکان بدهند، احکام اسلام را اجرا میکنم»
دوم، آمریکایی دانستن جبههی ملی توسط رزمآرا نشانگر علاقهی وی به انگلستان بود. بدین صورت که رزمآرا با آگاهی از علاقهی نواب صفوی به اجرای احکام اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و همچنین با هدف ایجاد تفرقه و سرکوب جبههی ملی، قاصدی به نزد نوابصفوی فرستاد و گفت: «اگر به من امکان بدهند، احکام اسلام را اجرا میکنم».
وی در ادامهی صحبتهایش گفته بود: «نهضت ملی و گروههای دیگر آمریکایی هستند، اما شما حسابتان از این گروهها جداست؛ پس شما خودتان را کنار بکشید تا من یکشبه حساب همه را صاف کنم» نواب هم پیغام داد: «فرض کنیم که حرفهای شما صحیح باشد، شما الان در رأس حکومت هستید، پس بهترین عملی که صداقت شما را نشان میدهد، خلعید از انگلستان است؛ شما با ملی کردن صنعت نفت میتوانید صداقت خود را به مردم نشان دهید» و با همین پاسخ بود که رزمآرا از نواب و یارانش ناامید شد.
سوم، بر اساس اسناد و مدارک موجود بین شرکت نفت انگلیس و رزمآرا، مذاکرههای پنهانی صورت گرفته بود که در این مذاکرهها راهکارها و توصیههایی به رزمآرا ارایه شده بود که در مقابل مجلس و اقلیت جبههی ملی، به آن توصیهها استناد شود و در چارچوب همین مذاکرهها و توافقات رزمآرا، علاقهای به ملی شدن نفت نشان نمیداد تا مبارزههای مردم عقیم بماند.
چهارم، رزمآرا در این مذاکرههای پنهانی که به صورت خیلی محرمانه با نمایندهی اعزامی شرکت نفت انگلیس وارد مذاکره شده بود، از او خواست که شرکت نفت فوراً پیشنهاد خود را در رابطه با معاملههای نفتی به دولت ایران بدهد و در نتیجهی این گفتوگوها تقسیم درآمد نفت طبق اصل تصنیف (پنجاه ـ پنجاه) مورد موافقت هر دو طرف ایرانی و انگلیسی قرار گرفت؛ رزمآرا اصرار داشت این توافق تا تصمیم نهایی پنهان بماند. نواب صفوی نیز پس از اطلاع یافتن از مذاکرههای پنهانی رزمآرا با نمایندهی شرکت نفت انگلیس، در جلسهای که بعضی از اعضای نهضت ملی نیز در آن حضور داشتند، گفت: «رزمآرا عامل انگلستان است. باید او را از بین ببریم.»
2- مخالفت رزم آرا با جریان ملی شدن نفت ایران
نفت مهمترین مسألهی دولت رزمآرا بود و از اهمیت حیاتی برای دولت انگلستان برخوردار بود. اعطای امتیاز به دولتهای خارجی از زمان حکومت قاجاریه آغاز گردید. یکی از این امتیازها که بعدها اهمیت بسیاری یافت، امتیاز نفت به یک انگلیسی تبار به نام «ویلیام ناکس دارسی» بود.
پس از تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی، رضاخان به قدرت رسید و در سال 1312ه.ش. با ابطال امتیاز دارسی، قرارداد دیگری با دولت انگلستان منعقد نمود که موسوم به قرارداد 1933م. بود. پس از شهریور 1320ه.ش. با سقوط رضا شاه، احساسات ضد استعماری مردم ایران به اوج خود رسید. در این شرایط جدید، مجلس دورهی چهاردهم به پیشنهاد دکتر مصدق طرحی را به تصویب رسانید که به موجب آن، دولتها از مذاکره دربارهی اعطای امتیاز نفت به خارجیان منع شده و در صورت تخلف به 3 تا 8 سال حبس و انفصال از خدمات دولتی محکوم میشدند.
بعد از سخنرانیها و نطقهای دکتر مصدق و برخی دیگر از نمایندگان در مجلس چهاردهم، مبارزه با انگلستان همچنان ادامه داشت. موضوع ملی شدن نفت از این جا جدّی شد که قبل از ترور نافرجام شاه در تاریخ 15/11/1327ه.ش. آیتالله کاشانی اعلامیهای شدیدالحن برضد شرکت نفت صادر کرد، در این اعلامیه، ایشان خواهان لغو امتیاز بود[11] و در کنار آن عدهای از نمایندگان طرح الغای قرارداد را در مجلس مطرح نمودند.
رزمآرا در حالی که تلاش میکرد تا راهحلی را برای خروج از بنبستی که کمیسیون نفت برای او بهوجود آورده بود، بهدست آورد، سعی مینمود از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری کند.[15] تزلزل خاطر انگلیسیها در تهران و لندن بر اثر رد لایحهی «گس - گلشاییان» فشارها را بر رزمآرا بیشتر کرد
اما انگلستان در پی قانونی کردن قرارداد 1933م. بود. نمایندگان به دلیل این که قرارداد در زمان حکومت دیکتاتوری ثبت گردیده و مجلس را فرمایشی و تحت سلطهی رضا شاه، میدانستند و از طرفی «سیدحسن تقیزاده» نیز به بازیچه بودن در این قرارداد اعتراف کرده بود، این قرارداد را غیرقانونی تلقی کردند.
طرح قرارداد الحاقی «گس ـ گلشاییان» در اواخر دورهی پانزدهم توسط کابینهی «ساعد»، به مجلس برده شد، ولی با مخالفت تعدادی از نمایندگان روبهرو گردید و به تصویب نرسید. قرارداد گس ـ گلشاییان یا همان قرارداد الحاقی، قراردادی بود که در 26 تیر 1328ه.ش. بین دولت ایران (کابینهی ساعد) و نمایندهی شرکت نفت انگلیس و ایران به عنوان ضمیمهی قرارداد 1933م. امضا شد که براساس این قرارداد، شرکت نفت تعدیلات مبالغ پرداختی به ایران را پذیرفت. نام قرارداد از نام دو تن از مذاکره کنندگان به نام «سرنویل گس» (از مقامهای شرکت) و «عباسقلی گلشاییان» (وزیر دارایی ایران) گرفته شده بود.
این قرارداد که در مجلس پانزدهم به تصویب نرسیده بود، به مجلس شانزدهم کشیده شد. در دورهی شانزدهم مجلس با ورود 11 نفر از اعضای جبههی ملی از جمله: «مصدق و آیتالله کاشانی» به مجلس، یک فراکسیون بسیار قوی و منسجم تشکیل گردید.
طرح شعار «نفت ایران متعلق به ملت ایران» از سوی آیتالله کاشانی، اندیشهی ملی شدن نفت را در اذهان جرقه زد و پس از این بود که کمکم بحث ملی شدن نفت در اذهان نمایندگان و مطبوعات و علما شعلهورتر شد.[13]علی رزمآرا» جایگزین وی شد. با استعفای «علی منصور»، سپهبد «حاجی»مهمترین مسألهی پیش روی رزمآرا، تصویب لایحهی الحاقی نفت (قرارداد گس-گلشاییان) و مقابله با تلاش جبههی ملی، برای ملی کردن صنعت نفت بود. بعد از کسب رأی اعتماد کابینهی رزمآرا از مجلس، بررسی لایحهی الحاقی گس-گلشاییان در کمیسیون نفت آغاز گردید.
«فروهر»، وزیر دارایی و نخستوزیر به کمیسیون آمدند تا از قرارداد دفاع نمایند، پس بحثهای فراوان و تلاشهای آیتالله کاشانی، در روز 26 آذر ماه، گزارش کمیسیون در مجلس طرح شد و مجلس به آن رأی مثبت داد و بدین ترتیب قرارداد الحاقی گس-گلشاییان از دور خارج شد.
رزمآرا وقتی از تصویب لایحه ناامید شد، با انگلیس وارد مذاکره گردید. جبههی ملی نیز خواستار ملی کردن شرکت نفت شد. چند ماه بعد، مبارزههای طرفداران ملی شدن نفت شدت یافت و تظاهرات موافقین در مجلس و خارج از آن و نیز اعتراض در محافل داخلی و خارجی شدت گرفت و رزمآرا در حالی که تلاش میکرد تا راهحلی را برای خروج از بنبستی که کمیسیون نفت برای او بهوجود آورده بود، بهدست آورد، سعی مینمود از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری کند.تزلزل خاطر انگلیسیها در تهران و لندن بر اثر رد لایحهی «گس - گلشاییان» فشارها را بر رزمآرا بیشتر کرد.
نخست وزیر در پاسخ ملیون که تقاضای ملی کردن نفت را داشتند، توضیح داد که این پروژه در کشور ما عملی نیست و ممکن است ما نتوانیم از عهدهی آن برآییم و تأکید کرد، ملی کردن صنعت نفت بزرگترین خیانت است.اقدامهای سرلشکر رزمآرا برای سرکوب جنبش ملی شدن صنعت نفت شدت گرفت و پس از کارشکنیهای مداوم و توطئهآمیز رزمآرا، رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت به این نتیجه رسیدند که تنها مانع ملی شدن نفت، شخص رزمآرا است.
نفت مهمترین مسألهی دولت رزمآرا بود و از اهمیت حیاتی برای دولت انگلستان برخوردار بود. اعطای امتیاز به دولتهای خارجی از زمان حکومت قاجاریه آغاز گردید.موضوع ملی شدن نفت از این جا جدّی شد که قبل از ترور نافرجام شاه،آیتالله کاشانی اعلامیهای شدیدالحن برضد شرکت نفت صادر کرد و ایشان خواهان لغو امتیاز بود و در کنار آن عدهای از نمایندگان طرح الغای قرارداد را در مجلس مطرح نمودند. طرح شعار «نفت ایران متعلق به ملت ایران» از سوی آیتالله کاشانی، اندیشهی ملی شدن نفت را در اذهان جرقه زد.