دستیابی به دانش های نوین نظامی از دستاوردهای انقلاب است

یکی از نهادهایی که در سرعت بخشیدن به پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسیار مهمی ایفا کرد ارتش جمهوری اسلامی ا یران بود که با پیوستن به انقلاب و حمایت از رهبری حضرت امام (ره) آخرین ضربه را به پیکره نظام پوسیده پهلوی وارد کرد و جاودانگی خویش را در تاریخ ثبت نمود. به منظور آشنایی بیشتر با برنامه ها و روحیه انقلابی ارتشیان گفتگویی با جناب سرهنگ مجتبی جعفری رئیس سازمان ایثارگران نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی انجام داده ایم که به اتفاق هم آن را می خوانیم.

● روحیه انقلابی ارتشی ها و بهره گیری از مفاهیم عمیق اسلامی تا چه حد در پیشرفت انقلاب موثر بود؟
پیوستگی تعالیم و آموزه های دینی با زندگی روزمره مردم یکی از ویژگی های فرهنگ شیعه در اسلام است که نمونه بارز آن را می توان به خوبی در ایران مشاهده کرد. برای بررسی این موضوع کافی است نگاهی به عملکرد سران سیاسی صد سال اخیر کشور بیاندازیم. مثلا فردی مانند رضا خان (پهلوی اول) اگر چه در باطن اعقتادی به این مسائل نداشت اما در ابتدای سلطنش عامیانه ترین روش های تظاهر مذهبی را به نمایش می گذاشت چرا؟ چون به درستی به عمق این پیوستگی میان مردم و مذهب پی برده بود. کارکنان نیروهای مسلح و ارتش قبل از انقلاب هم از این مورد مستثنی نبوده اند. ارتباط آنها با مردم و اینکه خود از دل مردم برخاسته اند موجب شد که علی رغم محدودیت های شدید از مفاهیم اسلامی و ارزشی دور نبوده و همپای ملت ایران روحیه شهادت طلبی خود را حفظ کنند. رهبری انقلاب (ره) نیز با درک عمیق این روحیات و استفاده به جا از آن توانست رژیم طاغوت را به ذلت بکشاند. نگاه کنید امام (ره) در مراسم چهلم قربانیان و شهدای انقلاب در سال42 چگونه این روشن بینی را به تصویر می کشد. یا نمونه دیگرش در مراسم چهلم فیضیه در همان سال.

● به نظر شما نیروی زمینی ارتش چه نقشی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت؟
رژیم پهلوی در راستای گسترش توان نظامی خود دانسته یا ندانسته راهبردهای آمریکا را پی می گرفت. راهبرد آمریکا هم در ایران به دلیل احساس کاذب امنیت داخلی، بیشتر جنبه داخلی داشت. به دلیل وجود کشورهای رادیکالی چون مصر در زمان جمال عبدالناصر، آمریکا بیش از اینکه تهدید را درون کشور بیابد تهدید را در مرزهای غربی جستجو می کرد لذا ساختار ارتش را به طرف افزایش توان رزمی مردمی برای مقابله با تهدیدات خارجی سوق داد. این مسئله فرصتی را برای ایجاد ارتباط داخلی بین کارکنان نیروی زمینی و نیروهای انقلابی فراهم آورد.
اجازه بدهید بی پرده بگویم که بدون شک شهدای فراوانی تقدیم انقلاب شدند و ضایعات زیادی هم به مردم تحمیل شد که قطعا توسط نیروهای نظامی رژیم به وجود آمده اند اما آیا تا به حال به آمارهای منتشر شده دقت کرده ایم؟ انقلاب الجزایر یک میلیون کشته داشت که هنوز هم به ثمر نرسیده اما بالاترین آمارهایی که در مورد شهدای انقلاب (به صورت شعار پس از پیروزی انقلاب) بیان می شد حاکی از70 هزار شهید بود. یعنی چیزی کمتر از تلفات جاده ای سه سال اخیر ایران. در طول حضور یگان های نیروی زمینی در خیابان ها در سال1357 یک گزارش از شلیک تانک وجود ندارد. نه از زبان انقلابی ها نه در اسناد ارتش. چرا؟ یکی از دلایل آن بازکردن سوزن تانک ها وغیر مسلح کردن آنها بود. خب این کار را چه کسانی کردند؟ متاسفانه یک روی سکه خیلی مطرح می شود و آن دژخیم بودن رژیم طاغوت از طریق خشونت به عمل آمده توسط ارتش است ولی این سکه یک روی دیگر هم دارد که کمتر از آن صحبت به میان آمده است آیا آمار بیمارستان ها را در شب های حکومت نظامی دارید که چه تعداد تانک و خودرو ارتش خانم های باردار یا مریض های اورژانسی را به مراکز درمانی رسانده اند؟ بعضی از افسران در پادگان ها نفت سهمیه پادگان را در مناطق محروم شهر تقسیم می کردند. بدون هیچ تردیدی می توان ادعا کرد که نقش نیروی زمینی در پیروزی انقلاب بسیار مهمتر از نقش این نیرو در مقابله با انقلاب بوده است که این خود مسئله ای است که می توان نمونه های بیشتری از آن را بیان کرد.

● انقلاب اسلامی چه تاثیری بر معادلات منطقه ای و جهانی داشته است؟
رژیم طاغوتی پهلوی دوم جزیره ثبات منطقه برای آمریکا بود. آمریکا از طریق تقویت ایران اهداف خود را در منطقه دنبال می کرد. حالا این کشور با انقلاب دینی مردمش180 درجه تغییر جهت می دهد. این نکته معادلات منطقه ای و به تبع آن معادلات جهانی را دگرگون می کند. هنوز مراکز علمی سیاسی دنیا نتوانسته اند تحلیل قطعی براساس معیارهای خودشان از انقلاب اسلامی ارائه دهند زیرا شناخت کافی نسبت به زیر ساخت های این انقلاب که بر پایه سه رکن مهم اسلام، رهبری و مردم استوار است ندارند. انقلاب اسلامی نه تنها معادلات منطقه ای و جهان را دگرگون کرده بلکه معیارهای جامعه شناسی و عوامل دگرگون کننده جوامع را نیز که تاکنون معمول بوده بر هم زده است.

● به نظر شما نسل سوم توانسته با دوران انقلاب ارتباط برقرار کند؟
شاید در یک دید سطحی و گذرا جواب این سوال منفی باشد. به هر حال گذشت سی و یک سال و پیشرفت سریع علوم بویژه وسایل ارتباط جمعی در کنار منافع فراوانش چالش هایی را نیز موجب شده است. نسل سوم انقلاب در آغاز حیات اجتماعی خود است و در کانون بمباران شدید اطلاعاتی قرار دارد. البته سهل انگاری مسئولین در برقراری ارتباط منطقی بین تاریخ گذشته و نسل سوم غیر قابل انکار و چشم پوشی است اما با همه این احوال همچنان حضور دین در جامعه بسیار پررنگ تر از آن است که به سادگی، نسل ها را از هم جدا کند. در کل می توان گفت که نسل سوم نه تنها ارتباط خود را با انقلاب حفظ کرده بلکه به عنوان وارث خلف آن خود را موظف به حراست و پاسداری از آن می داند. حضور جوانان در صحنه های مختلف اجتماعی گواه بسیار خوبی بر این مدعاست.

● به نظر شما انقلاب اسلامی در راستای ایجاد روحیه خوداتکایی در عرصه دانش و فناوری نظامی چه دستاوردهایی داشته است؟
انقلاب اسلامی ایران به دلیل تهدید منافع نامشروع قدرت های بزرگ از همان ابتدا مورد بی مهری، تهاجم، تحریم و محاصره قرار گرفت. این محدودیت ها از یک طرف واز سوی دیگر نیازهای کشور، تلاش برای ایجاد فضای مناسب برای مردم و نهایتا تاکید شرع به فضیلت علم و دانش موجب شد تا اندیشه های نو فرصت ظهور پیدا کنند. این اندیشه ها به مرور وسعت و عمق بیشتری یافت تا به پیشرفته ترین دانش های نو بویژه در در زمینه نظامی رسید. ساخت انواع اسلحه و مهمات و دستیابی به پیچیده ترین تکنولوژی از دستاوردهای عظیم انقلاب است که صرفا با تکیه بر روحیه خوداتکایی حاصل از انقلاب به وجود آمده است.

● تفاوت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب هایی که پیش از این در نقاط مختلف دنیا رخ داده در چیست؟
به نظر من دو اختلاف اساسی بین انقلاب اسلامی ایران و انقلاب های مرسوم دنیا وجود دارد: یکی در ماهیت آن و دیگری در شکلش. ماهیت انقلاب اسلامی یک هویت دینی است بر مبنای خدا محوری. به جرات می توان گفت که هیچ انقلابی در دنیا تا این حد دین محور نبوده است. این ماهیت، ریشه در دو جایگاه دارد: یکی رهبری شخصیتی برجسته در امورد ینی و دیگری مردمی که ساختار زندگیشان با دین در هم آمیخته است. وجه تمایز دوم، شکل انقلاب است. نکته مهم نوع رفتار مردم انقلابی است که در اوج انقلاب صرفا برای سقوط یک رژیم مستبد نمی جنگند بلکه همزمان الگویی مناسب از چگونگی رفتار شایسته برای رسیدن به هدف را به نمایش می گذارند به همین دلیل هم هست که ارتش که در مقابل انقلاب ا یستاده تحت تاثیر این آموزه ها عکس العمل های معمول را انجام نمی دهند. مردم نیز برای مقابله با این نیروی نظامی به رفتارهای خشونت آمیز متوسل نمی شوند. این رفتارها بدون شک ریشه در رهنودهای رهبری دارد که نشات گرفته از تفکرهای دینی است. اختلافات دیگری در این باره می توان بر شمرد ولی این دو محور اساسی ترین نمونه ها هستند.

● آیا دستاوردهای انقلاب توانسته در شکل گیری یک ارتش مقتدر و منسجم موثر واقع شود؟
قطعا بله. شکل گیری ارتش قدرتمند هم به همان ریشه هایی باز می گردد که گفته شد. زمانی که بعضی خواستار انحلال ارتش و برخی خواستار دگرگونی کامل آنها بودند. حضرت امام (ره) با دید وسیع خود پایه های اولیه تشکیل یک ارتش استوار را ریخت. جای شگفتی است که تنها حدود70 روز پس از پیروزی انقلاب روز29 فروردین روز ارتش نام می گیرد و ارتش با رژه خود به آغوش مردم می رود. این زمینه و حوادث هشت سال جنگ تحمیلی موجب شد که ارتش به یک نیروی نو با آینده ای روشن بدل شود و اکنون به عنوان یکی از قدرتمندترین ارتش های منطقه مطرح گردد.
● فکر می کنید اگر ارتش به مردم نمی پیوست چه اتفاقی می افتاد؟
برای پاسخ به این سوال باید از حدس و گمان استفاده کرد و براساس شواهد گفت که در صورت عدم الحاق ارتش به مردم چه اتفاقاتی ممکن بود؛
1- مقاومت ارتش و استفاده از قوه قهریه برای عقب راندن مردم انقلابی، ساده ترین تصور است که قطعا تلفات سنگین و ضایعات قابل توجه اجتماعی را در پی داشت. شکی نیست که این مقابله با وجود ادوات سنگین نظامی ارتش و رخ دادن صحنه های خونین احتمالی، راه پیروزی انقلاب را دشوار و زمان آن را طولانی تر می کرد.
2- با فرض اول، انقلابیون نیز بیکار نمی نشستند و اقدامات تخریبی علیه اماکن و ساختمان های وابسته به دولت طاغوتی شکل گسترده تری به خود می گرفت که در این صورت نه تنها ارتش بلکه تمام ساختارهای اقتصادی اجتماعی به شکلی آسیب می دید که بازسازی آ نها به سادگی از عهده انقلاب بر نمی آمد و هزینه های هنگفتی را به مردم و جمهوری نوپای اسلامی تحمیلی می کرد.
انقلابی که عملا از23 بهمن57 مورد هجوم ضد انقلاب و از31 شهریور59 مورد هجوم سراسری نظامی قرار گرفت برای مقابله با این دو بحران بویژه در نخستین روزها تنها متکی به ارتش بود اما صورت وقوع احتمالاتی که ذکر شد چگونه می توانست با یک ارتش آسیب دیده و از هم پاشیده کیان انقلاب اسلامی را حفظ کند؟ لذا تصور اینکه اگر ارتش به انقلاب نمی پیوست چه می شد، بسیار وحشتناک است و حالا مشخص می شود که دوراندیشی رهبری چگونه این فاجعه را به یک فرصت طلایی برای ملت و کشور تبدیل نمود و ارتش را در آغوش ملت جا داد.

● چنانچه خاطره ای در موضوع ارتش و انقلاب دارید بفرمایید؟
من در خرداد ماه سال57 دیپلم گرفته بودم و برای کنکور ثبت نام کردم اما به دلیل حوادث انقلاب پذیرش دانشجو در نیمه دوم آن سال مختل شد. به همین خاطر مشغول کار شدم و در کنار آن در اکثر فعالیت های انقلابی تهران حضور فعال داشتم. خاطره ای که تعریف می کنم مربوط است به مراسم چهلم استاد نجات اللهی در مسجد امام حسین (ع) واقع در میدان امام حسین (ع). به همراه تعدادی از دوستان برای شرکت در این مراسم رفته بودیم که به دلیل ازدحام جمعیت قادر به ورود به حیاط مسجد نشدیم و بیرون از درب همراه دیگران شعار می دادیم. اطراف نیروهای انتظامی حرکت می کردیم. بدون هماهنگی قبلی تعدادمان که به50-60 نفر می رسید راه افتادیم، از ابتدای خیابان17 شهریور به طرف میدان شهدا خیابان سرازیر بود و جمعیت که زیاد شد بر زمین پا می کوبیدیم و می گفتیم “بگو مرگ بر شاه” و این شعار در خیابان می پیچید. جمعیت رفته رفته به دو هزار نفر رسید و ما حواسمان بود که نیروهای کنترل اغتشاشات حاضر در میدان از پشت به ما حمله نکنند. نزدیک به500 متر حرکت کردیم و شعار دادیم که ناگهان از طرف میدان شهدا و از خیابان شمالی اداره برق تعداد زیادی از نیروهای کلانتری10 به طرف ما هجوم آوردند. ما مجبور شدیم به طرف میدان امام حسین (ع) برگردیم. هنوز چند متری نرفته بودیم که نیروهای مستقر در میدان در یک اقدام هماهنگ با کلانتری10 از بالا به طرف ما آمدند و ما در بین دو گروه محاصر شدیم. هیچ راهی برای گریز نبود. به طرف هرکوچه ای که می رفتیم مردم می گفتند بن بست است. به ناچار وارد کوچه ای شدیم که آن هم بن بست بود! در انتهای کوچه50-60 نفر وارد خانه ای شدند که صاحب خانه از ازدحام جمعیت ناراحت بود. من به همراه تعدادی از دوستان از خانه بیرون آمدیم اما توقف نیروهای نظامی در سر کوچه ما را غافلگیر کرد. ما فورا به زیر دو دستگاه پیکان که در کوچه پارک شده بود رفتیم، دراز کشیدیم، ولی اوضاع کوچه را زیر نظر داشتیم.
یک نفر که برای منزلش خرید کرده بود از سر کوچه وارد شد که سربازها سوال پیچش کردند و او هم دقیقا اهل همان خانه ای بود که ما از آن خارج شده بودیم. آن شخص در زد و صاحب خانه به ناچار در را باز کرد و سربازها داخل خانه ریختند و همه جمعیت را در کوچه به خط کردند و با تفنگ به بدن آنها می زدند. ما در زیر ماشین بودیم که صدای پای سربازها را کنارمان شنیدیم و متوجه نشدیم که از کجا فهمیدند ما زیر ماشین هستیم. یکی از سربازها لوله تفنگ را زیر ماشین گرفت و گفت که اگر بیرون نیایید شلیک می کنم. ما هم بیرون آمدیم و کتک مفصلی هم خوردیم! بعد سوار ماشین شدیم و ما را به کلانتری10 بردند. در آنجا که یک افسری بود که ما را نصیحت کرد و شاید هم دنبال بهانه ای بود تا ما را آزاد کند. هر کس را به بهانه ای آزاد کردند. من هم کلیدهای مغازه در دستم بود و گفتم که شاگر مغازه هستم و او هم به این بهانه مرا آزاد کرد.