جریان‌شناسی چپ در ایران

معرفي كتاب 
با وجود کتاب‌های بسیاری که دراین‌باره نوشته شده است، ازآنجاکه تاکنون اثری جامع، که تمام دوران حیات جریان چپ و همۀ گروه‌های آن را دربرگیرد، منتشر نگردیده است، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی پژوهشی را با دارا بودن چنین جامعیتی در دستور کار قرار داد که حاصل آن به صورت کتابی با عنوان «جریان‌شناسی چپ در ایران» در سال ۱۳۸۷ منتشر گردید. نویسندۀ این کتاب، حمید احمدی‌ حاجیکلایی، طی این پژوهش کوشیده است به پرسش‌های ذیل در مورد جریان چپ پاسخ دهد: چگونه این جریان به‌وجود آمد؟ پا گرفت؟ رشد کرد؟ عمل نمود؟ و در چه قالب‌هایی جلوه یافت؟ و چگونه به سراشیبی زوال افتاد.
همان‌طورکه از پرسش‌های این کتاب برمی‌آید، پژوهش از نوع توصیفی است و حالت تحلیلی ندارد؛ البته این مسئله ویژگی اکثر تحقیقاتی است که نگاهی جامع به پدیده‌ای باسابقه (دارای دورۀ حیات طولانی) و گسترده دارند. این کتاب دارای پنج فصل است که در ابتدای آن، مقدمۀ نویسنده قرار دارد. او در انتهای مقدمه کوشیده است مهم‌ترین آثار با موضوع جریان‌شناسی چپ را نقد و بررسی کند. این بخش از کتاب برای شناسایی مهم‌ترین منابع و مآخذ مربوط به چپ بسیار مفید است.
در فصل اول، «کلیات و مبانی»، مفهوم جریان‌شناسی، کاربردهای مفهوم چپ، اطلاق مفهوم چپ در ایران و… شرح داده شده است.
جریان سیاسی پدیدۀ تاریخی و سیاسی است که از دورۀ معینی آغاز شده، در دورۀ مشخصی استمرار یافته، و در زمانی نیز به پایان رسیده است. ازآنجاکه این پدیده، ذهنی و انتزاعی نبوده، بلکه در بستری به نام اجتماع عینیت یافته، بی‌شک از تحولات اجتماعی تأثیر پذیرفته و طی دورۀ معینِ استمرارش، تغییر و تحول یافته است، ازهمین‌رو برای مطالعۀ آن، باید عوامل اجتماعی، و تأثیر و تأثر اندیشۀ مدنظر جریان سیاسی و این عوامل بر روی هم در نظر گرفته شود؛ درواقع برای شناسایی جریان چپ باید اندیشه‌ها و تطور تاریخی آن در بستر اجتماع مطالعه گردد. بدین‌ترتیب در این قسمت اساس نظری پژوهش و آنچه در فصل‌های بعدی انجام شده، تشریح گردیده است.
نگارنده در این فصل، سیر اندیشۀ چپ در اروپا، از مارکس تا اندیشۀ چپ نو را بررسی کرده است. وی آغاز اندیشه‌های چپ را به کارل مارکس و فریدریش انگلس رسانده و معتقد است شرایط خاص اجتماعی و سیاسی آلمان، که سبب شده بود فیلسوفان آن کشور از حوزۀ عمل دور شوند و به فلسفۀ انتزاعی روی آورند و نیز آشنایی فیلسوفان آلمانی با افکار سیاسی فرانسه و بریتانیا بستر لازم برای تولد مارکسیسم را فراهم آورد.
احمدی حاجیکلاهی نفوذ و گسترش اندیشۀ چپ در کشورهای جهان، به‌ویژه جهان سوم، را مدیون حمایت‌های مادی و معنوی دولت شوروی دانسته است. به‌این‌ترتیب وی به فصل بعد، یعنی «دوره آغازین جریان چپ در ایران (از مشروطیت تا شهریور ۱۳۲۰)» وارد شده است.
در فصل دوم، سیر تطور جریان چپ در ایران از مشروطه تا زمان سقوط رضاشاه بررسی شده است. معرفی نخستین گروه‌های چپ در ایران، حزب اجتماعیون‌عامیون، حزب عدالت، و حزب کمونیست و شرح اقدامات آن درخصوص نهضت جنگل و حکومت رضاخان از موضوع‌های اصلی این فصل است.
اولین آشنایی ایرانیان با اندیشۀ چپ به دورۀ حکومت قاجار بازمی‌گردد و این مسئله به دلیل همجواری ایران با روسیۀ تزاری بود؛ آن زمان به دلیل اوضاع نابسامان اقتصادی کشور، عده‌ای برای یافتن کار و زندگی بهتر به قفقاز مهاجرت کردند و در صنایع نفتی این منطقه مشغول به کار گشتند و در آنجا بود که جذب اندیشۀ سوسیالیسم و حزب سوسیال‌دموکرات قفقاز شدند. همین عده بعدها و در زمان جنبش مشروطه این اندیشه را به ایران منتقل کردند.
فصل سوم «جریان چپ در دهۀ ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰» نام دارد که در آن یکی از دوره‌های مهم حیات جریان چپ، یعنی سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰، که فضای باز سیاسی بر کشور ایران حاکم گردید و در پی آن حزب توده تأسیس یافت، و نیز سال‌های جنبش ملّی مردم ایران به منظور ملّی کردن صنعت نفت، بررسی شده است. در این فصل، برنامه‌ها و مواضع حزب تودۀ ایران درخصوص امتیاز نفت شمال، نهضت ملّی شدن صنعت نفت، انشعاب‌های این حزب، سازمان‌ها و تشکل‌های وابسته به آن، تأسیس حزب سوسیالیست و حزب دموکرات کردستان و… شرح داده شده است.
به نظر نویسنده، به این دلیل سلیمان‌میرزا اسکندری، در زمان تأسیس حزب توده، در صدر هیئت مرکزی کمیته قرار گرفت تا به انگلستان که در آن زمان هم‌پیمان شوروی بود  نشان دهد که حزب تودۀ ایران سیاست خصمانه‌ای علیه این کشور اتخاذ نخواهد کرد؛ درواقع دولت شوروی خواهان آن بود که دولت انگلستان از حضور یک حزب کمونیستی در ایران احساس خطر نکند.
دربارۀ موضع‌گیری متغیر حزب توده در برابر نهضت ملّی شدن نفت نیز باید گفت بخشی از این تصمیم‌ها به دلیل تبعیت این حزب از مواضع شوروی و بخشی دیگر به خاطر رقابت‌های داخلی آن و تحلیل‌های متفاوت در جناح‌های رهبری آن بود. به‌هرصورت حزب فوق از تابستان سال ۱۳۳۱ به حمایت افراطی از دکتر مصدق روی آورد و از سوی دیگر به تشدید اختلاف میان آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق نیز کمک کرد، اما در زمان کودتا و براندازی دولت مصدق، اقدام شایسته‌ای در دفاع از او و دولتش انجام نداد.
در فصل چهارم با عنوان «تحولات جریان چپ در دهۀ ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ (تا پیروزی انقلاب اسلامی)»، شرح تحولات این جریان در این دو دهه و معرفی گروه‌هایی که در این زمان، براساس اندیشۀ چپ تأسیس شدند، نظیر سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، سازمان مجاهدین خلق، و… مدنظر قرار گرفته است.
سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به وسیلۀ رژیم و به بن‌بست رسیدن شیوه‌های مسالمت‌آمیز مبارزه علیه حکومت سبب شد گروه‌های سیاسی به شیوۀ مبارزۀ مسلحانه و چریکی روی آورند، ازهمین‌رو در این دوره سازمان‌های مختلفی که مبارزۀ مسلحانه را مرام خود قرار داده بودند تشکیل شدند، اما این سازمان‌ها نیز در دستیابی به اهداف خود و براندازی رژیم پهلوی ناکام ماندند.
فصل پنجم، «جریان چپ پس از پیروزی انقلاب اسلامی» نام دارد که در آن به تطور جریان چپ و گروه‌های مختلف آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی و موضع‌گیری آنها در برابر نظام جمهوری اسلامی توجه شده است.
در پایان نیز نویسنده نتیجه‌گیری خود را از پژوهش در بخشی جداگانه و ذیل عنوان نتیجه آورده است. به‌طور کل باید گفت جریان چپ به دلیل اتخاذ ایدئولوژی و استراتژی غیر واقع‌بینانه، فرقه‌گرایی و اختلاف داخلی و شکاف در اردوگاه کمونیسم جهانی، نداشتن پایگاه نیرومند مردمی، ذهنیت‌گرایی محض و… هرگز نتوانست به صورت یک جنبش نیرومند توده‌ای درآید و سرانجام با تلخ‌کامی به انزوا گرایید (تا سال ۱۳۵۴) و آنچه پس از آن در قالب اندیشه و ایدئولوژی چپ نمود یافت فقط ظاهری بیش نبود که می‌کوشید جریان چپ را حیاتی دوباره بخشد، اما بدون آنکه بکوشد خطاهای تاریخی این جریان را اصلاح و نقایص آن را برطرف سازد.
شایان ذکر است این اثر دارای ویژگی‌های ذیل است:
۱ــ علاوه‌برآنکه پیدایی و فروپاشی گروه‌ها و جمعیت‌ها و فرودوفرازهای آنان را بررسی کرده مواضع، کارکردها و رهبران و جناح‌بندی‌های داخلی آنان را نیز شرح داده است؛ ۲ــ این اثر به‌دلیل‌آنکه همۀ ادوار و گروه‌های چپ، اعم از احزاب، جمعیت‌ها، محفل‌ها و هسته‌ها و جناح‌بندی داخلی آنها را از پیدایی تا فروپاشی بررسی نموده است، نسبت به آثار تألیفی، جامعیت در خور قبولی دارد؛ ۳ــ در این پژوهش به مبانی و زیرساخت‌های معرفتی تحول و تطوّر تاریخی حیات سیاسی گروه‌های چپ توجه شده است؛ ۴ــ در این اثر، تعامل گروه‌های چپ، در مقاطع مختلف، با جریان‌های دیگر داخلی و قدرت حاکم و همچنین قدرت‌های بین‌المللی و جریان چپ جهانی نیز شرح داده شده است؛ ۵ــ در کتاب فوق، برای ارائۀ نما و صورتی روشن از جریان چپ، پیشینۀ تکوین، تکامل و تطوّر اندیشۀ چپ و تنوع و تکثر آن در خاستگاه اولیه‌اش بیان شده است که کمک شایانی به باز‌فهمی جریان چپ و زیرساخت‌های معرفتی آن خواهد کرد؛ ۶ــ نویسندۀ کتاب کوشیده است هر چند کوتاه، به خاستگاه و گرایشات فکری رهبران و بلندپایگان جمعیت‌های چپ اشاره کند؛ ۷ــ در این پژوهش، چنان‌که از نام کتاب انتظار می‌رود، جریان چپ به صورت کلیتی دارای اجزای پراکنده ولی متصل و مرتبط به هم، در نظر گرفته شده است، ازهمین‌رو خواننده و محقق کاملاً سیر توالی و ترابط گروه‌ها و چگونگی این ترابط و توالی را به صورت متصل و پیگیر تعقیب می‌کند بدون‌آنکه از اجزای بسیار پراکندۀ آن احساس انفعال و گسست نماید. این، ویژگی لازم در نگارش تاریخ جریان‌هاست که متأسفانه اکثر آثار از آن بدورند؛ ۸ــ تقسیم و طبقه‌بندی حیات سیاسی جریان چپ به ادوار معین و مشخص  با تعیین آغاز و پایان  در پژوهش، این امکان را فراهم می‌کند که مقطعی از تاریخ ایران در دوران معاصر موضوع تحقیق قرار داده شود و در آن، جایگاه، وضعیت و کارکردهای این جریان بررسی گردد.