نگاهي به فعاليت‏هاي شيخ خزعل

در اين مقال به اختصار شرح حال اين سرسپرده به بيگانگان و عاقبت وي را مورد بررسي قرار خواهيم گرفت.‏
شيخ جابر پدر شيخ خزعل از حکام عرب و فئودالان معروف در خوزستان بود. پس از مرگ شيخ جابر بر اساس قوانين قبيله اي، شيخ مزعل پسر ارشد وي جانشين او شد. اما شيخ خزعل که داعيه سروري داشت برادر بزرگ را مانعي بزرگ بر سر راه رسيدن به اميال و هوس هاي خود مي ديد، تصميم گرفت او را با نيرنک و دسيسه از ميان بردارد. ‏نقشه خزعل براي از ميان برداشتن برادر در کمال قساوت طراحي شد. در اول محرم به هنگام مغرب جمعي تروريست عرب که از سوي خزعل اجير شده بودند، به منزل مزعل حمله برده و او را به همراه چهارده تن از اعضاي خانواده و کسان و بستگانش به قتل رساندند. شيخ خزعل براي حکمراني تنها به کشتن برادر اکتفا نکرد.
وي براي اينکه در آينده هيچ يک از افراد خاندان جابر مخالفتي عليه او انجام ندهند، ساير برادرزادگان خود را نيز به فجيع ترين وضعي به قتل رسانده يا به هر نحوي از انحا از ميان برداشت.‏خشونت و اقدامات وحشيانه خزعل باعث شد تا تنفري شديد در ميان مردم خوزستان عليه وي به وجود آيد. در چنين وضعيتي خزعل تنها راه ادامه حکومت را چنگ زدن به دامن بيگانه مي ديد. اوضاع و شرايط سياسي و اقتصادي نيز فرصتي مغتنم براي برآورده ساختن اين منظور در اختيار خزعل قرار داد. توضيح اينکه حکام و کارگزاران استعمار بريتانيا که براي حفظ منافع خود از همکاري با هيچ عنصر بدنام  خود فروخته اي ابا نداشتند، خزعل را تحت حمايت خود قرار دادند. انگليسي ها به خزعل قول داده بودند تا زماني که طبق نظر آنها در خوزستان حکومت مي کند و حافظ منافع آنان است در مقابل حکومت مرکزي طرفدار وي باشند.در دوره مذکور دولت مرکزي هيچ گونه نفوذي در خوزستان نداشت و زمام امور حکومت ايالت مهم خوزستان در دست خزعل قرار گرفته بود. وي که شيخ محمره لقب داشت، بدون توجه به نظرات حکومت مرکزي به تعيين حکام محلي خوزستان مي پرداخت و خود سرانه با انگليسي ها قرارداد منعقد مي ساخت.تا پاييز سال 1910 م عمال بريتانيا در جنوب ايران قول هاي متعددي به شيخ خزعل در خصوص حفاظت و پشتيباني از منافع موروثي او در خوزستان به وي داده بودند. اما در اکتبر سال 1910 م شيخ خزعل که اين قول و قرار ها را کافي نمي دانست، مجددا به اصرار از نماينده تام الا ختيار انگلستان در خليج فارس (سر پرسي کاکس) خواست تضمين هاي محکم تري به وي داده شود: "در نتيجه کاکس تعهد نامه صريح تري به شيخ داد و به اين مضمون: دولت بريتانياي کبير متعهد مي شود که در صورت تجاوز ايران به حقوق، به قلمرو حکومت، يا به املاک موروثي شکا، پشتيباني لازم را از شما به عمل آورد و اين حمايت را تا رسيدن به راه حلي رضايت بخش ادامه دهد."‏تضمين و حمايت انگلستان از شيخ خزعل تا زماني ادامه يافت که منافع استعمار ايجاب مي نمود. با تغيير سياست هاي بريتانيا در ايران و قرار گرفتن محور فعاليت هاي اين دولت بر مبناي حمايت از ديکتاتور نظامي باعث شد شيخ خزعل به مثابه مهره سوخته به هنگام حمله رضاخان به خوزستان کنار نهاده شود. همان معامله اي که در شهريور 1320 با رضاخان صورت گرفت.‏