بازخوانی لغو تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی به روایت آیت الله طاهری خرم آبادی

آیت الله طاهری خرم آبادی كه در سال‌ 1341 از سوی امام‌(ره‌) ماموریت یافته بود به‌ خرم‌ آباد برود و مسائل‌ مطرح‌ شده درباره جریان لایحه‌ انجمنهای ایالتی و ولایتی را با علما و مردم‌ آن‌ دیار در میان‌ بگذارد. درباره چگونگی لغو تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اعلام آن از سوی دولت می گوید: هدف این برنامه عبارت بود از حذف قیود و سنتهای اسلامی از كشور و در یك كلام دین زدایی و اسلام ستیزی...
در دوره صدارت علم لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در غیاب مجلس به تصویب هیات دولت رسید به موجب این لایحه واژه اسلام از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان حذف شده بود. انتخاب شوندگان نیز به جای این كه مراسم تحلیف را با قرآن به جای آروند از این پس با كتاب آسمانی نیز می توانستند این كار را انجام بدهند وبه زنان نیز حق رای داده شد.
آیت الله طاهری خرم آبادی كه در سال‌ 1341 از سوی امام‌(ره‌) ماموریت یافته بود به‌ خرم‌ آباد برود و مسائل‌ مطرح‌ شده درباره جریان لایحه‌ انجمنهای ایالتی و ولایتی را با علما و مردم‌ آن‌ دیار در میان‌ بگذارد
درباره چگونگی لغو تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اعلام آن از سوی دولت می گوید: "مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی این بود كه هیات دولت در دوران تعطیلی مجلس با شتابزدگی قانونی را تصویب كرد كه به موجب آن اولا زنها در انتخاب شدن و انتخاب كردن آزاد بودند دوم اینكه برای انتخاب شوندگان شرط مسلمان بودن حذف شد ثالثا در این مصوبه ذكر شده بود كه هر نماینده به كتاب آسمانی خو قسم یاد كند این سه مساله در مصوبه مذكور نشانه هایی از یك برنامه عمیق و خطرناك داشت. هدف این برنامه عبارت بود از حذف قیود و سنتهای اسلامی از كشور و در یك كلام دین زدایی و اسلام ستیزی...در تاریخ 16مهر132 لایحه انجمنهای ایالتی وولایتی به تصویب دولت رسید و عصر همان روز خبر آن با تیتر درشت در روزنامه ها منتشر شد به محض این كه امام مطلع شد دامادشان حاج آقا اشراقی را به منزل حاج آقا مرتضی حائری فرستادند و پیام دادند كه شما جلسه ای تشكیل دهید و علما را دعوت كنید به دنبال پیام امام همان شب بعد از نماز مغرب و عشاء جلسه ای در منزل حاج آقا حائری تشكیل و تصویب شد كه مراجع یعنی آقایان گلپایگانی، نجفی و شریعتمداری و خود امام تلگرافی به شاه مخابره كرده و مساله رابا خود وی مطرح كنند و تحت عنوان اینكه دولت چنین كاری كرده است شاه را مورد خطاب قرار دهند.تلگرافهای مراجع فردای آن شب به تهران مخابره شد و خبر آن هم در روزنامه ها منتشر شد. شاه در ابتدا به تلگراف سه تن از مراجع پاسخ داد ولی به تلگراف امام جوابی نداد وی در پاسخ به علما در واقع مساله را به گردن دولت انداخته بود بعد از این تلگراف قضیه همچنان از سوی علما و مراجع دنبال می¬شد و جلساتی هر شب به طور مداوم تشكیل می¬شد از شهرستانها نیز سیل تلگرافها وطومارها هم به شاه و هم به دولت و هم به خود مراجع ارسال می¬شد. پس از ده و پانزده روزی شاه پاسخ امام را نیز داد.حوزه علمیه نجف نیز در این زمینه واكنش نشان داد و علمای آن حوزه تلگرافهایی به شاه و دولت مخابره نمودند... مرحله دوم تلگرافهایی بود كه مراجع و علما به دولت مخابره كردند و به نسبت لحن شدیدی هم داشت لحن امام نسبت به دولت شدیدتر از سایر علما بود به این مضمون امام تلگرافی به علم داد كه آقای علم این كار تو طبق ماده فلان بر خلاف قانون اساسی است و اگر در مورد قانون اساسی ابهام داری بیا قم تا برایت رفع ابهام بكنیم... واكنشها نسبت به لایحه مذكور پس از بی اعتنایی علم از حد تلگرافها و طومارها گذشت و به تشكیل جلسات كوچك و بزرگ كشیده شد و مردم گاهی پس از پایان جلسه تظاهرات خیابانی داشتند ولی به برخود فیزیكی رژیم با مردم نمی انجامید... پس از اینكه رژیم با توسل به انواع حیله نتوانست روحانیت را از مبارزه خود بازدارد ، علم پس از حدود40 روز بی اعتنایی تلگرافی فریبنده برای سه نفر از علما یعنی آقایان:گلپایگانی، نجفی و شریعتمداری ارسال كرد ولی تلگراف امام را بدون پاسخ گذاشت.وی در تلگراف خود به مراجع اورده بود كه نظر دولت در مورد شرط اسلام بر انتخاب شوندگان و كنندگان همان نظر علمای اسلام است و همین طور سوگند امانت و صداقت همچنان به قرآن است و در مورد حق شركت زنان این موضوع را به مجلس تسلیم كرده است و منتظر تصمیم آنها خواهد ماند. امام كه عمق حادثه را می¬دید و متوجه فریب و نیرنگ علم شده بود از این موضوع ناراحت شدند و گفتند می¬خواهند مبارزه را به دست خودمان لوث كنند و در حضور جمع قلم برداشتند و نوشتند كه ما بر سر مواضع خودمان هستیم و هنوز چیزی حل نشده است. به دستور امام نوشته ایشان را برای بازار بردند..این كشو وقوسها دو ماه طول كشید و در این فاصله برخی اوقات امام در پایان جلسه درسشان صحبتی می كردند تا این كه قرار شد یك جلسه عمومی در مسجد سید عزیزالله در تهران در 8آذر تشكیل شود و آقای فلسفی در آن سخنرانی كند. روز قبل امام در پایان درسشان فرمود: این جلسه جلسه دعا نیست بلكه جلسه نفرین است شبی كه قرار بود فردای آن مردم تهران در مسجد سید عزیزالله اجتماع كند هیات دولت پس از یك جلسه طولانی تا نیمه های شب مصوبه قبلی را لغو كرد و همان شب با نامه و تلگراف علمای قم و تهران را از موضوع مطلع كردند اما امام اصرار داشت كه همان تلگراف در رسانه های گروهی كشور منتشر شود و اعتقاد داشت كه تا دولت لغو لایحه را در مطبوعات منتشر نكند نباید مساله را پایان یافته تلقی نمود سرانجام با پایمردی و ایستادگی امام دولت مجبور شد خبر لغو مصوبه را با تیتر درشت در روزنامه های تهران منتشر كند.