بازتـابهای قيـام پـانـزده خـرداد در استانها و خارج از كشور
پس از بروز واقعه 15 خرداد 42، رژيم پهلوى دچار چالش عظيمى در بعد امنيتى شد. محمدرضا پهلوى كه طى دو دهه قبل در تلاطم سياسى و امواج كودتا و شورشهاى مرزى بسر مىبرد و با كمك اربابان خود و ارتش وابستهاش به ثبات نسبى سياسى رسيده بود، يكباره با موجى قوى و مستحكم روبرو شد كه مىرفت تا پايههاى حكومتش را به لرزه انداخته، به ورطه نيستى نزديك سازد. ليكن با كشتار وحشيانه و سركوب مستبدانه به طور موقت اين قيام را ساكت نمود. اما به رغم كارهاى تبليغاتى و بهرهگيرى از مطبوعات وابسته داخلى و برخى رسانههاى جيرهخوار خارجى، اخبار اين حادثه به سراسر كشور تسرى يافت و اكثر شهرها را دستخوش حركت و مبارزه با رژيم نمود. مردم مسلمان و غيور كه عشق به دين مبين اسلام و رهبران دينى را نسل به نسل آموخته و نهادينه كرده بودند با دستگيرى حضرت امام خمينى (ره) به خروش آمده، و اقدامات متعدد و مختلفى را در اين راستا به منصه ظهور رساندند. آنها طى اعلاميهها و بيانيههاى مختلف و متنوع خواهان آزادى هرچه سريعتر حضرت امام و ساير علما شدند.
اين نامهها و اطلاعيهها چنان زياد و پرحجم بود كه حتى ساواك از عدم ذكر آنها و پيگيرى امنيتى افراد ارسالكننده، عاجز ماند و تنها به مكاتبه بين ادارات خود و دربار شاهنشاهى بسنده كرد.
يكى ديگر از اقدامات مشترك مردم در اكثر شهرهاى كشور، بستن مغازهها و دكانهاى خود و برپايى تظاهرات و اعتراض به كشتار حادثه 15 خرداد و لغو مواد پيشنهادى 6 گانه اصول به اصطلاح انقلاب سفيد بود. مردم آگاه و انقلابى مىدانستند كه در لوايح پيشنهادى امريكايى شاه، براى ملت هيچ سود و منفعتى درنظر گرفته نشده است؛ بلكه تنها وابستگى سياسى، فرهنگى و اقتصادى هرچه بيشتر كشور را در پى خواهد داشت. در بعد سياسى، شاه براى ايفاى نقش ژاندارم منطقه و تبديل شدن به سد محكمى در برابر نفوذ كمونيسم در حوزه استحفاظى پيشبينى شده، اعلام آمادگى مىنمود و به اين ترتيب وابستگىاش به امريكا بيش از پيش بيشتر مىشد. در بعد فرهنگى، حضور بانوان در صحنههاى اقتصادى و تقليد بىچونوچراى دمكراسى غربى با تمامى عوارض فساد ظاهرى و باطنى آن از اهداف شاه و اربابانش بود و براى عوامفريبى، تساوى حقوق زنان و مردان را مطرح مىكردند و مىكوشيدند با جنگ روانى و بزرگنمايى به وسيله رسانههاى وابسته، عواطف و احساسات زنان جامعه را تحريك و با ايجاد جدايى و انفكاك آنان از اعتقادات و باورهاى مذهبى و ملى، راه را براى ورود هر چه بيشتر و بهتر فرهنگ غربى آماده نمايند.
در خصوص برنامه اقتصادى هم با برهم زدن نظم موجود در سيستم كشاورزى سنتى و عدم حمايت در تجهيز و نوگرايى صحيح سيستم مكانيزه و مدرن، كشاورزى خودكفاىِ آن روزِ كشور را نابود و كشور را به واردات گندم و ساير محصولات، روزبهروز وابستهتر كردند. در واقع اين مهمترين دليل مخالفت حضرت امام با اين لوايح و در پى آن تبعيت و همراهى مردم با ايشان و تشكيل هسته مبارزه مردمى با رژيم پهلوى بود. ليكن رژيم پهلوى سعى داشت با وارونه نشان دادن اوضاع و ايجاد تظاهرات ساختگىِ موافق با اصول 6گانه و برپايى راهپيمايىهاى اندك و دستچين شده مرتبط و هماهنگ با نهادهاى امنيتى و تبليغاتى و تكرار مداوم و همهروزه اخبار اين گونه تحركات به اصطلاح مردمى موافق با رژيم و شخص شاه، جو بوجود آمده را كه مشروعيت سياسى رژيم را به سختى زير سؤال برده بود، تا اندازهاى ترميم و بهبود بخشد. در كتاب سند مربوط به دستور ساواك به اداره كل تبليغات و راديو جهت پوشش خبرى و ارسال عكس و فيلم و درج مقالات و اخبار در رسانههاى ملى به طور گسترده آمده كه نشانگر دولتى بودن و به ويژه وابسته بودن اين گونه اقدامات به ساواك مىباشد. رسانههاى خارجى نيز ضمن بازگويى حادثه 15 خرداد و ذكر آمار غلط درخصوص كشتهها و زخمىهاى اندكِ اين واقعه! در كمرنگ نمودن اصل ماجرا و ارائه تحليلهاى طرفدارانه از حكومت پهلوى موفق بودند. آنان اين حادثه را سدى در برابر پيشرفتهاى صنعتى و فرهنگى ايران در دهه چهل برشمردند و عاملان و رهبران آن را جزو مخالفين پيشرفت و تجدد و مرتجع و عقبمانده خواندند. البته از كسانى كه پيشرفت و تمدن را تنها تقليد از دمكراسى غربى و جذب فرهنگ مبتذل امريكايى شدن مىدانند، جز اين توقعى نمىرفت.
به هر حال با اقدامات متعدد و وسيع تبليغاتى داخلى و خارجى از يك سو و پيگيرىهاى سخت و مداوم امنيتى از سوى ديگر، رژيم پهلوى توانست به طور موقت اين موج مخالفت مردمى و اسلامى را كنترل و به ظاهر فرو نشاند؛ ليكن اين آتش زيرخاكستر بود و خون شهداى اين واقعه كه آگاهىبخش اوليه انقلاب اسلامى بود، پس از پانزده سال با رشد آگاهى مردم توسط حضرت امام، به جوش آمد تا رژيم ستمشاهى را با قيام گسترده مردمى كه مقدمهاش در دل اين حادثه بزرگ نهفته بود، براى هميشه به ورطه نيستى و نابودى افكند.