عارف قزويني خنياگر نغمه سكوت و آزادي

با جنبش مشروطه و نهضت آزادي، به مشروطه خواهان پيوسته و با اشعار ميهني و تصنيف هاي وطني، در مبارزات شركت كرد.
طي اين سال ها تصنيف هاي ساخته او با مضامين اجتماعي و سياسي فراگير شده و مردم آنها را مي خواندند.
در اواخر عمر به ناچار، انزوا گزيده و به همدان رفت. سال هاي سكوت و انزوا، براي عارف، اندوهي عميق به دنبال داشت تا سرانجام در دوم بهمن ماه 1312 (ه.ش) درگذشت. او را در جوار آرامگاه بوعلي سينا دفن كردند.
تصنيف ملي و ميهني _ عارف قزويني:
تا قبل از عارف قزويني، ساخت تصنيف با مضامين اجتماعي و نگاه وطن پرستانه، تقريبا بي سابقه است. البته حضور حماسه و سنت شاهنامه خواني وجود دارد. در خود شاهنامه نيز روايت هايي از نوازندگاني كه ميل به تهييج و حماسه را تشديد مي كند، وجود دارد. اما در موسيقي كلاسيك ردپاي مشخصي از موضوع وجود ندارد.
ضمن آن كه اساسا، هنر سنتي كه در محدوده امر قدسي است، از مفاهيم و مضامين اين چنين به دور است. اما تغيير شرايط و اوضاع زمانه را نمي توان انكار كرد.
آشنايي با ادبيات و فلسفه غرب، فضا را براي تغيير نگرش هنرمندان فراهم مي كند، عارف نيز محصول اين تغيير نگرش است. تصانيف او، تاريخ گوياي انقلاب مشروطه و يك دوره 15 ساله را شامل مي شود.
اين جريان با تصنيفي در دستگاه شور به مناسبت ورود فاتحين ملت به تهران آغاز مي شود: (سال 1326 ه.ق)
اي امان از فراغت/مردم از اشتياقت/از كه گيرم سراغت
او كه خاطرات تلخي از دوران استبداد داشت و شرايط استبداد را به چشم ديده بود، با زبان شعر و موسيقي به آزادي خواهان پيوست. تصنيف هايي را كه با توجه شرايط اجتماعي آن روز و با مفاهيم ملي، ميهني و در ارتباط با وضع اجتماعي مي ساخت، پس از چند بار اجرا، دهان به دهان مي گشت و همه آن را مي خواندند.
معروف ترين تصنيف عارف «از خون جوانان وطن» حدود سال 1328 (ه.ق) به ياد حيدرخان عمو اوغلي و به پاس بزرگداشت اولين قربانيان انقلاب مشروطه، سروده شد.
عارف در مورد هفتمين تصنيف سروده خود مي نويسد: «اين تصنيف در دوره دوم مجلس شوراي ايران در تهران ساخته شده است. به واسطه عشقي كه حيدرخان عمو اوغلي بدان داشت ميل دارم، اين تصنيف به يادگار آن مرحوم طبع گردد.»
از خون جوانان وطن لاله دميده/ از ماتم سرو قدشان سرو خميده
چه كج رفتاري اي چرخ/چه بد رفتاري اي چرخ
سر كين داري اي چرخ/نه دين داري نه آيين داري اي چرخ
اين تصنيف نخستين بار در سال 1913 (م) در صفحه گرامافون با تار آرشاك خان و صداي خواننده اي به نام «زري» ضبط شد.
در سال 1337 شي، روح الله خالقي آن را براي اركستر تنظيم و در برنامه 246 گل ها با صداي «الهه» اجرا شد.
گروه پايور نيز در سال 1358 با صداي «محمد رضا شجريان» آن را در يك كنسرت، اجرا نمود.
ديگر تصانيف ميهني و اجتماعي عارف:
1328 ه.ق: تصنيف دشتي: «گريه را به مستي» كه به مناسبت آن دستور دستگيري عارف صادر شد.
1329 ه.ق: تصنيف ابوعطا: «دل هوس سبزه و صحرا ندارد.» مربوط به دعوت عارف از آزادي خواهان براي فداكاري هنگامي كه محمدعلي ميرزا در قصد تصاحب مجدد سلطنت بود.
1336ه.ق: تصنيف دستگاه شور: «چه شورها» كه به مناسبت طمع ترك ها به آذربايجان سروده و اجرا شد.
1340ه.ق: تصنيف دشتي: «گريه كن كه گر»
اين تصنيف را عارف به ياد دوست خود كلنل محمد تقي خان پسيان كه در جريان انقلاب مشروطه در گذشت سرود. اين تصنيف توسط عارف در زمستان سال 1301 (ش) در كنسرتي در سالن گراند هتل با صدايي پر احساس و تاثر انگيز اجرا شد.
گريه كن كه گر، سيل خون گري ثمر ندارد/ ناله اي كه نايد زناي دل اثر ندارد
البته عارف تصانيف ديگري نيز ساخته، اما به مهم ترين و مشهورترين آنها اشاره شد.
عارف از نگاه ديگران:
روح الله خالقي: يكي از خواص آهنگ هاي عارف، غم و اندوه است كه سراسر تصنيف هاي او را فرا گرفته و به خوبي نشان مي دهد كه اين نغمات، آثار يك دل افسرده و روح پژمرده و فكر بدبين ناراضي است و اين افكار را وضع روزگار در او ايجاد كرده بود. احساسات وطن پرستانه عارف بسيار شديد و او يكي از مخالفان سرسخت حكومت خود مختاري و طالب جمهوري بود. به همين جهت تصانيف خاصي براي اين موضوع ساخت.
ساسان سپنتا: عارف اولين تصنيف سازي است كه مضامين اجتماعي، سياسي و انتقادي را به تصنيف وارد كرد. او چون موسيقي مي دانست در تركيب نغمه هاي زيبا، حسن سليقه داشت: سبك تصنيف سازي او به اين صورت بود كه در گوشه اي از دستگاه يا آوازي از موسيقي ايراني مانند حجاز به دشتي يك تم كوتاه را توسعه داده و اشعار مناسبي را با آن تلفيق كرده است. به طوري كه اغلب انتهاي هر جمله شعري يا مصرع برگرداني هم داشته است.
حسن مشحون: عارف در طول نهضت مشروطه همه جا همگام آزادي خواهان شد و اشعار و سرودها و تصنيف هاي خود را در خدمت تهييج و بيداري ملت ايران در آورد. صوت موثر عارف و ناله هاي جانكاه آهنگ، از داستان ملتي غمزده كه در راه آزادي كوشش ها كرده و به نتيجه نرسيده بود حكايت ها مي كرد.
تصنيف هاي عارف مانند دل غمگينش پر سوز بود و شايد به همين جهت مقام دشتي و افشاري را كه يازده تصنيف در اين دو پرده ساخته، براي ابراز احساسات خود مناسب تر ديده است.
موخره:
عارف بنياني در موسيقي آوازي بر جاي مي گذارد كه تا به امروز ادامه داشته و جريان هاي مختلفي از موسيقي اجتماعي پديد آورد. آخرين كنسرت عارف در سال 1303 (ش)‌برگزار شد. پس از يك دوره 50 ساله كه آن را مي توان دوره فترت ناميد. در دهه پنجاه رويكرد ديگري به موسيقي با مضامين اجتماعي و به شكل حماسي و ملي شكل گرفت. كانون چاوش و موسيقي داناني نظير محمدرضا لطفي، حسين عليزاده و پرويز مشكاتيان از پيشگامان جريان اخير بودند. شرح و بررسي آثار اين گروه به تفصيل و جزييات فراواني نياز دارد كه از حوصله اين نوشتار خارج است.
اما همين نكته بس كه لطفي در اولين تصانيف خود، قطعه اي در بيات ترك ساخت و آن را به ياد عارف ناميد.
همچنين گروهي كه به سرپرستي عليزاده و مشكاتيان شكل گرفته و تحول اساسي در موسيقي 30 سال اخير پديد آورده گروه عارف نام داشت كه فعاليت خود را رسما از سال 1355 آغاز كرد.
پيوست:
بخش هايي از اين نوشته به صورت برداشت آزاد از منابع زير اقتباس شد:
1. تاريخ موسيقي: حسن مشحون
2. سرگذشت موسيقي: روح الله خالقي
3. چشم انداز موسيقي: ساسان سپنتا
4. زندگي و شعر عارف قزويني: رحيم چاوش
5. ديوان عارف قزويني