كودتاي 28 مرداد و انزواي نيروهاي مذهبي

براي درك صحيح كودتاي 28 مرداد، مراحل سهگانهي تصميم، طرح و اجراي كودتا را مورد مطالعه قرار ميدهيم تا بهتر بتوانيم نسبت به علت يا عوامل و پيامدهاي آن به قضاوت بنشينيم.
تصميم بر كودتا و طرح عمليات و اجراي آن
پس از آنكه انگليس اميدش را به توافق از دست داد، وزارت امور خارجه، وارد مطالعهي سرنگوني مصدق با يك اقدام نظامي شد. سفارت انگليس در ايران با مأموران مخفي MI6 دربارهي امكان چنين اقدامي با توجه به شبكهي جاسوسي انگليس در ايران مسئله را مورد بررسي قرار دادند؛ اما قطع رابطهي ايران و انگليس و اخراج كارمندان سفارت در آبان 1331 از ايران، ادامهي كار را بر انگليس مشكل كرد. انگليسيها از اين به بعد وارد مذاكره با آمريكاييها شدند. در ابتداي كار آمريكاييها معتقد به يك كودتا نبودند و اعتقاد داشتند بايد مصدق را حفظ كرد و با كمك او كمونيستها را سركوب نمود. سرانجام، تلاش انگليسيها به نتيجه رسيد و آمريكاييها نيز براي سرنگوني مصدق، متقاعد شدند. آمريكاييان كيم روزولت را مأمور هماهنگكننده كودتا كردند.
طرح عمليات
پس از ساعتها مذاكره و مطالعه بين افسران اطلاعاتي و عملياتي آمريكايي و انگليسي، پيشنويس نهايي طرح تهيه گرديد. در اين طرح، برنامهها و اقدامات ذيل در دستور كار قرار گرفت.
1ـ سرلشكر زاهدي به عنوان جانشين براي مصدق در نظر گرفته شوند.
2ـ مرحلهي بعدي طرح، همراه كردن شاه به عنوان عاملي مهم و الهامبخش كودتاچيان در كودتا بود. طراحان كودتا معتقد بودند كه شاه در ارتش نفوذ گسترده و عميق دارد و بدون او ارتش وارد كودتا نخواهد شد؛ اما مشكل اين بود كه شاه عنصري ترسو و عافيتطلب بود كه حاضر به درگير شدن در خطرات نبود. اشراف و ژنرال شوارتسكف از طرف طراحان تعيين شدند تا با شاه تماس بگيرند و او را به پشتيباني مشترك آمريكا و انگليس مطمئن سازند.
3ـ يكي از مراحل طرح قبول از كودتا، تضعيف دكتر مصدق بود. در اين بخش از طرح، پيشبيني شده بود كه نمايندگان مجلس، مطبوعات و روزنامهنگاران، مطبوعات خارجي، بازار و روحانيت عليه مصدق به كار گرفته شوند.
4ـ مراحل نهايي انجام كودتا به اين شكل طرحريزي شد كه شاه دو حكم صادر نمايد؛ يكي عزل مصدق و ديگري نصب زاهدي به عنوان نخستوزير تا در صورتي كه مصدق عزل خود را پذيرفت، عدهاي از عوامل نظامي وارد عمل شوند و تعدادي از عوامل قدرت كه هوادار مصدق هستند، دستگير شوند تا مشكلي براي حكومت جديد پيش نيايد و سپس با مجلس كه از قبل خريداري شده است، 41 رأي عدم اعتماد به مصدق دست و پا كنند و سپس به زاهدي رأي تمايل دهند. هدف از اين طرح كودتاي شبهقانوني بود. طرح جانشين اين بود كه در صورتي كه مصدق از كنارهگيري خودداري كرد و عزل شاه را نپذيرفت، نيروهاي نظامي كودتا، وارد درگيري شوند و مراكز حساس از قبيل خانهي مصدق، ستاد ارتش، راديو، مخابرات و مراكز نظامي را محاصره و نخستوزيري زاهدي و عزل مصدق را اعلام كنند.
اجراي كودتا
طبق طرح، اولين گام كودتا امضاي دو فرمان عزل مصدق و نصب زاهدي توسط شاه بود. روز شنبه ساعت ده و نيم شب، سرهنگ نصيري فرمانده گارد شاهنشاهي با گروهي مجهز به تانك و اسلحه و با در دست داشتن حكم عزل نخستوزير، به منزل سرتيپ تقي رياحي، رئيس ستاد ارتش رفت تا وي را دستگير نمايد، اما رياحي منزل نبود. وي به طرف خيابان كاخ (فلسطين) حركت كرد و حكم عزل شاه را به مصدق رساند. در همين حال دكتر فاطمي وزير امور خارجه، حقشناس وزير راه و مهندس زيركزاده دستگير و به سعدآباد منتقل گرديد. همچنين تلفنخانهي بازار به تصرف نيروهاي كودتاچي درآمد. اما با دستگيري نصيري، برنامهي كودتاچيان به هم ريخت و كودتا در مراحل اوليه شكست خورد. فرداي آن روز (25 مرداد) دولت اطلاعيهاي صادر كرد و جريان را در ساعت 7 صبح به وسيلهي راديو به اطلاع مردم رساند.
پس از كشف كودتا، رهبران نظامي كودتا دستگير شدند. سرلشكر نادر باتمانقليچ، رئيس ستاد افسران كودتا، سرهنگ زند كريمي، رئيس ستاد تيپ دوم كوهستاني، سرهنگ دوم آزموده، فرمانده هنگ تيپ دوم كوهستاني، سرهنگ حميدي، نايب رئيس بخش گذرنامهي شهرباني به همراه تعدادي از افسران و درجهداراني كه به نوعي در كودتا نقش داشتند و همچنين ابوالقاسم اميني، كفيل وزارت دربار، سليمان بهبودي، رئيس كل دربار، و هيراد، رئيس دفتر مخصوص شاه به اتهام شركت در كودتا دستگير شدند و حكم دستگيري زاهدي، توسط مصدق صادر شد. براي دستگيري زاهدي، دولت يكصدهزار ريال جايزه تعيين كرد. كودتاچيان آمريكايي از پيروزي مأيوس شدند. در همين حال تلگرافي ارسال شد كه روزولت به دلايل امنيتي بايد در اولين لحظه ايران را ترك كند، اما روزولت سرفرمانده آمريكايي كودتا به تلاش خود ادامه داد و زاهدي را در خانهي امني مخفي كرد و سپس به تكثير فرمانهاي شاه پرداخت. سفارت آمريكا، در صبح كودتا، دو خبرنگار نيويورك تايمز را به ملاقات زاهدي برد و اردشير پسر زاهدي، اصل فرمان نخستوزيري را به آنها نشان داد و سپس نسخههاي عكسبرداري شدهي آن را به خبرنگاران داد. مأموران سيا تلاش ميكردند اين حكم در ايران منتشر شود تا هم مشروعيت زاهدي را تأييد كند و هم مشروعيت مصدق را زير سؤال ببرد. در بيرون از سفارت آمريكا، اتفاقاتي در حال تكوين بود كه در فضاي عمومي براي كودتاچيان بسيار مغتنم بود. فعاليتهاي حزب توده و تندروي اعضاي دولت، نگراني نيروهاي مذهبي، هواداران سنتي سلطنت و بعضي از نخبگان سياسي را برانگيخت و به كودتاچيان فرصت داد تا با دامن زدن به احساسات نيروهاي فوق، زمينه را براي كودتا فراهم كنند. حزب توده با تمام توان به خيابانها آمد و با طرح شعار جمهوري دموكراتيك و انهدام مجسمههاي شاه و پدرش و تعويض نام خيابانها و كوچهها و درگيري با نيروهاي انتظامي و تخريب اماكن، فضاي پرالتهابي را ايجاد كرد. پس از اعلام شكست كودتا، فراكسيون نهضت ملي و ساير احزاب هوادار مصدق، عصر روز 25 مرداد در ميدان بهارستان، تظاهراتي برپا كردند. اين مسئله موجب عصبانيت سلطنتطلبان و نگراني كساني شد كه معتقد بودند شاه مظهر وحدت ملي است و در غيابش كشور تجزيه خواهد شد و طرفداران اين نظريه كم نبودند؛ خصوصاً وقتي شعارهاي حزب توده نيز اضافه ميشد بر نگراني آنها افزوده ميگرديد.
روز 27 مرداد، سفارت آمريكا «روز پراضطراب و نااميدكنندهاي را پشت سر گذاشت»، اما روزولت نااميد نشد. هندرسن، سفير آمريكا روز قبل (26 مرداد ماه) وارد تهران شد و مورد استقبال دكتر غلامحسين مصدق پسر و نمايندهي نخستوزير و دكتر عالمي وزير كار قرار گرفت اين نشان ميداد كه هنوز دولت متوجه دخالت آمريكا نشده است. شبانگاه روز 27 مرداد ماه، خبر از اتفاقات تازهاي ميداد. تظاهراتي عليه مصدق و حزب توده صورت گرفت و در بعضي جاها منجر به زد و خورد گرديد. روز 28 مرداد اين تظاهرات شدت يافت و منجر به سقوط حكومت مصدق گرديد. اما چرا اين تظاهرات شروع شد و اوج گرفت؟ نقطهي آغازين اين تظاهرات، علت آن و ماهيت تظاهركنندگان چه بود؟ چرا مصدق در 30 تير نيز موفق به بازگشت شد و ارتش شاه مجبور به عقبنشيني شد، ولي در 28 مرداد مصدق قدرتمند و فرمانده ارتش شكست خورد؟ اينها سؤالاتي است كه پاسخ آن در تحليل صحيح كودتا بسيار مهم است. نويسندگان وابسته به جبههي ملي، اين تظاهرات را به شعبان بيمخ، اراذل و اوباش و فواحش تهران، نسبت ميدهند كه توسط جاسوسان آمريكايي تحريك شده بودند. آيا به راستي تهران چنان از اراذل و فواحش پر بود كه حكومت مقتدري را ميتوانستند سرنگون نمايند؟ يا دولت مصدق چنان ضعيف بود كه به قول نويسندگان جبههي ملي با چند فاحشه سرنگون شد؟ به هر حال قبول يا رد اين فرضيه پس از ساليان دراز و روايات متناقض به اين آساني نيست، ولي اين را بايد پذيرفت كه سقوط دولت قانوني مصدق را به عدهاي اوباش نسبت دادن، خدمتي به مصدق نيست و بايد بيشتر به تحقيق و بررسي پرداخته شود.
بيش از دو سال از حكومت مصدق ميگذشت و وضعيت نابسامان اقتصادي و سياسي به شدت موجب دلسردي مردم شده بود. اشتباه جبههي ملي در كنار گذاشتن كاشاني عاملي مهم در بيتفاوتي مردم نسبت به دولت مصدق بود. شكي نيست كه درصد مهمي از مردم ايران تابع عالمان مذهبي خود بودند و در آن روز آيتالله كاشاني، مظهر روحانيت سياسي بود كه مؤمنان حساس به مسائل سياسي از او پيروي ميكردند و اينك جبههي ملي رو در روي آيتالله ايستاده بود؛ خانهي او را سنگباران و تعدادي از مريدان وي را مجروح كرده و يكي از مريدان خاص آيتالله را به شهادت رسانده بود. نكتهي ديگري كه بايد به آن اشاره كرد، اين است كه جبههي ملي با به ميدان كشيدن حزب توده در 30 تير و 25 مرداد، سوءظن بسياري از روحانيون سنتي را برانگيخت. حزب توده براي اسلام و مؤمنان سنتي به مثابه خطرناكترين دشمن بود، لذا تعدادي از مردم نيز به تبع روحانيون، نه تنها از مصدق دفاع نكردند، بلكه يا سكوت كردند و از سقوط او خوشحال بودند يا در صف مخالفان او قرار گرفتند. حال آنكه در جريان 30 تير بعضي از مراجع و اكثر علماي شهرستانها، خواستار بازگشت مصدق به قدرت بودند و پس از آن پيامهاي متعدد تبريك ارسال داشتند.
عدهاي از نويسندگان سعي كردهاند روحانيت را متهم به دست داشتن در كودتا نمايند. آنان بدون داشتن مدرك و سندي و با حدس و گمان يا بر مبناي شايعات، بعضي از علما را به دست داشتن در كودتا متهم نمودهاند. نويسنده كتاب «جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران» با برشمردن عدهاي از روحانيون طراز اول كه در كودتاي 28 مرداد در سقوط مصدق دخالت داشتهاند، آيتالله كاشاني را نيز نام ميبرد، اما بعد از چند سطر اعتراف ميكند: با تحقيقاتي كه در اين زمينه كردهام، «سند قانعكنندهاي كه حاكي از ارتباط مستقيم بين آيتالله كاشاني و گردانندگان كودتاي 28 مرداد باشد، به دست نياوردهايم».
شكي نيست كه طراحان كودتا به شدت دنبال اين مهم بودند كه پاي روحانيت را در كودتا عليه مصدق باز كنند، اما هرگز موفق نشدند.